رسانه تخصصی روابط بین الملل

جنگ پوتین علیه اوکراین چگونه به پایان می‌رسد؟

Diplomacyplus.ir/?p=1864
آندری کوزیرف، وزیر امور خارجه روسیه بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶: قدرت مقاومت اوکراین و میزان حمایت غرب از این کشور تعیین می‌کند که جنگ ولادیمیر پوتین چگونه به پایان می‌رسد. مذاکرات باید بدون دخالت غرب به خود اوکراین و روسیه سپرده شود.همچنین باید بحث در مورد اینکه اروپا پس از جنگ چگونه خواهد بود آغاز شود.

آندری کوزیرف بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۶ وزیر امور خارجه روسیه بود. او دو بار به عنوان نماینده دوما،  پارلمان روسیه انتخاب شد. او از سال ۲۰۰۰ به عنوان یک تاجر کار می‌کند و دو کتاب به نام‌های «پرنده آتش» (۲۰۱۹) و «نفرین کالیگولا» (۲۰۲۱) نوشته است.

آندری کوزیرف در یادداشتی نوشت: قدرت مقاومت اوکراین و میزان حمایت غرب از این کشور تعیین می‌کند که جنگ ولادیمیر پوتین چگونه به پایان می‌رسد. مذاکرات باید بدون دخالت غرب به خود اوکراین و روسیه سپرده شود. همچنین باید بحث در مورد اینکه اروپا پس از جنگ چگونه خواهد بود آغاز شود. یکی از نویسندگان بزرگ کشور من و در واقع جهان، لئو تولستوی، معتقد بود که کشور‌هایی که عزم اخلاقی بالاتری دارند، در جنگ پیروز می‌شوند و این کار را در آرامش انجام می‌دهند. پایان مناقشه، که از طریق مذاکره حاصل خواهد شد، فرصتی برای روسیه و اوکراین برای انجام اصلاحات مورد نیاز فراهم خواهد کرد.

در ادامه این یادداشت آمده است: چنین فرصت‌هایی در گذشته هدر رفته است. پس از غلبه اوکراینی‌ها و روس‌ها بر آلمان نازی در دهه ۱۹۴۰، جوزف استالین توانست قدرت خود را حفظ کند. اکنون کرملین از خاطرات باشکوه و دردناک آن پیروزی برای حمایت از استثمار فعلی خود سوء استفاده می‌کند. زمانی که اوکراین در سال ۱۹۹۰ از اتحاد جماهیر شوروی مستقل شد، بر خلاف سایر کشور‌های اروپای شرقی، ملت سازی قوی و تعهد برای پیوستن به نهاد‌های اروپایی در آن ظاهر نشد.

نبرد شجاعانه اوکراین هویت ملی و جایگاه بین المللی آن را تقویت می‌کند. ولودیمیر زلنسکی به عنوان یک رهبر بزرگ جنگی ظاهر شده است. اما این دلیلی برای رضایت از اوضاع نیست. اوکراین در این ساعت غم انگیز و بحرانی عضو اتحادیه اروپا نیست، به این دلیل که نمی‌تواند استاندارد‌های غربی در مورد نظم و قانون و اقدامات ضد فساد را برآورده کند. باید تلاش بیشتری برای اصلاحات پس از جنگ انجام دهد تا در‌های اروپا به رویش باز شود.

غرب باید به نوبه خود حمایت خود از این کشور را در حین بازسازی و بهبودی دوچندان کند. نوعی طرح ”مارشال” و تشویق اتحادیه اروپا در مورد عضویت احتمالی اوکراین به این اتحادیه برای الهام بخشیدن به این کشور مورد نیاز است. عدم انجام این کار می‌تواند عواقب ناگواری داشته باشد. کشوری در مرکز اروپا که تحت کنترل آقای پوتین باشد، یک موقعیت خطرناک ایجاد می‌کند.

چشم انداز یک اوکراین غربی، دموکراتیک و شکوفا، کابوس رژیم پوتین است. با این حال، برای ایجاد تغییر، این کشور باید به رسمیت شناخته شود و غرب با آن تعامل داشته باشد.

آقای پوتین ناسیونالیسم را به عنوان ابزاری برای حفظ قدرت تقویت کرده است. کرملین سال‌هاست که آزادی بیان و دموکراسی را سرکوب کرده و تعهد خود را به تسلط بر اوکراین، تضعیف غرب و حفاظت از دیکتاتوری‌ها تا سوریه، کوبا و ونزوئلا ثابت کرده است. غرب هم با سخنان ناکافی و تحریم‌های سست واکنش نشان داد. آقای پوتین خواستار عقب نشینی ناتو از اروپای شرقی و مرکزی است. خطوط تفرقه افکن جنگ سرد در اروپا، چه بخواهیم چه نخواهیم بازگشته اند. برای تغییر وضعیت، روسیه باید تغییر کند.

آمریکا و متحدانش سرانجام در هفته‌های اخیر تحریم‌های سختی را علیه روسیه اعمال کردند، زیرا روسیه دوباره هنجار‌های رفتار متمدنانه در اوکراین را نقض کرد. با این حال، شبه‌کارشناس‌های مسائل روسیه که با رهبران خودکامه همدردی می‌کنند، مانند تاکر کارلسون در فاکس نیوز، برای بازگشت سریع به تجارت معمول با روسیه و الیگارش‌های آن در تلاشند. اگر آن‌ها موفق شوند، فداکاری اوکراینی‌ها و ناراحتی مالیات دهندگان غربی بیهوده خواهد بود.

اگر کرملین از این جنگ خلاص شود و روابط تجاری پس از آن به حالت عادی بازگردد، تهاجم به این کشور با یا بدون آقای پوتین ادامه پیدا خواهد داد. غرب باید بخش عمده‌ای از تحریم‌های خود و آمادگی نظامی اش را تا زمانی که کرملین به حقوق مردم و سایر کشور‌ها (مطابق با هنجار‌های بین المللی) احترام بگذارد، حفظ کند. متأسفانه، روس‌ها به شدت تحت تأثیر تحریم‌های غرب قرار خواهند گرفت. اما پنهان کردن تأثیرات تحریم‌ها، حتی در میان منجلاب تبلیغات نظامی‌گرایانه کرملین، غیرممکن خواهد بود. فقط شهروندان کشور می‌توانند رژیم را اصلاح کنند.

اگر غرب می‌خواهد منطقه صلح و رفاه خود را حفظ کند، باید از اوکراین استقبال کند و روسیه را بیرون نگه دارد. این به معنای پایان دادن به وابستگی خائنانه غرب به نفت و گاز روسیه است. رژیم کنونی روسیه خطرناک‌تر از آن است که بتوان با آن پس از پایان درگیری، تجارت کرد.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط