به گزارش شفقنا، این مطلب که توسط آندریا کندال تیلور به رشته تحریر درآمده- که از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ افسر اطلاعات در امور روسیه و اوراسیا بود؛ با اشاره به دشواری پیشبینی مسیر و فرجام هر جنگی، به خصوص جنگ روسیه یا به عبارت بهتر پوتین آغاز میشود.
در واقع نویسنده بر این باور است که پیشبینی جنگ روسیه به این دلیل روشن و مشخص که تصمیمات مربوط به آینده آن به اوضاع و افکار یک مرد بستگی دارد، دشوارتر از هر جنگ دیگری است.
او مینویسد به این دلیل که هیچ قانون و قاعده و عرف و حتی هیچ فرد مشخصی توان کنترل پوتین را ندارد و در حقیقت سیاست روسیه تابع هوسهای لحظهای اوست، مسیر تصمیمات آینده این کشور را نمیتوان پیشبینی کرد. قاعدهای که در مورد هر کشور اقتدارگرای دیگری نیز صدق میکند- که تنها چیز قابل پیشبینی در موردشان غیرقابل پیشبینی بودنشان است!
به عقیده آندریا کندال تیلور؛ در هفتههای آینده انتظار هر تصمیمی را میشود از ولادیمیر پوتین داشت. در واقع همانطور که تصمیم او برای حمله به اوکراین ناگهانی بود، در روزها و هفتههای آینده بعید نیست شاهد تصمیمات ناگهانی دیگری نیز از سوی او باشیم. حتی این تصمیم ناگهانی میتواند تسهیل شرایط پایان جنگ باشد. به هر حال وقتی هیچ دفتر یا حزب یا ایدئولوژی منسجمی توان جلوگیری از اقدامات او را ندارد، طبیعی است که تغییر مسیر لحظهای پوتین نباید کسی را شگفتزده کند.
در ادامه مطلب با اشاره به این که «کنترل کرملین بر فضای اطلاعاتی روسیه باعث شده پوتین بتواند هر آن چیزی را که دلش میخواهد به مردم بفروشد»؛ این موضوع مورد بحث قرار گرفته که «ولادیمیر پوتین به خاطر این کنترل کامل میتواند هر نتیجهای را که در جنگ اوکراین حاصل شود، پیروزی خود و کشورش در مقابل غرب وانمود کند».
اما با این حال به عقیده فارنپالیسی پوتین به هیچ عنوان نمیخواهد در این نبرد شکست بخورد، یا همانطور که «آوریل هاینز» مدیر اطلاعات ملی آمریکا گفته «پوتین به خوبی میداند که در این جنگ نمیتواند ببازد» و بنابراین تا آخرین حد توانش مقاومت خواهد کرد و جنگ اوکراین را تا حصول نتیجه دلخواهش ادامه خواهد داد. مهمترین دلیل این پافشاری هم این است که شکست فرصت مناسبی به مخالفین پوتین خواهد داد تا قدرت را از او بگیرند و چون بنا به دلایلی پرشمار اولویت شماره یک ولادیمیر پوتین ماندن در قدرت است، برای رسیدن به این هدف تا پای جان ایستادگی خواهد کرد.
فارنپالیسی ضمن تاکید دوباره بر این که ریسکپذیری همیشگی و تمایل ذاتی پوتین به خطر کردن در کنار الگوی همیشگی حاکم بر رفتارهای رژیمهای استبدادی مبنی بر افزودن بر دامنه جنگ با هدف دستیابی به منافع حداکثری، باعث میشود کارشناسان سیاسی پیشبینی کنند که محتملترین سناریوی پیشروی جنگ اوکراین نه توقف جنگ و عقبنشینی پوتین، بلکه ادامه جنگ تا لحظه پیروزی روسیه است، منطق رفتار تهاجمی پوتین در حمله به اوکراین را به بررسی نشسته است.
در واقع در پاسخ این پرسش که چرا از نظر کارشناسان سیاسی دنیا ولادیمیر پوتین به هیچ عنوان از اهدافش در اوکراین عقبنشینی نخواهد کرد، یا تن به هیچ نتیجهای که در نگاه مردم و تحلیلگران مترادف با شکست باشد نخواهد داد؛ فارنپالیسی به دو نکته ساده اشاره کرده- که البته هر دو به روانشناسی رئیس جمهور روسیه و سابقه حکمرانی او مربوط میشوند.
در حقیقت به عقیده نویسنده؛ گذشته از این که پوتین خوب میداند که شکست نظامی روسیه تصور روسها از صلاحیت و شایستگی او و به دنبال آن قدرت رهبریاش را تضعیف خواهد کرد؛ به خوبی به این موضوع نیز آگاه است که بعد از خروج از قدرت، با توجه به سابقه حکمرانیاش، سرنوشتی چندان دلپذیر در انتظارش نخواهد بود. پوتین به هر حال سوابق رهبران شبیه خود را خوانده- و میداند بعد از خروج از کرملین به احتمال زیاد زندانی، تبعید یا کشته خواهد شد. این موضوع، یا به عبارت بهتر انگیزه پوتین برای جلوگیری از تحقق این سرنوشت شوم، باعث میشود او- و رهبرانی مانند او- شدیدتر از دیگر رهبرانی که به یک بازنشستگی آرام میاندیشند، به جنگ و پیروزی فکر کنند- که نمونهاش را در پافشاری پوتین برای تحقق کامل اهدافش در اوکراین میبینیم و در آینده هم خواهیم دید که چگونه در مقابل غرب تا آخرین حد توان ایستادگی خواهد کرد.
فارنپالیسی در توضیح بیشتر اوضاع خطرناک پوتین و موقعیت متزلزل او در حال حاضر، نقبی به تاریخ روسیه زده و از قول «لئون آرون» تحلیلگر مؤسسه امریکن اینترپرایز به جنگهایی اشاره کرده که باعث مجازات رهبران گذشته این کشور شدهاند. این تحلیلگر بر این باور است که «همانطور که جنگ کریمه در میانه قرن نوزدهم انقلاب لیبرال امپراتور الکساندر دوم را تسریع کرد؛ یا جنگ روسیه و ژاپن در سال ۱۹۰۴ اولین انقلاب روسیه و جنگ جهانی اول نیز به انقلاب بلشویکی و اعدام امپراتور نیکلای دوم منجر شد؛ و البته همانطور که جنگ افغانستان به نوعی اصلاحات میخائیل گورباچف و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را کلید زد؛ جنگ اوکراین هم میتواند به آغازی بر پایان ولادیمیر پوتین تبدیل شود».
نویسنده در ادامه شماری از رهبران استبدادی غیر روسی مانند موبوتو سسهسوکو رئیسجمهور سابق زئیر، صدام حسین رئیسجمهور سابق عراق و علی عبدالله صالح رئیسجمهور سابق یمن را نیز به عنوان قربانیان جنگهای کشوری نام میبرد- که فرجام کارشان میتواند برای پوتین عبرتآموز باشد. به خصوص که شواهدی عیان در این زمینه وجود دارد که تصمیم پوتین به حمله به اوکراین، به واسطه ایجاد مشکلات اقتصادی و نارضایتی عمومی، قدرت و کنترل پوتین را تضعیف کرده است.
فارنپالیسی در ادامه به طرح این پرسش پرداخته- که پوتین در صورت برکناری چه سرنوشتی خواهد داشت؟
در پاسخ به این پرسش؛ با اشاره به این واقعیت که پوتین مطمئنا با فرجام رهبرانی مانند معمر قذافی و صدام حسین به خوبی آشناست؛ به سرنوشت محتوم رهبران اقتدارگرا بعد از کنارهگیری یا اخراج از قدرت پرداخته شده است- که اغلب با تبعید، زندان یا مرگ مواجه شدهاند. در این زمینه نویسنده به آماری استناد کرده که حکایت از این دارد که از زمان جنگ جهانی دوم به این سو، ۶۹ درصد از رهبران استبدادی پس از برکناری با سرنوشت سختی روبرو شدهاند.
سطور بعدی مطلب به احتمال محاکمه پوتین توسط دادگاه کیفری بینالمللی به جرم جنایات جنگی میپردازد. احتمال پررنگی که بیتردید عزم او برای ماندن در قدرت را تقویت خواهد کرد- که میتواند به اقدامات وحشتناک و مخاطرهآمیز فزایندهای از سوی او منجر شود…