مشخص است که چرا پوتین این کار را انجام داد. شمار فزایندهای از سیاستمداران و تحلیلگران ادعا میکنند که پوتین ممکن است از لحاظ عقلی ثبات نداشته باشد، یا حلقهای از افراد مطیع که به وی درباره خطرات پیشرو هشدار نمیدهند، دور او جمع شده باشند.
بسیاری از مفسران میگویند پوتین برای احیای اتحاد جماهیر شوروی یا ایجاد دوباره حوزه نفوذ روسیه در خارج از مرزهای کشورش تلاش میکند و این که تهاجم این هفته به شرق اوکراین، نخستین اقدام در جهت حملات تمام عیار به کییف برای سرنگونی دولت اوکراین و حتی حرکت به طرف کشورهای حوزه دریای بالتیک است. هیچکدام از این سخنان ضرورتاً صحیح نیست.
رئیسجمهور روسیه فردی منطقی است و تحلیل خودش را درباره تاریخ اخیر اروپا دارد. پوتین قبلاً از اعضای حزب کمونیست بوده و از لنین به سبب قائل شدن دامنهای افراطی برای ملیگرایی محلی در خصوص تدوین قانون اساسی شوروی انتقاد کرده است.
به همین شکل، پوتین از شیوهای که نخبگان ملی اتحاد جماهیر شوروی را در سالهای پایانی آن نابود کردند، به شدت انتقاد کرده است.
آیا پوتین میخواهد زمان را به عقب بازگرداند؟ افراد اغلب این سخن پوتین را نقل قول میکنند که فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیک قرن بود. در عین حال، پوتین بعدا میگوید هرکسی که درباره کنار رفتن شوروی ابراز تاسف میکند، قلب ندارد و هرکسی که میخواهد اتحاد جماهیر شوروی بازگردد، مغز ندارد.
برای کسانی که میخواهند به این بحران پایان دهند یا آن را بهبود بخشند، مهم است که نخست ذهنیت رئیسجمهور روسیه را درک کنند. آنچه این هفته اتفاق افتاد، این است که پوتین شکیبایی و اعصاب خود را از دست داد.
وی از دست دولت اوکراین خشمگین است و احساس میکند دولت این کشور بارها توافق مینسک را رد کرد. این توافق موجب میشود استانهای دونتسک و لوهانسک خودمختاری قابلتوجهی داشته باشند.
پوتین از دست فرانسه و آلمان که از امضاکنندگان توافق مینسک هستند و همچنین آمریکا به سبب فشار نیاوردن بر «ولودیمیر زلنسکی» -رئیسجمهور اوکراین- برای اجرای این توافق خشمگین است.
پوتین به همان اندازه از آمریکاییها به سبب همراهی نکردن در خصوص نگرانیهای امنیتی روسیه درباره گسترش ناتو و استقرار موشکهای تهاجمی نزدیک مرزهای روسیه ناراحت است.
پوتین خطاب به افرادی که میگویند ناتو این استحاق را دارد که هر کشوری را دعوت به ملحق شدن به خود کند، این استدلال را مطرح میکند که سیاست درهای باز مشروط به یک اصل دیگر است که کشورهای ناتو آن را پذیرفتهاند.
این اصل، آن است که بهبود امنیت یک کشور نباید به ضرر امنیت کشورهای دیگر مانند روسیه باشد. باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا در سال ۲۰۱۰ در زمان برگزاری نشست سران سازمان امنیت و همکاری اروپا این اصل را امضا کرد.
پوتین که به این نتیجه رسیده است که ناتو هرگز درخواست عضویت اوکراین را رد نمیکند، اکنون اقداماتی انجام داده است تا مانع از این کار شود.
پوتین با حمله کردن به دونتسک و لوهانسک باعث به وجود آمدن مناقشه منجمد شده است. وی میداند ناتو نمیتواند کشورهایی را که کنترل تمام مرزهای خود را در اختیار ندارند، بپذیرد.
مناقشههای منجمد تاکنون موجب فلج شدن گرجستان و مولداوی شده است که کشورهای کوچک طرفدار روسیه نیز موجب تقسیم آنها شدهاند. اکنون اوکراین به این فهرست میپیوندد. در این باره این گمانزنی وجود دارد که در آینده چه اتفاقی میافتد، اما از نظر ولادیمیر پوتین، واقعا لازم نیست نیروهای بیشتری به داخل اوکراین اعزام شوند. وی قبلاً هر آنچه نیاز دارد، به دست آورده است.