رسانه تخصصی روابط بین الملل (دیپلماسی پلاس)

فرش قرمزی علیه آرامش آمریکایی

Diplomacyplus.ir/?p=12139
امروز، بیش از ۳۰ سال پس از پایان جنگ سرد، پکن، مسکو و پیونگ‌یانگ دوباره هدف مشترکی یافته‌اند: فرسایش قدرت و نفوذ واشنگتن. اما نمایش حساب‌شدهٔ وحدت، شکاف‌های قدیمی و بی‌اعتمادی‌های نهفته را پنهان می‌کند.
هیچ لحظه‌ای جابه‌جایی توازن قدرت جهانی را به اندازۀ صحنه‌ای که در اوایل سپتامبر در رژهٔ نظامی چین رخ داد، به‌وضوح به تصویر نکشید: زمانی که شی جین‌پینگ، رهبر چین، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، و کیم جونگ‌اون، رهبر کرۀ شمالی، شانه به شانۀ هم روی فرش قرمز راه می‌رفتند.

این سه خودکامه، با وجود تاریخ طولانی بی‌اعتمادی متقابل، نمایشی از اتحاد در برابر واشنگتن را به نمایش گذاشتند. پیام پشت این صحنۀ حساب‌شده روشن بود: چین در مرکز بلوک رو‌به‌رشد ضدغربی قرار دارد، در حالی که ایالات متحده سرگردان است ــ‌در داخل دچار شکاف است، در خارج در حال لغزش است و از سوی رقبایش پس زده شده است.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، هرگز خواسته‌اش را پنهان نکرده است: توافق صلح با پوتین برای پایان جنگ اوکراین، پیمانی تجاری با شی برای بازتنظیم روابط اقتصادی آمریکا و چین و نشستی با کیم برای احیای دیپلماسی متوقف‌شده در شبه‌جزیرۀ کره. اما هر سه رهبر تلاش‌های او را رد کرده‌اند. به‌جای تعامل بر اساس شرایط واشنگتن، کیم، پوتین و شی اکنون دست در دست هم در پکن ظاهر می‌شوند و نه‌تنها تمایل روزافزون خود برای به چالش کشیدن رهبری آمریکا، بلکه توانایی انجام این کار به‌صورت هماهنگ را به رخ می‌کشند.

images (1)

با این حال، ورای این نمایش وحدت، چین، کرۀ شمالی و روسیه همچنان شرکای متزلزلی هستند. آنچه این سه کشور را کنار هم آورده، یک هم‌پیمانی تاکتیکی است که نه بر اعتماد یا ارزش‌های مشترک، بلکه بر نارضایتی‌های همپوشان و ضرورت استوار است. تاریخ نشان می‌دهد که آن‌ها متحدانی طبیعی نیستند. هر کشور از گرفتار شدن در دام دیگری می‌ترسد و تمایلی به فدا کردن منافع ملی خود برای دیگری ندارد. و مهم‌تر از همه، هرکدام هنوز چیزی از ایالات متحده می‌خواهند ــ‌ابزاری که واشنگتن باید هوشمندانه از آن استفاده کند.

سه نفر، یک جمعیت است

آخرین باری که چین، کرۀ شمالی و روسیه تا این حد نزدیک شدند، جنگ کره بود که پایان آن برای همۀ طرف‌ها تلخ بود. کیم ایل سونگ، پدربزرگ رهبر کنونی کرۀ شمالی، با حمایت شوروی و چین به کرۀ جنوبی حمله کرد. این قمار شکست خورد. کرۀ شمالی به دولت مطرود و فقیر امروز بدل شد، در حالی که رقیب جنوبی‌اش، با پشتوانۀ آمریکا، شکوفا شد. برای چین، این مداخله هزینه‌های هنگفتی داشت، چه از نظر جانی و چه از نظر سرمایه‌ای. صدها هزار سرباز چینی کشته یا زخمی شدند و منابع اندک کشور از اقتصادِ ویران از جنگ داخلی و جنگ جهانی دوم تخلیه شد. بدتر آن‌که جنگ موجب استقرار دائمی نیروهای آمریکایی در نزدیکی چین شد و برنامه‌های پکن برای تایوان را بر هم زد. دولت ترومن، بیمناک از پیشروی گستردۀ کمونیسم، سیاست بی‌تفاوتی خود را کنار گذاشت و پیمان دفاع متقابلی را با تایپه امضا کرد که هدف الحاق این جزیره به چین را برای مدتی نامعلوم به تعویق انداخت، هدفی که هنوز برای رهبران چین تکلیف ناتمام محسوب می‌شود. برای پکن، جنگ کره درس تلخی به همراه داشت: اتحاد با شرکای بی‌ثباتی مانند پیونگ‌یانگ، صرفاً به خاطر همبستگی ایدئولوژیک، می‌تواند هزینه‌های سنگین و بدهی‌های بلندمدتی به همراه داشته باشد.

Korea-Montage-1024x620

جنگ کره همچنین بی‌اعتمادی ماندگاری میان چین، کرۀ شمالی و روسیه به‌بار آورد. پیونگ‌یانگ معتقد بود پکن در مذاکرات آتش‌بس پانمونجوم منافع خود را بر دغدغه‌های کرۀ شمالی مقدم دانسته است. در سال‌های بعد، کرۀ شمالی از آنچه مداخلۀ مداوم و زیاده‌روی چینی‌ها می‌دید، خشمگین شد. کیم ایل سونگ چهره‌های طرفدار چین را از رهبری کشور حذف کرد، همان‌گونه که کیم جونگ‌اون دهه‌ها بعد شوهرعمه‌اش، جانگ سونگ تائک، را به‌خاطر روابط نزدیک با پکن اعدام کرد. هم‌زمان، پکن نیز از حمایت نیم‌بند مسکو در طول جنگ دلخور شد. این مورد به فهرست بلندبالای شکایت‌هایی افزود که در نهایت به شکاف چین و شوروی انجامید؛ شکافی که از اواسط دهۀ ۱۹۵۰ شکل گرفت.Top of Form

این ترک‌ها با گذر زمان عمیق‌تر شدند. کرۀ شمالی که همواره معامله‌گر بوده، آموخت که مسکو و پکن را در برابر هم بازی دهد و در عین امتناع از تسلیم شدن، از هر دو کمک و امتیاز بگیرد. چین و شوروی، که زمانی هم‌سنگر بودند، به رقابتی شدید ایدئولوژیک و ژئوپولیتیک فروغلتیدند. ترس چین از نفوذ شوروی بسیار جدی بود. در سال ۱۹۶۱، تنها چند روز پس از امضای پیمان دفاعی مسکو با پیونگ‌یانگ، چین پیمان مشابهی با کرۀ شمالی بست، علیرغم درس‌های تلخی که از جنگ کره گرفته بود. این پیمان تا امروز تنها اتحاد رسمی چین باقی مانده است. دو دهه بعد، نگرانی‌های مشابه چین را به حملۀ سال ۱۹۷۹ به ویتنام سوق داد که آخرین جنگ بزرگ این کشور بود. پکن با توسل به زور، می‌خواست در برابر توسعه‌طلبی ویتنام مورد حمایت شوروی و محاصرۀ شوروی در آسیای جنوب شرقی بایستد. خط سیر روشن است: بی‌اعتمادی متقابل، نه همبستگی، تاریخی‌ترین مشخصۀ روابط این سه کشور بوده است.

دوستان موقت

امروز، بیش از ۳۰ سال پس از پایان جنگ سرد، این سه کشور دوباره هدف مشترکی یافته‌اند: فرسایش قدرت و نفوذ واشنگتن. اما نمایش حساب‌شدهٔ وحدت، شکاف‌های قدیمی و بی‌اعتمادی‌های نهفته را پنهان می‌کند. برخلاف پیونگ‌یانگ و مسکو، پکن می‌خواهد نظم جهانی را، بی‌آنکه آن را به آتش بکشد، دگرگون کند. هدفش تضعیف نفوذ آمریکا است، نه قطع کامل روابط سودآور با غرب. چین به مسکو خط حیات اقتصادی و کالاهای دارای کاربرد دوگانه‌ای داده که به ادامۀ جنگ کرملین در اوکراین کمک کرده‌اند. اما علتش این است که هزینه‌ها قابل مدیریت بوده‌اند و عمدتاً به آسیب حیثیتی در میان کشورهای غربی محدود شده‌اند. مهم‌تر آن‌که جنگ روسیه و اوکراین هنوز تهدید مستقیمی برای امنیت یا ثبات اقتصادی چین ایجاد نکرده است. اگر چنین شود، محاسبات پکن به‌سرعت تغییر خواهد کرد.

اوکراین چین

شکاف‌های رابطۀ چین و روسیه به‌ویژه در شبه‌جزیرۀ کره نمایان است. چین از گسترش روابط روسیه با کرۀ شمالی به‌شدت ناراحت است. مسکو برای تأمین مهمات و نیرو در جنگ اوکراین به پیونگ‌یانگ روی آورده و دو کشور پیمان دفاعی امضا کرده‌اند. اکنون پوتین جای شی را به‌عنوان شریک اصلی کیم گرفته است ــ‌و تلاش پکن برای داشتن نقش برتر در شبه‌جزیره را خنثی کرده است. طی دو سال گذشته، روسیه با انتقال فناوری‌های نظامی حساس، از جمله سامانه‌های دفاع هوایی و توانایی‌های پهپادی، به کرۀ شمالی نگرانی‌های چین را افزایش داده است. تحلیلگران چینی در محافل خصوصی از نبود نظارت کافی بر این انتقالات و پیامدهای بی‌ثبات‌کنندۀ آن‌ها ابراز نگرانی می‌کنند.

آنچه پکن می‌ترسد، فقدان کنترل است. در نقاط بحرانی همچون تنگۀ تایوان یا دریای چین جنوبی، چین می‌تواند سرعت تشدید تنش را تنظیم کند. اما ماجراجویی‌های کرۀ شمالی، با پشتوانۀ روسیه، می‌تواند وضعیت را پشت مرزهای چین چنان ناپایدار کند که مدیریت آن آسان نباشد. همچون جنگ کره، چین در خطر کشیده شدن به بحرانی است که توسط شریکی بی‌محابا و با حمایت مسکو ایجاد شده است. روسیه، در مقابل، چندان نگران پیامدهای بی‌ثباتی در آسیا نیست. تمرکز پوتین بر بازگرداندن نفوذ روسیه در اروپای شرقی است. اگر تنش‌ها در شبه‌جزیرۀ کره یا تنگۀ تایوان بالا بگیرد، معلوم نیست مسکو حاضر باشد بهای سنگینی برای حمایت از دو شریکش بپردازد یا خیر.

در واقع، رقابت عمیق‌تری میان مسکو و پکن در زیر سطح باقی مانده است. برای نمونه، در ژوئن، نیویورک تایمز گزارش داد که سازمان اطلاعات داخلی روسیه چین را «دشمن» می‌نامد و نگران جاسوسی چینی‌ها است. در داخل روسیه، ترس مداومی وجود دارد که پکن بلندپروازی‌های درازمدتی در سیبری و خاور دور روسیه دارد. نگرانی مسکو تا حدی ناشی از سیل سرمایه‌گذاری و کارگران چینی در این مناطق طی سال‌های اخیر و نیز انتشار نقشه‌های رسمی چین در سال ۲۰۲۳ است که نام‌های تاریخی چینی را برای چندین منطقۀ روسی به کار برده بود.

از میان این سه رهبر، کیم جونگ اون بیشترین توانایی را برای بهره‌برداری از این رابطۀ سه‌جانبه دارد. پیونگ‌یانگ مدت‌هاست هنر استفاده از رقابت قدرت‌های بزرگ را برای گرفتن امتیاز و حفظ استقلال خود آموخته است. امروز، کیم هم‌زمان از روابط خود با مسکو بهره‌برداری می‌کند و دوباره با پکن وارد تعامل می‌شود تا به هیچ‌یک از حامیانش بیش از حد وابسته نشود. حضور او در رژهٔ نظامی در کنار شی، اولین دیدار رو در روی این دو رهبر از سال ۲۰۱۹، بخشی از این بازتنظیم حساب‌شده است. کیم روابطش با چین را دوباره تأیید کرد در حالی که روسیه را نزدیک نگاه داشت و این مسئله جایگاهش را در مطالبهٔ امتیازات بیشتر از واشنگتن در دورۀ آیندۀ دیپلماسی تقویت می‌کند. در این مثلث، هر کشور ضمن همگرایی، در حال بیمه کردن منافع خود نیز هست ــ‌تحت لوای وحدت پیش می‌روند، اما در عین حال آماده است اگر رابطه‌ای برایش هزینه‌زا شود، مسیر را عوض کند.

بازی با کارت‌های درست

همگرایی ناپایدار چین، کرۀ شمالی و روسیه شاید فرصت استراتژیک گسترده‌ای در اختیار آمریکا نگذارد اما هنوز برای واشنگتن فضای مانور باقی می‌گذارد، به شرط آن‌که با هر یک از این دشمنان با هدفمندی و انضباط تعامل کند. ایالات متحده هنوز در برابر چین اهرم مهمی دارد زیرا پکن نیازمند ثبات اقتصادی است. چین نمی‌خواهد وارد رویارویی مستقیمی با آمریکا شود که مسیر صعودش را به خطر بیندازد. همچنین پکن، دست‌کم در اصل، چند هدف مشترک با آمریکا دارد: حفظ ثبات منطقه‌ای، جلوگیری از گسترش سلاح هسته‌ای در شمال شرق آسیا و دستیابی به راه‌حل مسالمت‌آمیز برای جنگ اوکراین. مقامات چینی بارها بر حمایت خود از مذاکرات آتش‌بس بین روسیه و اوکراین تأکید کرده‌اند و گفت‌وگو را تنها راه پایان جنگ معرفی کرده‌اند.

اما صرف منافع مشترک برای شکل‌گیری همکاری واقعی کافی نیست. اگر واشنگتن می‌خواهد این اهداف مشترک را به نتایج ملموس بدل کند، باید حساب‌شده پیش برود. ایالات متحده باید روشن کند که پیشرفت در توافق تجاری و امکان نشست مشترک ترامپ و شی منوط به همکاری چین در موضوعات مورد نگرانی مشترک است ــ‌به‌ویژه مهار گسترش بی‌رویهٔ برنامۀ هسته‌ای و موشکی کرۀ شمالی و پایان دادن به جنگ اوکراین.

ایالات متحده نیازی ندارد میان چین و روسیه شکاف ایجاد کند و چنین کاری به این زودی‌ها هم ممکن نیست. پکن در برابر فشار برای جدایی علنی از مسکو یا پیونگ‌یانگ مقاومت خواهد کرد. اما فشار پشت پرده ممکن است مؤثر باشد، به‌ویژه وقتی پای اولویت‌های کلان‌تر چین در میان باشد. پکن، علیرغم لحن سرسختانه‌اش، هنوز به دنبال توافق تجاری با واشنگتن است که تعرفه‌ها را کاهش دهد و درجه‌ای از ثبات در روابط اقتصادی دو کشور برقرار کند. شکست در دستیابی به توافق شاید برای اقتصاد چین فاجعه‌بار نباشد اما بی‌ثباتی ناخواسته‌ای خواهد افزود و فشارهای اقتصادی موجود و نارضایتی عمومی را تشدید خواهد کرد. با افزایش بهای بازی و مشروط کردن همکاری چین بر سر اوکراین و کرۀ شمالی به‌عنوان بخشی از یک توافق دوجانبۀ گسترده‌تر، واشنگتن می‌تواند پکن را وادار به تغییراتی اندک اما معنادار کند، از جمله کاهش سرعت خرید نفت روسیه، محدود کردن صادرات کالاهای دارای کاربرد دوگانه به مسکو و فرستادن این پیام به پیونگ‌یانگ که خلع سلاح هسته‌ای باید همچنان یک هدف درازمدت باقی بماند.

در مورد روسیه، پوتین علاقه‌ای به مذاکرات صلح که مستلزم کنار گذاشتن خواسته‌های حداکثری‌اش در اوکراین باشد نشان نداده است. او همچنان مصمم است تا پس از خسته شدن آمریکا و اروپا از حمایت از اوکراین دوام بیاورد. اما در بلندمدت، روسیه به راه خروجی نیاز خواهد داشت، زیرا تلفات نیروها افزایش می‌یابد، فشارهای اقتصادی عمیق‌تر می‌شود و خستگی عمومی افزایش می‌یابد. نه چین و نه کرۀ شمالی نمی‌توانند مسیر دیپلماتیکی را که پوتین نیاز دارد فراهم کنند. فقط اوکراین و شرکایش می‌توانند چنین کنند. واشنگتن نباید شتاب‌زده وارد مذاکرات شود؛ بلکه باید از این اهرم برای شکل دادن دقیق شرایط یک راه‌حل عادلانه و پایدار برای جنگ استفاده کند. ایالات متحده باید با متحدان اروپایی‌اش هماهنگ شود تا ظرفیت دفاعی اوکراین را تقویت کند، تضمین‌های امنیتی معتبری ارائه دهد و فشار اقتصادی بر مسکو را افزایش دهد. بخشی کلیدی از این راهبرد باید شامل فشار بر چین و هند برای کاهش حمایتشان از اقتصاد جنگی روسیه باشد ــ‌نه از طریق اولتیماتوم‌های علنی، که اغلب باعث سرکشی می‌شود، بلکه از طریق دیپلماسی قاطع پشت پرده‌ــ تا به پکن و دهلی اجازه دهد بی‌آنکه به‌نظر برسد در برابر فشار آمریکا تسلیم شده‌اند، مسیر خود را تغییر دهند.

و در مورد کرۀ شمالی، ایالات متحده همچنان قدرت چانه‌زنی دارد. کیم به دنبال رفع تحریم‌ها، امنیت رژیم و به رسمیت شناخته شدن کرۀ شمالی به‌عنوان یک قدرت هسته‌ای مشروع است. اما چین و روسیه بدون همکاری آمریکا نمی‌توانند این‌ها را تمام و کمال به او بدهند. با وجود لفاظی‌های ضدآمریکایی، پیونگ‌یانگ مدت‌هاست به دنبال توافق صلح و عادی‌سازی با واشنگتن بوده ــ‌نه فقط برای منافع مستقیم، بلکه چون چنین گشایشی راه تعامل گسترده‌تر و کمک‌های اقتصادی از توکیو، سئول و فراتر از آن را باز می‌کند. این اهرم نباید صرف یک عکس ترامپ و کیم شود. یک توافق کارآمد می‌تواند با تأیید بیانیۀ مشترک امضاشده توسط ترامپ و کیم در نشست سنگاپور ۲۰۱۸ آغاز شود، بیانیه‌ای که شامل تعهدی روشن به خلع سلاح هسته‌ای در شبه‌جزیرۀ کره بود. این توافق می‌تواند با گام‌های میانی برای کاهش خطرات هسته‌ای و گسترش تعامل دیپلماتیک، اقتصادی و بشردوستانه با کرۀ شمالی همراه باشد.

فرش قرمز پکن با هدف بر هم زدن آرامش واشنگتن طراحی شده بود ــ‌و باید هم چنین اثری داشته باشد. این صحنه نشان داد رقبای آمریکا تا چه اندازه در هم‌پیمانی پیش رفته‌اند، حتی اگر منافعشان کاملاً همسو نباشد. با این حال، چین، روسیه و کرۀ شمالی هر یک هنوز دلیلی برای تعامل با ایالات متحده دارند. اگر واشنگتن بتواند در برابر وسوسۀ دیپلماسی فی‌البداهه و نمایشی مقاومت کند، منابع قدرت خود را به‌درستی بشناسد و بر نقاط قوت نسبی خود ــ‌ائتلاف‌ها، توان نظامی، نفوذ اقتصادی و دسترسی دیپلماتیک‌ــ تکیه کند، می‌تواند محیط استراتژیک را شکل دهد، نه اینکه فقط به آن واکنش نشان دهد.

منبع: اکوایران به نقل از فارن افرز

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط