رسانه تخصصی روابط بین الملل (دیپلماسی پلاس)

نشست سه‌جانبه کابل؛ آزمون سرنوشت‌ساز طالبان برای ورود به تجارت منطقه‌ای

Diplomacyplus.ir/?p=11945
اگر طالبان تصمیم بگیرد به‌ طور جدی با گروه‌های افراطی مخالف چین و پاکستان برخورد کند نزدیکی بیشتر در فرمت سه‌جانبه محتمل خواهد بود، در غیر این صورت همکاری‌ها در سطح محدود و مشروط ادامه خواهد یافت.

با گذشت بیش از چهار سال از حاکمیت طالبان در افغانستان، وجود چالش‌ها و نگرانی‌های امنیتی و سیاسی به مانعی بزرگ و مهم بر سر راه گسترش همکاری‌های منطقه‌ای با کابل تبدیل شده است به صورتی که اهتمام بازیگران منطقه‌ای و همسایگان برای فعال کردن ظرفیت‌های توسعه روابط بویژه در حوزه‌های اقتصادی و تجاری همواره تحت تأثیر ملاحظات و گرفتن تضمین‌های امنیتی قرار داشته است.

طبق همین چارچوب اخیراً ششمین دور نشست سه‌جانبه وزرای خارجه هفته گذشته با حضور محمد اسحاق‌دار وزیر خارجه پاکستان، وانگ یی وزیر خارجه چین و امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت طالبان افغانستان در کابل برگزار شد که بر همکاری‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی تمرکز داشت.

به گزارش وزات خارجه پاکستان در این نشست سه طرف متعهد به تقویت تلاش‌های مشترک علیه تروریسم شدند.

آنها همچنین تعهد خود را برای تعمیق همکاری‌ها در حوزه‌های تجارتی، ترانزیت، توسعه منطقه‌ای، بهداشت، آموزش، فرهنگ و مبارزه با قاچاق مواد مخدر و همچنین گسترش کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) به افغانستان اعلام کردند.

همچنین در حاشیه این رویداد، اسحاق‌دار با امیرخان متقی دیدار کرد تا یخ روابط سرد کابل – اسلام‌آباد در ماه‌های اخیر نیز آب شود و دو طرف از آمادگی برای سرعت بخشیدن به روند ارتقای سطح روابط دیپلماتیک از کاردار به سطح سفیر خبر دهند.

اما علی‌رغم این تعارفات دیپلماتیک، موضوعی که همچنان قابل کتمان کردن نیست سایه انداختن نگرانی‌های امنیتی پاکستان و چین بر نشست سه جانبه کابل بود که اراده سیاسی و توانایی طالبان در عملیاتی کردن وعده‌هایش تأثیر مستقیمی بر پیشبرد اهداف اعلامی آن دارد.

نگرانی‌های امنیتی چین و پاکستان

مهمترین جنبه همکاری چین و پاکستان با طالبان عمدتاً به دغدغه‌های امنیتی مرتبط است. برای چین، اصلی‌ترین دغدغه حضور و تحرک گروه‌های مرتبط با جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) است که از نگاه پکن تهدیدی مستقیم علیه امنیت داخلی، به ‌ویژه در سین‌کیانگ محسوب می‌شود. چین نگران است که طالبان نتواند یا نخواهد این گروه‌ها را به‌ طور کامل مهار کند و خاک افغانستان به پناهگاه امنی برای اویغورها تبدیل شود.

این نگرانی امنیتی به حدی جدی است که پکن هرگونه همکاری اقتصادی گسترده با طالبان را منوط به تضمین امنیتی در این زمینه کرده است. به همین منظور، وزیر خارجه چین در دیدار با ملا محمد حسن آخوند، نخست وزیر طالبان، از این گروه خواست تا نگرانی‌های امنیتی چین را درک کرده و برای رسیدگی به آنها اهمیت ویژه‌ای قائل شوند. وانگی یی گفته که همکاری‌های امنیتی دوجانبه‌ مؤثر، پیشرفت افغانستان را تسهیل خواهد کرد.

برخی منابع مورد اشاره به سایت ایراف افغانستان گفتند که در مجموع ۱۵ تا ۳۵ هزار جنگجوی اویغور و خانواده‌‌های‌شان در افغانستان حضور دارند و عمدتا در ولایت‌های شمالی افغانستان از جمله تخار، قندوز، بدخشان و نورستان زندگی می‌کنند. حضور این تعداد اویغور جنگجو می‌تواند برای پکن دردساز شود. از اینرو، ملا حسن آخوند به وانگ یی گفت:«به رئیس‌جمهور چین اطمینان دهید که هیچ‌گونه تهدید امنیتی از خاک افغانستان متوجه چین یا دیگر کشورها نیست».

پاکستان نیز با چالش مشابه روبه‌رو است. اسلام‌آباد، طالبان را متهم می‌کند که به تحریک طالبان پاکستان (TTP) پناه داده است، گروهی که حملات مرگبار علیه نیروهای امنیتی و غیرنظامیان در خاک پاکستان انجام می‌دهد. با وجود وعده‌های طالبان برای جلوگیری از استفاده خاک افغانستان علیه کشورهای همسایه، شواهد نشان می‌دهد که اقدامی جدی در این زمینه صورت نگرفته و بی‌اعتمادی اسلام‌آباد نسبت به کابل افزایش یافته است. بنابراین، وزیر خارجه پاکستان از مقامات کابل خواست تا اقدامات مشخص و قابل اثباتی را علیه تحریک طالبان و ارتش آزادی‌بخش بلوچستان (BLA) تیپ مجید انجام دهند.

اولویت اقتصادی برای طالبان   

هر چند برای چین و پاکستان مسئله امنیت اهمیت زیادی دارد اما برای حکومت طالبان، اولویت اصلی اقتصاد است. وزارت خارجه طالبان اعلام کرد که امیرخان متقی از چین و پاکستان خواسته تا در همکاری‌های اقتصادی مشارکت کنند و درخواست کرده که این همکاری‌ها به مسائل و موضوعات دیگر مرتبط نشود.

طالبان در شرایط تحریم‌های بین‌المللی، مسدود شدن 7 میلیارد دلار ذخایر ارزی در بانک‌های غربی و کاهش کمک‌های خارجی با بحران شدید اقتصادی و کسری بودجه روبه‌رو است. تا جایی که امسال، این گروه ده‌ها هزار شغل را از ساختارهای اداری و دولتی خود حذف کرده و حقوق کارمندان را 20 درصد کاهش داده است.

برای کاهش فشار بر جامعه و افزایش مشروعیت داخلی، طالبان نیازمند گشودن مسیرهای تازه برای تجارت و سرمایه‌گذاری است. همکاری با پکن، می‌تواند ظرفیت‌های اقتصادی ایجاد کرده و در نهایت باعث ایجاد کسب‌وکار، افزایش تولید و رشد درآمدهای ملی برای افغانستان شود.

چین به‌ عنوان یکی از قدرتهای اقتصادی جهان و سرمایه‌گذار بالقوه در معادن افغانستان برای طالبان شریک حیاتی محسوب می‌شود. از اینرو، طرح همکاری اقتصادی می‌تواند راهی برای جذب سرمایه‌گذاری و نشان دادن ظرفیت افغانستان به‌ عنوان پل ارتباطی منطقه‌ای باشد.

طالبان تلاش دارد تصویر خود را نه صرفاً در حد یک بازیگر امنیتی، بلکه به عنوان یک حکومت در حال شکل‌گیری با برنامه‌های اقتصادی معرفی کند تا جایگاهی مشروع‌تر در روابط بین‌المللی به دست آورد.

نقش چین در افغانستان پساطالبان

چین به عنوان یکی از قدرتهای اقتصادی دنیا در افغانستان پساطالبان نقشی چندلایه و محتاطانه ایفا می‌کند. از منظر اقتصادی، افغانستان برای چین به ‌عنوان منبعی سرشار از مواد معدنی ارزشمند و به ‌ویژه ذخایر مس، لیتیوم و عناصر کمیاب اهمیت دارد. این منابع می‌توانند در تأمین نیازهای بلندمدت صنایع چین نقشی کلیدی داشته باشند.

همچنین چین، افغانستان را به‌ عنوان حلقه‌ای بالقوه در پروژه‌های زیرساختی و کریدور اقتصادی چین-پاکستان و مسیر دستیابی به بازار آسیای میانه می‌بیند، پیوندی که در صورت تحقق، افغانستان را به شبکه حمل‌ونقل و تجارت «یک کمربند و یک جاده» متصل خواهد کرد.

علاوه‌براین، چین برخلاف بسیاری از کشورهای غربی، رویکردی عملگرایانه اتخاذ کرده است. پکن تاکنون طالبان را به رسمیت نشناخته اما روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود را با آن‌ گسترش داده است و این سیاست «پذیرش عملی بدون شناسایی رسمی» به چین اجازه می‌دهد که در افغانستان نفوذ داشته باشد، بدون آنکه بار تعهدات سیاسی یا حقوقی ناشی از شناسایی بین‌المللی طالبان را بپذیرد.

پاکستان و معظل دوگانه با طالبان

پاکستان در قبال طالبان با یک معضل دوگانه روبه‌رو است که سیاست این کشور را پیچیده کرده است. از یکسو، اسلام‌آباد به رابطه نزدیک با طالبان نیاز دارد تا بتواند امنیت مرزهای طولانی و ناامن با افغانستان را مدیریت کرده و مسیرهای تجاری و ترانزیتی را برای اقتصاد خود باز نگه دارد.

از سوی دیگر، به خاطر حمایتهای طالبان از گروههای تجزیه‌طلب پاکستان، با بی‌اعتمادی به رهبران کابل می‌نگرد. به همین دلیل، فشارهای سیاسی و نظامی پاکستان بر طالبان در این زمینه افزایش یافته و حتی در دوره‌هایی به بسته شدن گذرگاه‌ها یا عملیات محدود مرزی انجامیده است. بنابراین، روابط پاکستان و طالبان میان نیاز به همکاری و نگرانی امنیتی در تعادلی شکننده قرار گرفته است.

نشست کابل، همگرایی یا شکاف

نشست کابل از نگاه ناظران به ‌عنوان تلاشی برای ایجاد نوعی محور همکاری منطقه‌ای میان طالبان، چین و پاکستان تعبیر می‌شود. با این حال، تبدیل این نشست به یک محور پایدار کار ساده‌ای نیست و اختلافات امنیتی بزرگترین مانع آن به شمار می‌رود.

بنابراین، هرچند نشست کابل نشان‌دهنده تمایل سه طرف برای همکاری و فراهم‌کردن زمینه پروژه‌های اقتصادی است اما تا زمانی که اختلافات امنیتی و بی‌اعتمادی متقابل حل نشود این تعامل بیشتر در حد مذاکرات و وعده‌ها باقی خواهد ماند. در نتیجه، شکل‌گیری یک محور واقعی و پایدار منطقه‌ای همچنان دور از دسترس است و احتمالاً همکاری‌ها در سطح محدود و مشروط ادامه خواهد یافت.

نقش افغانستان در معادلات منطقه

نشست سه‌جانبه کابل بازتابی مهم در معادلات منطقه‌ای دارد و تأثیر مستقیمی بر رقابت‌های ژئوپولیتیکی منطقه خواهد داشت، زیرا هر یک از قدرت‌های منطقه‌ای منافع متفاوتی در افغانستان دنبال می‌کنند.

هند به‌ ویژه نگران نزدیکی طالبان به محور چین-پاکستان است، زیرا این روند حضور و نفوذ دهلی‌نو در افغانستان را محدود کرده و دسترسی هند به آسیای مرکزی و مسیرهای ترانزیتی منطقه را دشوار می‌کند.

ایران نیز درحالی که از توسعه اقتصادی افغانستان و افزایش ثبات این کشور از طریق حل و فصل چالش‌های اقتصادی و امنیتی استقبال می‌کند به مشارکت در مسیرهای تجاری مانند کریدور واخان چشم دوخته است که ولسوالی واخان تا مرز چین به طول 50 کیلومتر امتداد دارد . با راه‌اندازی این کریدور راه آهن خواف – هرات می‌تواند محرک خوبی برای ارتباط ریلی ایران و چین باشد.

روسیه نیز در برابر نفوذ فزاینده چین در افغانستان محتاط است، هرچند مسکو می‌تواند از طریق سازمان همکاری شانگهای و همکاری‌های امنیتی منطقه‌ای نفوذ خود را حفظ کند اما حضور پررنگ چین محدودکننده نقش سنتی روسیه در آسیای مرکزی خواهد بود. آمریکا نیز نشست کابل را به‌ عنوان نشانه‌ای از گسترش نفوذ چین در قلب آسیا می‌بیند و این موضوع می‌تواند در چارچوب رقابت راهبردی واشنگتن و پکن نگرانی‌هایی ایجاد کند.

از منظر اقتصادی، افغانستان از جایگاهی بالقوه در کریدور اقتصادی چین-پاکستان و ابتکار «کمربند و جاده» برخوردار است. موقعیت جغرافیایی این کشور می‌تواند آن را به پل ارتباطی میان آسیای جنوبی، مرکزی و غرب آسیا بدل کند اما تحقق این جایگاه مشروط به تأمین امنیت، تضمین منافع چین و پاکستان و بهبود روابط طالبان با جامعه بین‌المللی است.

با توجه به ناامنی‌های داخلی، عدم شناسایی رسمی حکومت طالبان و رقابت‌های ژئوپولیتیکی، اتصال کامل افغانستان به طرحهای بزرگ منطقه‌ای در کوتاه‌مدت بعید به نظر می‌رسد. با این حال، اگر طالبان بتواند حداقل ثبات را تضمین کند مسیر برای پیوستن تدریجی به این پروژه‌ها باز خواهد شد.

چشم‌انداز روابط طالبان با چین و پاکستان

آینده روابط طالبان با چین و پاکستان تا حد زیادی به نحوه پاسخ این گروه به نگرانی‌های امنیتی دو کشور گره خورده است. اگر طالبان تصمیم بگیرد به‌ طور جدی با گروه‌های افراطی مخالف چین و پاکستان برخورد کند، تقویت همکاری و نزدیکی بیشتر محتمل خواهد بود. در چنین حالتی، پکن می‌تواند با اطمینان بیشتری سرمایه‌گذاری در معادن و پروژه‌های زیربنایی افغانستان را آغاز کند و حتی افغانستان را به بخشی از طرح «یک کمربند و یک جاده» پیوند دهد.

پاکستان نیز در صورت کاهش تهدید تحریک طالبان، روابط امنیتی و اقتصادی خود با کابل را به سطحی باثبات‌تر ارتقا خواهد داد. این مسیر می‌تواند برای طالبان منبعی از مشروعیت و پشتیبانی بین‌المللی فراهم کند.

در مقابل، اگر طالبان به نگرانی‌های امنیتی بی‌توجه بماند و اجازه دهد گروه‌های تجزیه‌طلب در خاک افغانستان فعال باشند، فشارهای سیاسی و امنیتی بر کابل افزایش خواهد یافت. لذا، پاکستان ممکن است اقدامات مرزی سخت‌گیرانه‌تر یا حتی حملات محدود نظامی علیه مواضع تروریستها در داخل افغانستان را دنبال کند. چین نیز همکاری اقتصادی را به حداقل کاهش خواهد داد و طالبان را در انزوای بیشتری قرار خواهد داد.

منبع: الوقت

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط