صادرات نفت ایران با وجود تحریم‌های آمریکا، در سال‌های اخیر مسیری پرنوسان اما رو به رشد را طی کرده است. پس از سقوط به پایین‌ترین سطح ۴۰ ساله (حدود ۴۰۰ هزار بشکه در روز) در سال ۲۰۲۰، صادرات به حدود ۱.۴میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۲۳ رسید و در اوایل سال ۲۰۲۴ به اوج خود یعنی حدود ۱.۵میلیون بشکه در روز نزدیک شد. با این حال، این روند در ماه‌های اخیر سال ۲۰۲۵ و پس از بحران‌های منطقه‌ای، مجددا دچار کاهش شده است.

با وجود این کاهش حجم، وابستگی ساختاری ایران به چین تغییری نکرده و همچنان حدود ۹۰ درصد از کل نفت صادراتی ایران توسط چین خریداری می‌شود.

ایران برای تضمین فروش، نفت خود را با سیاست‌های قیمتی عرضه می‌کند. به گزارش رویترز در اواخر سال ۲۰۲۳، نفت خام ایران حدود ۱۳ دلار زیر قیمت شاخص برنت فروخته می‌شد که بر اساس داده‌های حجم صادرات و میزان تخفیف و برآورد تحلیلگران باعث صرفه‌جویی ۱۰‌میلیارد دلاری برای پالایشگاه‌های چینی در آن سال شد. این تجارت توسط یک «ناوگان تاریک» از نفتکش‌ها تسهیل می‌شود که محموله‌ها را با تغییر نام به مقصد می‌رساند

وابستگی چین به نفت تحریمی

به عنوان بزرگ‌ترین واردکننده نفت جهان، چین در سال ۲۰۲۳ بیش از ۱۱‌میلیون بشکه در روز واردات داشته است.  ایران اکنون سومین منبع بزرگ نفت خام چین است و ۱۳ تا ۱۵ درصد کل واردات آن را تامین می‌کند؛ جایگاهی پس از روسیه و عربستان سعودی. بیشتر این نفت به پالایشگاه‌های مستقل «تی‌پات» در استان شاندونگ می‌رسد که با خوراک ارزان‌قیمت رونق گرفته و یک‌چهارم ظرفیت پالایشی چین را در اختیار دارند.

سناریوی مکانیسم ماشه و شوک اقتصادی

توقف ناگهانی این تجارت – چه از طریق اجرای سخت‌گیرانه‌تر تحریم‌های آمریکا یا بازگشت تحریم‌های سازمان ملل (مکانیسم ماشه) – یک شوک عرضه فوری ایجاد خواهد کرد. به گزارش وال‌استریت ژورنال حذف جریان فعلی نفت ایران که در سال ۲۰۲۵ به حدود ‌۱.۳میلیون بشکه در روز کاهش یافته، حفره‌ای بزرگ در سبد وارداتی چین ایجاد می‌کند.پیامدهای اقتصاد کلان سریع و دردناک خواهد بود. مستقیم‌ترین تاثیر، از دست دادن تخفیف‌های سنگین است.

بر اساس گزارش‌های رویترز در سال ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ تحلیلگران پیش‌بینی می‌کردند برای سال ۲۰۲۵ میانگین تخفیف بین ۱۰ تا ۱۴ دلار در هر بشکه باشد، از دست دادن۱.۳‌میلیون بشکه در روز به معنای افزایش مستقیم ۱۳ تا ۱۸‌میلیون دلاری هزینه‌های واردات چین در روز است. سالانه، این رقم به ضربه خیره‌کننده ۴.۷ تا ۶.۶میلیارد دلاری به صورت‌حساب انرژی این کشور تبدیل می‌شود.

این یک خطای محاسباتی نیست؛ بلکه یک مالیات مستقیم بر اقتصاد چین است.این ضربه مالی یک شوک تورمی قدرتمند ایجاد خواهد کرد. هزینه‌های بالاتر انرژی و خوراک، به کل اقتصاد سرایت کرده و حاشیه سود تولیدکنندگان پتروشیمی، پلاستیک و صنایع سنگین را کاهش می‌دهد. این در حالی است که پکن در حال حاضر با فشارهای ضد تورمی و احیای رشد کند پس از همه‌گیری دست و پنجه نرم می‌کند.

افزایش هزینه‌های انرژی می‌تواند ۰.۳ تا ۰.۵ درصد از رشد تولید ناخالص داخلی سالانه چین را در سال اول کاهش دهد. برای پالایشگاه‌های «تی‌پات» که بر پایه این نفت تخفیف‌دار ساخته شده‌اند، این شوک می‌تواند حیاتی باشد و به تعطیلی و اختلال در عرضه سوخت منطقه‌ای منجر شود.

گزینه‌های پکن

چین ابزارهایی برای کاهش ضربه در اختیار دارد:

استفاده از سایر صادرکنندگان:  افزایش واردات از تولیدکنندگان اوپک پلاس با ظرفیت مازاد مانند عربستان سعودی و عراق، یا هدایت عرضه بیشتر از روسیه.

استفاده از ذخایر استراتژیک:  ذخایر بیش از ۹۰۰ میلیون بشکه‌ای پکن، پوشش چندین ماهه واردات را فراهم می‌کند.

تنوع‌بخشی به انرژی:  تسریع گذار به انرژی‌های تجدیدپذیر، گاز طبیعی و خودروهای برقی برای کاهش وابستگی به نفت.

پیامدها برای ایران

برای ایران، از دست دادن چین مخرب خواهد بود. چین تقریبا تمام صادرات نفت ایران را به خود اختصاص داده که در سال ۲۰۲۲ حدود ۵۳‌میلیارد دلار ارزش داشت. بدون این بازار، ایران با بحران مالی، فشار ارزی و وابستگی عمیق‌تر به شبکه‌های غیررسمی مواجه خواهد شد. دولت ممکن است مجبور به ارائه سیاست‌های قیمتی جدید یا معاملات تهاتری ناامیدکننده شود که درآمدهای دولتی را از بین می‌برد. از نظر استراتژیک، ایران نفوذ خود را از دست خواهد داد، زیرا مشارکت آن با پکن عمدتا بر پایه نفت بنا شده است.

بازی قدرت با اهرم اقتصاد

قطع کامل صادرات، مثلث آمریکا-چین-ایران را بازتنظیم خواهد کرد. برای پکن، این امر گستره قدرت تحریم‌های آمریکا را آشکار می‌کند، اما همزمان تلاش‌ها برای دلارزدایی و تنوع‌بخشی را تسریع خواهد کرد. برای ایران، این به معنای از دست دادن آخرین مشتری بزرگ خود خواهد بود.

111

با این حال، پیامدها فراتر از اقتصاد است. بازگشت تحریم‌ها، چین را در تقابل مستقیم با رژیم تحریم‌های واشنگتن قرار می‌دهد و فضای محدود مانور پکن در برابر سلطه مالی آمریکا را آشکار می‌سازد. همچنین می‌تواند تمایل چین به حمایت دیپلماتیک از ایران را بیازماید، چه از طریق لابی در شورای امنیت سازمان ملل یا تلاش برای تضعیف اجرای تحریم‌ها از طریق نهادهای جایگزین.

Untitled-1 copy

چنین مانورهایی شکاف استراتژیک بین واشنگتن و پکن را عمیق‌تر می‌کند، درحالی‌که اگر چین در نهایت ثبات در روابط گسترده‌تر خود با آمریکا را در اولویت قرار دهد، ایران را منزوی‌تر خواهد ساخت. به طور کل چین با هزینه بالاتر خود را تطبیق می‌دهد، درحالی‌که ایران بار اصلی را به دوش می‌کشد؛ اثباتی بر اینکه در ژئوپلیتیک امروز انرژی، شاهرگ‌های حیاتی می‌توانند شکننده و به یک اهرم فشار تبدیل شوند.