از بنیامین نتانیاهو به عنوان سیاستمداری زیرک در تاریخ 75 ساله رژیم غاصب صهیونیستی نام برده میشود. وی در پنج دهه سیاست ورزیاش با باندبازیهای متنوع حضوری گسترده در عرصه سیاست داخلی رژیم صهیونیستی ایفا کرد.
از دوره صدارت وی به دلیل حضور سه باره در منصب نخست وزیری به عنوان طولانیترین دوره تصدی این سمت در تاریخ سرزمینهای اشغالی نام برده میشود؛ رکوردی که پیشتر در اختیار دیوید بنگوریون، بنیانگذار رژیم غاصب بود. اهمیت موضوع بهاین دلیل است که نظام سیاسی حاکم بر سرزمینهای اشغالی، پارلمانی و به دلیل تکثر و تنوع احزاب تاکنون هیچ حزبی نتوانسته است به تنهایی با کسب اکثریت آرا مبادرت به تشکیل کابینه کند.
این موضوع موجب لابیها و رایزنیهای طولانی برای تشکیل کابینه در سرزمینهای اشغالی در خلال ماههای پس از برگزاری انتخابات شده است. تنوع دیدگاه کابینههایی که تا امروز نتانیاهو عهده دار آنان بوده، به وضوح از شکست رقبا و تشکیل کابینههای ناهمخوان در سه دهه گذشته حکایت دارد.
حمله هفتم اکتبر 2023 نیروهای مقاومت فلسطین به سرزمینهای اشغالی و ضربات هولناک امنیتی وارد شده بر پیکره این رژیم که نمود آن دست کم در پنج دهه اخیر و پس از آغاز جنگ یوم کیپور در 1973 میلادی بی نظیر بوده است را میتوان نقطه آغازی بر پایان حیات سیاسی نخست وزیر رژیم صهیونیستی قلمداد کرد.
نتانیاهو با وجود انتقادات وسیع و تداوم اعتراضات خیابانی و با رد طرح مدنظرش مبنی بر کاهش اختیارات دستگاه قضایی در برخورد با نخست وزیر و دولت مستقر، توانسته است با رایزنیهای گسترده داخلی و بینالمللی بقای خویش را تا به امروز تداوم بخشد. با وجود این، وی به دلیل ضربات هولناک غافلگیرکننده مقاومت اسلامی آماج حملات داخلی و بینالمللی قرار گرفته است.
تمامی دستگاههای نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی اعم از امان (سازمان اطلاعات ارتش)، شین بت (سازمان امنیت داخلی) و موساد (سازمان امنیت برون مرزی) به ضعف بنیادین در پیش بینی حمله یاد شده و غافلگیری گسترده صهیونیستها (با توجه به اهمیت اصل پیشگیری و پیشدستی در برخورد با خصم و جلوگیری از فریفته شده در دوران حیات صهیونیستها) اعتراف میکنند.
با وجود این، نتانیاهو کوشیده است با متهم کردن دستگاههای امنیتی از بار مسئولیت حقوقی خویش به عنوان نخست وزیر و فرماندهی کل نیروهای مسلح شانه خالی کند و به هر لطایف الحیلی که شده، زمینه بقای خویش را در عرصه سیاسی مهیا کند.
قدرتگیری ائتلاف نفتالی بنت و یئیر لاپید در ژوئن 2021 میلادی این گمانه را به اذهان متبادر کرد نتانیاهو به پایان حیات سیاسی رسیده است و بهدلیل پروندههای متعدد قضایی دیر یا زود بسان همتایان پیشین فاسد خویش سر از زندانهای صهیونیستی درخواهد آورد.
با وجود این، وی توانست با بهرهگیری از شکافهای موجود داخلی در رژیم صهیونیستی و بهدنبال برگزاری انتخاباتی زودهنگام و توسل به ترفندهای متعدد طیفی از نیروهای تندروی صهیونیست که عمدتاً ریشه در شهرکنشینان حاکم بر کرانه باختری با تمایلات بسیار راست گرایانه مذهبی دارند، مجاب کند با قدرتگیری خویش و تشکیل ائتلاف علاوه بر حفاظت از آمال شهرک نشینان و تندروها، خواستههای آنها را فراهم کند.
شهرک نشینان و تندروها بهدنبال کشیدن خط بطلانی بر راه حلی دو دولتی در منطقه، خودداری از ورود آوارگان، تسهیل پروسه شهرکسازیها و تشدید سختگیریها بر ساکنان کرانه باختری و غزه و نیز تثبیت قدس به عنوان پایتخت خودخوانده رژیم صهیونیستی هستند.
نتانیاهو سرانجام توانست کابینه ائتلافی تشکیل دهد و با ایجاد مصونیت نسبی برای خود، در نخستین گام زمینه تصویب طرحی در کنست (مجلس رژیم صهیونیستی) را فراهم کند تا از این رهگذر دست دستگاه قضایی رژیم صهیونیستی را در برخورد با خود و متحدانش محدود کند.
نزاع در نوار غزه فرسایشی شده است و این موضوع با دکترین نظامی صهیونیستها که در آن بر فرسایشی نشدن جنگ به دلیل فقدان تاب آوری جامعه صهیونیستی و محدودیتهای ژئوپلیتیکی تأکید شده است، سازگاری ندارد.
علاوه بر این، شاهد انزجار جامعه جهانی از تداوم جنگ در غزه و قتلعام فلسطینیان در نوار غزه هستیم. نتانیاهو با وقوف به این موضوع که پایان جنگ به منزله آغازی بر خاتمه کار وی در عرصه ی سیاسی، محاکمه اش و برگزاری انتخابات زودهنگام در سرزمینهای اشغالی خواهد بود، بر تداوم جنگ پافشاری میکند تا از این رهگذر بقای خویش را تضمین کند.
تداوم جنگ در رژیم صهیونیستی و ضعفهای تاریخی جغرافیایی و محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی حاکم بر سرزمینهای اشغالی موجب شده است جامعه صهیونیستی بسته، امنیتی و مسلح بار بیایند و دغدغه بقا و احتمال فروپاشی، فضایی را فراهم کند تا جامعه در مواجهه با بحران، اختلافهای درونی را به کناری نهاده و با حمایت از ارتش و شبه نظامیان مسلح بهدنبال رفع دغدغههای امنیتی برآیند.
همین موضوع نتانیاهو را مجاب کرده است با تداوم جنگ و تمایل به گسترش آن به جبهههایی دیگر زمینه بقای خویش در اریکه قدرت رقم بزند.
رد هرگونه اعطای حق به فلسطینیان
پیمان اسلو میان سازمان آزادی بخش فلسطین به ریاست یاسر عرفات و رژیم صهیونیستی به نخست وزیری اسحاق رابین در سال 1993 میلادی نقطه عطف معادلات نزاع عربی-صهیونیستی است. پیمانی که شماری از تحلیلگران غربی را به سوی خوش بینی ناشی از کاهش تنش در منطقه و برقراری مناسبات دیپلماتیک میان اعراب و رژیم صهیونیستی سوق داد.
اکنون و با گذشت بیش از سه دهه از پیمان یاد شده، نه تنها نامی از آن بر زبان سیاسی رهبران صهیونیستی باقی نمانده، بلکه نتانیاهو جسورتر از تمامی اسلاف خویش بر تشکیل هرگونه کشور فلسطینی مطابق با موازین و قطعنامههای بین المللی خط بطلان کشیده است.
وقوع نزاع در نوار غزه موجب شده است نیروهای دست راستی کابینه نظیر ایتامار بن گویر، عمیخای الیاهو، گالانت و بتسالل اسموتریچ صریحتر از هر زمان ادعاهای جاه طلبانه خویش مبنی بر تسری شهرک سازی ها و زمینه سازی برای اخراج فلسطینیان ساکن را به کشورهای همسایه، استیلا بر دره اردن و رد تأسیس هرگونه کشور مستقل فلسطینی مطرح کنند.
عمیخای الیاهو پا را فراتر نهاده، خواستار بمباران اتمی غزه شده است و اسموتریچ بر لزوم تکمیل پروژه بنگوریون با هدف اخراج باقی مانده اعراب ساکن 1948 میلادی که هم اکنون تابعیت صهیونیستی یدک میکشند، تأکید کرده است.
دست بالای شهرکنشینان در کابینه و امنیتی شدن فضا در جامعه صهیونیستی موجب شده است میل به نیروهای ارتدوکس مذهبی و دست راستیهای سکولار افزایش یابد و همین فضا بستر مساعدی برای نتانیاهو فراهم کرده است تا با وجود فشارهای وارد شده از سوی کاخ سفید مبنی بر پذیرش ایده دو دولتی برای عبور از بحران، به صراحت دست رد به سینه بایدن بزند.
از همین رو قابل تصور است نتانیاهو بر فضای دوقطبی جامعه صهیونیستی بدمد و با بستن عرصه بر فلسطینیان ساکن کرانه باختری و تسلیح و باز گذاردن دست شهرک نشینان افراطی راه را برای تداوم حضور خویش در اریکه قدرت فراهم کند. تندروی صهیونیستها تا آنجا پیش رفته که دولت بایدن در اقدامی بی سابقه به تحریم شهرک نشینان افراطی مبادرت ورزیده و ورود آنان را به آمریکا قدغن کرده است.
جو بایدن در متن فرمان اجرایی اش به صراحت آورده است، اوضاع کرانه باختری (به ویژه خشونت و افراط گری شهرک نشینان، جابه جا کردن اجباری مردم و روستاییان و تخریب مکانها و املاک) به میزان غیرقابل تحملی رسیده و به تهدید جدی صلح، امنیت و ثبات منجر شده است.
تداوم جنگ در نوار غزه
بیش از چهار ماه از آغاز نزاع در نوار غزه با تعیین اهداف سه گانه نتانیاهو مبنی بر نابودی کامل حماس، آزادی گروگانها صهیونیستی از دست حماس و ایجاد نظم نوین امنیتی در غزه با حضور نیروهای نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی میگذرد. با وجود این، برخلاف تمامی جنگهای پیشین صهیونیستها، نتانیاهو مشی پیشین مبنی بر جنگ برق آسا را به کنار نهاده است.
وی با وجود تداوم حملات راکتی به سرزمینهای اشغالی، افزایش نارضایتیهای داخلی، خسارت چند میلیارد دلاری وارد شده بر اقتصاد رژیم صهیونیستی به دلیل پیامدهای تداوم جنگ و مهمتر از همه تعداد زیاد کشتهشدگان نیروهای مسلح این رژیم در خلال نبرد، عزمش را جزم کرده است تا نابودی کامل حماس پیش برود و از تداوم جنگ در خلال 6 ماهه آتی و ورود به مرحله سوم جنگ سخن به میان میآورد.
تحلیلگران منطقهای با اعتراف به توان نظامی رژیم صهیونیستی، تحقق شروط سه گانه نتانیاهو و کابینه امنیتی را ناممکن تلقی میکنند. آزادی گروگانها جز با تأمین خواستههای نیروهای حماس مقدور نخواهد بود و مهمتر از همه اینکه حتی متحدان کلیدی تلآویو نظیر فرانسه، انگلستان و آمریکا نیز تن به حضور نظامیان صهیونیست و تعیین نظم جدید امنیتی در نوار غزه بدون حضور تشکیلات خودگردان فلسطین نخواهند داد.
با وجود این، قابل تصور است نتانیاهو با آگاهی از دغدغههای امنیتی جامعه چندپاره صهیونیستی، برای تداوم حضورش در اریکه قدرت تا آخرین قدم به نبرد در نوار غزه ادامه دهد؛ موضوعی که به زعم وی، در صورت امکان برچیدن حماس از صحنه معادلات، شاید بتواند به حضورش در عرصه قدرت منتهی شود. نتانیاهو در یکی از آخرین مواضعش در گفتوگو با نشریه تایمز رژیم صهیونیستی به صراحت ادعا کرد «از غزه خارج نمیشویم و چند هزار تروریست آزاد نمیکنیم، قطعاً هیچ یک از این اتفاقات نخواهد افتاد و رژیم صهیونیستی پیروز جنگ است».
باز کردن جبهههایی جدید در منطقه
ترور صالح العاروری، از رهبران بلندپایه حماس در ضاحیه بیروت و در ادامه، حملات بی امان ارتش صهیونیستی به مواضع نیروهای مستشاری ایران و گردانهای نخبه رضوان حزب الله که در آن شماری از فرماندهان میدانی مقاومت نظیر رضی موسوی و صادق امیدزاده به شهادت رسیدند را میتوان نقطه عطف معادلات نظامی منطقه در ماههای اخیر قلمداد کرد.
با وجود سابقه حملات گاه و بیگاه صهیونیستها به پایگاههای نظامی مقاومت، هدف گیری مستقیم شماری از نیروهای ارشد نظامی ایرانی، لبنانی و سوری را میتوان حماقت کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی قلمداد کرد.
رهبران رژیم صهیونیستی با وقوف به پیامدهای احتمالی بازگشایی جبهههای جدید بر امنیت داخلی شان، گستاخانه و برای رضایت نیروهای دست راستی، تداوم حضور نتانیاهو در قدرت، خودداری از برکناری وی در انتخابات پیش رو یا برخورد محاکم قضایی به صراحت تهران را به حمله مستقیم تهدید کردند و خواستار خروج نیروهای حزب الله به شمال رود لیطانی شدند.
یسرائیل کاتز، وزیر امور خارجه جدید رژیم صهیونیستی در جدیدترین اظهاراتش از اتمام ضربالاجل مذاکرات دیپلماتیک برای خروج نیروهای حزب الله از مرزهای شمالی سخن به میان آورد و از آمادگی صهیونیستها برای باز کردن جبههای جدید در مرزهای شمالی خبر داد.
بخش اعظم تیپهای عقبنشینی کرده از باریکه غزه به مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی عازم شدند و بستر مساعدی برای ماجراجویی رهبران رژیم صهیونیستی فراهم شده است. نتانیاهو نیز در جدیدترین موضعش مدعی حمله به داخل کشوری شده است که آن را تهدید نخست رژیم صهیونیستی میخواند.
تهییج آمریکاییها به مداخله نظامی در منطقه
از آمریکا به عنوان کلیدیترین متحد رژیم صهیونیستی در خلال نیم قرن اخیر نام برده میشود. مطابق دکترین بنگوریون بنیانگذار رژیم صهیونیستی، اتکا به یکی از قدرتهای بینالمللی برای پاسداری از این رژیم در مواقع بحرانی همواره به عنوان یکی از ارکان دکترین دفاعی صهیونیستها به شمار میآمده است.
اکنون و با وجود بی میلی بایدن برای باز شدن جبههای جدید از سوی پنتاگون در آستانه انتخابات نوامبر و پیامدهای آن بر شکست احتمالی وی، فضای منطقه بیش از هر زمانی دستخوش ناامنی و بی ثباتی شده است.
در این میان تنشهای ناشی از جنگ غزه و حملات گاه و بیگاه انصارالله به کشتیهای صهیونیستی، انگلیسی و آمریکایی و رویاروییهای اخیر نیروهای مقاومت عراقی و سوری با نظامیان آمریکایی بر شدت بحران افزوده است.
تعداد حملات راکتی و پهپادی نیروهای مقاومت عراقی و سوری به مواضع نظامی آمریکا در منطقه از 170 حمله عبور کرده و در آخرین مورد به مرگ سه نظامی آمریکایی و 6 شبه نظامی نیروهای کُرد دموکراتیک سوریه منجر شده است.
افزایش تنشها میان نیروهای آمریکایی و شبه نظامیان وابسته به محور مقاومت با استقبال فزاینده نیروهای دست راستی رژیم صهیونیستی همراه و آنها را بر آن داشته است بر جمهوری خواهان مستقر در کنگره آمریکا فشار بیاورند و عناصر تندروی آمریکا را تحریک کنند تا نیروهای نظامی وابسته به پنتاگون بهسوی نزاعی خونین علیه متحدان ایران در منطقه کشانده شوند.
رویارویی مستقیم آمریکا با محور مقاومت از سویی موجب ورود آنان به جنگی فرسایشی میشود و از سوی دیگر توجیه مناسبی برای تداوم جنگ از سوی رژیم صهیونیستی در غزه و مشارکت در حمله به متحدان نیروهای مقاومت فراهم خواهد آورد.
با وجود گمانه زنیهای محدود نسبت به ورود آمریکاییها به نزاعی فراگیر در منطقه، بیم آن میرود واکنش نیروهای مقاومت در سوریه، عراق و یمن به حملات موشکی، هوایی و پهپادی آمریکا، زمام امور امنیت منطقه را از کنترل خارج کند و غرب آسیا را به جنگ خونین و فرسایشی بکشاند؛ رخدادی که شماری از تحلیلگران آن را جنگ آخرالزمانی قلمداد کردهاند و به جنگ جهانی سوم منتهی خواهد شد.
نتیجه گیری
جاه طلبیهای سیاسی در چهار دهه حیات سیاسی نتانیاهو را به سیاستمداری کارکشته در عرصه تحولات سرزمینهای اشغالی مبدل کرده است. با وجود این، جامعه صهیونیستی در مقطع کنونی بیش از هر زمانی دچار دودستگی مفرط و شکاف شده است تا جایی که عناصر به ظاهر میانهرو از اریکه قدرت به دور مانده اند و نیروهای تندرو، دست راستی و قائل به معادله «همه چیز برای صهیونیستها و هیچ چیز برای فلسطینیان» در صدر امور قرار گرفتهاند.
جامعه صهیونیستی تا پیش از عملیات هفتم اکتبر به کرات شاهد اعتراضات خیابانی علیه نتانیاهو بود تا جایی که حتی شماری از نیروهای ذخیره و برخی از فرماندهان بازنشسته ارتش لب به انتقاد گشودند و تداوم حضور «بی بی» را در جایگاه نخستوزیری رژیم صهیونیستی خسرانی کلان برای صهیونیستها قلمداد کردند.
با وجود این، نخست وزیر رژیم صهیونیستی کوشید با بهرهگیری از شوک ناشی از حمله برق آسای حماس، زمینه ائتلاف احزاب صهیونیستی را به بهانه ضرورت نابودی حماس جلب کند، موضوعی که با تداوم جنگ و ناکامی رژیم صهیونیستی در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده و آزاد نشدن گروگانها موجب افزایش انتقادهای داخلی در درون جامعه صهیونیستی شده است.
نتانیاهو از همان ابتدا کوشید شکست ناشی از پیش بینی نکردن حمله مقاومت اسلامی را در هفتم اکتبر بر دوش سازمانهای امنیتی داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی بیاندازد، موضعی که با انتقادات گسترده دستگاههای امنیتی داخلی همراه شد.
با وجود این، شکافهای داخلی در رژیم صهیونیستی تا جایی پیش رفت که یئیر لاپید، از رهبران مخالفان بر لزوم برگزاری انتخابات زودهنگام تأکید و ایهود باراک، نخست وزیر پیشین رژیم صهیونیستی تداوم حضور نتانیاهو بر اریکه قدرت را خسرانی جبران ناپذیر بر آینده امنیتی این رژیم قلمداد کرد. وی تداوم جنگ را باتلاقی برای رژیم صهیونیستی به شمار آورده است.
نخست وزیر رژیم صهیونیستی متفاوت از مواضع اسلاف خویش، بقایش در قدرت را حتی بر امنیت این رژیم ارجحیت میدهد و به هر ریسمانی برای حضور در جایگاه نخست تصمیم گیری در رژیم صهیونیستی چنگ زده است. همین موضوع وی را به اتخاذ راهبردهای گوناگون از قبیل گسترش جنگ در باریکه غزه و اعطا نکردن کمترین امتیازی به فلسطینیان سوق داده است.
وی به صراحت گفت، در آینده قابل پیشبینی با توافق یا بدون توافق، رژیم صهیونیستی باید کنترل امنیتی بر قلمرو غرب رود اردن داشته باشد. این شرطی ضروری است و خلاف آن با اصل حاکمیت رژیم صهیونیستی در تعارض است.
سیاست نتانیاهو برای تداوم حضور در قدرت محدود به تصمیم گیری در اراضی اشغالی نمانده است و وی سیاست تهاجمی ویژهای را علیه حزب الله، انصارالله و جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است. ترور صالح العاروری، از رهبران بلندپایه حماس در قلب ضاحیه، شهادت سید رضی موسوی و صادق امیدزاده از مستشاران ایرانی در دمشق گواهی بر افزایش سیاست تهاجمی نتانیاهو با هدف گسترش جنگ در غرب آسیا و واداشتن آمریکاییها به ورود به این نزاع فراگیر در حمایت از صهیونیستهاست.
ایتامار بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی به صراحت گفت، اگر ترامپ به جای بایدن در مصدر امور میبود، آمریکا بیش از پیش به حمایت از رژیم صهیونیستی برمیخواست.
ناظران منطقهای بیم آن دارند پافشاری نتانیاهو برای حضور در قدرت میتواند آتش زیر خاکستر غرب آسیا را بیش از پیش عیان و منطقه را آبستن نزاعی فراگیر و بی بازگشت کند. رخداد ناگواری که مع الاسف و با گسترش تنشها به دریای سرخ، خلیج فارس و منطقه عراق بیش از هر زمان جنبه عینیت به خویش گرفته است./ راهبرد معاصر