چندجانبهگرایی در آسیای مرکزی منجر به حضور بازیگران نوظهور در آسیای مرکزی در یک گرایش دو طرفه از سمت منطقه و از سوی این بازیگران شده است. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس یکی از این بازیگران نوظهور هستند که هم به صورت انفرادی و هم در قالبهای تجمیعی، سطح جدیدی از تعاملات را با آسیای مرکزی آغاز کردهاند. این بازیگران اگرچه هماهنگی و یکپارچگی هدفمندی ندارند، اما مبتنی بر مزیتهای نسبی خود، تمرکز بر حوزههای خاصی را آغاز کردهاند که این تمرکز به نحوی در میانمدت میتواند به یک تقسیم کار نانوشته، با عدم تزاحم در سطح منافع ترسیم شده برای هر بازیگر، منجر شود. همچنین گزارههای مربوط به همافزایی و یا رقابت این بازیگران در آسیای مرکزی کماکان در هالهای از ابهام قرار دارد که با پیشبرد طرحهای بلندمدت و بازخوردهای رفتاری کشورهای منطقه، قابل ارزیابی است. در این گزارش تلاش میشود تا با تمرکز بر روابط و تعاملات سه کشور عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی و قطر در آسیای مرکزی در طول سه ماه گذشته، مکانیزم بازیگری این کشورها در این منطقه تحلیل و ارزیابی شود.
محورهای بازیگری کشورهای عربی در منطقه
یکی از مهمترین نشانههای بازیگری جدید کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در آسیای مرکزی، تعاملات و مناسبات متراکم در طول سه ماه اخیر بوده است. حجم قابل توجهی از دیدارهای مقامهای عالیرتبه، نشستهای مشترک و رویدادهای اقتصادی بین این کشورها در این بازه بهوقوع پیوسته که تا پیش از این، سابقه نداشته است. مهمترین محورهای این بازیگری در حوزههای سیاسی؛ با هدف همگرایی بیشتر و در حوزه اقتصادی؛ با هدف تعریف منافع در سطح ژئواکونومی و همچنین در حوزه امنیتی- دفاعی بوده است.
۱٫ سیاسی: تعاملات سیاسی کشورهای آسیای مرکزی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از سطح رهبران تا سطوح پایینتر در طول سه ماه اخیر جریان داشته است. در سطح چندجانبه تحرکات کشورهای عربی در چهارچوب پلتفرم شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای آسیای مرکزی را شاهد بودهایم. بااینحال در سطوح دوجانبه سطح بالاتری از تحرکات را شاهد بودهایم. عمده نشستهای سطح رهبران در حاشیه نشستهای بینالمللی برگزار شده است. در چهارچوب برگزاری نشست جهانی تغییرات اقلیمی به میزبانی دوبی، روسای جمهور آسیای مرکزی به امارات متحدۀ عربی سفر کردند. در حاشیه این نشست رهبران سیاسی کشورهای منطقه دیدارهایی را با مقامهای عالیرتبه دولت امارات از جمله “محمد بن زاید”، رئیس دولت امارات، و معاونین و برخی وزرای دولت وی برگزار کردند. پیشتر نیز در چارچوب نشست فوقالعاده سازمان همکاری اسلامی در عربستان سعودی روسای جمهور آسیای مرکزی سفری به این کشور داشته و در حاشیه آن دیدارهایی در سطح سران بین مقامها برگزار شد. علاوه بر این “شوکت میرضیایف”، رئیسجمهور ازبکستان در ماه اکتبر، سفری رسمی به دوحه داشت و در طول این سفر با مقامهای قطری دیدار و گفتوگو کرد. شمار زیادی از اسناد همکاری در این سفر به امضا رسید. متعاقب آن نیز در ماه دسامبر امیر قطر یک سفر رسمی به تاشکند داشت. در چهارچوب سفر امیر قطر به تاشکند نیز توافقهای مهمی به دست آمد.
در همین حال نخستوزیر قرقیزستان در ماه اکتبر در سفری رسمی به دوبی با مقامهای امارات دیدار و گفتو گو کرد. وزیر امور کابینه امارات در دیدار با نخستوزیر قزاقستان، محورهای همکاری دوجانبه بهویژه در حوزۀ اقتصاد را مورد بررسی قرار داد. همچنین وزرای گردشگری کشورهای عربی در چارچوب مشارکت در نشست سازمان جهانی گردشگری پیشتر به سمرقند سفر کرده بودند. وزیر امور خارجه ازبکستان نیز ماه دسامبر سفری رسمی به دوحه داشت و در آن با مقامهای مختلف قطری از جمله وزیر خارجه این کشور دیدار و گفتوگو کرد. در سطح پارلمانی نیز یک دیدار بین “تنزیله ناربایوا”، رئیس سنای ازبکستان و “صفر قباش”، رئیس شورای ملی فدرال امارات متحدۀ عربی برگزار شد. یک ماه قبل از آن نیز نشست رایزنیهای سیاسی بین عربستان و تاجیکستان در سطح معاونین وزرای خارجه در ریاض برگزار شد. رئیس مرکز مبارزه با فساد قطر نیز در تاشکند با میرضیایف دیدار کرد و با او در خصوص جایزۀ «دستاوردهای برجسته در مبارزه با فساد» گفتوگو کرد.
۲٫ اقتصاد و ژئواکونومی: حوزۀ اقتصاد، متراکمترین و جدیترین محور در روابط کشورهای عربی با آسیای مرکزی بوده است. در این حوزه امارات بیش از سایر کشورها فعالیت داشته است. در ماه گذشته وزارت سرمایهگذاری، صنعت و تجارت و وزارت انرژی ازبکستان با وزارت سرمایهگذاری امارات متحدۀ عربی یک تفاهمنامه برای تعمیق همکاریهای دوجانبه امضا کردند. بخش مهمی از این تفاهمنامه به طرحهای تولید انرژی مرتبط بود. وزیر انرژی و زیرساخت امارات هم دیگر مقام عالیرتبه عربی است که اخیراً به منطقه سفر کرده است. در ماه نوامبر او با سفر به عشقآباد و دیدار با بردیمحمداف، در خصوص همکاریهای دوجانبه در حوزۀ نفت و گاز و همچنین انتقال انرژی رایزنی کرد. او همچنین در ماه اکتبر یک سفر رسمی به بیشکک داشت و در طول آن با مقامهای قرقیز مذاکره کرد. مدیرعامل گروه بنادر ابوظبی نیز کمی قبلتر در ماه نوامبر به قزاقستان سفر کرده بود. در چهارچوب این سفر او با توکایف، رئیسجمهور این کشور دیدار کرد و شرایط سرمایهگذاری در توسعه زیرساختهای بنادر قزاقستان را مورد بررسی قرار داد. در دیدار توکایف با سفیر امارات از تجارت یک میلیارد دلاری دو کشور سخن گفته شد و همچنین توجه ویژهای هم به حوزۀ فناوری اطلاعات صورت گرفت.
عربستان دیگر بازیگر عربی در آسیای مرکزی است که توجه ویژهای را به حوزۀ اقتصادی معطوف کرده است. در این چارچوب در ماه دسامبر، شاهد برگزاری ششمین کمیسیون مشترک اقتصادی قزاقستان و ازبکستان با عربستان سعودی در ریاض بودیم. معاونین نخستوزیر دو کشور در این نشستها حاضر بودند و شمار قابل توجهی از اسناد و توافقهای اقتصادی و سرمایهگذاری با عربستان به دست آمد. در همین حال در چهارچوب سفر رئیس صندوق توسعه عربستان سعودی به تاجیکستان، وی دیدارهایی را با مقامهای عالیرتبه تاجیکستان از جمله “امامعلی رحمان” داشت. مهمترین دستاورد این سفر اعطای وام ۱۰۰ میلیون دلاری به تاجیکستان برای احداث سد و نیروگاه راغون بود. مدیر اجرایی صندوق توسعه سعودی نیز یک ماه قبلتر به دوشنبه سفر کرده بود. همچنین یک هیئت تجاری از شرکتهای بزرگ عربستانی به همراه “خالد الفلاح”، وزیر سرمایهگذاری عربستان در ماه نوامبر در چارچوب سفر به تاشکند با مقامهای دولتی ازبکستان و فعالان اقتصادی و شرکتهای دولتی در زمینۀ سرمایهگذاری و تجارت دوجانبه گفتوگو کردند. الفلاح همچنین یک نشست مجازی با معاون نخستوزیر ترکمنستان داشت.
قطر در مقایسه با امارات و عربستان در سطح اقتصادی تحرک کمتری داشته است و با وجود نشستهای سیاسی برگزار شده، در حوزه اقتصادی رویدادهای کمتری را شاهد بودهایم. در این چهارچوب “حمد بن جاسم آل ثانی”، نخستوزیر سابق قطر اخیراً سفری به ازبکستان داشت. هدف از سفر وی طرحهای اقتصادی و سرمایهگذاری بود و در طول این سفر با میرضیایف دیدار کرد. همچنین رئیس بخش آسیا و آفریقای سرمایهگذاریهای قطر نیز سفری به تاجیکستان و قرقیزستان داشت و فرصتهای سرمایهگذاری در این کشورها بررسی شد.
۳٫ امنیتی و دفاعی: حوزه امنیتی و دفاعی از دیگر عرصههایی است که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در آسیای مرکزی نیم نگاهی به آن داشتهاند. پیش از این توافقهایی برای فروش تسلیحات و حتی راهاندازی کارخانه تولید تسلیحات در کشورهای منطقه با همکاری امارات به دست آمده بود. همچنین برخی مقامهای عالیرتبۀ عربستان سعودی نظیر فرمانده ستادکل نیروهای این کشور سفرهایی را به منطقه از جمله قرقیزستان داشتند. در طول سه ماه اخیر نیز برخی از این تعاملات به ثبت رسیده که عموماً مرتبط با قطر بوده است. وزیر دفاع قزاقستان در ماه دسامبر بنا بر دعوت رسمی وزیر دفاع قطر عازم دوحه شد و در چهارچوب این سفر دو کشور یک موافقتنامه همکاری نظامی را به امضا رساندند. جزئیاتی از این موافقتنامه، کماکان منتشر نشده است. در همین حال پارلمان قرقیزستان نیز اخیراً موافقتنامۀ همکاری نظامی با قطر را که پیشتر امضا شده بود به تصویب رساند تا بدین ترتیب قطر با دو جمهوری آسیای مرکزی موافقتنامههای همکاری نظامی داشته باشد. همچنین یک هیئت سیاسی از امارات متحدۀ عربی متشکل از اعضای شورای فدرال این کشور و همچنین اعضای هیئت مدیرۀ مرکز بینالمللی هدایت که در حوزۀ مبارزه با افراطگرایی فعال است نیز اخیراً سفری به ترکمنستان داشتند.
مکانیزم بازیگری
در ارزیابی سطح بازیگری سه کشور در آسیای مرکزی باید اذعان داشت که امارات متحدۀ عربی تاکنون پیشتاز بوده و توانسته عمیقترین سطح از تعاملات با کشورهای منطقه را شکل دهد. این تعاملات به عرصههای راهبردی نیز ورود کرده است. عربستان سعودی بهتازگی به منطقه ورود کرده و علیرغم تخصیص منابع قابل توجه نتوانسته به مسائل راهبردی منطقه حداقل در حوزه اقتصادی ورود کند. قطر پایینترین سطح تعاملات و نفوذ را داشته و کماکان امتیاز منحصر به فردی را از بازیگری در آسیای مرکزی دریافت نکرده است. این موضوع به دلیل محدودیت منابع این کشور است. بازیگران عربی دیگر نظیر عمان، بحرین، کویت، مصر و عراق تاکنون بازیگری مشخصی را در قبال آسیای مرکزی از خود نشان نداده و به نظر نمیرسد رویکرد منسجمی وجود داشته باشد.
در مکانیزم بازیگری همچنین باید اشاره داشت که سطحی از همگرایی بین سه کشور در منطقه وجود دارد که به طور عمده متکی به ورود مستقیم شورای همکاری خلیج فارس به آسیای مرکزی است. طبیعتاً در چهارچوب برنامههای تجمیعی این سازمان تقسیم کارهایی در حوزه راهبردی و بهویژه در سطح تعاملات میانمنطقهای به وجود آمده است. بااینحال در سطح دوجانبه نیز سطحی از تعاملات بین این کشورها مشاهده میشود که مهمترین بروز و ظهور آن دیدار سفرای این کشورها در منطقه با یکدیگر است. اما این وضعیت به معنای عدم وجود رقابت بین این کشورها نیست. این رقابت وجود دارد و سرمایهگذاری در حوزههای مشترک نظیر انرژیهای نو و یا حضور در عرصههای مشابه در حوزههای دیگر بهوضوح نشانگر این رویکرد رقابتی است. با وجود این، گستردگی منطقه، ظرفیت محدود این کشورها و بهویژه بکر بودن آسیای مرکزی برای این کشورها بهخصوص در حوزه فرصتهای اقتصادی و سرمایهگذاری تاکنون مانع از تزاحم منافع آنها شده است.
در کنار این وضعیت نوع رویکرد مذهبی عاملی است که برای کشورهای آسیای مرکزی و همچنین روسیه و ایران حائز اهمیت است. امارات تاکنون تمایل زیادی برای فعالیتهای مذهبی نشان نداده، اما عربستان و قطر رویکردهای مذهبی قویتری داشتهاند. هر دو کشور در حوزه کمکهای بشردوستانه بهوضوح رویکردهای اسلامی را در نظر گرفتهاند. همچنین دیپلماسی مسجد یک رویکرد آشکار در سیاست خارجی دو کشور بوده است. بااینحال حساسیتهای منطقه نسبت به دو جریان مورد حمایت عربستان سعودی و قطر، یعنی جریانهای سلفی و جریانهای نزدیک به اخوانالمسلمین که هر دو در آسیای مرکزی تروریستی در نظر گرفته میشوند، مانع از تحرک زیاد و آشکار این بازیگران در عرصه مذهبی میشود. در همین حال، در ارتباط با افغانستان نیز باید اشاره داشت تاکنون فکت خاصی از سوی کشورهای عربی دنبال نشده است. به نظر میرسد این کشورها برخلاف بازیگران غربی و حتی ایران، تمایلی برای ایجاد پیوستگی بین بازیگری در افغانستان و آسیای مرکزی ندارند و یا حداقل در سطح اعلانی این طور مشاهده میشود. یکی از علل این رفتار، وجود دسترسیهای مستقیم در افغانستان و بهویژه ارتباط با طالبان در سطح میدانی، است.
در این میان باید به این نکته نیز اشاره داشت که هیچکدام از سه کشور در راستای محدودسازی بازیگری روسیه در منطقه گام مهمی بر نداشتهاند و اتفاقاً در تعامل با مسکو این همکاری را بخشی از سیاست نگاه به شرق خود تعریف کردهاند. درعینحال این کشورها در تلاشاند تا خود را پر کنندۀ خلأ غرب در نگاه روسیه، و بالعکس پر کننده خلأ روسیه در نگاه غرب معرفی کرده و بدین ترتیب مانع از تزاحم منافع با بازیگران بزرگ در این منطقه شوند. همچنین کشورهای عربی تلاش کردهاند تا حداقل در حوزههای ژئواکونومیکی (بهطور ویژه امارات) بسیاری از طرحهای خود را سازگار و حتی مکمل با طرحهای بزرگ چین در منطقه تعریف کنند و از این حیث سطحی از همگرایی با چین را نیز در منطقه به دست آورند.
تعاملات نظامی و دفاعی با این کشورها، به نظر میرسد بهطور عمده از سمت آسیای مرکزی و با هدف دریافت منابع و تجهیزات جدید باشد. این گرایش بهویژه پس از جنگ اوکراین با هدف کاهش وابستگی به روسیه تقویت شده است. بااینحال در مواردی همچون تحرکات قطر، میتواند مبین وضعیت دیگری باشد. نیروهای مسلح قطر با مجموع ۶۶ هزار نفر پرسنل و منابع زیرساختی محدود، عملاً توان زیادی برای ارائه به کشورهای آسیای مرکزی ندارد. در عوض تجربه حضور شهروندان کشورهای آسیای مرکزی در جنگ اوکراین و پیشتر در افغانستان و سوریه میتواند محرکهای برای معطوف شدن نگاه قطر به این کشورها جهت جذب نیروی مزدور باشد. بااینحال کماکان جزئیات زیادی در این زمینه در دست نیست و این نگاه در سطح یک فرضیه است.
جمعبندی: ملاحظات جمهوری اسلامی ایران
بازیگری کشورهای عربی در آسیای مرکزی در ارتباط با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران متأثر از دو رویکرد است. نخست، رویکرد مستقل منطقهای مبتنی بر دینامیسمهای داخلی و بینالمللی آسیای مرکزی که در آن به نظر میرسد کشورهای عربی بدون تزاحم با منافع بازیگران دیگر از جمله جمهوری اسلامی ایران در صدد شکلدهی به یک رقابت بدون حاشیه هستند. این رقابت درعینحال از آن جهت که پر کننده خلأ غرب در منطقه است یک مزیت محسوب میشود، اما قابلیتهای ائتلافی این کشورها در کنار غرب و توان ایفای نقشهای نیابتی و مکمل میتواند نگرانیهایی را برای ایران در بر داشته باشد. درعینحال باید به این نکته نیز توجه داشت که در حوزه ژئواکونومیک این کشورها برای تعامل با کشورهای آسیای مرکزی وابسته به ایران هستند و همین امر به طور کلی به تقویت موقعیت ژئواکونومیک ایران کمک میکند. دومین رویکرد متأثر از تحولات خاورمیانهای است که در آن نوع و ماهیت تعامل ایران با این کشورها میتواند عرصههایی از همکاری و رقابت را در حوزهها و مناطق دیگر به وجود بیاورد. آسیای مرکزی یکی از این حوزهها محسوب میشود. مادامی که روند تعاملی بیش از تعارض در جریان است این بازیگری لزوما در مقابل منافع جمهوری اسلامی ایران نیست، اما میتواند به عنوان یک ظرفیت بالقوه در آینده محسوب شود./ به قلم: کارگروه آسیای مرکزی مؤسسه مطالعات راهبردی شرق