الوقت- طالبان از زمان قدرت گیری در آگوست 2021، با تدوین برنامههای جنجالی خود سعی کرده جامعه افغانستان را به سمتی سوق دهد که با سیاستهای این گروه همسو باشد. پس از قانون سختگیرانه منع دختران از تحصیل، اینک تقابل با زبان فارسی هم به آن اضافه شده و در ماههای اخیر تلاشها در این زمینه سرعت بیشتری گرفته است.
در این رابطه، یک عضو طالبان که به تازگی به سمت ریاست دانشگاه تخار منصوب شده است، در یک نامه از کارمندان خود خواسته است که از کلمات «بیگانه» شامل «دانشگاه، دانشکده و غیره» استفاده نکنند. این عضو طالبان استفاده از این واژگان را خلاف فرهنگ ملی افغانستان دانسته است. کمال الدین منیب، در این نامه از دفاتر کاری خود خواسته که از چند اصطلاح «بیگانه» شامل «ترانسکریپت نمرات، دیپلوم، سرتفیکت، پیشنهادات، مکاتب و غیره» استفاده نکند. در این نامه، از کلمات زبان پشتو و عربی نیز استفاده شده است اما این واژگان به عنوان کلمات بیگانه شناخته نشده است.
اخیرا طالبان نگاره مولانا جلالالدین محمد بلخی در شهر مزار شریف را تخریب کرد. هفته گذشته نیز مولوی ضیاءالحق ضیاء کریمی، عضو طالبان که به عنوان رئیس دانشگاه بلخ منصوب شده است، مانع از برگزاری مراسم فارغالتحصیلی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی و امضای مدارک فارغ التحصیلیشان شد.
همچنین، طالبان در روزهای اخیر تابلوی درمانگاه حوزوی هرات که به زبان فارسی بود را برداشته و بجای آن تابلویی به زبانهای پشتو و انگلیسی نصب کرده است. به گزارش خبرگزاری زنان افغانستان، «این اقدام طالبان با واکنشهای زیادی از سوی شهروندان هرات مواجه شده است. ساکنان هرات گفتهاند که با این کار میخواهند زبان فارسی را از بین ببرند درحالی که هر زبان جایگاه و گویندهگان بخصوص خود را دارد». این درحالی است که بیشتر مردم در هرات به زبان فارسی صحبت میکنند.
شکاف بین حکومت و مردم
تلاش برای از بین بردن زبان فارسی و جایگزینی آن با زبان پشتون مربوط به حکومت طالبان نمیشود و در صد سال گذشته هم حاکمان افغان که آنها هم از قوم پشتون بودند، تقابل با زبان فارسی را شروع کرده بودند تا جلوی رشد این زبان را در جامعه افغان بگیرند ولی در حکومت طالبان این مسئله با جدیت بیشتری دنبال میشود.
تلاشهای طالبان برای زدودن زبان فارسی از فرهنگ افغانستان در دنیای مدرن امروز هیچ برهان و منطق درستی ندارد. در تایید این ادعا میتوان به جمله معروفی از کارل پوپر فیلسوف اتریشی ـ انلگیسی اشاره کرد که گفته بود:«ابطال نظریه دیگران، منجر به اثبات فرضیه و نظریه شما نمیشود». این سخن را علاوهبر فلسفه میتوان به حوزههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم تعمیم داد. با استناد به این نظریه، میتوان گفت که تلاش طالبان برای تقویت زبان پشتون با حذف زبان فارسی، سبب ارتقا و غنای زبان پشتون نخواهد شد. زیرا اگر زبان و فرهنگ از قدرت و غنای بیشتاری برخوردار باشند ناخودآگاه در جامعه نیز جایگاه خود را پیدا خواهد کرد و با زور نمیتوان آنرا به دیگران تحمیل کرد. چرا که افغانها برای قرنهای متمادی با زبان فارس انس گرفتهاند و کنار زدن این فرهنگ و هویت به راحتی امکان پذیر نیست.
طالبان با وجود قبضه کردن قدرت در دستان خود، اما در بیش از دو سال گذشته نتوانسته مشروعیت در بین افغانها برای خود کسب کند و با قوانین سفت و سخت خود، بیشتر به شکافهای اجتماعی دامن زده است. الآن هم اگر بخواهد زبان فارسی را از جامعه افغانستان حذف کند، بیش از پیش در بین اقلیتهای داخلی در مظان اتهامات فرهنگی قرار خواهد گرفت. زیرا تغییر زبان و فرهنگ به معنای گسستن از تاریخ و گذشته یک کشور است و افغانها در مقابل آن موضع خواهند گرفت.
زبان فارسی یکی از زبانهای قدیمی در دنیا است که در کنار برخی زبانهای معروف جایگاه بالایی در بین مردمان برخی کشورها دارد، لذا زبان پشتون میتواند در کنار این زبان فاخر و غنی، به تعامل با سایر ملتها ادامه دهد. از اینرو، باید گفت که شاید طالبان با برداشتن تندیسهای شاعران در مکانهای عمومی و تابلوهای منقش به زبان فارسی، ظاهر خیابانها را آنگونه که خود میخواهد طراحی کند اما میلیونها نسخ از کتابهای فارسی متعلق با شاعران چاپ شده در دست مردم که در کنج خانهها قرار دارند را نمیتواند از بین ببرد.
تنشزایی با ایران
باتوجه به اینکه فارسی، زبان مشترک افغانستان با ایران و تاجیکستان است، اقدام طالبان تنشهایی را هم با همسایگان ایجاد خواهد کرد. رهبران طالبان در ظاهر مدعی هستند که به دنبال تقویت روابط با ایران در همه حوزهها هستند و اخیرا برای امضای قراردادهای تجاری به تهران سفر کرده بودند تا مسیر همکاریهای دوجانبه در آینده را ریل گذاری کنند، اما با اقداماتی که انجام میدهند در اصل خلاف وعدههای خود عمل میکنند.
افغانستان به دلیل تحریمهای اقتصادی غرب، به کمک همسایگانی مانند ایران نیاز دارد تا بخشی از مشکلات داخلی خود را رفع کند و جمهوری اسلامی هم بارها نسبت به همکاری با دولت موقت طالبان ابراز تمایل کرده است ولی سیاستهای ضد فرهنگی کابل، نه تنها به تقویت مناسبات دوجانبه کمکی نمیکند بلکه روابط دو کشور را شکرآب خواهد کرد.
از طرفی، تقابل با فرهنگ و زبان فارسی چند هزار ساله در افغانستان، به انزوای بیشتر حکومت طالبان در منطقه منجر خواهد شد و این گروه با چنین برنامهای، پلهای پشت سر خود را برای هم افزایی فرهنگی با ملتهای فارسی زبان خراب میکند.
طالبان مدعی بود با رژیم سابق خود متفاوت شده است و قصد تعامل با دنیا را دارد اما در این مدت نشان داده که همان افکار و عقاید سه دهه پیش در بین نیروهای این گروه پابرجاست. طالبان باید در این مورد به خصوص از تاجیکستان الگو بگیرد که با وجود 70 سال تحت سلطه شوروی قرار داشتن، و تلاش کمونیستها برای از بین بردن زبان فارسی، اما با گذشت سی سال از استقلال این کشور، فارسی همچنان زبان اصلی این کشور است و به آن افتخار میکنند. حتی ترکیه که هیچ سنخیتی با زبان فارسی ندارد، شاعران بزرگی مانند مولانا را که تمام اشعار آن به فارسی نگاشته شده است را متعلق به خود میداند تا فرهنگ کشور خود را با نام و آوازه اینگونه افراد به نام غنیترکند، ولی طالبان با وجود تکلم بیشتر مردم افغانستان به زبان فارسی که بخشی از تاریخ و هویت این کشور شده است را میخواهد از میان بردارد.
طالبان که زمانی آمریکا را دشمن درجه یک خود میدانست و برای بیست سال با آن جنگید، اما با این حال زبان انگلیسی را در کنار پشتون تبلیغ میکند اما زبان فارسی را که طبق قانون اساسی افغانستان در کنار پشتون زبان رسمی کشور است، را برنمیتابد.
زبان فارسی برای چند هزار سال در کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان وجود داشته است و بخشی از تاریخ این کشورها شده است و به همین دلیل مقابله با این هنر غنی، کاری عبث است که همانند اقدام حاکمان سابق افغانستان راه به جایی نخواهد برد.
حسن رضایی، مترجم و جامعه شناس در گفتگو با سایت «اپکتایمز» درباره شباهتهای تاریخی فارسیستیزی در افغانستان و تاجیکستان گفته است:«هر دو نظام طالبان و اتحاد جماهیر شوری به عنوان دو نظام ایدئولوژیک با هم شباهت دارند. نظامهای ایدئولوژیک افراطگرا غیر از نگاه خود به فرهنگ، تاریخ، جامعه و سیاست، نگاههای مخالف و متفاوت را بر نمیتابند. در اتحاد جماهیر شوروی سابق، سرکوب و انکار هویتها بر اساس اندیشه جهانوطنی کمونیستی صورت میگرفت و تمام هویتهای دیگر طرد میشد. طالبان هم با هویت خودی و داخلی که بیش از هزار سال سابقه دارد، به مبارزه برخاستهاند که محکوم به شکست است. این زبان، زبان سیاست اداره و تاریخ افغانستان است و پادشاهان پشتون با آن حکمرانی کردهاند، طبعا گروه بیهویت و بیریشهای مثل طالبان نمیتوانند با آن مبارزه کنند و قطعا محکوم به شکست هستند».
سناریوی خارجی و شیعه ستیزی تندروها
در بسیاری از برنامههایی که طالبان برای افغانستان تدوین میکند، رد پای بازیگران خارجی و گروههای تندرو حاضر در داخل طالبان هم دیده میشود. آمریکا با اینکه دولت طالبان را به رسمیت نمیشناسد و حتی 7 میلیارد دلار از داراییهای افغانها را بلوکه کرده است، اما تلاش زیادی میکند تا حکومت طالبان را در مقابل جمهوری اسلامی و سایر رقبای منطقهای قرار دهد. آمریکا با دامن زدن به شکافها در منطقه، قصد دارد از طالبان برای مقاصد شوم خود استفاده کند، در این میان زبان فارسی به عنوان یک پل پیوند فرهنگی مستحکم میان تاریخ و هویت دو ملت ایران و افغانستان مانع بزرگی بر سر راه هدف شومی است که بدخواهان به دنبال آن هستند. حتی در ماجرای حقآبه هیرمند هم این پروژه مشاهده شد.
اما علاوه بر تحرکات خارجی، برخی گروههای تندرو در طالبان هم هستند که شیعه ستیزی بخشی از اهداف آنها به شمار میرود. گروههای تروریستی مانند «شبکه حقانی» در دو دهه گذشته اقدامات زیادی را علیه شیعیان در افغانستان و پاکستان انجام دادهاند و هزارههای افغان که از مذهب شیعه هستند از اقدامات خصمانه این گروه در امان نیستند. هزارهها به زبان فارسی تکلم میکنند و با این اوصاف تلاش برای حذف این زبان از فرهنگ و جامعه افغانستان، به نوعی ستیز با شیعیان هزاره هم تلقی میشود.