اندیشکده کویینسی در یادداشت خود بهقلم «گرگوری برو» نوشت: با ادامه مذاکرات برای تمدید توافق هستهای بین ایران و آمریکا در وین، مفسران به طور جدی نقشه حمله نظامی به جمهوری اسلامی برای جلوگیری از هستهای شدن این کشور را مطرح کردهاند.
«لئون پانتا» «میشل فلورنوی» «دنیس راس» و دیگران نوشتند که تهدید به حمله برای متقاعد کردن ایران ضروری است تا نشان دهد «اگر در مسیر فعلی خود باقی بماند، عواقب شدیدی متحمل خواهد شد.» «اریک بروئر» و «هنری رم» کارشناسان منطقهای به همین نتیجه رسیدند: «تهدید حمله باید روی میز باشد تا باعث مهار فعالیت ایران شود.»
این استدلالها قانعکننده نیستند. «آنل شلین» از -موسسه کوئینسی- و «بروس ریدل» از- بروکینگز- به ویرانیهایی که ایران در صورت تحریک میتواند در سراسر خاورمیانه وارد کند، اشاره کردند. مقامات امنیتی اسرائیل (رژیم صهیونیستی) اعتراف کردند که سالها طول میکشد تا به تنهایی حمله کنند. فقط آمریکا میتواند چنین حملهای را انجام دهد و هیچ تضمینی برای آسیب جدی به ظرفیت غنیسازی ایران وجود ندارد.
«مکس بوت» -مقالهنویس تندرو- به این نتیجه رسید که بهتر است «با یک ایران هستهای زندگی کنیم» تا اینکه اجازه دهیم اوضاع تا حد حمله نظامی و جنگ همهجانبه پیش برود.
با توجه به اینکه برجام در آستانه فروپاشی است، اگر رهبران آن تصمیم بگیرند در این مسیر حرکت کنند، هیچ چیزی مانع ایران و دستیابی به سلاح هستهای نمیشود. در حالی که این یک شکست بزرگ برای آمریکا خواهد بود، شکستی که مقصر آن دونالد ترامپ است و دولت بایدن نمیتواند کاری برای جلوگیری از هستهای شدن ایران انجام دهد.
تهدید به حمله نظامی، به ایران فشاری نمیآورد، همانطور که در گذشته تاثیری نداشت. تنها راه عملی برای بازدارندگی آن از طریق تعامل دیپلماتیک، هم در سطح منطقه و هم از طریق گفتگوهای وین از جمله 1+5 است.
اول، باید توجه داشت که گریز هستهای و «هستهای شدن» با یکدیگر فرق دارند. اولین مورد به توانایی ساخت سلاح هستهای در مدت کوتاه اشاره دارد. کشورهای در آستانه هستهای دارای برنامههایی با اهداف غیرنظامیاند که در تئوری، میتوانند به سمت توسعه سلاح تبدیل شوند.
علیرغم تشدید غنیسازی، ممکن است ایران مایل به ساخت سلاح هستهای نباشد. دولت، بارها علاقه خود به داشتن سلاح اتمی را انکار کرده است و [آیتالله] علی خامنهای نیز فتواهایی مبنی بر ضد اسلامی بودن آن صادر کرده است. معکوس کردن این سیاست یک تغییر چشمگیر خواهد بود.
یک حمله نظامی کاربرد محدودی خواهد داشت و میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. ایران اکنون در موقعیت قویتری نسبت به سال 2015 قرار دارد. این کشور در سپتامبر 2019 با حمله به تاسیسات فرآوری نفت عربستان در بقیق، توانایی خود را برای انتقام علیه شرکای آمریکایی ثابت کرد، ضربهای که منجر به کاهش تنشها توسط ریاض شد.
پس از سالها تحریم اقتصادی، دولت ایران مقاومت خود را حفظ کرده است. ایران دیپلماسی آزمایشی را با رقبای خود، عربستان و امارات دنبال میکند. حکومت در آستانه فروپاشی قرار ندارد.
این وضعیت، حملات نظامی آمریکا یا اسرائیل(رژیم صهیونیستی) را تضمین نمیکند، حملاتی که بزرگ، پرهزینه و در نهایت باعث شکست خودشان خواهد بود.
همانطور که اسفندیار باتمانقلیج خاطرنشان کرد، «مذاکرات در راستای آتشبس است. در جنگ اقتصادی ایران هیچ آتشبسی وجود نداشته است.» تضمینهای آمریکا مبنی بر اینکه لغو تحریمها برای مدت زمان مشخصی – شاید تا پایان دوره اول ریاستجمهوری بایدن در ژانویه 2025 – باقی بماند – میتواند انگیزه لازم برای پایان دادن به غنیسازی را برای ایران فراهم کند.
موفقیت، مستلزم رضایت دولت رئیسی است، که تاکنون خواستههای دور از ذهن و غیرواقعی را در وین مطرح کرده است. اگر ایران برای بازگشت به برجام خلوص نیت داشته باشد – و علاوه بر این، واقعا قصد ساخت سلاح هستهای را ندارد – باید فعالیتهای غنیسازی خود را کاهش دهد، و واشنگتن در مورد موضوع تحریمها آماده باشد.
یک حمله نظامی کاری برای نجات توافق یا بازدارندگی ایران از ساخت بمب انجام نمیدهد. تنها راه پیش رو، گفتگوی سازنده است.