رسانه تخصصی روابط بین الملل

کنکاشی در انقلاب

Diplomacyplus.ir/?p=11019
انقلاب جنبش اعتراض آشوب هر کدام معنای مختص خود را دارا هستند نه مردم عادی و نه نظریه پرداز های سیاسی نمی توانند معنای آن را تغییر دهند زیرا هر کدام اعمالی را دارا هستند که خاص و مشخصه همان مفهوم است تمامی توضیحاتی که در ادامه می آید برای درک بهتر این موضوع است که ما فرق این مفاهیم را بدانیم و بتوانیم آنها را از هم دیگر تمیز دهیم.

نویسنده: علی اسدیان، کارشناسی ارشد علوم سیاسی

انقلاب جنبش اعتراض آشوب هر کدام معنای مختص خود را دارا هستند نه مردم عادی و نه نظریه پرداز های سیاسی نمی توانند معنای آن را تغییر دهند زیرا هر کدام اعمالی را دارا هستند که خاص و مشخصه همان مفهوم است تمامی توضیحاتی که در ادامه می آید برای درک بهتر این موضوع است که ما فرق این مفاهیم را بدانیم و بتوانیم آنها را از هم دیگر تمیز دهیم.

انقلاب ها باعث دگرگونی زیادی در طول تاریخ شده اند اگر قرار باشد از اول تاریخچه آن را شرح دهیم باید از انقلاب کبیر فرانسه شروع کنیم انقلابی که از ۱۷۸۹ شروع و تا پایان دوره وحشت ۱۷۹۴ ادامه داشت مردم فرانسه در این برهه زمانی علیه سلطنت لویی شانزدهم و ماری آنتوانت قیام کردند طبقات مختلف فرانسه اعم از کارگران پیشه وران بازرگانان و درباریان دست به دست هم دادند و با رهبری و برنامه ای درست سلطنت فرانسه را به چالشی بزرگ کشیدند در آن زمان مردم فرانسه دارای همبستگی کاملی بودند و از طریق هیچ دولت خارجی تحریک نمی شدند بلکه این انقلاب تماما در خود فرانسه در جریان بود و مردم را علیه سلطنت به میدان ها کشید در همین زمان جریان رمانتیسم در اوج خود به سر می برد رمانتیسمی که با احساسات گرایی علیه کلاسیسیم خشک و پر از قاعده قد علم کرده بود و مردم را به یک سطح فکری منظم رسانده بود و برای آن چارچوبی تایین کرده بود.

انقلاب فرانسه همراه با اوج گرفتن مکتب رمانتیسم دراروپا بخصوص فرانسه بود و با وجود نویسنده توانایی همچون ویکتور هوگو و بعدا فلوبر و بالزاک این تاثیرات مداوم و گسترده شد قطعا شکوفایی ادبیات بخصوص رمان در تاثیر پذیری بیشتر انقلاب فرانسه بر روی اجتماع موثر بود زیرا یک انقلاب باید توام باشد با تغییرات فرهنگی اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر در آن دوره به دلیل سلطنت خودکامه لویی شانزدهم تمامی مردم در فقر مطلق به سر می بردند پس همبستگی خواه ناخواه به دست می آید زیرا هدف مشخص است رهبر مشخص است برنامه مشخص است و هیچ دولت خارجی هم در این حرکت دخیل نیست پس قطعا نتایج خوبی در پی خواهد داشت.

یک انقلاب باعث می شود بعدا دسته ای بر روی کار بیایند و محیطی دهشتناک را به وجود بیاورند برای مثال ژاکوبن ها و ماکسیمیلیان روبسپیر در انقلاب فرانسه این نقش را بر عهده داشتند البته هر انقلابی نیاز به خون دادن دارد پس نمی شود آنها را برای کشتار چندین هزار نفر با گیوتین سرزنش کرد زیرا با دست کش سفید نمی شود انقلاب کرد بعد از این دوره در تاریخ اروپا دوره ناپلئونی را مشاهده می کنیم که با روی کار آمدن ناپلئون فرانسه تبدیل به یک امپراطوری قدرتمند درسطح جهان شد و بعدا تاریح کشور فرانسه به کلی زیر و رو شد بعد از انقلاب فرانسه باید بپردازیم به انقلاب های سال های ۱۸۴۸ که باز هم منشا آن فرانسه بود و بعدا سرتاسر اروپا و امریکای لاتین را فرا گرفت هدف از این جنبش ها مقابله با نظام فئودالیسم و مسئله زمین و محصول بود اروپای گرسنه سعی در سیر گردن مردمش داشت در حالی که زمین داران مرفع بوقلمون ها را در شکم می‌ریختند در همین زمان با انتشار یکی از مهم ترین بیانیه های سیاسی یعنی مانیفست کمونیست و ظهور حداقلی مارکسیسم جبهه ها و روشنفکرانی ظهور کردند و شبحی اروپا را فرا گرفت تا با سرمایه داری مقابله کند پس در اینجا نیز مردم با همبستگی تا حدودی صدای خود را به جهانیان رساندند.

در طول همین مدت ما قیام های مختلفی را داشتیم از جمله قیام دکابربست ها در روسیه ۱۸۲۵ که توسط افسران تزار برنامه ریزی شده بود این قیام را بیشتر می شود شورش نامید زیرا تنها منافع یک قشر محدود خاصی را برآورده می کند آن هم از جنبه کاملا سیاسی و درباری پس در اینجا متوجه می شویم که اگر حرکتی از سوی عده ای خاص برای منافع خاص صورت گیرد شورش تلقی می شود زیرا منافع مردم عادی و اکثریت در راس همه حرکات است همچنین اگر حرکات پیروان مکتب رمانتیسم در فرانسه را مجزا از حرکات مردم عادی بدانیم این حرکات تبدیل به جنبش می شود زیرا عده ای خاص با اهداف و تفکراتی خاص در پی تحقق  اندیشه های خودهستند نه اندیشه های اکثریت پس در اینجا نتیجه میگیریم که حرکات جنبش ها با حرکات مردم عادی در تمامی سطوح منجر به یک انقلاب می شود که تا حدودی پارامتر های انقلاب مدرن را دارد گاها پیش می آید از انقلاب فرانسه که گذر کنیم به انقلاب شکوهمند فرانسه در قرن هفدهم میرسیم در جایی که ویلیام سوم با انقلابی آرام و اعتراضاتی صحیح و در چارچوب چوب ماری دوم و جیمز دوم را از سلطنت برکنار کرد و به جایشان بر تخت نشست در اینجا نیز مسئله فئودالیسم زمین داری طبقه روستایی و سرمایه داران مدنظر بود اما با روش های صحیح مردم تا حدودی به خواسته های خود رسیدند پس نتیجه میگیریم با اعتراضاتی درست و دولتی فهمیده می شود یک انقلاب آرام و بدون خون ریزی به دست آورد البته این انقلاب در تاریخ جهان مدرن یک نمونه نادر محسوب می شود در ادامه سری میزنیم به قرن بیستم و بزرگ ترین انقلاب این قرن یعنی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه این انقلاب که یک انقلاب تماما کارگری بود و توسط شوراهای کارگری به رهبری لنین و تروتسکی انجام پذیرفت اولین انقلاب کمونیستی در جهان بود و اولین انقلابی بود که تماما به دست قشر پرولتاریا صورت پذیرفت با سقوط امپراطوری تزار و خاندان رومانوف اتحاد جماهیر شوروی شکل گرفت و دوباره همان مسئله کشتار را مشاهده می کنیم.

اما این بار توسط ارتش سرخ و برای مقابله با سفید ها در روسیه که طرفدار جبهه دیگر بودند و از آن طرف درگیری بلشویک ها و منشویک ها که هر دو از یک اندیشه اما با دیدگاه های مختلف بودند و در نهایت رقابت سیاسی تروتسکی استالین بوخارین و زینویف که همگی توسط استالین از دور خارج شدند اصلا مسئله من درستی یا نادرستی انقلاب نیست مسئله من این است که این انقلاب هم تمامی پارامتر های یک انقلاب را دارا بود زیرا جامعه از آن حمایت می کرد دارای رهبر و ایدئولوژی خاص خود بود نظریه پرداز ها و تئوریسین های بزرگی را دارا بود خود جوش و بدون دخالت کشورهای بیگانه بود مسئله زمین پول و طبقه در میان بود و در نهایت به اهداف خود رسیدند و با سرنگونی حکومت سلطنتی به حکومت شورایی دست پیدا کردند. این انقلاب را نه عده ای خاص انجام دادند نه توسط یک قشر خاص دولتی انجام پذیرفت و در ضمن پایه های  آن از فوریه ۱۹۰۵ ریخته شده بود و با اعتراضات درست زمینه انقلاب کردن فراهم شده بود پس با توضیحاتی که دادم تمامی پارامترهای یک انقلاب را داراست بعد از آن سری میزنیم به آمریکای مرکزی و انقلاب پر سر و صدای کوبا که توسط گروهی از کوبایی ها به رهبری فیدل کاسترو و چه گوارا صورت گرفت البته شاید در نظر این انقلاب را یک عده خاص انجام داده باشند اما آنها حمایت جامعه شهری و روستایی کوبا را پشت خود داشتند و برای منافعی مشترک دست به سرنگونی دولت باتیستا زدند.

در اینجا نیز اهداف مشخص بود مبارزه با آمریکای امپریالیست و ظهور دولتی کمونیستی که در این کشور کوچک برابری را میان مردم به ارمغان بیاورد انقلاب روسیه از انقلاب هایی بود که به سرعت در قرن بیستم گسترش پیدا کرد و باعث بروز انقلاب های زیادی نظیر انقلاب چین انقلاب کوبا شد.

بعد از آن می پردازیم به تنها انقلاب دینی بزرگ در جهان در ایران که با سرنگونی سلسله پادشاهی پهلوی و روی کار آمدن تئوکرات ها به رهبری خمینی و یارانش بود در این انقلاب که به نظرم ریشه های آن از کودتای ۱۳۳۲ بود و بعدا در ۱۳۴۲ شعله ور شد و تا پایان سرنگونی پهلوی یعنی ۱۳۵۷ ادامه داشت تمامی اقشار جامعه علیه سیاست های شاه به پا خواستند و احزاب مختلف دست در دست هم و با همبستگی کامل شاه را سرنگون کردند و خواهان حکومتی اسلامی شدند در این انقلاب خمینی و یارانش با کنار زدن تمامی رقیبان خود حتی کسانی که در رسیدن به قدرت به آنها کمک کردند قدرت را در دست گرفتند و با همبستگی کامل مردم را تحت یک حکومت دینی حفظ کردند و به نظام پادشاهی ۲۵۰۰ ساله در ایران خاتمه دادند.

قطع به یقین این انقلاب نیز نظریه پردازان بزرگی نظیر امام ،مطهری منتظری بهشتی رجایی باهنر طالقانی را دارا بود به به واسطه افراد با کفایت  قدرت خود را تحکیم کردند همه این موارد را گفتن تا مقدمه ای باشد برای بررسی اعتراضات اخیر ایران که گاها آن را به اشتباه انقلاب مدرن می نامند تا اینجای کار پارامترهای یک انقلاب را شرح دادیم اما مسئله من این است که اعتراضات اخیر ایران نه تنها یک انقلاب نیست بلکه حتی جنبش هم محسوب نمی شود بگذارید ویژگی های این اعتراضات را بیان کنم نه رهبری آن را هدایت می کند نه هدف مشخص و دقیقی دارد نه تئوریسین و نظریه پردازهای درست و حسابی دارد نه پیروانش آگاهی سیاسی و تاریخی دارند نه احزاب داخل کشور با هم توافق و همبستگی دارند نه دولت آنقدر ضعیف و متزلزل و ناکار آمد است که بتوان آن را کنار زد نه پیروانش از داخل خط می گیرند و اکثرا تحت حمایت و پروپاگاندای رسانه ای ایالات متحده و متحدان غربی اش است نه برنامه درست و حساب شده ای دارند نه به مخالفین خود احترام می گذارند پس عملا من نمی توانم حتی اسم این اعتراضات را اعتراض بگذارم و بیشتر به شورش شباهت دارد در ضمن یادمان باشد حرکتی که از سوی طبقه کارگر شروع نشود قطع به یقین حرکت درستی نیست.

این حرکات اخیر داخل ایران از سوی عده ای خارجی و اپوزیسیون متصل به آمریکا حمایت می شود و قشر متوسط یا خرده بورژوازی عملا در راس آن قرار دارد زیرا با برگشت حکومت قطعا بیشرین نفع را این قشر می برد زیرا نه آگاهی سیاسی درست و حسابی از لحاظ تاریخی و سیاسی دارد و نه آنقدر وطن پرستی در ایشان است که وطنش را دوسن بدارد بگذادید خیالتان را راحت کنم این قشر که همواره می گوید آزادی و انقلاب مدرن همان قشری است که با برگشت حکومت پولدار تر و سیر تر می شود و در عوض کارگران فقسر تر و گرسنه تر می مانند پس عملا هیچ سودی برای پیشرفت کشور ندارد زیرا هیچ چیزی تغییر نمی کند و فقط دولت مرکزی سقوط میکند و فاتحه همینی هم که داریم خوانده می شود  پس عملا با این گفتار نمی شود اسم این حرکات را حالا هر چقدر هم خوب باشد انقلاب گذاشت زیرا هیچ ریشه ای در خاک سرزمین مان ندارد و تنها سودش را ممالک خارجی می برند و ایران را مثال بره ای که منتظر بودند پر بار شود می درند و میلت خود تقسیم می کنند مطمئنا حمایت غرب هم از این حرکات تنها نفع خودش است البته من هیچگاه از این حکومت و وضعیت کشور دفاع نمی کنم اما خاطر نشان می کنم که با این حر‌کات تنها کشور را به منجلابی بدتر هدایت می کنم و قطعا هیچ سودی برای آینده طبقه کارگر که اکثر جمعیت ایران را تشویق می دهد ندارد و فقط طبقه خرده بورژوازی را قدرتمند تر می کند تا فرزندانشان را برای تحصیل به ممالک خارجی بفرستند و به تعداد ویلاهای خود اضافه کنند و سفرهای خارجی خود را گسترش دهند.

آری اینگونه است که من لازم دیدم شرحی در مورد انقلاب های بزرگ جهان و تفاوت آنها را با جنبش و اعتراض  بیان کنم تا بلکه کمی آگاهی شما نسبت به این مسائل و کلماتی که بیان می کنید بیشتر باشد امیدوارم در آینده انقلابی با تمامی پارامترها در کشورمان رخ دهد تا کشور را قدرتمندتر کند نه ضعیف تر باشد که این رویا برآورده شود باشد که با توسل به تاریخ و آگاهی سیاسی جنبش ها و اعتراضاتمان را پی ریزی کنیم باشد که با مطالعه و درک درستی از جامعه خود موجب کار آمدی ملت خود باشیم نه باعث حرکت رو به عقب هر روزه که فقط از روی احساسات و غرب زدگی صورت می گیرد باشد که همه این باشد ها روزی تبدیل به واقعیت شود.

“انتشار نظرات کارشناسان به منظور تائید و یا عدم تائید آن ها از سوی دیپلماسی پلاس نیست.”

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط