اهمیت دریای مدیترانه شرقی از زوایای راهبردی، اقتصادی و سیاسی، هم قدرتهای منطقهای و هم قدرتهای جهانی را بر آن داشته است که به این منطقه علاقهمند شده و برای کسب قدرت در آنجا وارد رقابتهایی شوند. اگرچه ایران در مدیترانه شرقی ساحلی ندارد، اما این که خود را از این رقابت کنار گذاشته باشد را برخلاف منافع ملی خود میداند و با انجام برخی توافقات با قدرتهای منطقهای این فرصت را به خود داده است که در مدیترانه شرقی نفوذ یابد.
البته ایران در گذشته تاریخی خود، سیاستی برای رسیدن به دریای مدیترانه داشته است. اکنون ایران میتواند یک کریدور زمینی ایجاد کند که برخی از دستاوردهای اقتصادی و سیاسی را در منطقه تضمین کند. مسیری که ایران برای کریدورهای زمینی در نظر میگیرد از عراق، سوریه و لبنان میگذرد، بنابراین روابطش با این کشورها بسیار مهم است. در این میان، برخی از قدرتهای جهانی که خارج از منطقه هستند، برای ورود به جستوجوی منابع انرژی، با کشورهای منطقه قراردادهایی منعقد کردهاند. آنها همچنین قصد دارند در شرق مدیترانه سهمی داشته باشند و برای این منظور تلاش میکنند بر موازنه قدرت منطقهای تأثیر بگذارند.
اهمیت مدیترانه شرقی
شرق مدیترانه شامل ایتالیا، مونته نگرو، آلبانی، کرواسی، ترکیه، قبرس، یونان، سوریه، لبنان، فلسطین، اسرائیل، مصر، تونس و لیبی است. برای قرنها، شرق مدیترانه صحنه مبارزات برای تسلط اقتصادی، سیاسی و نظامی بوده است. امروزه نیز یک نقطه کانونی استراتژیک برای منابع گاز، جریان محصولات صنعتی و تجاری و مسیرهای هوایی و دریایی است. همچنین، با احیای اخیر جاده ابریشم باستانی، توجه چین و کشورهای منطقه به شدت جلب شده است. در نتیجه، شرق مدیترانه احتمالا به بنادر جدید حمل و نقل تبدیل شود تا ثروتهای شرق به سمت غرب جریان یابد.
در این رابطه، سه عامل مهم در شرق مدیترانه نقش دارند؛ اولا، در تقاطع آفریقا، آسیا و اروپا قرار دارد. ثانیاً، تنگههای مهم جبل طارق، داردنل و بسفر، همراه با سایر راههای دریایی بینالمللی را شامل میشود.
ثالثاً، پتانسیل آن برای منابع گاز طبیعی و نفت بسیار بالاست، همانطور که اکتشافات انرژی در سالهای اخیر در آنجا افزایش یافته است و کشف ذخایر نفت و گاز در سال ۲۰۰۸ این منطقه را به یک نقطه کانونی انرژی تبدیل کرد. گزارش سال ۲۰۲۰، سازمان زمین شناسی ایالات متحده (USGS) اعلام کرد که ذخایر حوضه لوانت در شرق مدیترانه با ذخایر عراق قابل مقایسه است و ذخایر گاز تخمین زده شده معادل ۳۴۵۵ میلیارد متر مکعب است.
بر اساس همین گزارش، ذخایر تخمینی نفت در حوضه دلتای نیل ۱.۸ میلیارد بشکه نفت، ۶.۳ تریلیون متر مکعب ذخایر گاز طبیعی و ۶ میلیون بشکه ذخایر گاز طبیعی مایع برآورد شده است. برآورد ذخایر نفت در منطقه اطراف جزیره قبرس ۸ میلیارد بشکه است و در منطقه متشکل از هردوت در جنوب شرقی قبرس و مناطق اطراف آن، ذخایر گاز طبیعی تخمین زده شده به ۳.۵ تریلیون متر مکعب میرسد.
بنابراین این ذخایر جدید گاز طبیعی و نفت منطقه را از یک کریدور انتقال انرژی به یک مرکز تولید انرژی تغییر داد. در واقع تأثیر اقتصادی و سیاسی انرژی این نیرو را داشته است که بر پویایی کل جغرافیای خاورمیانه و نه فقط در شرق مدیترانه تأثیر بگذارد. در راس اولویتها موضوع مصرف انرژی در اروپا قرار دارد که به شدت به ذخایر انرژی منطقه علاقهمند است چون با توجه به بحران اوکراین، اروپا مشتاق کاهش وابستگی انرژی خود به روسیه است.
سیاست ایران برای رسیدن به مدیترانه شرقی
گذشته سیاست ایران در رسیدن به مدیترانه به دور ساسانیان پیش از اسلام باز میگردد. ارتش ساسانی سرزمینهای سوریه، مصر، فلسطین و بیزانس را در آغاز دوره ۶۲۰ پس از میلاد تصرف و قسطنطنیه را نیز محاصره کردند. بنابراین موفقیت ایران در رسیدن به مدیترانه کوتاه مدت بود به عبارت دیگر، از ۱۴۰۰ سال پیش ایران از این منطقه دور است.
هدف ایران ایجاد تعدادی کریدور زمینی به سمت غرب به منظور گسترش نفوذ است. ایجاد کریدوری که از مرزهای غربی ایران از طریق عراق، سوریه و لبنان تا مدیترانه امتداد دارد، به این معنی است که ایران به هدف دیرینه خود برای رسیدن به این دریا دست یافته است. کریدورهای زمینی باعث میشود که ایران در مسائل مربوط به شرق مدیترانه حضور خود را در آن منطقه تثبیت کند.
میتوان گفت در سیاست ایران برای رسیدن به مدیترانه شرقی دو مسیر وجود دارد. اولین مسیر از ایران شروع میشود، از خاک عراق و سوریه میگذرد تا به مدیترانه برسد. دومی از ایران شروع می شد و از عراق، سوریه و لبنان میگذرد. به همین دلیل روابط ایران با این سه کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در این میان عراق از جایگاه مهمی برخوردار است. هدف ایران ایجاد یک پایگاه سیاسی و اقتصادی در عراق است تا بتواند نفوذ خود را افزایش دهد. در رابطه با روابط ایران با سوریه، نیز هر دو کشور موضع مشترک علیه اشغالگری اسرائیل در اراضی فلسطین اتخاذ کرده و خود را به عنوان یک محور مسدود کننده در برابر آن معرفی کردهاند.
مخالفت با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در راس فهرست دلایلی بوده که ایران و سوریه را به هم نزدیک کرده است. همچنین در زمان صدام حسین، ایران و سوریه هر دو علیه عراق بودند و زمانی که جنگ بین ایران و عراق در سال ۱۹۸۰ شروع شد، سوریه برخلاف سایر کشورهای منطقه که از عراق حمایت میکردند، از ایران پشتیبانی کرد و این امر دوستی تهران و دمشق را تقویت کرد.
در سال ۲۰۱۱، زمانی که اعتراضات سوریه آغاز شد، این امر باعث شد تا نیروهای خارجی منطقه را اشغال کنند اما ذخایر هیدروکربنی در مناطقی که دولت مرکزی کنترل خود را از دست داده بود، وجود نداشت و در واقع نبرد برای به دست گرفتن کنترل منابع انرژی و کریدورهای حمل و نقل، اساساً رقابتی بین ایران، عراق، سوریه، لبنان، اسرائیل، قطر، عربستان سعودی، ترکیه، آمریکا و روسیه را ایجاد کرد.
نقش فزاینده ایران در این نبرد، فقط نقش متحدی نبود که از سوریه حمایت میکرد، بلکه به آینده نیز نگاهی داشت. سرمایهگذاریهای قابل توجه مالی، عملی و منابع انسانی ایران در سوریه، نشاندهنده این است که تهران حضور خود را در آنجا به عنوان یک هدف بلندمدت میبیند.
همچنین ایران روابط قوی با لبنان دارد. ایران از طریق جامعه شیعی که بزرگترین گروه مذهبی لبنان است، توانسته روابط خود را در آنجا تقویت کند البته اشغال لبنان توسط اسرائیل که تا سال ۱۹۸۲ ادامه یافت.
کریدور مدیترانه شرقی تهران
می توان گفت یکی از اهداف بلندمدت ایران ایجاد شبکهای است که مناطق مستعد توسعه را به هم پیوند دهد. از منظر ایران این مستلزم ایجاد پل زمینی است که بتوان کشورهای متحد ایران نامید. این شبکه ایران را به عراق، سوریه و لبنان در سرتاسر قلمروهای مربوطه مرتبط خواهد کرد.
مسافت کریدور زمینی که ایران را از مرز غربی خود به مدیترانه شرقی متصل میکند کمتر از ۱۳۰۰ کیلومتر خواهد بود و ایران برای تسلط بر این مسیر گامهای مختلفی برداشته است. از آغاز سال ۲۰۱۱ تا سال ۲۰۱۳، ایران کنترل مسیر عبوری از عراق به گذرگاه مرزی الولید را در اختیار داشت که در مقابل گذرگاه مرزی سوریه در التنف قرار دارد. با توجه به اهمیت استراتژیک مسیری که ایران را به عراق، سوریه و لبنان متصل میکند، تهران تاکنون میلیونها دلار برای تحقق این پروژه سرمایه گذاری کرده است.
کریدور ایران به شرق مدیترانه به دو مسیر اصلی شمال و جنوب تقسیم میشود. مسیر شمالی از اقلیم کردستان عراق به کرکوک، از آنجا به اربیل و از آنجا به موصل و رابعه کشیده میشود. بزرگراه M۴ موازی با مرز ترکیه در خاک سوریه است. با این بزرگراه میتوان ارتباط مستقیمی با محور مواصلاتی حلب و بندر لاذقیه برقرار کرد که هم روسها و هم ایرانیها در آن حضور دارند. همچنین امکان برقراری ارتباط راحت از حلب به حمص از طریق بزرگراه M۵ و از آنجا از طریق کریدور دیگری به بیروت وجود دارد.
در مورد مسیر جنوبی، با عبور از مرکز عراق و حرکت در امتداد بزرگراه M۱ بغداد، به التنف در سوریه میرسد و به سمت دمشق و بیروت ادامه مییابد. سومین مسیری که میتوان به عنوان جایگزینی برای مسیر جنوبی در نظر گرفت که دنبال کردن رودخانه فرات به القاسم در مرز عراق، سپس از طریق ابوکمال به دیر الزور سوریه و به سمت مرکز حملونقل حمص است. از این نقطه میتوان دسترسی به بندر طرطوس را تضمین کرد که روسها آن را کنترل می کنند.
راه آهن ایران-عراق-سوریه
تکمیل این راه آهن نقش بسیار مهمی در دسترسی ایران به دریای مدیترانه شرقی خواهد داشت که به نظر توافقات برای اتصال راه آهن ایران به عراق از طریق خط شلمچه-بصره انجام شده که در واقع گام نخست این طرح بزرگ است. البته آمریکا به هیچ برنمیتابد که نفوذ ایران در جغرافیای منطقه گسترش یابد.
خطوط ریلی ایران از تهران آغاز میشود و تا جنوب کشور و آبادان، خرمشهر و شلمچه امتداد خواهد داشت. از سمت عراق هم قطار از شهر بصره آغاز خواهد شد و به بغداد میرسد و از طریق فلوجه به سمت سوریه میرود. عراق دارای خطوط ریلی مناسب و زیادی است که اگر این خط ۳۲ کیلومتری بصره به بغداد متصل شود یک تحول بزرگ هم برای ایران و هم برای عراق خواهد بود.
البته این خط را میتوان به عنوان بخشی از پروژهای است که به شبکههای آسیای مرکزی متصل میشود و در آخر به خطوط آهن چین و روسیه میرسد. در واقع این کریدور برای ایران در اتصال آسیا-اروپا حائز اهمیت است که می تواند مسیر ترکیه را نادیده بگیرد./ بازار