بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه جیمز تاون در یادداشتی بهقلم «پل گوبل» نوشت: یکی از مهمترین جریانات فضای پس از فروپاشی شوروی، کاهش شدید اندازه نسبی قدرت کشورهای تازه استقلالیافته بوده است.
در حالی که فرصتهای مسکو برای استثمار این اقلیتهای ملی کاهش یافته است، اما مقامات روسیه همچنان از موقعیتهایی استفاده میکنند.
آنها مسکو را بهعنوان مدافع اصلی قومیتهای روس و روسی زبانان معرفی میکنند و از دیگر اقلیتهای قومی بهعنوان اهرم فشار علیه دولتهای درگیر استفاده میکنند.
در سالهای اخیر، تلاشهای مسکو در این زمینه بیشتر بر روی کاراکالپاکهای ازبکستان و گاگاوزهای مولداوی متمرکز بوده است.
کرملین همچنین نشان داده است گروههایی که قبلاً از آنها بهرهبرداری کرده بود را فراموش نکرده است و این حق را برای خود محفوظ میدارد که در صورت لزوم توجه خود را به آنها معطوف کند.
شاید بارزترین نمونه آن تالش باشد، گروهی فارسیزبان در آذربایجان که تعداد آنها چند صد هزار نفر و در مناطق مجاور ایران به همین مقدار است.
سه دهه پیش، برخی در مسکو از این گروه حمایت کردند. با این حال، به نظر میرسد که این اقلیت از آن زمان تا حد زیادی در کرملین نادیده گرفته شده است.
با این حال، طی چند هفته گذشته، تالشیها به کانون تنشهای جدید در روابط روسیه با آذربایجان بازگشتهاند.
علت ظاهری این درگیری، یادبودی بود که در روز ماه آگوست در شهر اورال یکترینبورگ به مناسبت سیامین سالگرد تشکیل جمهوری خودمختار تالش-مغان برگزار شد.
این جمهوری یک تشکیلات دولتی کوتاهمدت در آذربایجان بود که ایجاد منطقه خودمختار برای تالشهای ساکن آنجا را با موفقیت دنبال کرد.
این تلاش در آن زمان با حمایت نسبتاً کمی از مردم مواجه شد و در عرض چند هفته توسط باکو سرکوب شد. سرکردگان این باند دستگیر و به حبسهای طولانی محکوم شدند.
این غفلت عمومی ممکن است همچنان ادامه یابد. تنشها بین مسکو و باکو بر سر آینده قرهباغ و مسائل دیگر افزایش مییابد و کرملین را وادار میکند تا از ابزارهای مختلفی برای نشان دادن توانایی خود در ایجاد مشکل در قفقاز جنوبی برای هرکسی که اقتدار آن را به چالش میکشد، استفاده میکند]این گروه مردمی میتواند یک اهرم عالی برای انجام این کار باشد[.
حضور ایگور ولودین، رئیس شورای شهر یکاترینبورگ و یکی از اعضای حزب روسیه متحد، در یادبود تالش، سر و صدای زیادی به پا کرد، زیرا به نظر میرسید که نشان میداد این رویداد مورد تائید و حمایت مسکو قرار گرفته است.
این تنشها و حضور یک مقام برجسته روس، هرچند بومی، باکو را بر آن داشت تا در تاریخ ۱۶ آگوست، ۸ روز بعد از این رویداد، یادداشت دیپلماتیکی را در پی اعتراض به حمایت رسمی روسیه از تالش و در نتیجه مخالفت با تلاشهای باکو برای ادغام اقلیتهای ملی خود، به مسکو ارسال کند.
بهدنبال این یادداشت، بیانیهای از سفیر آذربایجان در مسکو منتشر شد که در آن حضور ولودین و مقالاتی در رسانههای آذربایجان در انتقاد از دخالت روسیه در امور داخلی آذربایجان محکوم شد.
ولودین ممکن است کاملاً به ابتکار خودش در جلسه حاضر شده باشد تا از طرف اعضای اقلیت تالشی که اکنون در خود تالش زندگی میکنند و رأیدهنده آنجا هستند، حمایت کند.
مقامات مسکو در تاریخ ۲۷ آگوست به سفارت آذربایجان گفتند که ولودین پس از انتخابات آتی مسئولیتی نخواهد داشت و آنها تأکید میکنند که او باید قبل از حضور در چنین جلسهای با مقامات ارشد بیشتری مشورت میکرد و با این واقعیت، این مقامات بدون شک امیدوارند که این مناقشه را «خاموش» کرده باشند، بهویژه با توجه به اینکه اگر کرملین تصمیم بگیرد که آنها نیز سیاست رسمی را نقض کردهاند، بسیاری دیگر ممکن است شغل خود را از دست بدهند.
با این حال، دلایل قانعکنندهای وجود دارد که فکر میکنیم این تمام ماجرا نیست.
از یک سو، سیاستمداران ارشد روسیه در جلسات گروههای مخالف خارجی بدون دستور صریح مقامهای بالاترشان یا به این دلیل که معتقدند کاری که انجام میدهند با سیاست رسمی مطابقت دارد، شرکت نمیکنند.
از سوی دیگر، تنشهای فزاینده بین مسکو و باکو بر سر جامعه ارامنه قرهباغ و آینده آن در آذربایجان باعث میشود که شکست ولودین، یادآور «بازی با کارت تالش» از سوی کرملین به نظر برسد.
از این گذشته، کرملین با یادآوری به مقامات آذربایجان مبنی بر اینکه اگر مسکو در مذاکرات ایروان با روسیه همراهی نکند، میتواند برای باکو دردسر ایجاد کند، بهوضوح امیدوار است که دولت آذربایجان تصمیم بگیرد که بهتر است مستقیماً روسیه را به چالش نکشد و چیزی شبیه به یک جنبش جدید از طرف چالشیها روبرو نشود.
پتانسیل چنین حرکتی ممکن است در حال حاضر حتی بیشتر باشد، زیرا روسیه و ایران ممکن است اکنون در یک طرف قضیه بهصورت خیلی مخفیانهتر حضور داشته باشند.
به نظر میرسد تهران میخواهد باکو را مهار کند و گروههای تالشی را از داخل ایران به جنوب آذربایجان بفرستد تا مشکل ایجاد کنند.
چنین اقدامی به دولت آذربایجان یک مسئله قومی دیگر برای رسیدگی میدهد، چیزی که با توجه به اهمیت بینالمللی بسته شدن کریدور لاچین که ارمنیهای قومی قرهباغ از ایروان تدارکات دریافت می میکردند، تبدیل به یک چالش سختتر میشود.
از این رو، نشست تالشیها در شهر روسیه دور از قفقاز جنوبی، ممکن است بیش از آن چیزی باشد که در ظاهر به نظر میرسد و عواقبی بسیار بیشتر از آن چیزی داشته باشد که بسیاری فکر میکنند.