بهگزارش مرکز مطالعات سورین، نشریه نیوزویک در یادداشتی بهقلم «جوسلین فرینگتون» «امیلی گرینهالگ» نوشت: در ۲۶ جولای ۲۰۲۳ کودتای نظامی دیگری در نیجر رخ داد.
نه رئیسجمهور محمد بازوم و نه همکارانش در این کودتای بدون خونریزی و عمدتاً مسالمتآمیز کشته نشدند.
بااینحال، در مقایسه با به دست گرفتن خشونتآمیز قدرت در نیجر در سال ۱۹۹۹، و عدم اعتراض بینالمللی پسازآن، واکنش امروز عجیب به نظر میرسد.
کشورهای غربی همه پرسنل غیرضروری خود را از سفارتخانههای خود در نیجر تخلیه کردند.
جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (ECOWAS) تهدید کرد که در صورت عدم بازگرداندن بازوم به قدرت، مداخله نظامی میکند، اگرچه به نظر میرسد حکومتنظامی این ادعا را بلوف میخواند.
این واکنش نسبت به واکنش بینالمللی به دیگر کودتاهای اخیر بسیار متفاوت است.
چرا نیجر اینقدر مهم است؟ یا بهتر است بگوییم، چرا این کودتای خاص اینهمه توجه بینالمللی را به خود جلب کرده است؟
نیجر از زمان استقلال در سال ۱۹۶۰ تاکنون شش کودتا را پشت سر گذاشته است و تنها در سال ۱۹۹۳ اولین انتخابات مستقیم مبتنی بر حوزه انتخابیه خود را برگزار کرد. آرمانهای دموکراتیک برای اولین بار توسط فرانسه، استعمارگر آنها، در دهه ۱۹۶۰ به کشورهای آفریقای غربی مانند نیجر تحمیل شد.
در میان کشورهای غرب آفریقا، تصور گستردهای وجود دارد که فرانسه در طول سالها از مزایای بسیار زیادی برخوردار شده است و از موقعیت خود سوءاستفاده میکند و در امور مستقل و سیاست کشورهای آفریقایی مداخله میکند.
هنگامیکه نظامیان در مالی، بورکینافاسو، چاد و گینه قدرت را به دست گرفتند، به این سیاستهای استثمارگرانه و همچنین ناتوانی فرانسه در ایجاد امنیت در منطقهای که از اوایل دهه ۲۰۰۰ تحت تأثیر افراطگرایی خشونتآمیز بود اشاره کردند.
پس از کودتا، هم مالی و هم بورکینافاسو مزدوران گروه واگنر را باهدف بازگرداندن امنیت استخدام کردند، به این امید که ممکن است درجایی که فرانسویها شکست خوردند موفق شوند.
در راهپیماییهای اخیر کودتاگران در نیجر، پرچم روسیه را به اهتزاز درآوردند. این خبر بدی برای فرانسه و آمریکاست که بر موفقیت نسبی نیجر بهعنوان یک دموکراسی باثبات تکیه کرده بودند.