در روزهای اخیر و همزمان با برگزاری مذاکرات رفع تحریمها در وین موضوع درخواست ایران برای ارائه تضمین آمریکا درباره عدم خروج مجدد از توافق هستهای و همچنین راستیآزمایی تحریمها بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
مقامهای جمهوری اسلامی ایران تصریح کردهاند لازم است آمریکا تضمین بدهد اولاً بار دیگر توافق هستهای امضاشده با ایران و قدرتهای جهانی را ترک نخواهد کرد و ثانیاً تحریمها نه به صورت نمادین و نمایشی بلکه به صورت عملی و موثر رفع خواهند شد.
هر دو درخواست ایران ریشه در تجربه شش ساله گذشته دارد.
چرا تضمین؟
این مسئله که چرا ایران خواستار تضمین درباره ماندن آمریکا در برجام است تا حد زیادی روشن است. طرف آمریکایی یک بار توافق را نقض کرده و نمایندگان جمهوریخواه همین حالا به طرق مختلف از جمله معرفی طرحهای قانونی، نگارش نامه و موضعگیریهای شفاهی تهدید کردهاند در صورتی که بار دیگر یک رئیسجمهور از حزب آنها به قدرت برسد، برجام دوام چندانی نخواهد داشت.
مسئله تضمین، جدا از این برای شرکتها و بانکهای بینالمللی که خواستار معامله با طرفهای ایرانی هستند نیز اهمیت دارد. همانطور که به یاد داریم حتی در همان دولت «باراک اوباما» که هنوز تهدیدهای نمایندههای جمهوریخواه درباره خروج از برجام عملی نشده بود نیز شرکتها و بانکهای بینالمللی به دلیل برخی سیاستهای واشنگتن که سعی میکرد ریسک همکاری با ایران را بالا نگاه کرد از نزدیک شدن به مراوده با طرفهای ایرانی حذر میکردند.
با این تفاصیل، در حال حاضر که برجام در برابر سیاستهای داخلی آمریکا آسیبپذیر نشان داده و طرفهای اروپایی هم نشان دادهاند عملاً اراده یا توانی برای عمل مستقلانه علیه آمریکا ندارند برجام تنها در صورتی میتواند هراس شرکتها و بانکهای بینالمللی از معامله با طرفهای ایرانی را برطرف کند که به مکانیسمی برای مقابله با اقدامات یکجانبه و سیاستهای ناپایدار آمریکا تجهیز شود.
«جرارد آرود»، سفیر اسبق فرانسه در آمریکا چندی پیش درباره اینکه خروج از برجام چه نقشی در ذهنیت شرکتهای غربی دارد توییتی منتشر کرده و نوشته بود: ««حتی اگر برجام احیا شود هیچ شرکت غربی جرأت سرمایهگذاری بهاندازه یک سنت در ایران نخواهد داشت و هیچ بانک غربی هم بهدلیل تهدید بازگشت تحریمها در سال 2025 مبادلات مربوط به ایران را تسهیل نخواهد کرد. یک بار بس است. ایرانیها این را میدانند.»
بنابراین اخذ تضمین از طرف غربی درباره ماندگاری برجام یکی از ساز و کارهایی است که میتواند تجربه رفتارهای یکجانبه و نامتوازن دولتهای باراک اوباما و دونالد ترامپ در اجرای برجام را تا حدی خنثی کرده و این توافق را از سندی که بر پایه «بازی حاصلجمع صفر» طرحریزیشده به سندی دوجانبه با منافع واقعی و موثر برای ایران تبدیل کند.
چرا راستیآزمایی؟
بحث مربوط به تأکید ایران بر راستیآزمایی اجرای تحریمها نیز در همین چارچوب قابل تفسیر و معنابخشی است. تجربه اجرای برجام در دوران «باراک اوباما» نشان میدهد میان «رفع واقعی تحریم» و «رفع کاغذی یا حقوقی تحریم» تفاوت از زمین تا آسمان است. دولت اوباما، علیرغم آنکه به صورت اسمی تحریمهای بانکی و سایر تحریمها را رفع کرده بود دیگر ابزارهای اقتصادی، سیاسی و حقوقی را برای حفظ ساختار تحریم و جلوگیری از انتفاع اقتصادی ایران به کار گرفت.
ایجاد هراس در بانکها درباره انجام تراکنشهای مربوط به ایران، تمدید 10 ساله «قانون تحریمهای ایران»، امضای قانون ویزا برای هراساندن تجار از ورود به ایران و گره زدن انتفاع اقتصادی ایران به مسائل غیرهستهای تنها بخشی از اقداماتی بود که در دوران ریاستجمهوری «باراک اوباما» برای ایجاد هراس در فضای بینالمللی از تجارت با ایران و محدود کردن منافع اقتصادی ایران انجام شد.
همانطور که کارشناسان بر اساس تجربه رفع تحریمها در گذشته بارها تأکید کردهاند دولت ایالات متحده از ابزارهای حقوقی مختلفی برخوردار است که میتواند حین ادعای رفع تحریم، ریسک همکاری اقتصادی با ایران را افزایش داده و مانع از بهرهمندی ایران از مزایای اقتصادی ناشی از رفع تحریم شود. لذا پیشنهاد کارشناسان این است که در مذاکرات پیش رو علاوه بر پافشاری روی رفع حقوقی تحریم، شرایط انتفاع ایران از رفع تحریمها در قالب شاخصهای عینی و سنجشپذیر مشخص شود تا راه برای بهانهجوییها و مانعتراشیهای طرف آمریکایی سد شود.
از طرف دیگر، نحوه رفتار دولتهای اروپایی بعد از خروج آمریکا از برجام که تلاش میکردند با وعدهدرمانیهای بیحاصل و توسل به نمایشهای تبلیغاتی ایران را به سمت اجرای برجام بدون انتفاع اقتصادی از آن سوق دهند، شاهد دیگری است که نشان میدهد بایستی مکانیسمی جهت راستیآزمایی انتفاع ایران از رفع تحریمها وجود داشته باشد.
این مسئله در بیانات مقام معظم رهبری نیز مورد تأکید قرار گرفته است. ایشان در یک سخنرانی در 19 بهمن ماه 1399 فرمودند: «اگر میخواهند ایران به تعهّدات برجامی برگردد، باید آمریکا تحریمها را کلّاً لغو بکند؛ آن هم نه به زبان و روی کاغذ که بگوید لغو کردیم؛ نه، بایستی در عمل تحریمها را لغو کنند و ما راستیآزمایی کنیم. آن وقت ما هم به این تعهّدات برجامی برمیگردیم؛ این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است.»
مرکز پژوهشهای مجلس پیش از این مواردی نظیر مطالبه و اطمینان از انجام صادرات سطح مشخصی از نفت و فراوردههای نفتی، امکان تراکنش آزادانه بر منابع مالی حاصل، تحقق سطح مشخصی از تراکنش ماهیانه و عملیات بانکی توسط بانکهای خارجی هدف و بازنگری عملیاتی در قواعد مرتبط با تعامل اقتصادی بینالمللی با اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی را به عنوان شاخصهای عملیاتی و سنجشپذیر که بایستی طرف غربی آنها را بپذیرد پیشنهاد کرده است.
علاوه بر این، در شرایطی که تمامی تعهدات ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی مورد راستیآزمایی قرار گرفته و به صورت موشکافانه و مورد به مورد گزارش میشوند تأیید رفع تحریمها نیز بایستی به محقق شدن آثار عملی آن و راستیآزمایی دقیق آن توسط ایران منوط شود.
جمهوری اسلامی ایران هر چند آمادگی خودش را برای رسیدن به توافق اعلام کرده اما تأکید کرده که از پیگیری منافع خود دست نخواهد کشید. نکته اساسی که در اینجا ذکر آن لازم است این است که برای ایران «نتیجه» مهمتر از «زمان» است.
همه مردم و مسئولین منتظر لغو تحریمها هستند و این لغو تحریمها هرچه زودتر انجام شود، بهتر است، اما تجربه نحوه رفع تحریم در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما نشان میدهد چنانچه در مرحله مذاکرات محکمکاریهای لازم صورت نگیرد نه تنها مشکل تحریمها برطرف نمیشود، بلکه دستیابی به لغو تحریمها در قالب برجام ناممکن میشود.
از مجموع آن چه گفته شد میتوان به این نتیجه رسید که پیشرفت در گفتگوها و توافق در وین در صورتی که آمریکا ذهنیتهای پیشین را کنار بگذارد و به دنبال رسیدن به توافقی مبتنی بر برد-برد باشد در دسترس است. اینکه آیا آمریکا برای چنین امری آمادگی دارد چیزی است که در آینده معلوم خواهد شد.