در 5 آگوست 2015، در اوج نبرد در واشنگتن بر سر توافق هسته ای ایران، باراک اوباما در طی یک سخنرانی در دانشگاه امریکن با صراحت بیان کرد: «بیایید با کلمات بازی نکنیم. انتخابی که ما با آن روبرو هستیم در نهایت بین دیپلماسی یا جنگ است.»
ماه گذشته، هریس خواستار جنگ شد. او در توییتی نوشت: «در سال 1981، اسرائیل یک نیروگاه هستهای عراق را که با کمک فرانسه ساخته میشد، ویران کرد، زیرا هیچ کس دیگری اقدامی نمیکرد. در سال 2007، اسرائیل یک نیروگاه هسته ای سوریه را که با کمک کره شمالی ساخته شده بود، نابود کرد، زیرا هیچ کس دیگری اقدامی نمی کرد. چه کسی جاه طلبی های هسته ای غیرقابل انکار ایران را متوقف خواهد کرد؟» عکسی از موشک ها همراه متن بود. ساتلوف و آیپک هنوز خواستار اقدام نظامی نشدهاند. اما ماه گذشته، ساتلوف و دنیس راس همکارش در موسسه واشنگتن، نامهای نوشتند که در آن استدلال میکرد که «ترساندن دوباره ایران از این که مسیر هستهای کنونیاش باعث استفاده از زور میشود، حیاتی است» و پیشنهاد «مانورهای نظامی بزرگ توسط ایالات متحده» را ارائه کردند. آیپک در ستایش این نامه حدود ده بار توییت کرد. ساتلوف و آیپک ادعا می کنند که تنها با آماده شدن برای حمله، ایالات متحده می تواند تهران را از پذیرش توافقی که آنها می دانند، بترساند. با این حال، تاریخ مذاکرات هستهای ایران و آمریکا – که در آن تهران بارها با تشدید برنامه هستهای خود به تهدیدها و نمایش زور پاسخ داده است – همه دلایلی را ارائه میکند که باور کنیم این استراتژی شکست خواهد خورد و در نتیجه آمریکا را به سمت حمله نظامی سوق خواهد داد که آیپک و متحدان آن مدعی هستند با آن مخالفند.
چرا تشکیلات یهودی آمریکا سیاست هایی را ترویج می کند که ایالات متحده را به جنگ نزدیک می کند؟ زیرا نمی تواند دیپلماسی واقعی را هضم کند، که مستلزم پذیرش این موضوع است که ایران یک قدرت منطقه ای در خاورمیانه است، جایی که آیپک تنها صاحبان نفوذ مشروع را آمریکا و متحدان آنها می داند. بنابراین، علیرغم شواهد قاطع مبنی بر اینکه ایالات متحده نمی تواند ایران را وادار به تسلیم کند، و اینکه دنبال کردن این هدف خطرات بزرگی را به همراه خواهد داشت، تأثیرگذارترین سازمان های یهودی آمریکا همچنان به این سیاست ادامه می دهند. سیاست خارجی عاقلانه مستلزم شناخت حدود قدرت ملی و ظرفیت اصلاح خود در مواجهه با شواهد جدید است. از آنجایی که آیپک نمی تواند این کار را انجام دهد، به تهدیدی برای صلح تبدیل شده است.
نه پیش از این، و نه بعد از آن، تشکیلات یهودی آمریکا با ابتکار یک رئیس جمهور آمریکا به همان شدتی که با توافق هسته ای اوباما با ایران مبارزه کرد، مبارزه نکرده است. اگرچه نظرسنجی ها نشان داد که اکثر یهودیان آمریکایی از این معامله حمایت کردند، جی استریت – بزرگترین سازمان یهودی حامی این توافق – تنها 5 میلیون دلار برای دفاع از خود جمع آوری کرد. در مقابل، «شهروندان برای یک ایران غیر هسته ای»، شاخه ای از آیپک، بنا به گزارش ها بین 20 تا 40 میلیون دلار برای لابی گری علیه این توافق هزینه کرده است. یکی از مقامات آیپک کمپین علیه این قرارداد را «یکی از مهمترین کمپین ها در تاریخ سازمان ما» خواند. ناتان جی. دیامنت، مدیر اجرایی مرکز حمایت از اتحادیه ارتدوکس، این توصیف را تکرار کرد و تلاش های لابی را به عنوان «بزرگترین بسیج در جامعه که تا به حال دیده ایم» توصیف کرد.
استدلال های مطرح شده توسط مخالفان توافق هنوز قدیمی نشده است. بارها و بارها، سازمان های مستقر یهودی و متحدان اندیشکده ای آنها اصرار داشتند که دولت ایران تعهدات خود را نقض خواهد کرد. ابتکار شهروندان برای ایران غیر هستهای در توییتی نوشت: «ایران دهها سال است که در توافقهای هستهای تقلب کرده است. قبل از رأی دادن، به کنگره بگویید که به آنها اعتماد نکند.» مارشال ویتمن از آیپک در مورد تمایل ایران برای انجام تعهداتش «تردید شدید» ابراز کرد. اتحادیه ضد افترا (ADL) اعلام کرد: «از نظر بسیاری از کارشناسان مهم، ایران به طور مخفیانه به فعالیتهای غیرقانونی خود ادامه خواهد داد»
ایران تقلب نکرد اما ایالات متحده این کار را انجام داد. از ژانویه 2016، زمانی که توافق هستهای اجرایی شد، تا می 2018، زمانی که دولت ترامپ علناً نقض آن را با اعمال مجدد تحریمها آغاز کرد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی 9 بار به صورت جداگانه پایبندی ایران به تعهدات توافق را راستیآزمایی کرد. بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حتی پس از خروج آمریکا از توافق، ایران همچنان یک سال دیگر به آن پایبند بود. در ژانویه 2019، هشت ماه پس از خروج ایالات متحده، مدیر سیا اذعان کرد که ایران همچنان به تعهدات خود عمل می کند.
آیپک بهجای بازنگری در درستی خروج ترامپ، اکنون آن را نادیده میگیرد و وانمود میکند که پیشرفتهای هستهای تهران صرفاً نتیجه رفتار اهریمنی ایران است. ماه گذشته، این سازمان یادداشتی منتشر کرد که در آن اعلام کرد: «در طول سال 2021، ایران از مذاکره با حسن نیت بر سر برنامه هستهای خود امتناع کرده است، در حالی که به طور چشمگیری تلاش خود را برای دستیابی به تسلیحات هستهای پیش برده است» و «به طور چشمگیری بازرسی بینالمللی را با مشکل مواجه کرده است». با خواندن این اظهارات، حتی شک می کنید که این ایالات متحده بود، که اولین بار این توافق را نقض کرد یا ایران.
آیپک با تحریف تاریخ به این نکته اشاره میکند که دلیل پیشرفت هستهای ایران این نیست که آمریکا حرف خود را زیر پا گذاشته است، بلکه این است که آمریکا شمشیر خود را غلاف کرده است. آیپک یادداشت خود درباره ایران را با استناد به نامه مشترک ساتلوف و راس پایان میدهد که اعلام میکند «ترساندن دوباره ایران از این که مسیر هستهای فعلیاش باعث استفاده از زور توسط ایالات متحده علیه ایران شود، حیاتی است». در این نامه پیشنهاد میشود که ایالات متحده فوراً شروع به «اقدام قهرآمیز» – که تعبیری برای اقدام نظامی است – علیه ایران کند.
چرا آیپک و مشاورانش همچنان همان سیاست های فاجعه بار را پیشنهاد می کنند؟ زیرا آنها با هرگونه توافقی که به قدرت و نفوذ یک دشمن اسرائیل مشروعیت می بخشد، مخالفند. تشکیلات یهودی آمریکا معتقد است که ایالات متحده، اسرائیل و متحدان آنها تنها قدرت های مشروع در خاورمیانه هستند. آیپک قدرت ایالات متحده در منطقه را چنان مشروع و اخلاقی می داند که از دولت بایدن می خواهد ایران را تهدید به حمله کند – کشوری که هیچ تهدید قریب الوقوع برای ایالات متحده ندارد – بدون اینکه حتی در مورد اینکه آیا چنین حمله ای قوانین بین المللی را نقض می کند یا ممکن است چه تعداد از مردم ایران را بکشد نگرانی داشته باشد.
آیپک قدرت اسرائیل را نیز اخلاقی میداند، حتی با وجود این که اسرائیل – بر خلاف ایران – بنا بر گزارشها دارای صدها سلاح هستهای اعلامنشده است که تحت هیچ بازرسی بینالمللی قرار ندارند. آیپک و شرکای آن نیز با عربستان سعودی و امارات متحده عربی که زرادخانه های نظامی خود را ایجاد می کنند و در امور همسایگان خود مداخله می کنند مشکلی ندارند، زیرا آنها بالفعل متحدان ایالات متحده و اسرائیل هستند. در نوامبر گذشته علی رغم محاصره و بمباران یمن و حمایت از کودتا علیه رهبران منتخب دموکراتیک از مصر تا تونس، به ولیعهد امارات، شیخ محمد بن زاید، توسط مؤسسه واشنگتن ساتلوف و راس جایزه اعطا شد.
اما حتی با کنار گذاشتن ریاکاری اخلاقی به سادگی می توان گفت که این موضع اساسا غیرعملی است. توافق دیپلماتیک غیرممکن است مگر اینکه ایالات متحده، حداقل به طور ضمنی، نقش ایران را به عنوان یک قدرت منطقه ای و نظامی را بپذیرد. همانطور که نگار مرتضوی روزنامه نگار ایرانی آمریکایی به من گفت، اگر اوباما به ایران اجازه نمی داد غنی سازی محدود اورانیوم را انجام دهد، این کشور هرگز با توافق هسته ای 2015 موافقت نمی کرد. همچنین توافقی را نمی پذیرفت که برنامه موشک های بالستیک آن را بدون محدود کردن زرادخانه های دشمنانش محدود کند. در سال 2018، زمانی که دولت ترامپ از توافق خارج شد و خواستار پایان دادن به غنیسازی، توقف توسعه موشکها و توقف حمایت از گروهها و دولتهای شورشی ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی در سراسر خاورمیانه شد، ایران قاطعانه از انجام این اقدامات امتناع کرد.
زمانی که دولت بایدن در سال گذشته پس از روی کار آمدن، به جای لغو فوری تحریمها طبق توافق 2015، درخواستهای خود را برای محدودیتهایی بر برنامه موشکی بالستیک و فعالیتهای منطقهای تهران مطرح کرد، باعث شد بازگشت سریع به توافق غیرممکن شود. ایالات متحده قدرتی ندارد که ایران را وادار به تسلیم کند. و هر بار که رئیس جمهور آمریکا این واقعیت ناخوشایند را نادیده می گیرد، دیپلماسی آسیب می بیند، و نگرانی از هستهای شدن ایران بیشتر شده و جنگ طلب ها از آمریکا می خواهند که تهدید به حمله کند.
اوباما در این مورد هشدار داده بود. او فهمید که اگر برنامه حداکثری آیپک پیروز شود، دیپلماسی شکست خواهد خورد. حالا ترس های او قابل درک است. آنچه اهمیت دارد این است که آیپک و همراهانش آنقدر به سلطه آمریکا و اسرائیل بر خاورمیانه پایبند هستند که هرگونه هماهنگی با ایران را مماشات می دانند. و این آنها را به مخالفان سرسخت صلح تبدیل می کند.