الوقت- درحالی که درگیریهای شدید بین ارتش رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطینی در نوار غزه همچنان ادامه دارد و دورنمای روشنی برای پایان جنگ و پیروزی احتمالی صهیونیستها وجود ندارد، تحرکات بینالمللی به ریاست آمریکا درباره بررسی آینده نوار غزه پس از آنچه که آنها «حذف جنبش حماس» مینامند، افزایش یافته است. در این رابطه، واشنگتن با مقامات صهیونیستی و عرب درباره آینده نوار غزه بدون حاکمیت حماس گفتگوها را آغاز کرده است. هر چند هنوز هیچ طرح دقیق و مسنجمی ارائه نشده است، اما آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا اخیرا جامعترین اظهارنظر را در مورد این موضوع ارائه کرد و خطوط قرمز و انتظارات واشنگتن را در مورد منطقه محاصره شده ساحلی تشریح کرد.
بلینکن در یک کنفرانس مطبوعاتی در توکیو گفت:«بعد از پایان درگیری، غزه مجددا اشغال نمیشود و هیچ تلاشی برای محدود کردن یا محاصره غزه انجام نمیشود». بلینکن به این مسئله اشاره کرد که ممکن است در پایان مناقشه نیاز به دوره انتقال وجود داشته باشد، اما حکومت پس از پایان بحران غزه باید شامل صدای فلسطینیها باشد. صدای فلسطینیها و دوره انتقالی که بلینکن از آن رونمایی کرد، سپردن اداره غزه به تشکیلات خودگردان فلسطین بود که مقامات کاخ سفید روی این طرح کار میکنند.
از سوی دیگر، برخی منابع اخیرا اعلام کردند که نشست محرمانهای بین مقامات آمریکایی و اروپایی و برخی اعراب در ژنو برگزار شده تا درباره آینده غزه رایزنی کنند. به گزارش «خلیج آنلاین»، بر اساس پیشنهاد آلمان، طرح ایجاد ائتلاف بینالمللی برای تامین امنیت غزه پس از جنگ، برچیدن تونلها و جلوگیری از قاچاق سلاح به غزه و خشکاندن منابع حمایت مالی و سیاسی از جنبش حماس مطرح شده است و برخی اعضای کنگره آمریکا هم با این طرح موافقت کردهاند.
با این حال «انبیسی نیوز» به نقل از منابع آگاه گزارش داد که به دلیل اینکه تلآویو برنامه روشنی درباره اینکه در صورت اخراج حماس از غزه چه کسی بر آن حکومت خواهد کرد، نگرانی واشینگتن را افزایش داده است.
تشکیلات توانایی اداره غزه را ندارد
آمریکا که همانند سران تلآویو از خوش خدمتی تشکیلات خودگردان و تامین منافع صهیونیستها در کرانه باختری راضی است، سعی دارد تا اداره غزه را هم به محمود عباس، رئیس تشکیلات و تیم او تحویل دهد تا خیالشان از بابت نگرانیهای امنیتی از جانب غزه راحت باشد اما باید دید که آیا با وجود اصرار آمریکاییها، تشکیلات خودگردان توانایی لازم را برای اداره غزه دارد.
شاید رژیم صهیونیستی بتواند با تشکیلات خودگردان به منظور کنترل غزه با همکاری ارتش اسرائیل به توافق برسد تا اطمینان حاصل شود که حماس دیگر نمیتواند یک شاخه نظامی ایجاد کند، اما این سناریو بعید است. زیرا تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری به دلیل فساد و ناکارآمدی باعث خشم و نارضایتی شده است و محبوبیتی ندارد. تشکیلات سابقه بدی در غزه دارد و برای مدت کوتاهی از سال 2005 تا 2007 قبل از قدرتگیری حماس حکومت میکرد اما مردم غزه در انتخابات محلی، تشکیلات را از این منطقه بیرون کردند.
بحث دیگر ظرفیت و توانایی تشکیلات خودگردان در حمایت از غیرنظامیان غزه است. تجربه دو دهه اخیر نشان داده که تشکیلات در محافظت از غیرنظامیان در برابر حملات شهرکنشینان در کرانه باختری شکست خورده است، و بودجه آن که توسط تلآویو تامین میشود به نقطه صفر رسیده است زیرا اسرائیل میلیون ها دلار از درآمدهای مالیاتی جمعآوری شده برای فلسطینیها را قطع کرده است. لذا، تشکیلات به لحاظ مالی و نظامی، توان لازم برای به دست گرفتن مدیریت غزه را ندارد.
از طرفی، آمریکاییها درحالی میخواهند تشکیلات را در غزه حاکم کنند که بقای تشکیلات خودگردان در سالهای اخیر زیر سوال رفته است، چه رسد به توانایی آن در تحت کنترل گرفتن 2 میلیون غزه در پی جنگ. محمود عباس هم به ضعف و ناکارآمدی تشکیلات پی برده است و به همین خاطر سه سال پیش در آخرین لحظات اجازه نداد تا انتخابات سراسری ریاستی و پارلمانی در کرانه باختری برگزار شود، زیرا ممکن بود که حماس همانند غزه در کرانه باختری هم قدرت را به دست بگیرد.
کاهش مشروعیت تشکیلات خودگردان و ناکارآمدی آنرا میتوان در تاسیس گروههای مقاومت در دو سال گذشته در کرانه باختری به خوبی مشاهده کرد که بسیاری از نیروهای امنیتی تشکیلات از بدنه این سازمان جدا شده و گروههای مقاومت پیوستهاند. با این اوصاف، تشکیلات که در مدیریت کرانه باختری ناتوان است، نمیتواند مدیریت غزه را برعهده بگیرد، زیرا ساکنان این منطقه اجازه نخواهند داد که نیروهای امنیتی این سازمان بر آنها حکومت کند، زیرا تشکیلات را دست نشانده صهیونیستها میدانند که قصد دارد تهدیدات امنیتی غزه را خنثی کند تا صهیونیستها در آرامش سیاستهای اشغالگرانه خود را ادامه دهند.
چالشهای آمریکا در غزه
اگرچه برخی کشورهای عرب منطقه هم در این زمینه با سیاستهای واشینگتن همسو هستند اما برای رسیدن به این هدف مسیر پر پیچ و خم وجود دارد که کار را برای کاخ سفید سخت میکند.
آمریکاییها درحالی میخواهند اداره غزه را به تشکیلات خودگردان بسپارند که مردم غزه به شدت با سیاستهای تشکیلات مخالفند و محمود عباس را فردی سازشگر میدانند که در راستای منافع اشغالگران خدمت میکنند. مردم غزه هم مانند حماس و جهاد اسلامی به این باور رسیدهاند که تنها راه آزادسازی سرزمینهای از دست رفته خود، مبارزه مسلحانه است، هدفی که با سیاستهای تشکیلات در تضاد است.
هر چند از نظر مقامات کاخ سفید، سپردن امنیت غزه به تشکیلات خودگردان بهترین گزینه ممکن در شرایط کنونی است اما در این زمین اختلاف نظرهایی بین واشینگتن و تلآویو وجود دارد. نتانیاهو هفته گذشته در سخنانی مدعی شد که اسرائیل مسئولیت امنیت غزه را به طور نامحدود برعهده خواهد گرفت و به نظر میرسد اظهارات وی با مقامات آمریکایی که گفتهاند اسرائیل نمیخواهد نوار غزه را پس از نابودی حماس اداره کند، در تضاد باشد. نتانیاهو حتی روز یکشنبه در اظهاراتی گفت که پس از کنترل کامل غزه، اداره آنرا به تشکیلات خودگردان نخواهند داد، چرا که محمود عباس هنوز حمله حماس به شهرکهای اسرائیلی را محکوم نکرده است.
بنابراین، اگر به فرض محال، ارتش اسرائیل بتواند غزه را اشغال کرده و حماس و جهاد اسلامی را هم از میان بردارد، در نحوه مدیریت این منطقه با آمریکا و حتی کشورهای عرب منطقه دچار چالش جدی خواهد شد.
مسئله مهم دیگر این است که اگر حماس هم نابود شود اما تفکرات مبارزاتی این گروه در بین ساکنان غزه ریشه دوانده است و از بین بردن این عقاید مبارزاتی کار بسیار دشواری است، همانگونه که ایهود باراک، نخست وزیر سابق صهیونیستی هم اخیرا در اظهاراتی این مسئله را تایید کرد.
در هفتههای اخیر هم فیلمهایی که از ساکنان غزه منتشر شده است، نشان میدهد با وجود این همه رنج و مصیبت اما از گروههای مقاومت حمایت میکنند و شعارهای حمایتی افراد نجات یافته از زیر آوارهای ناشی از بمباران اشغالگران، گویای این حقیقت است که مقاومت با خون ساکنان غزه عجین شده است و آنها از این مسیری که شروع کردهاند برنمیگردند، به خصوص پس از جنگ اخیر که جنایت و وحشیگری اشغالگران، فلسطینیها را برای مبارزه با دشمن مصممتر کرده است. زیرا میدانند که هر گونه مماشات و تسامح در برابر رژیم صهیونیستی، آنها را برای ادامه اشغالگری جریتر خواهد کرد.
حتی اگر اسرائیل در ادعای ترور شخصیتهای حماس و نابودی زرادخانه و شبکههای تونل آن موفقیتی کسب کند، کاری که طی دو هفته گذشته از عهده آن بر نیامده است، برای آینده این منطقه برنامه مدونی ندارند. اما نوار غزه و مقاومت ساکنان آن و جنگ چریکی با همه ابزارها واقعیتی است که همچنان وجود خواهد داشت و غزه حتی در میان ویرانیهای جنگ برای هرآنکس که بخواهد خون شهدا و زخمی های و کودکان را پایمال کند نیرویی ویرانگر خواهد داشت.
از اینرو، تشکیلات خودگردان هم اگر بخواهد مدیریت غزه را برعهده بگیرد، آنرا به چشم گماشته آمریکا و اسرائیل خواهند دید و هیچ گاه با سیاستهای آن همراهی نخواهند کرد و احتمال دارد ناامنیها در این باریکه تشدید شود.
مجله تایم در گزارشی درباره چالشهایی که برای آمریکا و اسرائیل درباره آینده غزه وجود دارد، نوشت:«اگر اسرائیل بخواهد همانند سالهای 1967 تا 2005، امنیت غزه را دوباره برعهده بگیرد این امر موجب برانگیختن خشم بیشتر فلسطینیان نسبت به اسرائیل و ایجاد نسل جدیدی از مبارزان خواهد شد. این خطر بیثباتی منطقهای گستردهتر را ایجاد میکند و به طور بالقوه آمریکا را وارد یک جنگ میکند و اسرائیل را در یک بحران عمیق اخلاقی و نظامی گرفتار خواهد کرد. همچنین، هر گونه امیدی برای احیای نهایی توافق عادی سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی با میانجیگری ایالات متحده از بین خواهد رفت».
به گفته کارشناسان، بحث بازسازی غزه هم که دهها میلیارد دلار برای آن نیاز است، چالش دیگری است که آمریکا در فردای پس از پیروزی احتمالی صهیونیستها با آن مواجه خواهد بود. زیرا، مقامات تلآویو تا زمانی که مطمئن نشوند غزه از وجود گروههای مقاومت خالی شده و مدیریت آن به دست شریکی قابل اعتماد سپرده نشده است، هیچ هزینهای برای بازسازی غزه انجام نخواهد داد و کشورهای عرب خلیج فارس هم تمایلی برای بازسازی غزه ندارند، لذا، آمریکا به تنهایی باید چارهای برای حل این معضل پیدا کند.
از سوی دیگر، تلاش آمریکا برای خارج کردن مدیریت غزه از دست حماس، در آینده با چالش مهمی به نام گروههای مقاومت در منطقه مواجه خواهد بود که در هفتههای اخیر نشان دادهاند که اجازه نخواهند داد تا واشینگتن برای منطقه تصمیم بگیرد و خود را برای هر گونه سناریویی با آمریکا آماده کردهاند.
اما در آن روی سکه طرح آمریکا برای آینده غزه، بزرگترین چالش همان اولین چالش است یعنی ابتدا پیروزی در جنگ و برآمدن ارتش صهیونیستی از عهده تقابل با نیروهای زبده گروههای مقاومت در غزه و محور مقاومت. اگرچه تاکنون ارتش صهیونیستی با تمام ادعاها نتوانسته پیشروی چندانی بر روی زمین داشته باشد و تلفات سنگینی نیز با نابودی تانکها و ادوات نظامی برجای گذاشته است، اما حتی در صورت پیشروی زمینی واقعیت راهبرد نظامی حماس جنگ چریکی و پارتیزانی است که اساساً با از دست دادن زمین شکست نمیخورد بلکه حتی در بسیاری اوقات کشاندن دشمن به محیط سرزمینی خود نوعی شگرد نظامی برای فرسایشی کردن روند جنگ و وارد آوردن تلفات بیشتر به نیروی مهاجم است.
از سوی دیگر خوشبینی آمریکا برای مرحله پس از نابودی حماس درحالی است که سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله در اولین سخنرانی خود پس از عملیات طوفان الاقصی، هشدار داد که حزبالله اجازه نخواهد داد تا حماس نابود شود، این هشدار صریحی به اسرائیل و آمریکاییها بود که در صورت نابودی حماس، حزبالله حاضر است وارد جنگ تمام عیار با اشغالگران شود و نصرالله گفت که گروههای مقاومت ابزارهای لازم را برای مقابله با آمریکا آماده کردهاند. در این راه ایران و دیگر اضلاع محور مقاومت نیز موضعگیریهای مشابهی انجام داده اند که نشان میدهد این نیروها آماده سناریوی گسترش دامنه جنگ هستند.
تجربه دو سال گذشته نشان داد که هژمونی آمریکا در منطقه و جهان افول کرده و توان درگیر شدن در درگیریهای منطقهای را ندارد. آمریکا اکنون در جبهه اوکراین با روسیه درگیر است و دهها میلیارد دلار برای این جنگ خودساخته هزینه کرده است و چشم انداز روشنی برای پایان درگیریها وجود ندارد. در چنین شرایطی، وارد شدن به درگیری با گروههای مقاومت در غرب آسیا، هزینههای زیادی برای واشینگتن خواهد داشت.