نویسنده: شایان اویسی
سوال اصلی در فضای سیاسی ایران این است که ما باید جانب شرق را بگیریم یا غرب و یا وارد مسیر موازنه بشویم؟ بسیاری از تحلیلگران معتقدند که ایران با رویکرد به شرق باعث شده تا کشور درگیر بحرانهای متعدد و فشارهای بینالمللی شود و با عدم پذیرش مطالبات غرب در مسئله هستهای و جنگ اوکراین فرصتهای تجاری وسیعی را از دست بدهد و حتی کار به اجماع جهانی علیه ایران کشیده شود.
هدف از این مقاله بررسی این است که آیا ایران امکان توافقی دیگر با غرب را دارد؟ و آیا در شرایط متزلزل و بیثبات فعلی که جهان در حال گذار است، میتوان با غرب بحران زده که اولویتش حفظ برتری اسرائیل بیثبات در منطقه است آن هم با روش حذف رقبایش، تعامل و همکاری داشت؟
ایران هرچند قدرتی جهانی نیست اما فراتر از غرب آسیا رفته و به یک قدرت فرامنطقهای و در آستانه تبدیل به یک قدرت جهانی قرار داد و تحلیل مقامات غربی نیز همین است.
《حسین طائب: آمریکاییها و اسرائیلیها معتقدند ایران قدرت پیدا کرده و قدرت انقلاب اسلامی پیش برنده میشود و از یک قدرت محلی تبدیل به یک بازیگر بینالمللی میشود.》
(تحلیل مشاور فرمانده کل سپاه از توطئه دشمن در اغتشاشات اخیر/تسنیم/۱۵ دی ۱۴۰۱)
مقامات نظامی ایران نیز به این مسئله یعنی امکان تبدیل ایران و جهان اسلام به یک قطب جدید قدرت در کنار سایر ابرقدرتهای غرب و شرق پرداختهاند و معتقدند این امکان وجود دارد.
《سرلشکر رحیم صفوی: قدرت هژمون امریکا و آرزوی تنها ابرقدرت جهانی شدن آمریکا با شکست مواجه شده و جهان به سمت ساختار دوبخشی شرقی-غربی و چند قطبی شدن قدرت در حال حرکت است و به نظر می رسد که جهان آرام آرام به سمت یک نظم جدید در حرکت باشد.
با اشاره به بخشهای از کتاب خود تصریح کرد: در این کتاب به صورت علمی استدلال شده که بروز و ظهور قدرت جهان اسلام در کنار سایر قطبهای قدرت در آسیا، اروپا و آمریکای جنوبی، هندسه نظم جدید جهانی را تشکیل خواهد داد.》
(ساختار قدرت جهانی در دوره گذار ژئوپلیتیکی است/خبرگزاری مهر/۲ بهمن ۱۴۰۱)
این باعث شده تا غرب اصلا توان پذیرش این وضع را نداشته باشد زیرا با این شرایط دیگر حفظ برتری اسرائیل در منطقه و حذف رقبای آن برایش امکانپذیر نخواهد بود و هر گونه عقبنشینی ایران به جهت حفظ اسرائیل میتواند منجر به خلع سلاح و حذف ایران و حتی کل غرب آسیا از معادلات جهانی و آغاز جنگها و آشوبهای منطقهای شود.
نباید گمان کرد که میتوان در همین سطح از قدرت فعلی باقی ماند و یا آن را با پیروی و دنبالهروی از قدرتهای جهانی حفظ کرد زیرا جهان در حال گذار و تغییر است و ثباتی در کار هیچ ابرقدرتی نخواهد بود و هر کدام صرفا دنبال یک کشور خلع سلاح، بیثبات و وابسته هستند تا تسلیم آنها شود و بتوانند بقا قدرت خود را با کنترل آن کشور در این دوران گذار حفظ کنند.
جایگاه بلاتکلیف ایران میان قدرت فرا منطقهای و جهانی بودن به خاطر مسئله اسرائیل است و همین باعث شده تا کشور در معرض خطر حذف از معادلات قدرت که به منزله حذف کل غرب آسیا از نظم جهانی است قرار گیرد زیرا ایران فعلا نه آن قدر قدرت دارد تا در جهان به عنوان ابرقدرت باثبات و تمدنی قابل الگوبرداری شناخته شود و گزینهای جهانی در میان ابرقدرتها برای همراهی باشد و اتحاد تمام غرب آسیا با آن ممکن شود و به راحتی غرب و اسرائیل را بتواند شکست دهد و نه آن قدر ضعیف است که نتوان آن را در ابعاد جهانی لحاظ کرد و محدود در منطقه باشد و مقابله با آن و خروجش از معادلات کار راحتی از سوی غرب تصور شود!
یک راه برای پایان این بحران در دهه پر از آشوب فعلی از میان بردن امکان خلع سلاح ایران و ایجاد ثبات حداکثری در غرب آسیا[پایان دادن به حضور نظامی بیگانه جهت تامین امنیت منطقه و مقابله با ایجاد هر مدل جنگ داخلی، تروریسم، بحرانهای اقتصادی و درگیری منطقهای و …] و اتحاد کشورهای آن با ایران در جهت بازدارندگی منطقهای است که البته غرب و صهیونیسم به هر روشی جهت مقابله با آن اقدام خواهند کرد زیرا بقا اسرائیل و حفظ ابرقدرتی آن وابسته به جنگ، هرج و مرج و بیثباتی در منطقه و دوری کشورهای آن از یکدیگر است و این کار در دهه فعلی از هر دورهای برای غرب سادهتر است چرا که بحرانهای بزرگ اقتصادی و امنیتی جهان را فراگرفتهاست و بیثباتی بسیار راحت ایجاد میشود آن هم در شرایطی که قدرت انحصاری رسانههای جدید و فضای مجازی را در اختیار دارد. از طرفی کشورهای غرب آسیا هیچکدام نه توان ایران را دارند تا بتوانند کل منطقه را در این دوران گذار رهبری کنند و نه تمایل دارند که رهبری ایران را بپذیرند زیرا هر مدل همکاری با ما را آنها سلطه ایران تعریف میکنند و نه رهبری! اما نباید گمان کرد به جهت وابستگی به غرب توان همراهی با ایران را ندارند زیرا چندجانبهگرایی در منطقه در حال افزایش است و اگر شمال و جنوب خلیج فارس با هم متحد شوند به بازدارندگی کامل در برابر غرب و شرق خواهند رسید و قدرتشان با هم جمع نخواهد شد بلکه در هم ضرب میشود.
البته در این دهه غرب صرفا در منطقه ما جنگ راه نخواهد انداخت و امریکا برای تمام رقبایش چنین برنامهای دارد و از هر مدل بیثباتی علیه آنها بهره خواهد برد و یک راهبرد ایران باید کمک به رقبا غرب باشد.
《حسین طائب: آمریکایی ها برای تضعیف روسیه و جلوگیری از واگرایی اروپا قضیه اوکراین را طراحی کردند. گفتند اروپا در حال اتصال به روسیه در انرژی و غذا است و اگر این تحقق پیدا کند، اروپا دیگر در ناتو نمیماند که جنگ اوکراین اتفاق افتاد…مشاور عالی فرمانده کل سپاه گفت: آمریکا اوکراین را طراحی کرد، برآوردشان این بود که نارضایتی در روسیه شکل بگیرد، برای چین هم همین طراحی را داشت.》
(مقامات آمریکا میگویند برآورد CIA نسبت به ایران غلط بود/مشرق نیوز/۱۲ آذر ۱۴۰۱)
ایران باید تلاش کند ثبات سیاسی در منطقه حفظ شود و مانع از هرج و مرج و وقوع جنگ شود و از طرفی هر طرحی که برای خلع سلاح ایران طراحی شده را از میان بردارد زیرا ثبات منطقه بسته به بازدارندگی تسلیحاتی ایران است و همواره جنگ و هرج و مرج در منطقه پس از خلع سلاحها توسط غرب ایجاد گشته است و متاسفانه کشورهای منطقه به این توجه ندارند که تبعات خلع سلاح ایران وسیعتر از عراق و لیبی است و چیزی از غرب آسیا باقی نخواهد ماند.
《اگر قدرت دفاعی نباشد، یک سری از آدمها از حد خودشان فراتر، زیادهخواهی و زورگویی میکنند حالا اگر آدمهایی که زورگو نیستند ابزار دفاعی برای خودشان درست نکنند مورد طمع قرار گرفته و دشمن را به جنگ تشویق میکنند، لذا این سلاح حافظ صلح ماست، اگر ما این سلاح را نداشتیم مثل اول انقلاب که ما هنوز آمادگی دفاعی و سپاه نداشتیم طمع دشمن به حمله برانگیخته میشود.
وی ادامه داد: هر موقع ضعیف باشیم طمع آنها برانگیخته شده و جنگ شروع میشود، شما بدانید اگر ما امروز این سلاح را نداشتیم صد باره آمریکاییها حمله میکردند مثل حمله به افغانستان و عراق و پاناما، ما با سلاحهایی که ساختیم قدرت بازدارندگی ایجاد کردیم.》
(سردار نقدی: تروریستهای «کومله» و «دمکرات» 40 هزار نفر را مانند داعش در کردستان شهید کردند/فارس/۷ بهمن ۱۴۰۱)
خلع سلاح ایران مهمترین راهکار جهت حفظ ابرقدرتی اسرائیل و حذف ایران و غرب آسیا از معادلات قدرت جهانی و ایجاد بیثباتی در آن است که غرب آن را به کار میخواهد ببرد.
《رئیس اسرائیل پس از ملاقات با ینس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو گفت: توهم وجود فاصله دیگر چندان پاسخگو نیست. ناتو باید قوی ترین موضع ممکن را علیه رژیم ایران به شکل اعمال تحریمهای اقتصادی، حقوقی و سیاسی اتخاذ کند و همچنین رویکردی معتبر در زمینه بازدارندگی نظامی علیه این رژیم در پیش بگیرد.》
(ادعای رئیس اسرائیل در بازدید از مقر ناتو: تهدید ایران اکنون به دروازههای اروپا رسیده/پایگاه خبری انتخاب/۷ بهمن ۱۴۰۱)
مقامات نظامی ایران در حال تبیین این نیز هستند که امنیت هر کدام از کشورهای منطقه باعث ثبات و حفظ امنیت بقیه کشورها خواهد بود.
《سرلشکر باقری عنوان کرد: امنیت در منطقه غرب آسیا به هم پیوسته است؛ امکان ندارد که در جایی ناامنی باشد و در سایر جاها امنیت وجود داشته باشد》
(سرلشکر باقری: رژیم صهیونیستی باید پاسخگوی جنایات خود باشد/خبرگزاری دفاع مقدس/۳ بهمن ۱۴۰۱)
وزارت خارجه نیز به دقت این را مدنظر قرار داده و سعی در تبیین آن برای کشورهای غرب آسیا داشته تا در مواجهه با جنگها و بحرانهایی که غرب جهت حفظ اسرائیل سعی در ایجاد آن در منطقه دارند همه از تبعات آن آگاه باشند و تصور نکنند اینها صرفا بحرانهای ایران است.
《وزیر امور خارجه: شورای وزیران خارجه اروپا به درستی در جمعبندی مورخ ۱۲ دسامبر خود ایران را محور امنیّت در منطقه توصیف کرده بود. آنچه آنها متوجه نمیشوند این است که ساختارِ امنیتی منطقه با یک ایرانِ نا امن از هم فرو میریزد. تروریستی خواندن سپاه خلاف منافع امنیتی جمعی در منطقه است و موهبتی برای جنگطلبانی است که سالها برای رویارویی نظامی با ایران و قطع روابط و همکاریهای تاریخی و همیشه سازنده ایران و اروپا لابی کردهاند. این وضعیّت به نفع هیچکس نخواهد بود.》
(پاسخ رفتار تهدیدآمیز اروپا را به همان زبان خواهیم داد/خبرگزاری مهر/۴ بهمن ۱۴۰۱)
خلع سلاح صرفا شامل سلاحهای نظامی نمیشود و طیف وسیعی از سلاحهای مختلف از جمله تسلیحات اجتماعی را شامل شده که در این مطلب، هدف بررسی همین ابعاد خلع سلاح ایران است که چطور میتوانیم با عدم خلع سلاح ایران مانع حذف ایران و غرب آسیا از معادلات جهانی شویم و با جذب همکاری کشورهای منطقه باعث خروج غرب و شکست صهیونیسم شد بدون آنکه نیاز به برخورد نظامی با دشمنان داشتهباشیم یا به تعبیری دیگر چگونه غرب آسیا را به رهبری ایران بدون هیچ جنگی به پیروزی برسانیم.
اولویت غرب برتری صهیونیسم و انهدام رقبایش است:
ابتدا باید به این پرداخت که غرب از ما چه میخواهد؟ آیا به راستی اقدامات ایران زیادهخواهی است و به صرف ایدئولوژی انقلابی ایران، غرب با ما به مشکل برخورده است؟ و یا اقدامات ایران در منطقه بیثباتکننده است؟
غرب در غرب آسیا اولویتهایی دارد که موجودیت خودش را مطابق آن تعریف کرده است و حفظ ابرقدرتی اسرائیل در غرب آسیا اصلیترین خواسته و مطالبه آنهاست و برای حفظ برتری همهجانبه اسرائیل سعی دارد در کنار ارائه قویترین تجهیزات نظامی و حمایت اقتصادی و بینالمللی، کشورهایی که توان رقابت و یا ایجاد اتحاد با هم جهت مقابله با طرح صهیونیسم بزرگ را دارند خلع سلاح، وابسته و حتی منهدم کنند. حمله مستقیم نظامی، ایجاد انقلاب و از همه مهمتر جنگ داخلی و گاه تجزیه جزو مهمترین موارد است. اسرائیل با حمایت از اپوزسیونهای مسلح سعی در صرفا براندازی ندارد بلکه به دنبال آن است که بتواند بیثباتی را به حدی زیاد کند و اپوزسیون را با رسانه، پول و سلاح چنان به خود وابسته کند که حکومت مرکزی رقیب را وادار به مذاکره با خود و خلع سلاح و یا درگیر با کشورهای همسایه بکند. مقامات امنیتی ایران به خوبی از اولویت غرب در منطقه باخبر هستند.
《مشاور عالی فرمانده کل سپاه: اولویت آمریکا در خاورمیانه، امنیت اسرائیل و نفت ارزان است.》
(مقامات آمریکا میگویند برآورد CIA نسبت به ایران غلط بود/مشرق نیوز/۱۲ آذر ۱۴۰۱)
جالب است لیبرالهای حامی غرب و منتقدان حاکمیت نیز علنا این را گفتهاند و صرفا چنین حرفهایی مختص مقامات نظامی و امنیتی ایران نیست!
《محمود سریعالقلم: مسئله اصلی آمریکا در رابطه با ایران، موضوع هستهای نیست. موضوع هستهای مشکل سوم آمریکا با ما است. موضوع اصلی آمریکا با ایران تا هشتاد درصد، امنیت اسرائیل است وگرنه امروز پاکستان نزدیک به صد کلاهک هستهای دارد و کسی هم با آن کشور کاری ندارد…دلیل اینکه ما علاقه نداریم و نمی توانیم بینالمللی شویم، به نظرم سیاست نیست، امنیت نیست، ترس و نگرانی است. وقتی انسان بترسد، تعامل نمیکند. ریشۀ فقدان تعامل ما با جهان، ایدئولوژی نیست، ترس و نگرانی است. ما نگران هستیم که اگر تعامل کنیم، ممکن است بر ما مسلط شوند. اما اگر میخواهیم بر ما مسلط نشوند، باید جامعه را قدرتمند کنیم》
(ایران و ژئوپاتیک جدید جهان/۲۸ اسفند ۱۴۰۰)
نویسنده مطلب بالا البته روشی که برای قدرتمند شدن ارائه میدهد همان مسلط شدن دیگران است! و نمیگوید آیا اگر مطیع غرب یا همان بینالمللی شویم موجودیت و بقا ایران به
خطر خواهد افتاد یا خیر؟ یعنی اگر خلع سلاح شویم، ابرقدرتی اسرائیل را بپذیریم و هر مدل مستقل بودن را خصوصا در اقتصاد کنار بگذاریم ماجرا به اتمام میرسد؟ بعید است نویسنده وارد این ماجرا شود و به آن بخواهد بپردازد زیرا هیچکدام از مقامات سیاسی، امنیتی و خصوصا نظامی ایران مشکلی با همکاری بینالمللی ندارند و این حتی شامل روحانیون و مراجع تقلید هم میشود.
《حضرت آیتالله سبحانی با اشاره به آیه ای از سوره مبارکه ممتحنه گفت: برخی از کشورهای دنیا با کشور ما دشمنی و عداوت دارند و برخی دیگر ندارند و باید نحوه ارتباط با آنها بر اساس شکل تعامل آنها با ما تنظیم شود.
ما می خواهیم با دنیا رابطه داشته باشیم ولی ارتباط با کشورهای دشمن که بدنبال ضربه زدن هستند فایده ای ندارد.》
(ارتباط با کشورهایی که بدنبال ضربه زدن هستند بی فایده است/خبرگزاری حوزه/۲۹ دی ۱۴۰۱)
یک زمانی گروهی از همان نیروها طرحهایی ارائه میکردند که ممکن است بتوان با امریکا بر سر خاورمیانه بزرگ به تفاهم رسید اما با وجود فشار حداکثری دونالد ترامپ و سپس دوران جنگ ترکیبی جو بایدن در شرایط گذار قدرت در جهان بعید است که بتوانند چنین طرحهایی بدهند.
《علیرضا اکبری: برنامه “خاورمیانه جدید”، که هدف محوری آن، شخم زدن منطقه و تحول ریشه ای در مزیت های ژئوپولیتیک منطقه و به خصوص “ما” است، اگرچه توسط نومحافظه کاران آمریکا کلید خورده است، اما سهمی برای دیگر قدرت های رقیب آمریکا، در آن لحاظ شده است. مخالفت روسیه و چین – و تا حدودی اروپا – با بنیان گذاری “خاورمیانه جدید“ قابل مذاکره و معامله است. زمانی که ژئوپولیتیک منطقه تغییر کند، و زمانی که مزیت های ژئوپولیتیک ایران دستخوش تغییر شود، آن گاه دنیا با پدیده های بدیع و ناشناخته ای در منطقه ما مواجه خواهد شد. مقدمات این تغییر ژئوپولیتیک تا حدودی مهیا شده و طرح در حال پیشروی است.》
(مساله بقاء، هویت و ژئوپولیتیک ایران/دیپلماسی ایرانی/۱ مهر ۱۳۹۶)
هدف اصلی امریکا صرفا خلع سلاح ایران به هر نحو ممکن است و برجام نقطه آغاز یک دومینو به سمت خلع سلاح کامل و انهدام موجودیت تمدنی ایران و غرب آسیا است و داستان به هیچ وجه ربطی به حکومت ایران و ایدئولوژی و یا عدم تمایل به زیر سلطه خارجی رفتن ندارد.
《حسین طائب بیان کرد: در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کشور به لحاظ امکانات دفاعی وابسته بود اما صنعت دفاعی امروز به صورتی پیشرفت کرده است که در کنار بازدارندگی زمینه ساز هراس دشمنان شده و دشمن درپی برجام موشکی است زیرا امنیت اسرائیل را در
خطر می بیند.
طائب ادامه داد: در ناآرامیهای اخیر اسرائیل وظیفه ناامنی در کشور را برعهده داشت و آمریکا با فشار اقتصادی قصد تحت فشار قرار دادن ایران برای بازگشت به برجام و مذاکره را داشت اما به علت پشتیبانی مردم از انقلاب اسلامی و عدم همراهی با دشمنان پروژه آنان شکست خورد و ارسال پیامهایی به دنبال بازگشت به میز مذاکره هستند.》
(آمریکا به دنبال بازگشت به میز مذاکرات/خبرگزاری مهر/۷ دی ۱۴۰۱)
دکترین صهیونیسم بزرگ و نابودی رقبایش بسیار کم مورد توجه تحلیلگران ایرانی غرب آسیا قرار گرفته است و میبایست با بررسی دقیق آن فهمید که برنامه غرب در قبال منطقه چه بوده و هست. معمولا هم آنچه امنیت دفاعی اسرائیل بر اساس آن تعریف شده در فضای فکری ایران حتی محافل اسرائیل شناسی چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
《رهبران رژیم صهیونیستی با اشاره به مناخیم بگین نخست وزیر دستراستی اسرائیل که در سال ۱۹۸۲ به لبنان حمله کرد و منجر به کشته شدن هزاران نفر شد، به آنچه به «دکترین آغاز» معروف است، پایبند هستند. این دکترین حول این ایده تدوین شده است که در حالی که اسرائیل به خود حق داشتن سلاح هستهای میدهد، دشمنانش در خاورمیانه نباید این حق را داشته باشند. سمت و سوی اقدامات اسرائیل تا به امروز بر اساس همین عقیده هدفگذاری شده است.
حمایت ایالات متحده از اسرائیل به حصول اطمینان از برخورداری اسرائیل از برتری نظامی بر همسایگانش از نظر تسلیحات سنتی محدود نمیشود بلکه همچنین تضمین میکند که اسرائیل تنها ابرقدرت منطقه باقی میماند حتی اگر این امر مستلزم فرار از پاسخگویی بینالمللی برای توسعه سلاحهای کشتار جمعی باشد.》
(سلاحهای هستهای رژیم صهیونیستی بزرگترین تهدید برای خاورمیانه/ایرنا/۱۴ آذر ۱۴۰۱)
این تنها شامل غرب آسیا نمیشود و شمال افریقا هم در این معادله قرار دارد و میتوان گفت خاورمیانه مدنظر آنهاست. البته صهیونیسم این طرحها را صرفا ارائه نکرده و غرب نیز خود طراح و مجری بسیاری ازین طرحها بوده است. اما اگر داستان به همین میزان محدود بود مطمئنا مقامات ایران چندان مشکلی با ماجرا نداشتند! داستان از جایی وحشتناک و نپذیرفتنی میشود که پی به نحوه حفظ ابرقدرتی اسرائیل توسط غرب ببریم و اخیرا کارشناسان ایرانی نیز به این مسئله پرداختهاند و میتوان گفت در تحلیل رفتار غرب در قبال ایران هم لحاظ گردیده است.
《در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی راهبردی از طرف بیل کلینتون رییس جمهوری وقت آمریکا به عنوان راهبرد اجرایی پیش رو در آمریکا امضاء و برای اجرا ابلاغ گردید. این راهبرد تولید «انستیتو رند» وابسته به حزب دموکرات آمریکا بود. بعدها راهبرد مکملی نیز به این راهبرد الحاق گردید. مجموعه این راهبردها، بنامهای «خاورمیانه جدید» و «خاورمیانه بزرگ» نامیده و اعلام شدهاند.
هدف اصلی در این دو راهبرد برقراری امنیت پایدار در سرزمین اشغالی فلسطین و حفظ موجودیت رژیم صهیونیستی میباشد که با اجرای آن میبایست ۵۶ کشور اسلامی موجود تبدیل به ۲۰۰ کشور بشوند؛ یعنی ایجاد کشورهای کوچک بر پایه مسائل قومیتی و ناسیونالیستی تا قدرت آنها برای عرض اندام در برابر رژیم صهیونیستی تضعیف شده و کاهش یابد و بدین ترتیب امنیت طولانی مدت برای رژیم صهیونیستی برقرار شود.》
(توطئه جمهوری زنگزور/مشرق/۱۹ دی ۱۴۰۱)
بسیاری از این طرحها تا پیش از حمله امریکا به عراق، وقوع بهار عربی، ایجاد داعش و حذف عراق، سوریه و لیبی و تجزیه سودان و بحران یمن و بحران اقتصادی اردن و مصر در حد تئوری توطئه بود.
《خاورمیانه جدید از نظر آمریکاییها، مبتنی بر تجزیه کشورهای موجود در منطقه ما به کشورهای کوچک بود. این طرح، کاملا جدی بود که بخشی از آن را در سودان انجام دادند. بخشی از سودان را به عنوان کشوری مسیحی از آن جدا کردند که به «سودان جنوبی» معروف شد. آمریکاییها برای همه کشورهای منطقه ما این برنامه را داشتند؛ چه کشورهایی که دوست آمریکا بودند و چه آنها که دشمن بودند. قرار بود بر اساس طرح خاورمیانه جدید ایران، ترکیه، عربستان، سوریه، عراق و افغانستان تجزیه شوند. جو بایدن رئیس جمهوری کنونی آمریکا پس از اشغال عراق صراحتا گفت که عراق باید به سه کشور جداگانه تقسیم شود.
سرنوشت طرح خاورمیانه جدید، شکست قطعی بود. این طرح هنوز در بایگانی آمریکاییها موجود است تا اگر زمانی شرایط به نفعشان بازگشت، این طرح را روی میز بیاورند و فعال کنند. اما در مرحلهای که آمریکاییها فکر میکردند همه چیز آماده است تا این طرح بسیار خطرناک اجرایی شود》
(مسعود اسداللهی: سردار سلیمانی طرح «خاورمیانه جدید» را شکست داد/خبرگزاری بسیج/۱۱ دی ۱۴۰۱)
اسرائیل چندسالی است که در مرزهای خود توسط نیروهای نیابتی ایران محاصره شده اما خود نیز در پی محاصره ایران است و سعی دارد به هر نحوی وارد قفقاز، کردستان عراق، خلیج فارس و مرزهای شرقی ایران شود و جنگ و بی ثباتی را به درون ایران صادر کند.
《شعیب بهمن کارشناس مسائل روسیه و اوراسیا: در واقع رژیم صهیونیستی همان راهبردی را که ما در برابر آنان و در جوار مرزهای سرزمینهای اشغالی انجام دادهایم را میخواهد، در کنار مرزهای ما در آذربایجان صورت دهد. لازم است این تهدید را بخوبی درک کرد.در حال حاضر شاهد حضور داعشیها، تکفیریها، و صهیونیستها، تجزیهطلبان پانترک، انگلیسیها و نیروهای ناتو در آذربایجان هستیم.》
(سیاست ایران در قبال قفقاز چگونه باشد؟/خبرگزاری مهر/۲۵ دی ۱۴۰۱)
اینها البته صرفا تحلیلهای ایرانی نیست و فلسطینیها هم تلاش زیادی در ارائه و شناساندن این طرحها به ایرانیان داشته تا بگویند بازپسگیری قدس و حمایت ایران از آن صرفا امری ایدئولوژیک و مربوط به فلسطین نیست و موجودیت اسرائیل امنیت ایران را تهدید میکند.
《ناصر ابوشریف نماینده جنبش جهاد اسلامی در جمهوری اسلامی ایران: غرب برای حفظ موجودیت رژیم صهیونیستی تلاشهای فراوانی انجام میدهد تا منطقه ما را ضعیف و آن را به دولتهای شکستخورده و کاملاً وابسته به غرب تبدیل نماید. با حضور نیروهای قدرتمند در منطقه و مقاومت مردم فلسطین، این رژیم نمیتواند با این جغرافیا و تواناییهای انسانی و مادی محدود دوام بیاورد. بنابراین، نابودی منطقه تنها راه حل برای حفظ قدرت رژیم صهیونیستی است، به ویژه که «اسرائیل» نیز در چندین حوزه در حال عقب نشینی است. بنابراین تصمیم برای نابودی سوریه، نابودی عراق، ویرانی مصر و همچنین نابودی ارتش کشورهای منطقه یک تصمیم غربی است. تخریب، تضعیف و تجزیه منطقه همگی از برنامههای غربی است که هدف اصلی آن همانطور که اشاره کردم حفظ وابستگی این منطقه به غرب و حفظ حضور رژیم صهیونیستی در منطقه است》
(شهید سلیمانی پروژه تجزیه و تضعیف کشورهای منطقه را دفع کرد/خبرگزاری مهر/۱۳ دی ۱۴۰۱)
امریکا در جریان بهار عربی با ایجاد جنگ داخلی با مسلح کردن اپوزسیونها اکثر کشورهای منطقه را در ازای عدم کمک به اپوزسیون خلع سلاح و هر چه بیشتر به خود وابسته و حکومت مرکزی آنها را تضعیف کرد. حتی کار به یمن هم کشید!
《سخنگوی سپاه در پاسخ به سوالی درباره کمک ایران به یمن در خصوص تقویت قدرت نظامی این کشور تاکید کرد: یمنیها پیش از تعرض سعودی و امارات نیز از نظر نظامی شرایط خوبی داشتند و یکی از قدرتهای موشکی منطقه بودند، هرچند تلاش دولتهای وابسته پیش از آغاز جنگ در راستای کاهش بنیه دفاعی یمن بود》
(سردار شریف: تجمیع همه دیدگاهها زیر پرچم رهبری، اولویت حاج قاسم بود/فارس/۱۶ دی ۱۴۰۱)
اما واقعا چرا اسرائیل را غرب با چنین ویرانگری حفظ کردهاست؟ داستان برمیگردد به قدرت غرب آسیا و تمدن آن و امکان حضورش در رقابت قدرتهای جهانی.
《سعدالله زارعی: اسرائیل یک کشور نیست بلکه یک پروژه است که هم غربیها به پروژه بودن آن اذعان کردند و هم خود اسرائیلیها مثلاً بن گورین اعتراف میکنند که پدیدار شدن یک دولت مخالف مسلمانها در سرزمین مقدس فلسطین برای کنترل جهان اسلام و جلوگیری از قدرتیابی جهان اسلام و تضمین سلطه اروپا بر جهان اسلام ایجاد شده است؛ یعنی این
چیزی است که هم در اسناد تاریخی هست و هم در بیانها تصریح شده که مقامات سابق اسرائیلی هم بیان کردهاند. اسرائیل یک کارکرد بیشتر ندارد و آن کارکرد این است که مانع وحدت جهان اسلام بشود. چون وحدت جهان اسلام برای غربیها خاطره سه امپراتوری قدرتمند را زنده میکند. امپراتوری عثمانی که حدود ۷۰۰ سال بر بخش عظیمی از جهان حکومت میکرد و امپراتوری صفوی و امپراتوری تیموری که در شبهقاره هند حاکم بود. برای اینکه چنین قدرتی دوباره پا نگیرد اینجا نقش ویژهای به رژیم صهیونیستی سپرده شده است.》
(زارعی: اسرائیل یک پروژه است نه یک کشور/فارس/۶ بهمن ۱۴۰۱)
با توجه به مطالب گفته شده میتوان گفت که راهی جز مقابله و مقاومت در برابر طرحهای دفاعی و امنیتی غرب برای حفظ صهیونیسم باقی نمیماند.
《حجت الاسلام والمسلمین عبدالله حاجی صادقی: دشمن با مذاکره کنار نمی آید و فقط با گفتمان مقاومت است که باید در مقابل استکبار بایستیم. هیچ توقعی از دشمن جز دشمنی نداریم، دشمن را در دفاع مقدس شناختیم》
(حاجیصادقی: سپاه با وجود همه توطئههای دشمن با قدرت پیش میرود/فارس/۲۹ دی ۱۴۰۱)
اولویت اصلی امریکا و غرب در غرب آسیا برتری صهیونیسم از هر نظر خصوصا نظامی و امنیتی است و از طرف دیگر انهدام رقبا و قدرتهای دیگر جزو اصلیترین هدفگذاریها در کنار رویارویی و منهدم کردن است که جز با خلع سلاح و تسلیم کامل و وابستگی حتی در تامین مایحتاج امکانپذیر نیست. یکی از اقدامات جهت حفظ موازنه قدرت با اسرائیل برنامه اتمی ایران است که متاسفانه خود این برنامه را برخی مشکل پنداشتهاند و نه ماجرای اسرائیل.
《غربیها به واقع، از بحث هستهای ایران هیچگاه نگرانی جدیای نداشتهاند و از آن بیشتر به عنوان یک بهانه و ابزاری برای کنترل ایران در نظام بینالملل استفاده میکردهاند و میکنند. این دامی بود که آنان برای ایران پهن کردند و ایران شوربختانه، داوطلبانه وارد آن شد و ۲۰ سال است که کشور گرفتار است. ایران از توسعه عقب ماند، تجارت مختل شد، تورم سر به فلک کشید و فقر همهگیر گشت، جامعه فروپاشید و روند سراشیبی همچنان ادامه دارد. با این وجود، کمتر رابطهی ایران و غرب به رویارویی مستقیم کشیدهشد.》
(آخوندی: «فوریت» حل مساله اوکراین برای ایران، بیشتر از مذاکرات برجام است/انتخاب/۲۸ دی ۱۴۰۱)
ایران میتوانست در این مدت سه دهه اخیر همین مسیر را دنبال کند و سه دهه از نعمات غرب بهره ببرد اما در این مقطع تاریخی که جهان دچار بیثباتی و تغییر نظم هست و موجودیت اسرائیل هم در خطر است نابودی ایران و حذف کامل از معادلات جهانی حتمی بود زیرا بدون برتری نظامی و
ایدئولوژیک به طور قطعی ایران زنگزور و راه ارتباطی به اروپا را از دست میداد ، کنترل دریایی بر تنگه هرمز و جزایر سهگانه را در اختیار نداشت و سواحل مکران و مرزهای غربی در کنترل ایران نبود و بهرهمندی از مسیرهای تجاری جهان هم به تبع آن از دست میرفت زیرا منافع غرب و اسرائیل این موارد را اقتضا میکرد و امنیت خلیج فارس کماکان در کنترل قدرتهای خارجی بود. اما آیا در خاورمیانه چه در غرب آسیا چه در شمال افریقا هیچ کشوری که توان تبدیل به قدرت منطقهای و تهدید اسرائیل داشتهباشد توانسته با توافق با امریکا به جایی برسد؟
کشورهایی که مسیر سازش و همراهی با غرب و مسئله صهیونیسم را طی کردهاند هم برخلاف تصور عمومی چندان وضعیت مطلوبی خصوصا از حیث اقتصادی ندارند.
《سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان ضمن انتقاد از جریان حامی سازش در منطقه، تاکید کرد: از شما می خواهیم که وضعیت مصر را در نظر بگیرید، کشوری که روابط سازشکارانه با رژیم صهیونیستی برقرار کرد و روابط خوبی با عربستان سعودی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس دارد، به وضعیت اقتصادی این کشور در شرایط کنونی نگاه کنید!
وی خاطرنشان کرد: کشورهای محور مقاومت به این دلیل دچار مشکلاتی هستند که کرنش در برابر آمریکا را نپذیرفته اند، اما بقیه کشورها که از آمریکا تبعیت می کنند چه وضعیتی دارند؟ این مساله بدان معناست که (براساس رویکرد آمریکایی ها) ممنوع است کشوری قوی در منطقه وجود داشته باشد.
من معتقدم که هیچ حل و فصلی در منطقه نخواهد بود، این مساله پیامدهای متعددی بر منطقه خواهد داشت و چشم اندازی برای صلح دیده نمی شود.
وی عنوان کرد: وضعیت بینالمللی هم شاهد ثبات نیست جنگ روسیه و اوکراین و درگیری چین و آمریکا شاهدی بر آن است.》
(آمریکا نمی خواهد هیچ کشوری در منطقه قوی باشد/خبرگزاری مهر/۲۹ دی ۱۴۰۱)
حتی کشورهایی که بخواهند با امریکا توافق کنند باید از حیث اقتصادی وارد مسیری شوند که هیچ مزیت اقتصادی نخواهد داشت و به نوعی رابطه نفت در برابر غذا است.
《مشاوره فرمانده کل سپاه اظهار کرد: به دلیل اینکه ایران دارای بحران آب است آمریکاییها تلاش کردند ایران در مقابل فروش نفت آب یا غذا وارد کند و از سوی کسی که باید دوگانگی را اجرا میکرد گفته شد اگر آب، هوا و غذا میخواهید باید دم کد خدا را ببینیم.
طائب گفت: با یگانه شدن حاکمیت ورق برگشت؛ در گذشته ۱۶ هزار میلیارد نفت میفروختیم و در مقابل آن غذا وارد میکردیم به گونهای که به مدت سه سال فروش نفت ما با واردات غذا یعنی گندم، روغن، و دانههای روغنی برابر بود بنابراین فرصتی برای پیشرفت باقی نمیماند》
(آمریکا برای امتیاز گرفتن از ایران اغتشاشات را طراحی کرد/خبرگزاری مهر/۱۵ دی ۱۴۰۱)
مقامات نظامی ایران هم به همین دلیل بر روی امنیت غذایی توجه بسیار زیادی داشته و سعی در یافتن مسیرهایی جهت مقابله با این خواسته امریکا دارند.
《سرلشکر رحیم صفوی تاکید کرد که کشور باید در زمینه تولید گندم و دیگر محصولات اساسی به خودکفایی برسد چرا که ظرفیت های کشور در عرصه های کشاورزی و معدنی فراوان و است و باید از این مواهب الهی به خوبی بهره گرفت.》
(هدف دشمن عقاید و افکار جوانان است/فارس/۴ بهمن ۱۴۰۱)
البته کار از منطقه و قاره ما گذشته و همراهی با امریکا در اروپا هم تبدیل به بحران و مشکل شدهاست و مردم اروپا در جریان جنگ اوکراین به شدت از سیاستمداران خود ناراضی بوده و مخالف همراهی با امریکا هستند به همین دلیل با توجه به آنچه گفتهشد دیگر همراهی با امریکاجذابیت و مزیتی ندارد.
《سردار سلیمان بیان کرد: اینکه بگوییم ما مشکل نداریم صحیح نیست، ما مشکلات اقتصادی داریم اما باید این سوال را از خودمان بپرسیم آیا مردم به خاطر مشکلات اقتصادی تسلیم کشور های غربی و بیگانه خواهند شد؟ الان مردم به خوبی وضعیت اروپا را مشاهده می کنند آیا آمریکایی که متحد اروپا هست به اروپایی ها توانست کمکی کند؟ مردم ایران در طول تاریخ تسلیم بیگانگان نشدهاند و نخواهند شد.》
(سردار سلیمانی: انقلاب اسلامی هندسه قدرت جهان را تغییر داد/فارس/۲۹ دی ۱۴۰۱)
خلع سلاح با دیپلماسی حین بحران!
شاید بتوان این ادعا را مطرح کرد که دیپلماسی برای پیش از وقوع جنگ نیست و حتی برای پایان جنگ هم نیست بلکه دیپلماسی خود نوعی جنگ است آن هم پشت میز مذاکره! غربیها هیچگاه به صرف داشتههای خود و تفاوت قدرت دیپلماسی را جلو نمیبرند و منتظر نمیشوند تا ضعف و بحران به خودی خود سراغ رقیب بیاید تا مذاکره کنند بلکه هدف آن است که در درون مرزهای قدرت رقیب با ایجاد آشوب، هرج و مرج، اعتراضات و گاه جنگ داخلی دیپلماسی را جهت دریافت امتیاز پیش ببرند.
《مذاکره دو بخش دارد؛ بخش کوچکتر در داخل اتاق مذاکره صورت میگیرد و بخش مهمتر در بیرون از این اتاق رقم میخورد. استفاده از مؤلفههای فشار، جنگ ترکیبی و هماوردی و توسعه مؤلفههای قدرت توسط بازیگران مرتبط با مذاکرات در بیرون از این اتاق میگذرد》
(خوش چشم: آمریکا از شکستهای گذشته در قبال ایران درس بگیرد/فارس/۲۴ دی ۱۴۰۱)
علت آن است که تنها زمانی که کشتی در حال غرق شدن است برای سبکی آن ناخداها جواهرات را هم به دریا خواهند ریخت! اما برای غرق کردن کشتی نیاز نیست تا زیر کشتی سوراخ شود و همواره بهترین راه آن است که آب از کشتی مجاور در حال سرازیر شدن در کشتی رقیب باشد و جهت قطع شدن جریان آب ناخدا تن به سبک سازی کشتی دهد.
یکی از روشهای امریکا جهت خلع سلاح یک کشور و حذف آن از معادلات جهانی و یا منطقهای بهره برداری از اعتراضات مردمی است تا با ادعای آن که توان کنترل اعتراضات و اداره رهبری سران آن و رسانهها را دارد میتواند کشور مدنظر را خلع سلاح کند. امریکا با بهرهبرداری از شرایط بحرانی و افزایش آن سعی میکند تا بتواند طرح خود را جلو ببرد.
《عباس الجبوری: آمریکا از آشوب خیابانی علیه هر کشوری که از آن تبعیت نکند، استفاده خواهد کرد؛ همانطور که در سال ۲۰۱۹ در عراق اتفاق افتاد. منظور من در اینجا تظاهرات مسالمت آمیز نیست که برای مطالبه حقوق مشروع برگزار شد، بلکه منظورم تحولات پس از تظاهرات از نظر مداخلهها و برنامههای خارجی است که اتفاق افتاد و حمایت آمریکایی و بین المللی از این تظاهرات که آن را از محتوای اصلی خالی کرد. در ابتدا مردم برای بیان مصیبتها و رنجهای خود به خیابان رفتند، اما بعداً طرفهای زیادی وارد آن شدند.》
(آشوب خیابانی، حربه آمریکا علیه کشورهای مقاومت است/خبرگزاری مهر/۳ بهمن ۱۴۰۱)
اما پیش از ادامه مدلهای خلع سلاح توسط امریکا و اسرائیل لازم است تا به یک مسئله پرداخت و آن ریشه اصلی خلع
سلاحها در منطقه غرب آسیا و شمال افریقاست. چرا امریکا با مجموعهای از سیاستگذاریها تمامی مردم این مناطق را به طور کامل تا جای ممکن خلع سلاح کرده است؟ پاسخ بازمیگردد به اولویت اصلی غرب در منطقه غرب آسیا یعنی صهیونیسم.
خلع سلاح ایران در جریان انقلاب ۵۷:
با حرفهای قبل میتوان فهمید خلع سلاح غرب آسیا و حفظ جنگ و بیثباتی در آن یک ضرورت برای غرب جهت بقا اسرائیل است و راه دیگری برای آنها موجود نیست. اما ماجرا این است که پیش از انقلاب ۵۷ هم خلع سلاح ایران و حفظ برتری تسلیحاتی اسرائیل و ایجاد جنگ بین کشورهای منطقه سیاست امریکا بود آن هم در شرایطی که ایران یک کشور متحد غرب در جنگ سرد بود و وابستگی تسلیحاتی و امنیتی به امریکا و حتی اسرائیل داشت.
شاه با توافق الجزایر توانستهبود روابط خود با عراق را بازسازی کند و در همان زمان با مصر و پادشاهیهای عربی بهترین سطح از روابط را داشت و به نوعی دشمنان اسرائیل یا همان اعراب غرب آسیا هیچ رقیب و دشمنی دیگر نداشتند. در خلیج فارس نیز با دکترین نیکسون ایران به ژاندارمی رسیدهبود و در دریا و هوا با خرید تسلیحاتی از غرب حرف اول منطقه را میزد. با تاسیس حزب رستاخیز و از میان بردن حاکمیت دوگانه و حذف حزب ایران نوین و مردم، سرعت
امور اجرایی و تصمیمات اداری ایران به حداکثر رسیدهبود و انفجار بهای نفت در جریان جنگ یوم کیپور ایران را به هر وام و یا کمک اقتصادی غرب بینیاز کردهبود و برنامه اتمی ایران هم با سرعت در جریان بود و با همه این موارد البته برخی نارضایتیها هم در جامعه بود و رکود تورمی جهانی دهه ۷۰م باعث نارضایتیهای اجتماعی در ایران شدهبود.
البته باید گفت شاه ایدئولوژی در اختیار نداشت، از حیث نظامی خودکفا نبود و ساختار سیاسی ایران به نحوی که به الگو و رقیب نظامهای جهانی تبدیل شود و توان حرکت به سمت ابرقدرتی جهان را داشتهباشد نبود. آیتالله خمینی جزو اهداف اصلی خود ایجاد یک ایران قدرتمند و مستقل بود و روشی که ارائه میداد خروج مستشاران امریکایی، بسته شدن پایگاههای امریکا و از همه مهمتر لغو قراردادهای نظامی با امریکا بود.
《ما میخواهیم یک ایران مستقل باشد، یک ایران قدرتمند باشد؛ و الان ایران قدرتمند نیست از باب اینکه نظامش که نقطه اتکای قدرت است مثلا در دولتها نظامش وابسته به دیگران است. هر کاری آنها میخواهند انجام میدهند و لهذا با این طور تصرفاتی که در ایران میکنند ایران الان مثل یک مملکتی است که در قبضه این قدرتهاست. پایگاه دارند》
(صحیفه امام/جلد پنج/قیام همگانی برای آزادی/۳ آذر ۱۳۵۷/ص۹۷)
امریکا در جریان اعتراضات و قیام منتهی به انقلاب سال ۵۷
سعی در استفاده از بحران ایجاد شده در جهت خلع سلاح ایران داشت و از جمله آن اقدامات بهرهبرداری از اعتراضات در جهت امتیازگیری از دولت بختیار و لغو قراردادهای نظامی، عدم فروش تسلیحات به بهانه حقوق بشری و کاهش بودجه نظامی، بازگرداندن تسلیحات مهم به امریکا به جهت حفظ برتری اسرائیل، ایجاد تنش و درگیری میان روابط ایران با اعراب و نابودی پیمان الجزایر بود.
امریکا سعی داشت تا ارتش شاهنشاهی را در دو بعد هوا و دریا خلع سلاح کند و در ادامه به ژاندارمی شاه در خلیج فارس پایان دهد و بعد برتری هوایی ایران نسبت به عراق را از میان بردارد و برنامه اتمی ایران را تعلیق کند. اقدامی که منجر به آغاز جنگ ایران و عراق و ورود امریکا به خلیج فارس پس از انقلاب شد و از همه مهمتر برتری تسلیحاتی اسرائیل در دریا و هوا هم حفظ گردید.
《طرفداران حقوق بشر که در جریان مبارزات انتخاباتی کارتر در کنار او بودند و چند تن از پر حرارتترین آنها در وزارت امور خارجه کار میکردند، موضوع فروش هواپیماهای آواکس را برای طرح مسئله نقض حقوق بشر در ایران مورد استفاده قرار دادند. آنها مدعی بودند که مجهز کردن شاه به سیستم جدید و پیچیده سلاحهای امریکایی، ضمن اینکه بیانگر حمایت حکومت جدید امریکا از شاه خواهدبود در حکم تایید سیاست اختناق و فشار در ایران نیز میباشد که از نظر آنان نفرتانگیز است》
(ماموریت در ایران/ویلیام سولیوان/ص۱۳۳)
امریکا با بهانه حقوق بشری نیروی هوایی ایران را خلع سلاح کرد و تسلیحات مدنظر را به ایران نداد اما در ادامه با بهره بردن از بحران اقتصادی و بیثباتی سالهای انقلاب توانست بهانه لازم برای پایان همکاری نظامی اسرائیل با ایران را هم ایجاد کند و ضربه نظامی بعدی با بحران اقتصادی به ارتش شاهنشاهی وارد شد.
《در مدرنیزه کردن این صنایع بین ایران و اسرائیل همکاری وجود داشت. ژنرال طوفانیان معاون وزارت جنگ که مسئول تدارکات و خریدهای نظامی نیروهای مسلح ایران بود با اسرائیلیها روابط نزدیکی داشت و در نتیجه همین همکاریها و با کمک کارشناسان اسرائیلی بعضی از سلاحهای مورد استفاده ایران و اسرائیل ساخته میشد》
(ماموریت در ایران/ویلیام سولیوان/ص۹۷)
《به گزارش سالیوان، تورم و پیامدهای بیثباتی سیاسی به ویژه اعتصاب کارکنان صنعت نفت جریان پول در ایران را متوقف کردهبود. این موضوع موجب شد ژنرال طوفانیان نماینده سرشناس شاه در امور نظامی در بازپرداخت وامهای ایران برای خریدهای نظامی گذشته دچار دشواریهای بیسابقهای گردد. طوفانیان ناگزیر شدهبود تا به عنوان اقدامی موقت برخی از پرداختها را کاهش دهد و بقیه را به تعویق بیندازد. در اکتبر، مشکلات نقدینگی ایران به لغو ناگهانی همه همکاریهای نظامی و تولیدات مشترک با اسرائیل انجامید》
(امریکا و شاه؛ سی سال رابطه تسلیحاتی/استفن مک گلینچی/ص۲۷۷)
البته با وجود نگرانی شاه از شوروی و عراق بعد از ماجرای پیمان الجزایر این اسرائیل بود که دچار انزوا در منطقه شدهبود و از میان رفتن نظم نظامی بین ایران و عراق میتوانست به این پیمان پایان بدهد.
《البته شاه فقط از جانب عراق احساس خطر میکرد و در سخنان خود همیشه به قدرت نیروی هوایی عراق به عنوان یک خطر بالقوه اشاره مینمودند، ولی در واقع هدف نهایی او این بود که حتی در مقابل شوروی سپر دفاعی نیرومندی به وجود آورد و ایران را برای روسها غیرقابل هضم سازد》
(ماموریت در ایران/ویلیام سولیوان/ص۹۵)
ضربه سوم که مرگبارترین ضربه بود توسط بختیار در جریان بازگشت آیت الله خمینی به ایران به ارتش وارد شد و آن خلع سلاح نیروی هوایی و انهدام قدرت دریایی ایران و کاهش بودجه نظامی توسط بختیار بود. چیزی که شاه از بختیار قول گرفت که انجام ندهد و آن را حفظ کند!
《بعد از بازگشت آیت الله خمینی بختیار هر روز خود را از هر ریسمانی آویزان میکرد. وی آخرین پیمان خود را با شاه نقض کرد و از بودجه دفاعی کشور کاست به ویژه آن بخشی را که مربوط به نیروی دریایی شاهنشاهی بود. در پرتو تحولات جدید، وی اعلام میکند که دیگر هزینهای بابت ژاندارمی خلیج فارس از جیب ایران پرداخت نخواهدکرد و مسئولیت آن را به ابرقدرت مربوط واگذار خواهدکرد. آرزوهای بزرگ شاه رسما دود شد و به هوا رفت…از آنجایی که بسیاری از معاهدههای نیروی دریایی ایران در حال انجام بود و مراحل تحویل تجهیزات در شرف اجرا بختیار اعلام کرد که بخش بزرگ بودجه آن را حذف خواهدکرد…دولت کارتر جدا از اعتراضاتی که در خصوص اصلاحاتی که در نیروهای مسلح انجام میشد مشتاقانه از سیاست راهبردی و کاهشهای صورت گرفته استقبال میکرد. در ۳ فوریه یادداشتی بین تهران و واشنگتن به امضا رسید که به موجب آن ایالات متحده به چندین قرارداد تحویل اسلحه و تجهیزات آن خاتمه میداد. هیچ اصلاحیهای در برابر تقاضاهای بختیار مبنی بر بازپرداخت آن دسته از سلاحهایی که به ایران تحویل داده نمیشد، پذیرفتهنشد و ایالات متحده حتی موافقت نکرد که تجهیزات نظامی دادهنشده را در فرصتی دیگر تحویل ایران دهد》
(دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی/خاویر گررو/ص۲۹۸و۲۹۹)
روایت امریکا نیز البته به شکل دیگری است آنها سعی دارند خلع سلاح ایران را به نوعی مدیریت بحران در جریان انقلاب تفسیر کنند اما در اصل داستان چیز دیگری بود.
《در این مرحله[آمدن بختیار] از وخامت اوضاع بیشتر ترسیدم و به فکر سرعت بخشیدن به خروج امریکاییها از ایران و تقلیل اعضای کادر رسمی سفارت افتادم. ما برنامهای
تنظیم کردیم که اتباع امریکایی را به سرعت با هواپیماهای نظامی خارج کنیم…یکی از موارد نگرانی من در این روزهای سرنوشت برنامه فروش سلاحهای امریکایی به ایران بود. ارزش قراردادهای فروش اسلحه ما به ایران در آن تاریخ در حدود شش میلیارد دلار بود. این قراردادها براساس توافق بین دولتین ایران و امریکا امضا شدهبود ولی طرف قراردادها پیمانکارهای نظامی خصوصی بودند. اگر حکومتی پس از پیروزی انقلاب در ایران بر سر کار میآمد و تصمیم به لغو این قراردادها میگرفت دولت امریکا متعهد پرداخت ارزش قراردادها یا خسارت آن به کمپانیها بود. من در یک پیام فوری به واشنگتن توصیه کردم که ترتیب لغو این قراردادها را با حکومت فعلی ایران بدهد تا زیان کمتری متوجه دولت امریکا شود…بالاخره اریک فن ماربد چند ردز قبل از سقوط دولت بختیار توانست با مقامات ایرانی به توافق برسد که متن این موافقتنامه را به واشنگتن مخابره کردیم》
(ماموریت در ایران/ویلیام سولیوان/۲۵۸و۲۵۹)
《ایران اغلب خریدهایش را در سپتامبر ۱۹۷۸ به حالت تعلیق درآورد و برای توقف موقت برخی بازپرداختها وارد مذاکره گردید. تا پایان ۱۹۷۸ به دلیل سرنگونی رژیم شاه بازپرداخت اعتبارات به کلی متوقف شد و واشنگتن را در بلاتکلیفی شدیدی فروبرد. پنتاگن اریک ون ماربد را در ژانویه عازم تهران کرد تا مشکل را حل کند. ون ماربد درگیر برنامههای ایران در پنتاگون بود و نمایندگی این وزارتخانه را در جلسات استماع سنا درباره آواکس برعهده داشت. او بیشتر روزهای ژانویه را
در مذاکرات مفصل با فرماندهان نظامی ایران گذراند تا یادداشت تفاهمی آماده کند. طبق این یادداشت اقلامی مانند آواکس و اف_۱۶ به ارزش ۶/۵ میلیارد دلار که به صورت اعتباری خریداری شده اما هنوز تحویل ایران نگردیدهبود لغو میشدند. پایان دادن به تقریبا ۶۰ درصد از برنامه تسلیحاتی ایران اقدامی فوقالعاده و بیسابقه بود که شامل تجهیزاتی میشد که تا پیش از این در قالب قراردادهای پیچیده مالی توسط پیمانکاران خصوصی در حال ساخت بودند.》
(امریکا و شاه؛ سی سال رابطه تسلیحاتی/استفن مک گلینچی/ص۲۸۲)
اما امریکا همواره در پی آن است تا بگوید ایران دچار بحران شده بود و این بحران از کنترل خارج و امریکا مجبور به این کارها بود اما امریکا و رسانههایش خود نقشی مهم در ایجاد بحران داشتند. امریکا با کمک رسانههایش سعی داشت ایران را کشوری بیثبات و در جنگ و بیثباتی نشان دهد تا با این روش بتواند افکار عمومی جهان را جهت خلع سلاح آن توجیه کند که اگر این اتفاق نیفتد سرنوشت سلاحهای امریکا و صاحبان بعدی آن در ایران معلوم نخواهد بود و قراردادها لغو و ضرر مالی بزرگی به امریکا وارد خواهد شد.
《روزنامهنگارانی که در این دوره به ایران سرازیر شدهبودند، اکثرا سابقهای در امور ایران و منطقه خلیج فارس نداشتند و بیشتر برای یک توقف کوتاه در مدت بحران به ایران آمده بودند. قبل از انقلاب که اوضاع ایران در مسیر عادی بود اکثر
دفاتر مطبوعاتی امریکا در ایران تعطیل شده بود زیرا گزارشهای خبری آنها به نظر مطبوعات و مراکز خبری یکنواخت و کلیشهای بود و اقدامات آنها فضای مساعدی ایجاد نکرد. نگهداشتن دفاتر دائمی نمایندگی در تهران ارزش هزینه سنگین اداره این دفاتر را نداشت…بسیاری از روزنامهنگارانی که در روزهای پرآشوب نوامبر و دسامبر به ایران آمدند از خبرنگاران قدیمی دوران جنگهای هندوچین بودند و علت اعزام آنها به ایران هم ایران بود که در گزارش صفحههای جنگی و آشوبها و حوادث خونین تجربه و مهارت داشتند. پس از درگیری آمریکا در جنگ ویتنام این خبرنگاران در نقاط مختلف جهان پراکنده شدهبودند و اینک با گسترش بحران و آشوب در ایران میدان تازهای برای فعالیت و استفاده از مهارتهای خود به دست آورده بودند. اما مدت توقف اکثر این خبرنگاران هم در ایران کوتاه بود و پس از چند هفته اقامت در ایران گروه دیگری از خبرنگاران باسابقه فعالیت در صحنههای جنگ و آشوب جانشین آنهامیشدند. در نتیجه بیشتر گزارشهای خبری که از ایران مخابره میشد حاصل کار خبرنگارانی بود که برای اولین بار به ایران آمده بودند و بدون سابقه و تجربه کافی در گزارشهایشان دچار اشتباهاتی نیز میشدند》
(ماموریت در ایران/ویلیام سولیوان/ص۲۲۰و۲۲۱)
مدیای لندنی هم وضعی مشابه امریکا داشت و آنها نیز در پی لغو قراردادها و عدم پایبندی به تعهدات نظامی خود بودند و با ابزارهای رسانهای سعی در وارد کردن ضربات جدی به
نیروهای مسلح بودند تا خلع سلاح ایران تکمیل شود.
《ربیعی همچون طوفانیان از اخبار فارسی بی بی سی دلخور بود و مدعی بود که بی بی سی اخبار نادرستی را از آنتن پرقدرت خود پخش میکند. ربیعی یک نمونه داد: شب قبل بی بی سی به دروغ گزارش داده است که ربیعی قصد استعفا دارد. این دروغ در سراسر کشور شنیده شده و در میان غیرنظامیان و نظامیان ایجاد نگرانی کرده است. چرا امریکا بی بی سی را زیر کنترل قرار نداده است؟ امریکا روابط نزدیکی با بریتانیا دارد، چرا ما نباید خواستار قطع این برنامهها شویم؟》
(ماموریت در تهران/رابرت هایزر/ص۳۲ )
شاه نیز با وجود چنین وضعیتی برخوردی با رسانهها نداشت و کماکان با عدم برخورد با آنها سیاست بیتفاوتی را دنبال کرد زیرا نگران روابط دیپلماتیک خود با دولتهای غربی بود!
《شاه روز به روز در برابر نمایش آیتالله مقابل رسانههای جمعی غرب نگرانتر میشد. امیرخسرو افشار وزیر امور خارجه ایران به طور مکرر از سرویس جهانی فارسی بیبیسی نزد پارسونز شکایت میبرد و آن را بلندگوی آیتالله خمینی میخواند. در آن موقع صدای بیبیسی به صورت یکی از چند تفریح شبانه مردم درآمدهبود که پس از قطع برق سرتاسری به آن روی میآوردند و به کمک رادیوهای باتریدار به آن شبکه گوش فرامیدادند. شاه خود در چندین مورد به
پارسونز شکایت کرد که به خود گفتهاست به این باور رسیده که انگلیسیها دارند با اپوزسیون لاس میزنند. با این وجود شاه از ترس اینکه مبادا روابطش با فرانسه و انگلیس به خطر افتد از تلاش ارتش برای اخراج نمایندگان بیبیسی و نیز روزنامه لوموند و رادیو فرانسه مخالفت کرد》
(دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی/خاویر گرو/ص۱۹۱و۱۹۲)
سوال اصلی این است که بختیار با چه هدفی در این مسیر یعنی خلع سلاح کامل ایران که شامل زیر پا گذاشتن توافقاتش با شاه نیز بود حرکت کرد و چرا دست به این کار زد؟ بدون هیچ تردیدی امریکا سعی داشت به بختیار وعده دهد که در ازای این اقدام میتواند به بقا دولتش کمک کند و از طرفی اینگونه القا کند که با این اقدامات انقلابیون خلع سلاح خواهند شد و وعدههایشان توسط بختیار محقق خواهد گردید.
《بختیار کوشید تا بعضی از برنامههایی را که قبلا توسط خمینی در پاریس اعلام شدهبود شخصا به اجرا درآورد. به همین خاطر بود که اعلام کرد: در قراردادهای ایران با کشورهای خارج تجدید نظر میکند، فروش نفت به اسرائیل متوقف میشود》
(سقوط شاه/فریدون هویدا/ص۲۰۸)
جهت بررسی ادعای برادر هویدا باید آن سوی ماجرا یعنی انقلابیون را بررسی کرد که چه حرفهایی میزدند و چه
وعدههایی میدادند؟
لغو قراردادهای فروش نظامی و عدم تمایل به ژاندارمی ایران در خلیج فارس و بسته شدن پایگاههای نظامی امریکا با هدف مستقل شدن ایران در امور نظامی وعده و مطالبه انقلابیون بود.
《نفت را ما نمیخواهیم بخوریم، میفروشیم نفت را! اما میفروشیم و از آنها پول میگیریم برای ملت؛ نه میفروشیم و برایشان اسلحه میگیریم که به نفع خود آنها باشد. همین دیروز چند روز پیش از این که آقای کارتر صحبت کردند، جزء حرفهایی که زدند این بودهاست که الان مملکت ایران هجده میلیارد دلار از ما اسلحه خریده! و یک مملکت قوی ایجاد کرده است که این اسباب این میشود که برای ما یک منافعی دارد! کمونیستها را نمیگذارد چه بشود! مسلمانهای چپگرا را نمیگذارند چه بشود! ژاندارمی ژاندارم خلیج هست برای ما و ما این برایمان خیلی ارزش دارد! ملت ایران روی همین حرفها دارد میگوید ما این را نمیخواهیم که هجده میلیارد دلار از شما اسلحه خریده و نفت ما را داده برای اینکه ژاندارم شما باشد》
(صحیفه امام/جلد پنج/نظام سلطنتی رژیمی منسوخ و مطرود/۲۶ آبان ۱۳۵۷/ص۱۲)
البته آیت الله خمینی در همان دوران اوج انقلاب گفتهبود که رفتار شاه و اقداماتش نمیتواند مانع انقلاب شود و این نهضت یک ضرورت مذهبی است و ارتباطی به کارهای
نادرست و اشتباه آن ندارد.
《این یک سر مشقی است از برای شما و ما که اگر عددمان هم کم بود باید باز استنکار کنیم برای اینکه یک کسی آمده است و سلطنت اسلامی ایران را گرفته است. جایی که باید امیرالمومنین بنشیند این نشسته، جایی که باید امام حسین بنشیند این نشسته. سلطنت دارد میکند و اظهار اسلام هم میکند! یزید هم میکرد! معاویه هم میکرد. آنها جماعت هم میخواندند امام جماعت هم بودند. در مقابل یک کسی که مسند اسلام را غصب کرده است، حکومت اسلامی را غصب کرده بر مقدرات مسلمین حکومت میخواهد بکند اگر این خیانتکار هم نبود غاصب بود؛ غصب کرده بود مقام را. این مقام برای اشخاصی است که شرایطی دارد. اسلام شرایط معین کرده برای آن کسی که باید تکفل امور مسلمین را بکند. اگر این نفتهای ما را هم به باد نداده بود و مراتع ما هم از بین نبرده بود و زراعت ایران را هم از بین نبرده بود و فرهنگ ایران را هم از بین نبرده بود و ارتش ایران را هم ضایع نکرده بود و اقتصاد ایران را هم به هم نزده بود و همه جهات ایران را هم به هم نزده بود باز هم یک آدم غاصبی بود که استنکار لازم داشت که شما نباید حکومت بکنید》
(صحیفه امام/جلد پنجم/قیام برای خدا پیروز است/ص۱۶۳)
البته استدلال انقلابیون جهت خلع سلاح ایران این بود که ایرانیها بدون امریکاییها توان بهره بردن ازین سلاحها را ندارند به همین دلیل فایدهای برای یک ارتش مستقل این
سلاحها در آینده نخواهد داشت. البته راهکاری برای مستقل شدن قدرت نظامی ایران در کوتاه مدت هم ارائه نکردند و در جریان جنگ ایران و عراق این وابستگی ادامه داشت.
《تمام قراردادهایی که تا حالا بسته شدهاست در ایران برخلاف قانون است و قراردادها همه باطل است برای اینکه مجلس مجلس قانونی نیست تا تصویب کند…همه این قراردادهایی که کردند قرارداد اسلحه کردند باطل بوده این قرارداد. بیایند پول ما را بدهند و آهنهایشان را ببرند. نفت ما را بردید پولش را بدهید؛ آهنهایتان را هم ببرید》
(صحیفه امام/جلد پنج/چگونگی به قدرت رسیدن دودمان پهلوی/۳۰ آبان ۱۳۵۷/ص۶۷)
《امریکا با این حیله که شاه هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما ربود و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد. یعنی اسلحههایی آورده اینجا که ارتش ما نمیتواند این اسلحه را استعمال بکند؛ باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناسهای آنها باشند.》
(صحیفه امام/جلد ششم/سخنرانی بهشت زهرا/۱۲ بهمن ۱۳۵۷/ص۱۵)
خلع سلاح ایران در دوران بعد از انقلاب نیز دنبال شد و در کنار موارد قبل نیروی هوایی جزو مواردی بود که امریکا شدیدا دنبال تضعیف و خلع سلاحش بود که هرچند برخلاف دوران بختیار به شدت با آن برخورد شد و به جایی نرسید.
《حسن فریدون: در دوران اقامت امام در پاریس نیز همین بحثها مطرح بود و توضیح دادم که امریکاییها با دیدن نشانههای آشکار پیروزی انقلاب به این فکر افتادند که نگذارند نیروگاه اتمی بوشهر راهاندازی گردد و هواپیماهای اف 16 به دست نیروهای انقلاب بیفتد. آنها حتی باعث شدند قرارداد خرید زیردریایی از آلمان که مبلغ آن هم پرداخت شده بود، در زمان بختیار فسخ شود! البته بعداً آلمان همان زیردریاییها را به اسرائیل فروخت. بنابراین امریکاییها نمیخواستند سلاحهای مدرن و استراتژیک در اختیار ایران باشد.
در این میان فقط هواپیماهای اف 14 در دست ایران بود که آن را هم میخواستند پس بگیرند، زیرا در خاورمیانه فقط ایران از این نوع هواپیما در اختیار داشت؛ حتی اسرائیل و عربستان هم از این نوع هواپیماها نداشتند…دکتر بهشتی در پاسخ گفت: این آقایان در شورای انقلاب، موضوع فروش هواپیماهای اف 14 را مطرح کردند و گفتند: ما قادر به استفاده از این هواپیماها نیستیم، زیرا کادر فنی و خلبانان این جنگندهها، امریکاییها بودند و با رفتن آنها از کشور، کسی توانایی پرواز و تعمیرات این هواپیماها را ندارد. گفتم: چنین چیزی نیست و ما به تعداد کافی خلبان و متخصص فنی داریم. این حرفها بیپایه است و آقایان میخواهند هواپیماها را به امریکا پس دهند.》
(فروش جنگندههای اف ۱۴ طرح آمریکایی بود/تسنیم/۱۲ شهریور ۱۳۹۶)
در کنار همه موارد قبل و خلع سلاح ایران، تعلیق برنامه اتمی
ایران نیز جزو اهداف انقلابیون بود که در زمان بختیار اجرا شد و تا کمی پس از انقلاب هم ادامه داشت.
《امریکا بر آن شد که در مسئله اتمی با شاه به تفاهم برسد. اما در عین حال تا پایان دوران شاه سیاستی دوگانه را دنبال میکرد: از سویی میخواست سهمی از بازارهای ایران به شرکتهای امریکایی تعلق گیرد و از سوی دیگر نگران گسترش سلاحهای اتمی در ایران بود و شرط این تفاهم رعایت ملاحظات امریکا در امور عدم تلاش در جهت دستیابی به سلاح اتمی بود. برای مثال دولت کارتر تنها زمانی به شرکتهای امریکایی اجازه مشارکت در برنامه اتمی ایران داد که شاه خود را آماده تصویب توافقنانههای دو طرفه ایمنی اعلان کرد و قبول کرد که ایران تلاشی برای تاسیس کارخانهای که بالقوه میتوانست پلوتونیوم را به شکلی قابل استفاده در یک بمب تبدیل کند انجام نخواهد داد. ولی وقتی که همه اجزا این توافقها بالاخره به تصویب رسید تحولات پیش از انقلاب در ایران آغاز شدهبود. ایران و شاه دیگر در فکر تکمیل برنامه اتمی ایران نبودند. آیت الله خمینی به این گمان که ایران نیاز به انرژی هستهای ندارد و شاه هم صرفا به لحاظ سرسپردگی به امریکا و انگلیس راکتور بوشهر را راه انداخته دستور داد کار در راکتور بوشهر را متوقف کنند》
(نگاهی به شاه/عباس میلانی/ص۴۲۰)
امریکا به نوعی با خلع سلاح ایران در زمان بختیار توانست سرانجام جنگی میان ایران و عراق راه بیندازد. جنگی که منجر
به از میان رفتن تمرکز منطقه بر روی مسئله فلسطین و مقابله با اسرائیل، ورود امریکا به خلیج فارس، ایجاد پایگاه در پادشاهی سعودی و پس از آن عراق شد و برتری اسرائیل در غرب آسیا حفظ و راه برای خلع سلاح و حذف عراق و سوریه از معادلات غرب آسیا میسر گردید.
《سعدالله زارعی: انگلیسیها با توجه به سیطرهای که بر دربار فتحعلیشاه پیدا کرده بودند، برای تن دادن دربار قاجار به جدایی مناطق کردی ایران و الحاق آنها به عراق و ترکیه، بذر نفاق و درگیری کاشتند. کما اینکه بعدها هم همین انگلیسیها در سال ۱۳۵۴ با تحریک عراق در صدد برآمدند بر سر اروندرود جنگی خونین علیه ایران راه بیندازند. نقش آمریکا در آغاز جنگ عراق علیه ایران در شهریور ۱۳۵۹ هم عیانتر از آن است که به سند یا استدلال احتیاج داشته باشد. بنابراین سیاست انگلیس و آمریکا بر مبنای تنش دائمی عراق علیه ایران استوار بود.》
(ایران و عراق، از تهدید دائمی تا روابط راهبردی/فارس/۱۳ آذر ۱۴۰۱)
نیروهای مسلح ایران نیز به این مسئله پرداختهاند که وقوع جنگ بین کشورهای منطقه به نفع حفظ و بقا اسرائیل تمام شد.
《سردار فدوی: دشمنان در ۱۰ سال اول ما را درگیر جنگی کردند که فرصتهای زیادی را از ما گرفت تا نتوانیم به موضوع فلسطین بپردازیم》
(سپاه حتی یک روز را برای افزایش توان خود از دست نداده/خبرگزاری مهر/۲۷ دی ۱۴۰۱)
فرماندهی کل قوا هم به این طرح امریکایی پرداخته و ابعاد مختلف آن بازگو شدهاست که امریکا درصدد حذف چه کشورهایی در منطقه بوده است و چگونه توانست که موفق شود.
《گفتند شش کشور هست که قبل از ایران بایستی حکومتهای این شش کشور را ما ساقط کنیم، تسلّط بر اینها پیدا کنیم؛ این شش کشور که ساقط شدند، ایران ضعیف میشود؛ آن وقت میشود به ایران هم حمله کرد. این شش کشور کجایند؟ هر کدام هم به یک دلیلی. یکیاش عراق بود؛ به دلیل اینکه صدّام بعد از جنگ آن وقتی که میخواست به کویت حمله کند، با ایران نرد دوستی باخت؛ اسرای ما را آزاد کرد، نامه نوشت به بنده، به رئیسجمهور وقت، نامهنگاری کرد، آدم فرستاد. پس صدّام خطرناک بود؛ صدّامی که تا آن روز حمایتش میکردند، یک عنصر نامطلوب برایشان شد؛ این عراق.》
(بیانات در دیدار با بسیجیان/۵ آذر ۱۴۰۱)
مقامات اسرائیل نیز بارها و حتی علنا به این مسئله پرداخته و آن را مطرح کردهاند که اسرائیل را جنگ در غرب آسیا حفظ کرده است.
《اسحاق رابین وزیر دفاع اسرائیل به کمیتههای امور خارجه
و دفاع مجلس اسرائیل گفت: چنانچه جنگهای منطقهای که اسرائیل برای درآمدهای خارجی خود به آنها متکی است حل و فصل شوند درآمدهای این کشور به شدت تنزل خواهد کرد》
(ارتباط خطرناک/اندرو ولسلی کاکبورن/ص۴۴۱)
شوروی هم در جریان جنگ ایران و عراق متوجه شد که این جنگ منجر به از میان رفتن تمرکز اعراب از قدس شده و دیگر اسرائیل مسئله اصلی آنها نیست و جنگ شوروی در افغانستان هم باعث تقابل آنها با این ابرقدرت گردیده است.
《امریکاییها میترسیدند که این بحران[جنگ ایران و عراق]مداخله شوروی در افغانستان را تحتالشعاع قرار دهد و مخالفت اعراب با آن را در هم بشکند. مقامات شوروی هم نگران بودند، آنها از این واهمه داشتند که جنگ ایران و عراق جهان عرب را پراکنده سازد و جنگ اعراب و اسرائیل را که تا کنون ابزار سنتی مسکو در خاورمیانه بوده است به حاشیه براند》
(سیاست خارجی امریکا و انقلاب ایران/کریستین امری/ص۳۲۲)
در جریان جنگ نیز وابستگی نظامی ایران به غرب بیش از گذشته شد و اسلحه با قیمت بیشتر و از طریق دلالها خریده میشد.
《از نظر ایرانیها، عراق به نیابت از امریکا میجنگید از این
رو تا زمانی که میتوانستند تجهیزات مورد نیازشان را از اسرائیل، اتحاد شوروی و دلالان اروپایی اسلحه تامین کنند، نظر مساعدی به موضوع گروگانگیری نداشتند. ایالات متحده سرانجام تصمیم گرفت اسرائیل را متقاعد کند تا زمانی که گروگانهای امریکایی در تهران هستند به ایران سلاح نفروشد اما منابع سیا خبر دادند که دلالان اروپایی با یا بدون موافقت دولتهایشان سلاحهای مورد نیاز ایران را تامین میکنند. برژینسکی و دیگر مقامات بلندپایه امریکایی پیش خود فکر میکردند که دولت بگین به حمایت پنهانی از ایران ادامه خواهدداد چون اسرائیل بیش از آنکه از ایران بترسد از عراق واهمه دارد》
(سیاست خارجی امریکا و انقلاب ایران/کریستین امری/ص۳۱۶و۳۱۷)
《ابعاد ارسال سلاح به کشورهای خاورمیانه در اوایل دهه ۱۹۸۰ و مدتها قبل از آنکه توطئه اسرائیلی_ امریکایی در عملیاتی که به رسوایی امریکا انجامید و منافع آن نصیب کنتراهای نیکاراگوئه میشد آغاز شود، بسیار بزرگ بود. نیویورک تایمز در مارس ۱۹۸۲ اسنادی را منتشر کرد که حکایت داشت اسرائیل بیش از نصف تسلیحات مصرفی را تامین کرده و حداقل یکصد میلیون دلار سلاح فروخته است. سایر کارشناسان بازار تسلیحات این رقم را بسیار بالاتر و در حد سالانه ۵۰۰ میلیون دلار برآورد میکردند…تا آنجا که به اسرائیل مربوط میشد، دلایلی عالی هم از نظر استراتژیک و هم از جنبه تجاری برای اینگونه فعالیتها وجود داشت. آنها این
فعالیتها را در حالی انجام میدادند که در معرض تهدید به نابودی و از دست دادن اورشلیم بودند. اسرائیل حتی از دورانی که بنگورین استراتژی پیرامونی خود را طرح میکرد برخی از کشورهای منطقه را وزنهای ضروری برای مقابله با اعراب و به ویژه عراق میدانست. همانطور که آریل شارون وزیر دفاع در مه ۱۹۸۲ گفت: عراق دشمن اسرائیل است و ما امیدواریم مانند گذشته روابط دیپلماتیک ما با دشمنان آن برقرار شود》
(ارتباط خطرناک/اندرو ولسلی کاکبورن/ص۵۰۰)
خلع سلاح پهلوی اول:
غرب در شرایط بحرانی به هیچ اصول بینالمللی پایبند نخواهد بود و تمام ارزشها و قوانین را زیر پا خواهد گذاشت و برای همین دانستن تاریخ پهلوی اول از اهمیت زیادی برخوردار است. تصور اینکه پهلوی اول به جهت ضعف در دیپلماسی و یا خطای راهبردی در جنگ جهانی دوم شکست خورد هم از اساس اشتباه است ایران در آن دوران نیز درگیر عملیات مخفی، زیر پا گذاشته شدن ارزشها و معاهدات بینالمللی توسط قدرتها و خلع سلاح بود.
《آلمانیها مناصب بسیار مهمی را در راهآهن کشور، اداره پست، شرکتهای خودرو، خدمات حملونقل جادهای، صنایع جنگی همانند کارخانه ساخت سلاحهای کوچک اشکودا نزدیک تهران در دست خود گرفتند… بیش از صد آلمانی به طور
غیرقانونی پس از شکست کودتای رشید عالی وارد ایران شدند و رخنه مرامی آلمان به خوبی شکل گرفتهاست و تبلیغات ضد انگلیسی و ضد روسی بسیاری وجود دارد. با این حال، رضا شاه در رویکرد و تعامل با آلمانیها بدون دور اندیشی عمل نمیکرد. همدستی آشکار آلمان در کودتا علیه سلطنت در عراق او را ناخشنود و پرشیان کردهبود؛ درخواست برلین برای استقرار هیئت نظامی آلمان در تهران را رد و تماس افسران ایرانی و آلمانی را محدود کرد. اما دولت شاه، فعالیتهای افراد طرفدار قوای محور را هم تحمل میکرد و طوری از آنها میزبانی میکرد که لندن و مسکو را به خشم میآورد…همچنین عوامل آلمانی شاه را تشویق میکردند تا روابط دوستانه خود را با آلمان ادامه دهد به ویژه هنگامی که متفقین از او خواستند آلمانیها را از کشور خود بیرون کند. رفتار دو پهلوی شاه قابل درک بود. او میخواست انگلیس و شوروی را متقاعد کند که آلت دست نازیها نیست و به درستی فکر میکرد که تن در دادن به تقاضاهای این دو کشور درخواستهای بسیار دیگری را در پی خواهدداشت. اما همچنین میدانست که هر آن ممکن است شوروی شکست بخورد و آلمان را نیز بر دوش خود داشته باشد》
(مرکز فرماندهی خلیج فارس/اشلی جکسون/ص۲۰۳)
رضا شاه را نه تنها نمیتوان متهم به جانبداری از آلمان نازی کرد بلکه با حفظ بیطرفی در جریان حمله متفقین به ایران انگلیس کاملا آگاه بود که با این کار ارزشهای خودش را کنار گذاشته و اقدامی بدور از هر گونه توجیه قانونی و روابط
بینالمللی را دارد انجام میدهد.
《ارتش ایران در جایگاهی نیست که بتواند در مقابل حمله مقاومت کند. از ۹ لشکر این کشور تنها دو لشکر را میشود تا اندازهای کارآمد دانست. نیروی هوایی و نیروی دریایی اصلا به حساب نمیآمدند…وزارت امور خارجه انگلیس به ویژه نگران تاثیراتی بود که حمله به یک کشور بیطرف بر افکار عمومی جهان میگذاشت. در شرایط نومیدکننده جنگی جهانی نقض بیطرفی یک کشور بیطرف پیامدهای ناگوار و هنگفت اخلاقی و سیاسی همراه داشت و اقدامی بود که انگلیس وارد جنگ شده بود تا مانع آن شود. وضعیت بیطرفی ایران به طور بسنده مورد توجه سیاستمداران ارشد انگلیسی قرار گرفت و بر سر نیک و بد استفاده از زور بحث و جدل بسیاری شد. انگلیسیها نه تنها علیه فاشیسم و نازیسم درگیر جنگ بودند بلکه میجنگیدند تا نظام مبتنی بر قانون بینالمللی را را حفظ کنند که از حقوق ملل ضعیف در برابر کشورهای قوی دفاع میکرد. آنها در اساس برای استقرار مجدد قوانین بینالملل میجنگیدند و به همین منظور ادعا داشتند که نماینده اصول اخلاقی والاتری هستند》
(مرکز فرماندهی خلیج فارس/اشلی جکسون/ص۲۰۶و۲۰۷)
خلع سلاحی که شکست خورد!
امریکا در پاییز ۱۴۰۱ سعی کرد تا از مردم معترض ایران سلاحی علیه حاکمانشان بسازد تا آنها را اهرم فشار جهت امتیاز گیری در مذاکرات خود با ایران کند و حکومت را وادار به عقبنشینی در برنامههای نظامی، امنیتی و اقتصادی یا به تعبیر دیگر خلع سلاح بکند. طی بیانیه مشترک بایدن و مکرون در قبال موضوع اعتراضات ایران بعد از سطرهای اول که ظاهرا در حمایت از مردم معترض بود نیت اصلی امریکا و متحدانش از جهتدهی و تلاش برای مدیریت آن مشخص شد. خلع سلاح ایران با هدف حفظ برتری تسلیحاتی اسرائیل در غرب آسیا با توجیه حفظ ثبات منطقه و حمایت از متحدان
《آمریکا و فرانسه مصمم به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای است. فرانسه و آمریکا به همکاری با دیگر شرکای بینالمللی برای رسیدگی به تشدید تنشهای هستهای ایران، عدم همکاری کافی تهران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از جمله در مورد مسائل جدی و باقیمانده مربوط به تعهدات قانونی ایران ذیل پادمانهای معاهده منع اشاعه و فعالیتهای بیثباتکننده این کشور در خاورمیانه، به ویژه ارسال موشک ها و پهپاد، از جمله به عوامل غیردولتی، ادامه خواهند داد.
فرانسه و آمریکا با شرکای خود برای اجرای قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد و مقابله با این فعالیت های ایران همکاری خواهند کرد. دو کشور تلاشهای مشترکی را برای تقویت چارچوب بینالمللی جهت محدود کردن فناوریهای موشکی و پهپادهای ایران در منطقه و فراتر از آن
و تلاش عملی برای مقابله با گسترش این تکنولوژی ها انجام خواهند داد.》
(بیانیه مشترک بایدن و مکرون علیه ایران؛ از تکرار حمایت از اغتشاشات تا ادعاهای هسته ای/ایرنا/۱۰ آذر ۱۴۰۱)
اما مسیر کار اینگونه نبود که امریکا منتظر آمدن چنین روزی و چنین اتفاقی برای کنترل قدرت تسلیحاتی ایران بماند تا بتواند با نفوذ میان مخالفان و کنترل اعتراضات سراسری آن را به اهرم فشار علیه قدرت تسلیحاتی ایران تبدیل و قیام را در جهت منافع امریکا مصادره کند.
《سعدالله زارعی: حدود دو هفته یا سه هفته قبل از اعتراضات، یک مذاکراتی در دوحه بعد از سفر جوزف بورل به تهران در رابطه با بحث هستهای ایران شکل گرفت. آنجا گفته شد که ایران با اروپا به توافقاتی رسیدند و چرخهی گفتوگوهای هستهای یک مقداری فعال شد. ایران هم در این فاصله در خصوص بازرسیها و آن سه مرکز ادعایی آژانس انعطافهایی نشان داده بود و کار داشت با گفتوگو جلو میرفت؛ هم نمایندگان اروپا بودند و با یک فاصلهی مکانی نمایندگان آمریکا بودند. اما حدود دو هفته قبل از آغاز اعتراضاتی که در شهریور شروع شد یک دفعه آمریکاییها مذاکرات را متوقف کردند و این آقای رابرت مالی، که هم مسئول میز ایران، هم معاون وزیر خارجه آمریکا و هم مسئول مذاکرات هستهای است در پاسخ به آقای جوزف بورل که میگوید چرا متوقف کردید، میگوید دو هفته صبر کنید ایران
امتیازاتی خواهد داد که تعجب خواهید کرد و اتفاقاتی در ایران میافتد که خودشان میآیند دنبال ما و امتیازات ویژهای خواهند داد!》
(خبری که رهبر انقلاب از سناریوی دشمن برای ایجاد آشوب در ایران دریافت کرد/فارس/۲۳ دی ۱۴۰۱)
ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا (۱۲ اکتبر ۲۰۲۲) گفت «توافق هستهای ایران» در حال حاضر تمرکز آمریکا نیست و اذعان کرد دولت این کشور در عوض بر حمایت از معترضان در ایران تمرکز کرده زیرا به ادعای او تلاشها برای احیای توافق هستهای به بنبست دیگری رسیده است.
جان بولتن هم در ادامه گفت اپوزیسیون ایران با سلاحهایی که از پایگاههای بسیج به دست میآورند و سلاحهایی که از کردستان عراق وارد ایران میشود، در حال مسلح شدن هستند که گزارشهای سران نظامی ایران این ادعاها را تایید میکند.
《سردار احمدعلی گودرزی فرمانده مرزبانی فراجا با اشاره به جنگ ترکیبی تمام عیار بیگانگان و نظام سلطه علیه امنیت کشور در طول چند ماهه گذشته، خاطرنشان کرد: حجم کشفیات سلاحهای جنگی در چند ماهه اخیر در کشور بی سابقه بوده به طوری که در این مدت فقط ۴۸۰ هزار انواع فشنگ جنگی و حدود سه هزار سلاح جنگی کشف کردهایم》
(جنگ ترکیبی دشمن علیه امنیت کشور/خبرگزاری دفاع مقدس/۲۶ دی ۱۴۰۱)
البته این فقط روشی برای بیثبات سازی هدفمند ایران جهت امتیازگیری و خلع سلاح نبود بلکه نوعی انتقامجویی و موازنه بحران میان ایران و اسرائیل هم بود.
《بدون توجه به موضوع هسته ای، من تقریباً یک سال پیش معادله جدیدی میان خودمان و ایران ایجاد کردم که بر اساس آن، ما در پاسخ به ضربات آنها از طریق سازمان های شبه نظامی خود ، به داخل ایران ضربه می زنیم.
نمی شود سال ها در لبنان و در مقابل غزه خون فرزندانمان را در جنگ با نیروهای نیابتی ایران ریخته باشیم، در حالی که فرستنده آنها، سر اختاپوس، ایران، مصون از آسیب باشد. دوران مصونیت ایران به پایان رسیده است.》
(نامه نفتالی بنت به صهیونیستهای ساکن اراضی اشغالی)
مقامات امنیتی ایران هم این مسئله را بارها اعلام کرده و تایید کردند که گفتههای بنت کاملا اجرا شدهبود و راهکار اسرائیل بوده است.
《وزیر اطلاعات با بیان اینکه بیش از دوازده تیم تروریستی توسط سربازان گمنام در مدت کوتاهی دستگیر شده است، گفت: ریشه این تیمها که قصد خرابکاری در داخل کشور داشتند به رژیم صهیونسیتی متصل بوده است.》
(تحریم ها همواره موجب تقویت روحیه خود باوری مردم شده است/خبرگزاری مهر/۴ بهمن ۱۴۰۱)
هرچند این موارد به منزله پایان بحران نیست و اسرائیل به مسیر خود ادامه خواهد داد.
《مارک دوبویتز و ژاکوب ناگل در نیوزویک: اسرائیل میتواند منتظر باشد تا دولت امریکا از آشوبها در ایران حمایت کند و زمانی که بایدن در عوض به توافق مهلک ۲۰۱۵ بازگردد، خشمگین شود. از سوی دیگر، اسرائیل باید تلاشهای خود را بر برنامهریزی برای جنگ علیه رژیم در سالهای آتی متمرکز کند، زمانی که ممکن است مجبور شود به برنامه تسلیحات هستهای ایران حمله کند و در عین حال با هزاران موشک ایرانی که بر سر اسرائیل از ایران، لبنان و غزه میبارد مقابله کند. اما اسرائیل ضمن مخالفت با بازگشت به توافق هستهای و برنامهریزی برای این عملیات خطرناک، نباید فرصت حمایت از دهها هزار ایرانی را که برای سرنگونی جمهوری اسلامی میجنگند از دست بدهد.》
(پروژه «ایران از درون»؛ جنگ ترکیبی گسترده با پشتیبانی موساد/فارس/۲۶ دی ۱۴۰۱)
خلاصه این حمایتها از اعتراضات و جهتدهی به آن را میتوان اینگونه شرح داد که امریکا سعی در عقب راندن ایران در تمامی امور و برنامههای نظامی داشت. امریکا با کمک رسانهها و مهرههای خود در ایران به دنبال القای مطالبات خود به عنوان مطالبات مردم معترض بود و میخواست تا مردم بگویند مطالبهشان عدم حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین، عدم مقابله با اقدامات اسرائیل در منطقه و عقبنشینی در برنامههای نظامی است. طرحی که شکست
خورد. مقامات ایران نیز علنا گفتند که حاضر به خلع سلاح شدن نیستند.
《آیت الله خامنهای: مشکل ما را با آمریکا یک چیز حل میکند؛ چه چیزی؟ به آمریکا باج بدهیم؛ نه یک بار؛ آمریکاییها به یک بار باج هم قانع نیستند؛ امروز باج بدهیم، فردا میآیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم؛ پسفردا میآیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم. امروز میگویند هستهای را تعطیل کنید ــ اوّل میگویند بیست درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند پنج درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند بساط هستهای را برچینید ــ بعد میگویند قانون اساسی را عوض کنید، بعد میگویند شورای نگهبان را بردارید؛ آمریکاییها باج میگیرند. اگر بخواهید مشکلتان با آمریکا حل بشود، باید این کار را بکنید؛ مرتّب باج بدهید. آمریکا اینها را میخواهد: پشت مرزهای خودتان، خودتان را محبوس کنید، دستتان را خالی کنید، صنایع دفاعیتان را تعطیل کنید. کدام ایرانی باغیرتی حاضر است که یک چنین باجی بدهد؟ من نمیگویم [طرفدار] جمهوری اسلامی؛ ممکن است یکی جمهوری اسلامی را هم قبول نداشته باشد امّا ایرانی باشد، غیرت ایرانی داشته باشد؛ [او هم] حاضر نیست این باجها را بدهد. آمریکا به کمتر از این قانع نیست؛ چرا نمیفهمند؟ مذاکرهی با آمریکا مشکلی را حل نمیکند. اگر حاضرید باج بدهید، نه یک بار، نه دو بار، پشت سر هم، در همهی مسائل اساسی، و از همهی خطوط قرمزتان عبور کنید، بله، آن وقت آمریکا با شما دیگر کاری ندارد، مثل دوران پهلوی》
(بیانات در دیدار بسیجیان/۵ آذر ۱۴۰۱)
《سردار سلامی: میدانم چرا شما عصبی هستید، زیرا ما از اراده شما برای تحریم عبور کردهایم. شما میخواستید ما قدرت دفاعیمان را توسعه ندهیم، نرخ رشد قدرت دفاعی ما به روز است و ما هر روز به دامنه قدرتمان میافزاییم، شما میبینید ولی نمیتوانید و نخواهید توانست.
وی یادآور شد: شما میخواستید نفوذ منطقهای ایران را از بین ببرید، امروز شما حتی در حاشیه تحولات منطقه هم نیستید و ما هستیم و خواهیم بود و امت اسلام را از شَر سیطره شما نجات خواهیم داد، منتظر باشید اگر دشمنی کنید، دشمنی میکنیم، تعارف هم نداریم و اگر دوستی کنید، دوستی میکنیم.》
(ایران از اراده اروپا برای تحریم عبور کرده است/فارس/۲ بهمن ۱۴۰۱)
طراحی یک انقلاب برای خلع سلاح ایران:
پیش از ادامه مطلب باید این را گفت که بیان چنین تحلیلهایی خاطر مردم خصوصا ناراضی از وضع موجود را شاید آزرده کند زیرا وقتی بگوییم یک اعتراض و حتی یک قیام سراسری جهت تغییر وضع موجود با هر میزان شدت و وسعتی طرحی از پیش طراحی شده توسط سرویسهای امنیتی قدرتهای خارجی بود به منزله این است که ابتدا
اصالت جنبش و اراده مردم ناراضی را زیر سوال برده باشیم و معنایش حفظ وضع موجود است. یعنی بگوییم اعتراض شما قابل دفاع نیست و مطالبهتان حاصل فریب خوردن است و آنچه اتفاق افتاد اقدام شما نبوده و اراده رقیب بود. اما این متن هرگز چنین هدفی ندارد و سعی دارد بگوید ابعاد امنیتی و تبعات مطالبه هر کنش سیاسی توسط مردم معترض معمولا لحاظ نمیشود و در پی فهم آن اگر نباشند، تبدیل به سلاح اجتماعی رقیب علیه حکومت میشوند بدون آنکه در این بازی سهمی از پیروزی رقیب داشتهباشند. ایرانیان اما میدانند که غرب برای ارزشهای لیبرال دموکراسی که ادعا میکند حامی اعتراضشان نیست و منافع خود را دنبال میکند اما تصور میکنند به تنهایی توان تغییر مطابق خواست خود را ندارند و نیاز به حمایت خارجی داشته و از آن مهمتر از تبعات بینالمللی کنش و اهدافشان درک درستی ندارند! و با اولین حمایت به این باور میرسند که فرصتی طلایی برای تغییر ایجاد شده است. از طرفی قدرت گرفتن حکومت ایران در ابعاد جهانی و عدم تاثیرپذیری از قدرتهای غربی را که افتخاری تاریخی است نوعی بحران برای موجودیت هویت فکری و ارزشهای خود که در تعارض با حکومت است تلقی میکنند و تصور این است با بازدارندگی قدرت ایران و عدم توان فشار بینالمللی افراد مخالف به شدت سرکوب و محدود خواهند شد برای همین غرب با این ذهنیت توانسته قدرتمند شدن ایران را یک بحران برای اقشاری از ایرانیان تلقی کند. هدف از این مطلب صرفا این است تا خواننده متوجه شود که بسیاری از طرحهای خلع سلاح یک کشور نه با حمله و تحریم بلکه با کنترل جنبشها و جریانهای اجتماعی انجام میشود.
انقلاب زنانه راهی برای اتحاد همه نیروهای سیاسی:
کارشناسان، سیاستمداران و تحلیلگران غربی همواره سعی دارند از تناقضات و تضادهای اجتماعی و سیاسی ایران سلاحی ساخته تا علیه حکومت جهت کسب منافع خود بهره ببرند و یکی ازین موارد مسئله زنان در حکومت اسلامی است و با ارائه رسانه و حمایت بینالمللی آن را به جریانی تاثیرگذار تبدیل میکنند. این اصلا مطلبی امنیتی نبوده و علنا مقامات غربی آن را مطرح میکنند.
《ایران همیشه نشان داده که معدن تناقض و تضاد است و بسیاری راه خاموشی در پیش گرفتهاند. در خیابانهای تهران که راه میروی روسریهای سست و صورتهای بزک زیاد میبینی و پوششی که اصلا موافق میل اصولگرایان ایرانی نیست. آمار استفاده زنان ایران از محصولات بهداشتی و آرایشی در میان بالاترین ردههای جهان قرار دارد. حتی میثاق پارسا تحلیلگر مسائل سیاسی ایران جایی گفتهبود هر زن ایرانی به طور متوسط ماهی یک ریمل میخرد اما زنان فرانسوی هر چهار ماه یک دانه میخرند. در مقام مقایسه کشوری که هفدهمین معیشت بزرگ دنیا را دارد از نظر مصرف مواد آرلیشی در رتبه هفتم است. البته در بریتانیا چنین مواردی را سراغ داریم و اینجا هم گاهی دختران دبیرستانی در اعتراض به قوانین مدرسه دستی توی کوتاه و بلندی
لباسهایشان میبرند و لبه دامنها را میبرند. اما در ایران قضیه بازی نیست و پلیس امنیت اخلاقی دارند و گشت ارشاد و برای مثال طبق آمار رسمی خود ایران در سال ۲۰۱۴ ظرف مدت سه ماه از حدود ۲۲۰ هزاز زن ایرانی تعهد گرفتهشد که دیگر بدحجابی نکنند》
(کار کار انگلیسیهاست/جک استراو/ص۳۷۵و۳۷۶)
پیش از این نیز بنا به روایت منابع ایرانی آنها طرح یک انقلاب زنانه را در دستور کار قرار داده بودند و سعی داشتند تا بتوانند آن را به صورت یک قیام سراسری رادیکال ارائه کنند.
《آلن تورن (نظریهپرداز معروف جامعه به اصطلاح مدنی) به دعوت عطاءالله مهاجرانی (وزیر ارشاد دوران اصلاحات) در روزهای پایانی زمستان 1380 به تهران آمد و تئوری خود برای خلق یک انقلاب زنانه را در چند مرکز دولتی مانند موسسه مطالعات وزارت امور خارجه و مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها و ضیافت شام سفارت فرانسه و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز برای دانشجویان این دانشکده مطرح ساخت.》
(فتنهها و اغتشاشات از کجا آمدند؟/روزنامه کیهان/۸ دی ۱۴۰۱)
این به معنای آنکه وضع زنان ایران قابل دفاع است نبوده بلکه هدف این است تا به علت اینکه جنبش زنان چرا تا این حد مدنظر آنان است پی برده شود. هدف این است که بتوانند مطالبات زنان و انقلاب زنانه را یک ابزار جهت اتحاد تمام اپوزسیونها و مردم علیه ج.ا تبدیل کرده و اتحادی همهجانبه
علیه حکومت جهت تسلیم و عقب نشینی آن ایجاد کنند.
《حسین شریعتمداری خاطرنشان کرد: ریچارد هاوس مسئول شورای روابط خارجی آمریکا طرحی تحت عنوان ائتلاف سفید در فتنه ۸۸ به کار میگیرد و این طرح به نوعی در آشوبهای اخیر نیز به کار گرفته شد، این طرح به معنای آن است که برای شروع کار در ایران باید ائتلاف وجود داشته باشد یعنی همه گروهها وارد میدان شوند و روی یک نقطه مشترکا کنار بیایند شریعتمداری استفاده از شعار واحد در فتنهها و آشوبهای رخ داده را به عنوان تابلوی طرح ائتلاف سفید دانست و افزود: زمانی که ائتلاف شکل میگیرد تابلوی آن قلابی است، به معنای این که اصل قضیه مسئله دیگری است، به عنوان مثال در فتنه ۸۸ تابلو، انتخابات بود، اما انتخابات بهانه بود، لذا برای آن که هدف ائتلاف را بشناسیم باید این فرمول را بدانیم.
وی خاطر نشان کرد: زمانی که ائتلاف سفید شکل میگیرد برای آن که دریابیم هدف ائتلاف چه میباشد باید از مواضع گروههای شرکتکننده در ائتلاف مخرج مشترک گرفت، همچنان که در جنگ احزاب نیز هدف ائتلاف از بین بردن اسلام نوپا بود.》
(شریعتمداری: فتنه ۸۸ و آشوبهای اخیر تابلوی متفاوت و ریشه مشترک داشتند/فارس/۵ دی ۱۴۰۱)
نهادهای امنیتی ایران هم بر مبنای تحلیلهای اندیشکدههای غربی پی به این هدف برده بودند.
《اندیشکده میدل ایست: در شرایط کنونی ایران، جریانات مختلف سیاسی، از سوسیالیست ها گرفته تا لیبرالها و از سلطنت طلبها تا جمهوری خواهان، همگی با یکدیگر همکاری میکنند تا جایگزینی جدی برای جمهوری اسلامی ایجاد نمایند و زنان نقش اصلی را در این تلاش ایفا میکنند.》
(بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه درباره اغتشاشات اخیر منتشر شد/تسنیم/۶ آبان ۱۴۰۱)
البته این اقدام الگوبرداری از روی انقلاب سال ۵۷ بود و هدف تغییر جای اسلام با مطالبات زنان بود تا میان تمام اپوزسیونها یک اتحاد شکل بگیرد.
《چیزی که هرگز تصورش را هم نمیکردیم این بود که همه گروههای ناراضی و مخالف شاه توسط یک روحانی ۷۹ ساله به نام آیتالله خمینی که به حال تبعید در فرانسه به سر میبرد به هم جوش دادهشوند. و گرچه بعد از سقوط شاه، اتصال این گروهها نیز از هم گسست و هر یک رو به سویی نهادند ولی انقلاب از پا نایستاد و همچنان به راه خود ادامه داد. زیرا برخلاف آنچه میاندیشیدیم بنیادگرایی اسلامی از چنان قدرتی برخوردار بود که توانست در راس تمام مخالفین شاه قرار گیرد و انقلاب را به پیش ببرد》
(پنهانکاری و دموکراسی/استانسفیلد ترنر/ص۱۸۱)
شکست طرح خلع سلاح ایران:
کمتر از دو ماه بعد از شروع اعتراضات مقامات نظامی ایران شکست پروژه امنیتی غرب را در تبدیل مردم معترض به سلاح علیه حکومت با هدف خلع سلاح ایران اعلام کردند. البته باید گفت همگی این را هم گفتند که این به معنای پایان نارضایتی مردم و یا تسلیم امریکا در برابر برنامه نظامی ایران نیست و این مسیر ادامه دارد.
《سردار سلامی: دشمنان این روزها آرزوهایشان را به هم گره زدهاند و به خیال خودشان همه راهها را بستند؛ اما صورتهایشان به سنگ خورد. آنها ناتوان هستند. ملت ایران متوقف نشده و در حال حرکت است. در شرایطی که دشمن تلاش کرد ما را در درون کشور درگیر کند و نگاه ما را از افقهای بلند به قلب تهران معطوف کند، ضدانقلاب را در اقلیم کردستان زدیم. در کرانه رود ارس رزمایش بزرگ برگزار کردیم، ماهوارهبر پرتاب کردیم، سامانه موشکی باور 373 را در برد 300 کیلومتر آزمایش کردیم و روز گذشته هم اعلام کردیم که موشک جدیدی را توسعه دادیم که هیچ سپر موشکی توان مقابله با آن را ندارد》
(سرلشکر سلامی: دشمن را با اشتباهات خودش شکست میدهیم/ قطعا آرامششان را خواهیم گرفت/فارس/۲۰ آبان ۱۴۰۱)
《معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب تصریح کرد: هدف از بیثباتسازی در کشور تأثیرگذاری بر مذاکرات بود زیرا دشمن
به این نتیجه رسیده که ایران در دولت انقلابی کنونی بدون اتکا به برجام میتواند مشکلات معیشتی و اقتصادی درونی خود را برطرف کند.
وی با بیان اینکه دشمن در صدد بود جمهوری اسلامی در مذاکرات در موضوعات هستهای، موشکی و امثال آن امتیاز دهد ولی با عنایت خداوند، رهنمودهای مقام معظم رهبری، بصیرت مردم و هوشمندی نیروهای نظامی و انتظامی که شهید دادند تا دیگران کشته نشوند این اهداف دشمن به نتیجه نرسید.》
(تحلیل معاون سیاسی سپاه از اغتشاشات اخیر/ پیادهسازی جنگ ترکیبی با تمرکز بر روایتسازی نادرست/تسنیم/۲۰ آبان ۱۴۰۱)
امریکا البته چون از مردمی شکست خورد که نمیتوان آنها را جزئی از حکومت دانست و شدیدا تحت فشار اقتصادی و معترض به وضع موجود بودند و بارها شدیدترین اعتراضات سراسری با تندترین شعارها را در گذشته خصوصا دی ۹۶ و آبان ۹۸ انجام دادند منجر به حیرت مقامات نظامی، امنیتی و خصوصا فرماندهی کل قوا ج.ا شد. به حدی که علنا آن را مطرح کردند.
《سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه سابقه نداریم که در کشوری اینقدر رهبران جهان استکبار علیه ملتی اینگونه عریان به میدان بیایند و از اغتشاشات و اغتشاشگران بدین ترتیب حمایت کنند، گفت: دنیای استکبار در
این عرصه از همه ابزارهای حقوقی و بینالمللی خود استفاده کرده و تلاش دارد با بسیج ابزار جاسوسی، اطلاعاتی و بهرهگیری از امپراطوری رسانهای، سیاهنمایی و ایجاد آشوب کند و همچنین با وارد کردن سلاح در کشور، تروریسم را قوت ببخشند و آشوبها را به سمت خشونت بیشتر و کشتن افراد بیگناه پیش ببرند.
وی با تأکید بر اینکه دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی بهدنبال به اوج رساندن جریان اغتشاشات اخیر و تنگتر کردن دایره تحریمها بودند، افزود: البته ملت بزرگ ایران کاملاً سرافراز از این عرصه بیرون آمدند.》
(سرلشکر باقری: دشمنان برای تقویت آشوب سلاح وارد کشور کردند/تسنیم/۱۹ دی ۱۴۰۱)
《رهبر انقلاب اسلامی سپس به تبیین نقشه و محاسبه دشمن در حوادث اخیر پرداختند و گفتند: در این قضایا، نقشه دشمن، جامع اما محاسبه آن غلط بود.
ایشان با تأکید بر اینکه دشمن همه عوامل لازم برای اخلال و تخریب در یک کشور را به کار انداخت، در برشمردن این عوامل گفتند: عامل اقتصادی وجود داشت
همچنین عامل امنیتی، نفوذ تیمهای جاسوسی، غوغای ایرانهراسی استکبار در دنیا به روشها و شیوههای تبلیغاتی مختلف، همراه کردن بعضی عناصر داخلی با خودشان، تحریک انگیزههای قومی، مذهبی، سیاسی و شخصی، و تبلیغات فراگیر، از دیگر عوامل اخلال بود که از ماهها قبل آنها را فعال کردند.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: من بهعنوان یک ناظر، در دل خود به مهندسی خوب دشمن «آفرین» گفتم چرا که همه چیز را در جای خود و به اندازه فراهم کرده بود اما با وجود این نقشه که در کشورهایی نیز اثرگذار است، موفق نشدند زیرا محاسبه آنها غلط بود.》
(آیت الله خامنهای: نباید مغرور شویم و بگوییم قضایا تمام شده است/فارس/۲۲ دی ۱۴۰۱)
مقامات نظامی ایران هنوز نمیتوانند باور کنند این میزان حمله همه جانبه شکست خورده زیرا حداقلهایی از اقدام مشابه یک کشور را به نابودی کشانده است! و در حال حاضر بعد از وقایع ایران کماکان غرب با کمترین اقدامات مردم یک کشور را تبدیل به سلاحی علیه حکومتهای مخالف خود میکند. این یعنی دستگاه تبلیغاتی و ابزارهای جنگ نرم امریکا ناتوان نشده بلکه در ایران کاربردی نداشتند آن هم با وجود وسعت حضور این ابزارها میان مردم ایران.
《سردار حاجی زاده: اگر 5 درصد این فتنه به کشوری دیگری تحمیل می شد تا به حال سقوط کرده بود》
(سردار حاجی زاده: عملیات پیشدستانه حمله به مقر تروریستها، توطئه آنها را در نطفه خفه کرد/فارس/۲۹ آذر ۱۴۰۱)
《سردار تنگسیری: توطئههایی که علیه نظام اسلامی طرح ریزی شده اگر روی انقلاب و کشور دیگری پیاده سازی
میشد اکنون هیچ اثری از آن انقلاب و کشور باقی نمیماند.》
(تلاش شبانه روزی دشمن علیه نظام اسلامی/خبرگزاری مهر/۲۰ آذر ۱۴۰۱)
《سرلشکر جعفری با تاکید بر اینکه فتنههای انجام شده در جمهوری اسلامی در طول تاریخ جزو شدیدترین فتنهها بوده است، تصریح کرد: فتنههایی که در طول ۴۴ سال گذشته در ایران رخ داد میتوانست به راحتی هر نظامی را از پای در آورد.》
(سرلشکر جعفری: نوجوانان دهه ۸۰ نمونه بارز نسل شهید سلیمانی هستند/فارس/۱۱ دی ۱۴۰۱)
《دریادار سیاری استقامت و پایداری ملت ایران و اقتدار انقلاب اسلامی را دلیل شکست توطئههای دشمنان دانست و گفت: هر یک از این توطئهها برای ساقط کردن یک کشور کافی است که تاریخ شاهد این موضوع است》
(امیر سیاری: غرب با جنگ ترکیبی درپی انقلاب رنگی در ایران بود/خبرگزاری دفاع مقدس/۲۷ دی ۱۴۰۱)
مسئله قدرت ایران است!
بسیاری از شکست خوردگان طرح خلع سلاح ایران نیز سعی داشتند بگویند علت به نتیجه نرسیدن طرح، سرکوب شدید و وحشت مردم ایران است. اما رسانههای ج.ا خودشان اعتراف میکنند که ایرانیان به هیچ عنوان ملت ترسویی نبوده و
هرچند عدم اعتراض به معنی حمایت از وضع موجود و ساختار فعلی نیست اما به هیچ عنوان به منزله ترس هم نیست.
《اینکه بیشتر مردم حاضر نیستند به خیابان بیایند از ترس نیست. مردم از وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشور راضی نیستند و انتظار و استحقاق وضعیت بهتری را دارند. اما آنها نمیخواهند در آتش زدن این کشتی مشارکت داشته باشند و شاهد حذف نام ایران از روی نقشه جهان باشند…اینکه در حوادث اخیر بیشتر مردم از ترس به خیابانها نیامدند اهانت به مردم شجاع این کشور است. سیاستمداران غربی نیز سالهاست گمان میکنند اگر مردم ایران را از نظر اقتصادی رنج بدهند، آنها شورش خواهند کرد. اما سکوت مردم ایران از ترس نیست. مشکلات اقتصادی نیز در ایران با اینکه زیاد است، اما باعث شورش نمیشود. مردم ایران تاریخ قرنها ناامنی را در ذهن خود دارند و این ذهنیت تاریخی به آنها یاد داده است که برای هر پیشرفت و تغییری نخست باید امنیت وجود داشته باشد.》
(مراحل سوریهسازی که اتفاق نیفتاد/روزنامه کیهان/۲۱ دی ۱۴۰۱)
اما به راستی چرا مردمی که نه ترسی از سرکوب دارند و نه دل خوشی از وضع موجود! فرصت را جهت رقم زدن یک تصفیه حساب و پایان وضع موجود مغتنم نشمردند و با امریکا همراه نشدند؟
سوال اصلی این است که مردم ایران چطور به این سطح از آگاهی دست یافتند تا تبدیل به سلاح اجتماعی نشوند؟! در جریان فشار حداکثری دونالد ترامپ اروپا و دموکراتها با او همراهی نکردند و بسیاری گمان داشتند که این نیروهای سیاسی به دنبال تسلیم و عقبنشینی ایران نیستند!
《سید جلال ساداتیان سفیر پیشین ایران در انگلیس: ترامپ به شکلی که همه شاهد بودند، از این برجام خارج شد؛ به دلیل تحریکاتی که لابی اسرائیل و بعضا پالس هایی که از ایران داده می شد. اما اروپایی ها که انتظار این حرکت او را نداشتند و بارها اصرار کردند که خارج نشود، با آمریکا همکاری نکردند. ولو اینکه از نظر اقتصادی نتوانستند با کشورهایی که با ایران کار می کردند چیزی را مطرح کنند و خودشان هم اقدام مفیدی را انجام ندادند و حداکثر امکانی که فراهم کردند اینستکس بود که آن هم جواب کار ایران را نمی داد. اروپایی ها در بحث حقوقی و سیاسی با ترامپ همراهی نکردند.
یادمان نرفته که در مقطعی ترامپ رئیس جلسه شورای امنیت هم شد و فکر می کرد در آنجا با تدارکی که خانم نیکی هیلی انجام داده بود می تواند یک محکومیت جدی علیه ایران بگیرد و احتمالا مکانیزم ماشه را فعال کند؛ اما نتوانست. یعنی غیر از خودش، یک رأی هم نداشت.》
(به سمت کیش و مات شدن پیش میرویم/جماران/۲۶ دی ۱۴۰۱)
اما مخالفان ترامپ علت را این طور مطرح کردند که ترامپ
سلاح مناسب جهت برخورد با ج.ا را ندارد. در همان زمان مقامات اروپایی گفتهبودند چون چماق بزرگی در دست ترامپ نیست با او همراه نشدند.
《تا امروز که اینها را مینویسم ایران بسیار هوشمندانه و دوراندیش عمل کرده اما در داخل این کشور هم جریاناتی وجود دارند که چنین برخورد مسالمتآمیزی را نمیپسندند و همیشه در مورد امریکا و همپیمانانش نظرات تندی را بر زبان آوردهاند. از قضا شاید بسیاری تصور کنند که این نگاه با شیوه زمامداری ترامپ هم سازگار است اما دیپلمات قدیمی بریتانیایی نظر دیگری دارد. او میگوید روزگاری تئودور روزولت به سیاستمداران امریکایی میگفت همیشه سخن نرم بگویند اما چماق بزرگی هم دم دست داشتهباشند. ترامپ برعکس است، حرفهای سخت و تند میگوید اما توی دستش ترکهای بیش ندارد》
(کار کار انگلیسیهاست/جک استراو/ص۳۵۹)
برآورد ترامپ این بود که ج.ا در زمان او و بر اثر فشار حداکثری بسیار ضعیف شده و به زودی امتیاز خواهد داد و خلع سلاح خواهد شد اما این تحلیل کاملا از نظر اروپاییها اشتباه بود.
《ترامپ فکر میکرد ایران دارد میمیرد و باید معامله کند. او میخواست فورا با آنها دیدار کند…ترامپ به خصوص میخواست ایرانیها بدانند که نباید به حرفهای جان کری
گوش کنند. او معتقد بود یکروزه میتواند مذاکره کند و برای رسیدن به توافق نیازی به نه تا دوازده ماه نیست. البته ترامپ اگر مجبور میشد صددرصد آماده بود وارد جنگ شود و ایران هم باید این را میفهمید؛ اگر این را درک نمیکردند هرگز نمیتوانستند با هم به توافق برسند. ترامپ اطرافش افراد زیادی داشت که میخواست همین الان وارد جنگ شوند اما به خاطر او این توافق هرگز نمیافتاد. ترامپ نابغه از رسیدن به توافق در یک روز، ظرف چند ثانیه به یک جنگ همه جانبه تغییر موضع میداد》
(اتاق اتفاق/جان بولتون/ص۵۰۸)
علت اقدام غرب در عدم همراهی با ترامپ این بود که گمان میکرد میتواند در زمان پس از کنار رفتن روحانی اجماع همهجانبه داخلی و خارجی علیه ایران ایجاد کند و برای همین فرصت بزرگ دی ۹۶ و آبان ۹۸ را به راحتی از دست داد و مرگبارترین شکست تاریخ غرب در پاییز سال ۱۴۰۱ رقم خورد.
《در سال ۹۸ هنوز حاکمیت دوگانه در کشور مستقر بود و دشمن نمیخواست این بازی را به هم بزند. اما امروز جنگ ترکیبی است و دشمن همه توان را به میدان آورده که وضع فرهنگ را تغییر دهد.》
(حسین طائب: پرونده فساد ۹۲ هزار میلیاردی فولاد مبارکه خلاف واقع بود/فارس/۱۷ آذر ۱۴۰۱)
و البته همین باعث شد به واسطه رفتار غرب در جریان
اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ مردم معترض ایران نسبت به آنها هشیار شده و مانع آن شوند که چماق بزرگ غرب در جریان اعتراضات پاییز سال ۱۴۰۱ اثری روی برنامههای نظامی و امنیتی ایران داشتهباشد. این در حالی بود که امریکا و اروپا اجماعی سراسری علیه حکومت ایران به راه انداختند و برآورد همراهی سراسری مردم را به جهت همراهی همه اپوزسیونها داشتند.
《مهدی طائب با معرفی گروههای مختلف دخیل در اغتشاشات اخیر اظهار کرد: مجاهدین خلق، کومله، حزب دموکرات، رادیکال های اصلاح طلب اصحاب فتنه اخیر بودند و متأسفانه برخی از جوانان ما نیز فریب خوردند و با این جریان همراه شدند. کاری که ما باید انجام دهیم این است که جوانان خود را دریابیم و آن ها را روشن کنیم.》
(طائب، فرمانده قرارگاه عمار: منتظر پایان این فتنهها نباشید/خبرآنلاین/۱۳ آذر ۱۴۰۱)
شکست نهادهای امنیتی غربی به حدی شدید بود و ضرر آن به حدی ویرانگر بود که هیچ طرح جایگزینی مدنظر نداشتند و مقامات امنیتی ایران هم به این بحران برآورد طرف غربی پرداختند.
《اسماعیل خطیب: ضعف برآوردهای اطلاعاتی کشورهای غربی در شناخت مردم و منطق حاکم بر نظام حکمرانی مردمی در جمهوری اسلامی ایران باعث شده است تا با تمهید این دست اقدامات بیارزش و نمادین تلاش کنند تا پروژه
شکست خورده و خارجی آشوب و اغتشاش را تنفس مصنوعی بدهند. حال آنکه با این توهمات نه تنها به اهداف مداخلهگرانهشان در داخل کشور دست نخواهند یافت، بلکه در سطح کلانتر، سیاستهای مداخلهگرانهی منطقهای آنها را نیز با شکست قطعی مواجه خواهد ساخت.》
(واکنش وزارت اطلاعات به اقدام اروپا علیه سپاه: اقدام متقابل در صورت هر عمل مغایر امنیت ملی/تسنیم/۲ بهمن ۱۴۰۱)
بحران غرب میزان قدرت ایران است:
نباید تصور کرد مردم وضع فعلی را پذیرفتهاند بلکه داستان خبر از درک عمیقتری میدهد! درکی که فرماندهان نظامی نیز دارند و آن را مطرح کردهاند که مقامات نظامی ایران هم بارها به آن پرداخته و آن را تبیین کردهبودند و آن اینکه ایران بیشتر از حدی که غرب مدنظر داشت قدرت داشته و بقا آن منجر به خطر موجودیت اسرائیل شده است.
《امیر دریادار شهرام ایرانی: معتقدیم دشمن حذفشدنی نیست و اگر سر یک دشمن را بزنیم، دشمنان دیگر اعلام وجود میکنند؛ چراکه آنها با ایران مقتدر مشکل دارند》
(شناورهای نداجا به موشکهای عمودپرواز مجهز میشوند/مشرق/۱۹ دی ۱۴۰۱)
ابعاد قدرت فرامنطقهای ایران را مقامات بارها عنوان کردهاند و حتی وعده دادهاند که این قدرت به اقتصاد هم خواهد رسید و توان ایران این است در کنار ابرقدرتی نظامی و امنیتی به ابرقدرتی اقتصادی هم تبدیل شود.
《رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار خاطرنشان ساخت: بحمدالله ما امروز در مسئله نظامی، أبرقدرتیم و اگر امروز حضرت آقا صلاح بدانند و دستور دهند، فردا اسرائیلی بر روی زمین وجود نخواهد داشت.
حجت الاسلام والمسلمین طائب بیان داشت: امام زمان (عج) نباید نه در جنگ رو در رو و نه با ترور به شهادت برسند؛ پس در بحث امنیت هم باید أبرقدرت شویم و بحمدالله أبرقدرتیم؛ اما هنوز در بحث اقتصادی، أبرقدرت نشده ایم و شرط آن این است که از نفت قطع شویم و اقتصاد مقاومتی داشته باشیم》
(رهبر انقلاب دستور دهند فردا اسرائیلی بر روی زمین وجود نخواهد داشت/خبرگزاری حوزه/۱۵ دی ۱۴۰۱)
《معاون هماهنگکننده سپاه یادآور شد: ایران هماکنون قدرت بلامنازع نظامی منطقه است و به قدرت هجدهم اقتصادی دنیا تبدیلشده و به قدرت چهاردهم ازنظر تولید ناخالص جهانی دستیافته و در قدرت علمی نیز جزو کشورهای برتر شناختهشده و ازنظر نفوذ سیاسی نیز وضعیت کاملا روشن و الهام بخشی دارد و نفوذ سیاسی کنونی ایران در طول تاریخ بینظیر است.
وی خاطرنشان کرد: فضای مجازی هماکنون ایران را یک کشور ضعیف، شکستخورده، ورشکسته و در آستانه نابودی نشان
میدهد درحالیکه واقعیت کاملا متفاوت از آن است، دشمنان با راهاندازی صدها شبکه ماهوارهای، اینترنتی و تلویزیونی به زبان فارسی در حال تصویرسازی دروغ از ایران هستند.》
(ایران در تمام مؤلفههای قدرت روند صعودی دارد/خبرگزاری بسیج/۲۹ آذر ۱۴۰۱)
البته گاه کار به این انتقاد هم در برخی رسانهها کشیده که چرا اپوزسیون امریکایی بابت چنین برنامههای نظامی و امنیتی ج.ا را تقدیر نمیکنند!
《آمرین و عاملین بی ثبات سازی ایران، از پیش بازنده به نظر میرسند چراکه «مهندسی خوب» آنها توام با محاسبه و شناخت دقیق و عمیق از ایرانیان نیست.
بیمعرفتی براندازان در درک جایگاه ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک ویژه نظام جمهوری اسلامی در منطقه و ورای منطقه، باعث شده تا خیال کنند با برگزاری تجمعهای اتوبوسی و طرح شعارهای مضحک و میتوانند پایه های نظام و کشور را با سستی و ضعف مواجه کنند》
(اپوزیسیون اجارهای، میتینگ پروژهای/خبرگزاری بسیج/۲۹ دی ۱۴۰۱)
مقامات نظامی ایران وعده تحقق تبدیل ایران به یک قدرت نه منطقهای، نه فرامنطقهای بلکه جهانی را میدهند و در این مسیر هم هرچند شاید اگر این گفته مقامات را نتوانند باور کنند اما تحریمها، فشارها و محدودیتهای بینالمللی را سندی
بر این ادعا میتوان تلقی کرد.
《سردار سلیمانی: ایران قوی که این روزها به یک قدرت منطقهای تبدیل شده است در نظم نوین جهانی که از سوی مقام معظم رهبری مطرح شده به زودی به یک قدرت جهانی تبدیل میشود.
سلیمانی اضافه کرد: توطئه آمریکایی صهیونیستی اخیر در کشور برای جلوگیری از این اتفاق بود اما ملت ایران یک ملت با بصیرت و افتخارآفرین است و این بصیرت و هوشمندی حفظ شده و ارتقا پیدا کرده و غربیها ناچار هستند در مقابل اراده این ملت زانو بزنند.
وی اظهار داشت: سردمداران این توطئه برنامهریزی کرده بودند که با اتفاقات اخیر ایران را متوقف کنند اما آیا این اتفاق افتاد؟ خیر بلکه این شرایط رژیم صهیونیستی است که بسیار شکننده شده و خواهید دید که این رژیم به پایان حیات خود نزدیک شده است و این دستاورد خون حاج قاسم سلیمانی است.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین کشور عنوان کرد: گسترش تحریمها و استفاده از نقاط مستعد بلوا و آشوب در جهت همین سیاست غرب بود.》
(رئیس سازمان بسیج مستضعفین: پایان نزدیک رژیم اسرائیل، دستاورد خون حاج قاسم است/فارس/۱۳ دی ۱۴۰۱)
ابعاد قدرت فعلی ایران:
ایران اکنون در ابعاد منطقهای و فرامنطقهای درگیر جنگهای متعددی است که پشتش به سلاح و حمایت دیپلماتیک و اقتصادی قدرتها گرم نبوده و بقیه کشورها میتوانند جانب ایران یا دشمنانش را بگیرند و از طرفی شرق و در راس آن روسیه که یک منبع درآمدش فروش سلاح بود و همواره ملاحاظات زیادی در فروش آن به کشورهای غرب آسیا داشت اکنون از ایران سلاحهای تعیین کننده در معادلات نظامی میخرد تا در جنگ اوکراین از خود دفاع کند و در ازای آن داشتههای خصوصا نظامی گرانبهایی را حاضر است ارائه دهد.
《امروز پهپاد ما در تراز فروش است، سلاحهایی داریم که هیچ جای دنیا نمونه آن وجود ندارد و فقط ابتکار و خلاقیت ایرانی است.》
(سردار نقدی: تروریستهای «کومله» و «دمکرات» 40 هزار نفر را مانند داعش در کردستان شهید کردند/فارس/۷ بهمن ۱۴۰۱)
از طرف دیگر اگر یک زمانی امریکا هزاران کیلومتر دور از سرزمینش با ایران درگیر بود اکنون نگران حضور ایران در اقیانوسیه و تنگه پاناماست و دریا در کنار زمین جزو عمق استراتژیک ایران قرار گرفتهاست.
《امیر دریادار شهرام ایرانی فرمانده نیروی دریایی ارتش: مرزهای آبی کشورمان به عنوان مأموریت اولیه ما است. اما
مرزی برای مأموریت اصلی ما وجود ندارد و هر کجا منافع ملی کشور ما باشد ما در آن نقطه حضور داریم.》
(دریادار ایرانی: به دنبال نمایش اقتدار در همه مرزهای آبی خود هستیم/فارس/۳ بهمن ۱۴۰۱)
اقدام ایران به حضور وسیع و قدرتمند در دریا مهمترین اقدام جهت یافتن جایگاه مناسب ایران در معادلات جهانی است. برای تبدیل شدن به قدرتی جهانی مطابق نظر کارشناسان لیبرال ایران قدرت دریایی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. زیرا در تاریخ همواره ابرقدرتها پیش از حکمرانی بر هر جایی بر دریاها کنترل داشتند.
《محمود سریعالقلم: سابقۀ قدرتهای بزرگی مانند پرتغال و اسپانیای قرن شانزدهم یا انگلستان قرن نوزدهم یا آمریکای قرن بیستم و بیست ویکم را که مطالعه میکنیم، میبینیم هر کشوری که بخواهد قدرت جهانی شود، باید نیروی دریایی مقتدری را ایجاد کند. چینیها طی ده سال گذشته، سالانه بین 100 تا 150 میلیارد دلار در حوزۀ قدرت نظامی به خصوص در نیروی دریایی، زیردریایی و در موشک های هستهای بین قارهای خود سرمایهگذاری کردهاند.》
(ایران و ژئوپلتیک جدید جهان/خبرآنلاین/۲۸ اسفند ۱۴۰۰)
در حال حاضر نیز قدرتهای جهانی همگی بر دریا کنترل داشته و قدرتهای آبی هستند و ناوگان دریایی قدرتمندی دارند و چین برای رقابت با امریکا در دریا در حال تقویت خود
است.
《محمود سریعالقلم: بیجینگ لازم دارد نرخ رشد اقتصادی را به بالای 5 درصد برساند، سرمایهگذاری در عرصه نظامی را ادامه دهد و نیروی دریایی چین را بر آسیا و شرق آسیا مسلط کند زیرا که اولین شرطِ نظامی جهت قدرتمند شدن گستردۀ یک کشور، قدرت دریایی آن است.》
(نقش چین در نقشه جایگزین آمریکا به جای برجام چیست؟/پایگاه خبری انتخاب/۲۷ دی ۱۴۰۱)
ایران نیز از سالها پیش برنامه دریایی مشخصی را جهت حضور در دریا برنامه ریزی کرده و اکنون نیز در حال ایجاد جایگاهی جدید برای خود در معادلات دریا و آبهای جهانی است تا بتواند به اهداف خود دست یابد.
《دریادار ایرانی با اشاره به حضور نیروی دریایی ارتش در آبهای سرتاسر جهان بیان کرد: ما تا امروز در تمامی تنگههای راهبردی دنیا حضور داشتهایم و تنها در دو تنگه حضور نداشتهایم که در یکی از آنها امسال حضور پیدا میکنیم و در حال برنامهریزی برای حضور در تنگه پاناما هستیم…دریادار ایرانی در بخش دیگری از سخنان خود که در نخستین همایش ملی تمدن دریایی – مسیر پیشرفت ایراد میکرد، تشریح کرد: سه فرماندهی اقیانوسی شامل فرماندهی اقیانوس هند، فرماندهی اقیانوس آرام و فرماندهی اقیانوس اطلس تشکیل داده ایم که امروز در اقیانوس های هند و اطلس حضور داریم
و به زودی در اقیانوس آرام هم حضور پیدا می کنیم. تجهیزاتی که در آینده به نیروی دریایی ملحق می شود در راستای ماموریت این سه فرماندهی است.》
(امیر ایرانی: در حال برنامهریزی برای حضور در تنگه پاناما هستیم/فارس/۲۱ دی ۱۴۰۱)
علت اهمیت دریا در تعیین ابرقدرتی نیز بیشتر از مسائل نظامی به اقتصاد مربوط است و کنترل آبهای جهانی به نوعی کنترل اقتصاد جهانی است.
《دریادار دوم امیر نصری: معاون تربیت و آموزش نیروی دریایی ارتش با بیان اینکه لزوماً قدرت دریایی به واسطه وجود نیروی نظامی نیست، تصریح کرد: نیروهای تجاری، کشتیرانی، مسافربری، حمل و نقل کالا و… همه نمایشگر قدرت دریایی یک کشور هستند. تقریباً نود درصد حمل و نقل جهانی از طریق دریا انجام میشود چرا که مقرون به صرفه است. و حمل و نقل از طریق قطار، هواپیما و جاده اصلاً به صرفه نیست و هزینه گزافی را در پی دارد.》
(مکران دروازه دفاعی ایران است/خبرگزاری مهر/۲۸ دی ۱۴۰۱)
ایران اکنون توانسته نقشی موثر و فرامنطقهای در تامین امنیت تجارت دریایی برعهده بگیرد و در حال افزایش قابلیت خود در این باره است.
《دریادار ایرانی با بیان اینکه هنگامی که سخن از اقتصاد
دریامحور مطرح میشود، حتماً نیروی دریایی نقش اصلی را در آن دارد، ادامه داد: امروز اسکورت شناورهای ما در همه پهنههای اقیانوسی در حال انجام است. در حال حاضر ما به زبان فوتبالی بیش از یک هزار نفر لژیونر داریم که این ماموریت سنگین را انجام میدهند و آرامش را برای دریانوردان خودمان و با حضورمان در مناطق مختلف برای آن منطقه و جهان فراهم میکنیم.》
(سپاه به رسالت خود در دفاع از مظلومان ادامه میدهد/خبرگزاری دفاع مقدس/۲ بهمن ۱۴۰۱)
از طرفی ایران توان حفظ ثبات، امنیت و بقا کشورهایی مانند تاجیکستان و ونزوئلا را برعهده دارد. همین مسائل باعث شده که بخش مهمی از نظم جهانی در آینده قرن فعلی را گرایش کشورها به مقابله یا همراهی با ایران تعیین کند برای همین میتوان گفت قرن ایرانی در حال تحقق یافتن است اما به معنی تکمیل و به انجام رسیدن آن در کوتاه مدت نیست.
اما چه مقامات ایران و چه غربیها باور دارند ایران هنوز از حیث حتی تسلیحاتی در حدی که بتواند آن را به قدرت جهانی تبدیل کند نیست و هنوز راه زیادی برای بازدارندگی کامل نظامی دارد.
《جمهوری اسلامی ایران در چشمانداز کلی مسائل امنیتی خود کارهای مهمتر از نابودی اسرائیل دارد. بضاعت نظامی ایران هنوز در حد انتظار مقاماتش نشکفته و این کشور همیشه
در تدارک و تجهیز نیروی نظامی توانمند خود است. جواد ظریف به تازگی در جایی گفتهبود:《 امنیت خود را تولید میکنیم، مصرف نمیکنیم. ۱۰۰ میلیارد دلار به منطقه ما سلاح فروختند. کل هزینه نظامی ما به شمول پول حقوق پرسنل کل بازنشستگی نیروهای مسلح روی هم ۱۶ میلیارد دلار زیر ۴ هزار تومانی است. چرا این قدر از ایران نگران هستند چون ما امنیت و پیشرفت خود را از درون میگیریم…خیالمان از آینده راحت است.》
این تصور ایران از قدرت نظامی خود و میزان کارایی آن در برابر کشورهایی چون اسرائیل، امریکا و عربستان سعودی کاملا مبتنی بر واقعیت است و آنها به خوبی از قدرت و ضعف خود باخبرند. یک کارشناس خبره نظامی به نام جک واتلینگ هم در گزارش خود نوشته: ایران به خوبی از قدرت نظامی اسرائیل و امریکا باخبر است و تهدید حضور آنها را کاملا جدی میگیرد. به همین خاطر این کشور توانسته فناوری موشکی و بالستیک خود را ارتقا داده و بروز کند و در صورت بروز هرگونه بحران یا حملهای میتواند از همه جا پایگاههای نظامی و اقتصادی امریکا را در منطقه هدف قرار دهد و زیرساختهای اسرائیل را هم بزند》
(کار کار انگلیسیهاست/جک استراو/ص۳۶۸)
اخبار و مطالبی که از رقابت تسلیحاتی ایران و اسرائیل منتشر میشود هم همه را ازین مسائل آگاه میکند از جمله تلاش ایران و اسرائیل به طور همزمان جهت افزایش قدرت هوایی خود با سفارش تسلیحات از امریکا و روسیه.
《شهریار حیدری نائب رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران با بیان اینکه ایران و روسیه میتوانستند پیش از این اقدام به تولید مشترک جنگنده کنند، افزود: بعد از جنگ هشت ساله ایران و عراق، سرلشگر منصور ستاری فرمانده اسبق نیروی هوایی ایران به توافقات ارزشمندی با اتحاد جماهیر شوروی دست یافت؛ در آن زمان، ایران جنگندههای میگ-۲۹ و سوخو-۲۴ را خریداری کرد و به پروژه «اینتگرال» روسیه برای ساخت هواپیماهای آموزشی و جنگی بسیار علاقهمند شد. این پروژه در ایران «شفق» نام داشت، اما متأسفانه به دلیل فشار آمریکاییها، دوستان روسی ما از این پروژه خارج شدند. اگر تعامل تهران و مسکو ادامه پیدا میکرد، امروز ایران در تولید جتهای جنگنده از چین پیشی میگرفت.》
(چرا سوخو-۳۵روسی به کابوس دشمنان ایران تبدیل شده است؟/ایرنا/۳۰ دی ۱۴۰۱)
《27 دیماه «ایگور لویتین» دستیار ویژه رییس جمهور روسیه در دیدار با «محمد مخبر» معاون اول رییس جمهور کشورمان از آمادگی شرکتهای روسی برای «تولید مشترک بالگرد» با ایران خبر داد.
پیش از این هم امیر مجتبی روحانی مدیرعامل پنها (پشتیبانی و نوسازی هلیکوپتری ایران) در گفتگو با خبرنگار دفاعی تسنیم از تبدیل شدن ایران به قطب منطقهای تعمیر بالگردهای شرقی خبر داده بود.》
(«میل۲۸» و «کاموف۵۲» در سبد خرید بالگرد از روسیه؟/
تسنیم/۲ بهمن ۱۴۰۱)
حتی منتقدان گرایش ایران به شرق هم اذعان داشتهاند که روسیه تمرکز زیادی بر روی بروزرسانی تسلیحاتی خود داشته و میتوان فهمید این همکاریها بسیار موثر در تقویت قدرت نظامی ایران خواهدداشت.
《محمود سریعالقلم: روسها با قیمت های بالای انرژی ، بخش قابل توجهی از درآمد ملیشان را طی پانزده سال گذشته صرف به روز کردن تسلیحات نظامی و پیشرفته تر کردن قدرت خود به خصوص در نیروی هوایی کردهاند》
(ایران و ژئوپلتیک جدید جهان)
در آن سوی ماجرا هم اسرائیل در پی کسب سلاحهای بروز و قدرتمند است تا با دریافت آن از امریکا خود را آماده مقابله با ایران بکند.
شیخ حمد بن جاسم نخستوزیر اسبق قطر طی توئیتی نوشت:
《اسرائیل به شدت در پی به دست آوردن تجهیزات و تسلیحاتی از آمریکا است که بتواند برخی مراکز را در ایران هدف قرار دهد و طرف آمریکایی همچنان برای ارائه این سلاح ها به اسرائیل مردد است.》
《شرکت رافائل با بیان اینکه پهپادها و هواناوها تهدیدی بزرگ برای یگان های نظامی در خطوط مقدم و کاروان های لجستیکی به شمار می روند، افزود که این سامانه را می توان
روی زمین و در مکان حضور نیروهای نظامی، روی خودروها و حتی در کشتی ها نصب کرد.
این شرکت صهیونیستی ادعا کرده که این سامانه از زمان فعالسازی نوعی گنبد نامرئی ایجاد می کند که در طول روز و در هر نوع آب وهوایی، کار محافظت خود را انجام می دهد و با توجه به تجهیزاتی که داراست، به محض احساس خطر و تهدید و یا رصد یک هواناو، پارازیت ایجاد می کند که با آن هواناو کنترل خود را از دست می دهد.
به ادعای شرکت شرکت صهیونیستی رافائل، این سامانه گزینه دیگری نیز دارد و آن رهگیری لیزری انواع تهدیدات است و هم اکنون آماده استفاده و اجرا است.》
(ادعای صهیونیستها درباره مقابله لیزری با پهپادها/ایرنا/۲۶ دی ۱۴۰۱)
《رژیم صهیونیستی درخواست رسمی برای خرید ۲۵ فروند جنگنده پیشرفته «اف-۱۵ ای اکس» با هدف تقویت توانمندی خود برای حمله به ایران را به آمریکا ارسال کرده است…تایمز اسرائیل نوشت، تصمیم (رژیم) اسرائیل با توجه به روابط دفاعی رو به رشد بین ایران و روسیه و نگرانی از اینکه مسکو بتواند سامانه دفاع موشکی پیشرفته «اس-۴۰۰» را به ایران عرضه کند، فوریتتر شده است.》
(توهم تل آویو؛ سفارش جنگنده «اف-15 ای اکس» به آمریکا/فارس/۱ بهمن ۱۴۰۱)
بحرانهای قانونگذاری در ابعاد جنگهای جدید از جمله
سایبری و پهپادی باعث شده تا فضایی جهت رویارویی حداکثری قدرتها و رقبا با یکدیگر فراهم شود.
《قوانین جنگ سایبری و استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین و پهپادها به شکل خطرناکی غیرشفاف است و فضای رایگان برای همه ایجاد کرده. ما نظامهای قدرتمند بینالمللی در مورد سلاحهای هستهای، سلاحهای شیمیایی، بمبهای خوشهای و تجارت تسلیحات ایجاد کردهایم اما تاکنون اقدامی برای مدیریت این حوزه جدید و در حال رشد سریع انجام ندادهایم. مانند گذشته، مسئله خطرناک این است که تعداد کمی از کشورها این مزیت تکنولوژیک را دارند و بنابراین انگیزهای برای توافق روی مرزها ندارند. اما این واقعیت چندان دوام نخواهدداشت. این تسلیحات جدید در نظام حقوقی بینالمللی موجود جا نمیشوند》
(دیپلماسی عریان/تام فلچر/ص۳۰۷)
پایان ابرقدرتی صهیونیسم در غرب آسیا:
راهبرد و برنامه تسلیحاتی و دفاعی ایران سرانجام به مرحلهای رسیدهاست که دیگر اسرائیل با هیچ معیاری ابرقدرت غرب آسیا نبوده و توان کسب دوباره آن را نیز ندارد و این برآورد مقامات نظامی اسرائیل است.
《ژنرال تامیر هایمن: اگر ایران به بمب اتمی دست پیدا
میکند، ما برای نخستین بار، در وضعیتی قرار خواهیم گرفت که تهدید موجودیتی علیه اسرائیل وجود دارد. سیاستمداران اسرائیل باید خطر تهدید هستهای ایران را درک کنند».این ژنرال صهیونیست اذعان کرد: سیاست تحریمها که پس از خروج آمریکا از برجام صورت گرفت، باعث انزوای سیاسی و اقتصادی آن (ایران) نشد و این انزوا واقعی نبود؛ زیرا از حمایت اقتصادی روسیه و چین برخوردار است. آنان (مسئولان ایران) خود را از نظر اقتصادی منزوی نمیدانند».
هایمن خاطر نشان کرد: هر کس سند راهبردی امنیت ملی اخیر آمریکا را مطالعه کند، میفهمد که آمریکاییها قصد ندارد برای سرنگونی نظام [ایران] از قدرت نظامی استفاده کنند و علنا این را نوشتهاند. این مسئله، مخفی نیست. راهبر کنونی [آمریکا] مبتنی بر تحریم و بازدارندگی است که این راهبرد از بین رفته است و دیگر وجود ندارد.》
(ژنرال صهیونیست: راهبرد تحریم و بازدارندگی نظامی در برابر ایران شکست خورده است/فارس/۱۱ دی ۱۴۰۱)
در برنامه اتمی ایران نیز اسرائیل وارد بحران دیگری شده که به منزله پایان هر مدل برتری و بازدارندگی آن است و تمرکز اصلی اسرائیل نیز کماکان همین است.
《پس از غفلت نابخشودنی [دولت نتانیاهو]، هنگامی که وضعیتی را به ارث بردم که در آن ایران در حال غنیسازی ۶۰ درصدی اورانیوم (که عبور از تمام خطوط قرمز ما است) بود و درحالیکه دولت قبل در حال “تماشا و تحمل” آن بود، من
بلافاصله میلیاردها دلار منابع مالی تخصیص دادم و ما برای توقف برنامه هستهای ایران از طریق یک برنامه اقدام کردیم. در حال حاضر این وظیفه ماست و در حال مراقبت از آن هستیم.
وزیر امور خارجه لاپید وزارت امور خارجه را احیا کرد و سفرا و کنسول های زیادی را منصوب کرد. او آغازگر اجلاس نقب بود.
من به دیدار رئیس جمهور ایالات متحده، نخست وزیر بریتانیا، صدراعظم جدید آلمان رفتم. (به منظور بستن قرارداد خرید زیردریایی که سال ها به دلیل تحقیقات و کیفرخواست ها به بن بست رسیده بود).》
(نامه نفتالی بنت به صهیونیستهای ساکن اراضی اشغالی)
امریکا تمام مدلهای بازدارندگی و عدم برخورد نظامی دو کشور جهت عدم وقوع جنگ را تا کنون به کار برده است و اگر بخواهد باز هم دست به کار شود راهی جز خلع سلاح ایران و حذف کامل آن از معادلات جهانی باقی نخواهد ماند.
《نیاز نبود زرادخانه هستهای ایران خاک ایالات متحده را تهدید کند؛ همان احتمال حمله هستهای در خاورمیانه نیز کافی بود تا گزینههای رئیس جمهور آینده ایالات متحده برای رسیدگی به رفتارهای ایران در قبال همسایگانش بسیار محدود شوند. واکنش عربستان سعودی میتوانست این باشد که به دنبال ساخت بمب سنی رقابتگر خود برود و نسلی از تسلیحات هستهای را در بیثباتترین منطقه جهان راهاندازی
کند. ضمنا اسرائیل که طبق گزارشها گنجینهای از سلاح هستهای اعلام نشده را در دست داشت ایران هستهای را تهدیدی جدی میدید و ادعا میشد که به دنبال تهیه برنامههایی برای حمله پیشگیرانه به تاسیسات ایران بود. هرگونه کنش، واکنش یا محاسبات غلط هریک از این طرفها میتوانست خاورمیانه و نیز ایالات متحده را به ورطه نزاعی دیگر بکشاند آن هم در زمانی که تعداد صدوهشتاد هزار سرباز امریکایی هنوز در امتداد مرزهای ایران در معرض دسترسی مستقیم بودند و هر جهش بزرگ در قیمت نفت میتوانست اقتصاد جهان را با هرجومرج مواجه کند. هر از چندگاهی در دوران ریاست جمهوریام برای شبیه سازی نوع درگیری با ایران سناریوهایی را از نظر میگذراندیم؛ میدانستیم که در صورت ضرورت یافتن جنگ ممکن بود هرچه به دنبالش بودم از دست برود و این موضوع باعث میشد از سرعت پیشرفت آن بحث و گفتوگو بکاهم》
(سرزمین موعود/باراک اوباما/ص۶۵۵)
《اگر میخواستیم امریکا برنامه اتمی ایران را تحت قاعده درآورد و در جنگی یکطرفه برای تحکیم ثبات در خاورمیانه وارد نشود، میبایست ابتدا تمامی راهحلهای سیاسی را میآزمودیم و همه راههای ممکن را میرفتیم. طی سالهای دراز، این نکته را دریافتهبودیم که امریکا و ارزشهایی که به آن پایبند بودیم تنها زمانی تاثیر خود را میگذارند که صبر و بلوغ سیاسی خود را برای یک همپیمانی سازنده نشان دهیم》
(هر روز موهبتی است/جان کری/ص۶۲۰)
نباید تصور کرد فشارها برای کنترل ایران صرفا به جهت ایدئولوژی ضد صهیونیستی حکومت است بلکه راهی است برای مقابله قدرت ایران زیرا در معادلات غرب نباید ایران تا این حد از بازدارندگی در برابر اسرائیل دست پیدا میکرد.
《سردار حسنزاده فرمانده سپاه تهران بزرگ با بیان اینکه ما امروز در یک نقطه درگیری نهایی با رژیم صهیونیستی هستیم، تأکید کرد: برخی میگویند چون ما مواضع انقلابی داریم و انقلابی عمل میکنیم آنها با ما مشکل دارند، اما رهبر انقلاب فرمودند که اینگونه نیست، دشمنی با ایران اسلامی برای این است که ایران به ایران قوی تبدیل نشود، اصلا به تاریخ انقلاب اسلامی بازنمیگردد و به سالهای قبل و موقعیت کشورمان باز میگردد. سردار حسنزاده افزود: رهبر انقلاب اشاره کردند که کشورمان در چهارراه جهان قرار دارد و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مورد تهاجم و تهدید بوده است. خرمشهر که در دفاع مقدس از ما گرفتند و حدود یک سال بعد از دشمن باز پس گرفتیم طبق تاریخ دو یا سه بار دیگر نیز تصرف شده است. بوشهر ما را پرتغالیها تصرف کردند و انگلیسیها و آمریکاییها نیز به نحو دیگری این کار را انجام دادند.
فرمانده سپاه تهران بزرگ با اشاره به جلسات دشمنان برای ایجاد ناامنی و گسترش آن در مدت اخیر در ایران اسلامی، گفت: دشمنان فکر میکردند که نظام قادر به کنترل و مدیریت شرایط نیست و در یکی از جلسات خود که در یکی از
کشورهای عربی که دوم مهرماه به عنوان اتاق جنگ برگزار شد، با یکدیگر اختلافنظر برمیخورند. یکی از طرفهای حاضر در این جلسه به طرف دیگری میگوید مگر شما نگفتید اینها قادر به مدیریت اوضاع نخواهند بود، اما ایران با حرفهایگری به خوبی توانست این موضوع را مدیریت کند. دشمنان میخواستند تلفات بسیاری از ما بگیرند اما نتوانستند.》
(آمریکا ۵۵ هزار میلیارد دلار، هزینه هدایت «فتنه عظیم» کرد/خبرگزاری بسیج/۱۴ آذر ۱۴۰۱)
راهی هم برای تفاهم و سازش بنا به دلایل متعدد وجود ندارد و نه غرب به کمتر از خلع سلاح کامل و حذف ایران از معادلات جهانی قانع است و نه ایران توان بقا با خلع سلاح کامل را دارد.
《حجت الاسلام سید ضیاءالدین آقاجانپور رئیس سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع: برخی میگویند چرا با آمریکا و کشورهای اروپایی سازش نمیکنید تا مشکلات حل شود، ما به آنها میگوییم، ماهیت نظام اسلامی با ماهیت نظام سلطه در تعارض است. ماهیت آنها زورگویی است. آنها به دنبال تحمیل خواستههای خود به ملتها هستند. آنها میگویند هر چه که ما میگوییم باید بپذیرید و گوش به فرمان ما باشید و در واقع خواستههای آنها پایانی ندارد. تا زمانی که به طور کامل تسلیم خواستههای آنها نشویم، دست از سر ما بر نمیدارند. تنها راه مقابله ما با آنها قوی شدن است.》
(ماهیت جمهوری اسلامی با نظام سلطه در تعارض است/
خبرگزاری مهر/۱۵ دی ۱۴۰۱)
بحرانهای ایران ذاتی و مختص جغرافیای ایران است و نه زیاده خواهی و میل به تاسیس امپراتوری مردم یا ایدئولوژی حکومت! زیرا بدون سلطه و کنترل ایران هیچ ابرقدرتی توان حفظ جایگاه خود در جهان را ندارد و اگر رو به انزوا بیاوریم و خلع سلاح شویم به زمین بازی قدرتها تبدیل خواهیم شد.
《مشاور فرمانده کل نیروهای مسلح تاکید کرد: از آنجا که جمهوری اسلامی دارای موقعیت راهبردی و ژئوپلیتیک خاص در منطقه غرب آسیا است، بدخواهان و زورگویان مستکبر عالم همواره به دنبال وابسته کردن و به تاراج بردن منافع ملی کشورمان بودهاند. امروز ملت بزرگ ایران برای نخستین بار در تاریخ خود، در مقابل زیاده خواهان و بدخواهان ایستاده و هرگز در برابر جنگ سخت، نرم و عملیات روانی و جنگ شناختی دشمن مرعوب نشده و به هیچ عنوان حاضر به خدشهدار شدن منافع ملی، تمامیت ارضی و آرمان استقلالخواهی خود نخواهند شد》
(مهمترین راهبرد نظام، قوی شدن و عدم وابستگی به استکبار جهانی است/خبرگزاری مهر/۱۸ دی ۱۴۰۱)
خلع سلاح ایدئولوژیک ایران:
هرچند ایران قوی صرفا یک تهدید برای صهیونیسم نیست
بلکه قدرت نرمی در اختیارمان هست که در سطح جهانی توانسته برای امریکا بحران ایجاد کند و برای همین این ماجرا وارد اسناد امنیت ملی امریکا و به عنوان یک رقیب شناخته شده است.
《حجت الاسلام حسین طائب: کشورهایی که دموکراسی آمریکایی را تضعیف میکنند و مدل جدید حکمرانی را به جهان معرفی میکنند که در راس آن ایران است را [امریکا چالش]عنوان میکنند که اولویت مقابله با ایران است.》
(ایران همه نوع جنگ با آمریکا را تجربه کرده است/ایرنا/۷ دی ۱۴۰۱)
امریکا خود یک انقلاب است و پیامی برای بشریت دارد و بیش از آنکه یک ملت باشد یک آرمان است و رئسای جمهور آن نیز به خوبی این را میدانند و آن را تبیین کرده و به آن افتخار میکنند.
《ما میتوانیم الهامبخش مردمان دیگر در دستیابی به آزادیشان باشیم؛ ما میتوانیم سخنگاههای بینالمللی تشکیل دهیم و استانداردهایی جهانی برقرار کنیم تا دیگران آنها را الگو قرار دهند؛ ما میتوانیم به کشورهای تازه به مردمسالاری رسیده کمک مالی دهیم تا برای خود نظام انتخابات آزاد پی بریزند. برای آنها روزنامهنگاران ناوابسته آموزش دهیم و نهال شرکت در امور اجتماعی را بارور کنیم ما میتوانیم از رهبران محلی که حقوقشان پایمال میشود پشتیبانی کنیم میتوانی حکومتهایی را که به مردم خودشان ظلم میکنند مورد تحریمهای بینالمللی قرار دهیم》
(جسارت امید/باراک اوباما/ص۴۲۵)
اما آرمانهای امریکایی دیگر نه جاذبه دارند و کارایی جهت کنترل و رهبری جهان. انتقاد روسها به امریکا صرفا نظامی و اقتصادی نیست و به مدل انتقاد ایرانی مدام نزدیک میشود.
《مدودف ضمن اشاره به شکست سیاست بینالمللی آمریکا و متحدانش، تصریح کرد: رویاهای غرب درمورد جهانی تک قطبی، جایی که یک فرد میتواند سلطنت و اراده خود را دیکته کند، محقق نشده است. در شرایط مدرن، غرب به هیچ وجه قادر به ارائه ایدههای جدیدی به جهان نیست که بتواند بشریت را به پیش ببرد و مشکلات جهانی و تامین امنیت جمعی را حل کند.》
(مدودف: جهان به خطر جنگ جهانی سوم نزدیک شده است/فارس/۳ بهمن ۱۴۰۱)
《چین گانگ وزیر امور خاجه چین در قاهره گفت: چین همچنین از کشورهای خارج از منطقه خاورمیانه می خواهد به حق حاکمیت کشورهای خاورمیانه احترام بگذارند و از دخالت در امور داخلی کشورهای این منطقه پرهیز کنند. چین از این کشورها می خواهد چندجانبه گرایی واقعی را تمرین کنند و از تحمیل یکجانبه گرایی قلدرمابانه که باعث درگیری ها می شود، پرهیز کنند》
(تاملی بر سخنان وزیر خارجه چین در مصر؛ ضرورت احترام به تمامیت ارضی کشورها/ایرنا/۲۸ دی ۱۴۰۱)
این آرمان امریکایی شامل اقتصاد هم میشود و یک مدل جهت تقلید به جهان ارائه داده و از عدالت به شکل خودش حمایت کرده و سفی دارد تا جهان از آن پیروی کنند.
《هیچکس دوست ندارد تنگدست بماند و در کشوری زندگی کند که ثمره کار و کوشش او به جیب دیگران ریخته شود. در سامانه بازار آزاد و مردمسالاریهای آزاداندیشانه که اکنون ویژگی بیشتر کشورهای پیشرفته را شکل میدهد، امکان خطا هست؛ این سامانهها شاید رجحان منافع قدرتمندان را بر منافع ضعیفان بازتاب دهند. اما این سامانهها را همیشه میتوان تغییر داد و در آنها دستکاری کرد؛ و به دلیل همین آمادگی برای پذیرفتن تغییر است که کشورهای دارای سامانه مردمسالاری زندگی بهتری برای مردمشان فراهم کنند》
(جسارت امید/باراک اوباما/ص۴۲۴)
انقلاب ایران هم دقیقا درباره عدالت و اقتصاد ادعاهایی داشته و در این باره سعی دارد تا بتواند مدلی غیر از نظم اقتصاد جهانی امریکا ارائه دهد.
《اسلام سیاسی که آیت الله خمینی بنیاد آن را گذاشت و بسیاری از روحانیون شیعه از آن تبعیت کردند در بسیاری از وجوه شباهت تام و تمامی به جنبش کاتولیک امریکای لاتین دارد. آنجا هم به این حرکت لقب الاهیات آزادیبخش دادند و چنین استدلال میکردند که وظیفه کلیسا بهبود معیشت و سطح زندگی مردم و اعطای حقوق شهروندی به قاطبه آنهاست. روحانیت بومی ایران معمولا پوسته زندگی در شهرهای خود را میشکافد و به دل جامعه میروند و این شبیه همان کاری است که کشیشهای کاتولیک مثلا در ایرلند میکردند. از این رهگذر روحانیون از یک قبول عمومی و نفوذ طبیعی در میان تودههای مردم برخوردار بودند》
(کار کار انگلیسیهاست/جک استراو/ص۴۸و۴۹)
انقلاب ایران توانست لیبرال دموکراسی را در غرب دچار تضاد محتوای و استاندارد دوگانه کرده و همین طور منجر به آن شود که به رقیبی برای موجودیت آن تبدیل شود.
《آیتالله سیدحسن عاملی اظهار کرد: انقلاب اسلامی در سه عرصه ضربه بزرگی به تمدن غرب و به مجریان اندیشه لیبرالیسم زد.
وی افزود: اول اینکه باعث شد آنها بسیاری از اصول لیبرالیسم و بندهای قانون اساسی خود را زیر پا بگذارند؛ برای حجاب جریمه گذاشتند در حالی که طبق اندیشه سکولاریسم، اصحاب هر دین در انجام مراسم و آداب دینی خود آزاد هستند، برای مناره که از اختصاصات دینی ماست (برخلاف گنبد) رفراندوم گذاشتند و تخریب کردند. چون هم حجاب و هم گلدسته حضور و حیات اجتماعی و کارکرد اجتماعی دین اسلام را می رساند.
نماینده ولی فقیه در استان اردبیل با بیان اینکه تفکر لیبرالیسم بر آزادی جریان اطلاعرسانی و آزادی بیان تاکید خاص دارد و بدون آن جامعه را مساوی با دیکتاتوری حتمی میداند، بیان کرد: غربیها تمام کانالهای ایران را از ماهوارهها حذف کردند و تحمل روشنگری حتی با یک کانال ایران را هم نداشتند این بدترین انصراف و استعفاء از اصول مسلم لیبرالیسم است.
وی ادامه داد: داد آمریکا و اروپا به آسمان بلند است که شاهراه اطلاعرسانی باید آزاد باشد و دانستن حق همه هست و هیچ کس حق ندارد انسانها را از حق دانستن محروم کند، اما به ته قضیه که میرسیم میبینیم این شعار را فقط برای دشمنان خودشان اجرا میکنند و خودشان به راحتی آب خوردن، کانالهای اطلاعرسانی مخالف را میبندند.
آیتالله عاملی با اشاره به مسدود کردن شبکههای بینالمللی ایرانی از ماهوارهها توسط اروپاییها تصریح کرد: اروپا تمام کانالهای بین المللی ایران و طرفداران ایران را از ماهوارههای خود حذف کرده؛ مثل کوثر، العالم، المنار و اخیراً پرستیوی را نیز بست. یعنی میخواهد ملتهای خودشان و ملتهای دنیا را کانالیزه کنند.
او تاکید کرد: از آن طرف دادشان بلند است که چرا ایران امثال اینستاگرام را بسته است، اگر بستن بد است از همه بد است و اگر خوب است باید از همه خوب باشد. اهل فن میدانند که آنچه اروپا انجام داده بر خلاف اندیشه لیبرالیسم و بر خلاف منشور اتحادیه اروپا و قوانین اساسی آنها است.
رئیس شورای فرهنگ عمومی استان اردبیل تشریح کرد: از یک طرف داد میزنند هیچ امر مقدسی نداریم و خدایا ما را از شر مقدسات خلاص کن و میگویند آنچه مقدس است، امیال انسانهاست، پس راهپیمایی حتی علیه خدا نیز جایز است و میتوان حتی برای پیامبران کاریکاتور کشید و آنها را مسخره کرد تا حرمت آزادی شکسته نشود!!! اما از آن طرف اجازه نمیدهند حتی یک کلمه تحقیق درباره هولوکاست صورت بگیرد.
وی اصافه کرد: از یک طرف میگویند آزادی انسانها را فقط اضاعه حق دیگران میتواند محدود کند اما از آن طرف خودشان اصلیترین عامل اضاعه حق انسانها هستند. این ها همه نشانه افول تمدن آنهاست هر وقت هم سوال میکنی به غیر از جواب تکراری، حرف جدیدی ندارند. تمدنی که برای سوالات جدید جوابهای تکراری و کهنه خود را تکرار کند، این نشانه افول است.》
(آشکار شدن ماهیت دشمنان ایران با رفتارها و معیارهای دوگانه/فارس/۲ دی ۱۴۰۱)
شاید گمان کنیم اینها صرفا ادعاهای یک روحانی صاحب مقام و حامی حکومت ایران است اما اخبار غرب در رسانههای آنها چنین ادعاهایی را کاملا تایید میکند.
《پس از جنگ جهانی دوم و تا سالهای پایانی دهه ۱۹۸۰، جدایی نهاد دین از نهاد دولت، به جنبشهای اجتماعی جدید که عمدتا برای دگرگون کردن سبک زندگی مبارزه میکردند، امکان پیشروی بدون مانع کلیسا را میداد. در این سه دهه دولت و پارلمان توانستند با وجود مقاومتهای آشکار و نهان جمعیت عمدتا کاتولیک مذهب فرانسه، رنگ و بوی مذهبی را از
بسیاری از قوانین مرتبط با حقوق مدنی بزدایند.
با این حال در اواخر دهه ۱۹۸۰، یعنی زمانی که فرزندان مهاجران مستعمرات پیشین فرانسه در شمال آفریقا با مدرسه، بهعنوان یکی از اولین نهادهای دولتی روبهرو شدند، تنش میان دولت و دین بار دیگر بالا گرفت. شاید ماجرای مقاومت چند دختر مسلمان از رفتن به کلاس شنا با مدرسه دولتی در سال ۱۹۸۹، یکی از اولین و بزرگترین نمودهای این چالش جدید بود. این ماجرای به ظاهر ساده، تبدیل به یک جنجال سیاسی رسانهای شد و سرانجام شورای حکومتی (معادل دیوان عدالت اداری) با صدور رائی اعلام کرد دانشآموزان و والدین آنها موظف به احترام به قانون جدایی دین از نهاد دولت هستند و دانشآموزان مدارس دولتی باید از برنامههای آموزشی و ورزشی بدون توجه به دستورات مذهبی پیروی کنند. در حالی که در این مورد، نه خبری از کلیسا و نه هیچ نهاد دینی دیگری نبود، تفسیر گسترده (موسع) از قانون لائیسیته ۱۹۰۵، زمینه را برای یک کشمکش جدی میان پیروان آیین جدید و دولت فرانسه آماده کردبا بالا گرفتن تنشها و بهخصوص ورود گسترده دختران دانشآموز با حجاب به مدراس، پارلمان فرانسه در سال ۲۰۰۴، قانون «ممنوعیت حمل نشانههای آشکار مذهبی» در مدارس را تصویب کرد. اگرچه واضح است که هدف این قانون دختران مسلمان هستند، اما حکومت فرانسه بهدلیل پایبندی به اصل لائیسیته و بیطرفی در قبال مذهب، حق اشاره به دین یا «نشانه مذهبی» خاصی را ندارد. این در حالی است که دانشآموزان بسیار کمشمارتر یهودی، عمدتا به مدارس خصوصی ویژه خود میروند و امکان پوشاندن سر با
کیپا را دارند. از سوی دیگر، انداختن آویز صلیب، نماد مسیحیت، به دور گردن چون مشهود نیست، مشکلساز به شمار نمیرود.یکی دیگر از قوانین جنجالبرانگیز در رابطه با اسلام در سال ۲۰۱۰ تصویب شد. این بار هم پارلمان فرانسه، به همان دلیل پیشین، به جای قانون «ممنوعیت برقع» قانون «ممنوعیت پوشاندن صورت در اماکن عمومی» را تصویب کرد. به این ترتیب پوشاندن صورت زنان با برقع، دستکم ۱۵۰ یورو جریمه دارد.
این قوانین و اعمال محدودیت بر محافظهکارترین مسلمانان جامعه فرانسه از سوی دولتی که بنا به تعریف باید در قبال دین و مذهب مطلقا بیاعتنا و بیطرف باشد، به بحث درگیری اسلام با لائیسیته فرانسوی دامن میزند.》
(سالگرد جدایی دین از دولت در فرانسه؛ چرا لائیسیته فرانسوی حریف اسلام نمیشود؟/یورونیوز فارسی/۱۰ دسامبر ۲۰۲۱)
انقلابی بودن حکومت ایران، آرمان بودن ایرانیان تا یک ملت در درون مرزهای خود دقیقا دلیلی است که منجر به ایجاد یک قدرت نرم جهت رقابت با امریکا لااقل در ابعاد منطقهای شدهاست تا کشورها و ملتهای ناراضی با ایران همراه شوند. امریکا این قدرت نرم را نیز یک خطر برای بقا صهیونیسم نیز میداند و مدل مبارزه با آن را از میان بردن آن انقلاب دانسته و علنا رئسای جمهور امریکا درباره این موضوع مطالبی نوشتهاند.
《چرا وقتی ایران در تنگنای مالی بود، اوباما با توافق هستهای موافقت کرد؛ توافقی که میلیاردها دلار دارایی آن کشور را آزاد میکرد تا فعالیت تروریستی خود را هر چه بیشتر منسجم کند؟ من این موضوع را درک نمیکنم.
ایران تا زمانیکه متعصبان مذهبی بر آن حاکم باشند ملتی قدرتمند است. مادامی که این افراد در قدرتمند، ایران دشمن ما و تهدیدی برای موجودیت اسرائیل خواهدبود. رهبر عالیمقام آنان آیت الله خامنهای وعده دادهاست اسرائیل تا ۲۵ سال آینده وجود نخواهدداشت. ما باید این تهدید را جدی بگیریم و برای رفع آن اقدام کنیم》
(چگونه عظمت را به امریکا بازگردانیم/دونالد ترامپ/ص ۵۶ و ۵۷)
مقامات نظامی ایران نیز به خوبی ازین ماجرا با خبر بوده و سعی در تبیین این قدرت نرم و خصوصا حفظ و تقویت آن داشته تا بتوانند ایران را در معادلات جهانی حفظ کنند.
《فرمانده کل سپاه عنوان کرد: برای قدرتمند شدن کشور در کنار رهبر بزرگ به یک مکتب بزرگ نیاز است. ما امروز با الهام از ارزش های این مکتب که در مسیر جهاد و شهادت است ایستاده ایم چون با مکتب عاشورا پیوند خورده ایم. مکتبی که به فکر کرامت و آزادگی و حریت انسان است و این مکتب انسان میسازد.
در نظام اسلامی فرمانده یک رهبر است چون خاصیت نفوذ به دل ها را دارد و فقط دستور صادر نمی کند بلکه الگوهای رفتار و اخلاق و اعتقادات او در زیرمجموعه جریان پیدا میکند.》
(جنگ هایی که به ما تحمیل میشود برای ما سازنده است/فارس/۷ دی ۱۴۰۱)
مطابق مطلبی که از ترامپ آورده شد در میان دموکراتها هم روش همین مدل خلع سلاح است و آن مقابله با کنترل قدرت در اختیار مرجعیت شیعه است یعنی خلع سلاح ایدئولوژیک.
《محمد جواد لاریجانی: ۴ هفته پیش خانم کلینتون یک سخنرانی داشت، کلینتون یکی از تاثیرگذاران در سیاستگذاری دموکراتیک در آمریکا است در اظهارات اخیرش به سه موضوع اشاره می کند. یکی اینکه گفته است باید تماسمان را با جامعه روحانیت در ایران بیشتر کنیم و به آنها بگوییم که شما نترسید ما اصلاً قصدی برای اسلام نداریم فقط شما بر اعمال برخی از احکام اسلامی در ایران اصرار نکنید. نکته دومی که کلینتون به آن اشاره کرد این بود که ما قصد نداریم جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم ما به دنبال این هستیم که جمهوری اسلامی فضا را باز کند و کسانی که سکولار هستند میدان داشته باشند و به احکام اسلامی شامل مسائل مربوط به حجاب موقتاً عمل نشود.》
(گفتوگوی فارس با محمد جواد لاریجانی؛ ارزیابی غرب از انقلاب اسلامی چگونه است؟/فارس/۲۴ دی ۱۴۰۱)
اینکه قدرت ایدئولوژیک تا چه میزان مهم است و تا چه اندازه توان افزایش قدرت را دارند میبایست به برآوردهای کشورهای منطقه و شناخت آنها از تاریخ ایران رجوع کرد.
《سعدالله زارعی: در زمان حیات حیدر علیاف، یک هیئت آمریکایی به باکو رفته و رئیس این هیئت ضمن بحثهای مختلف گفته بود نظام جمهوری اسلامی ایران دوام نخواهد آورد! رئیسجمهور وقت جمهوری آذربایجان به رئیساین هیئت گفته بود، شما نمیدانید که مذهب در ماندگاری حکومت ایران چه تأثیری دارد. من به شما میگویم در طول قرنهای گذشته، هرگاه در ایران حکومت مذهبی پدید آمده، قرنها دوام آورده و جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است و گفتنی است که حکومتهای مذهبی در گذشته با نظام جمهوری اسلامی تفاوت ماهوی نیز داشتهاند. اکنون اسلام ناب در ساختار نظام جای گرفته و این ساختار تاکنون بیسابقه بوده است.》
(به کاهدان زدید!/فارس/۴ آبان ۱۴۰۱)
مقامات نظامی ایران هم دقیقا در جریان تمامی این مسائل بوده و از اهمیت آن آگاه هستند و سعی در تقویت آن داشته و میدانند قدرت به صرف تجهیزات نیست بلکه شرط اول قدرت باورهای فردی است.
《امیر دریادار شهرام ایرانی: دشمن امروز صرفاً بر تجهیزات تکیه نداشته و بر روی تقویت اعتقادی نیروهای خود کار میکند و به عبارتی آنچه دشمن امروز در اختیار دارد صرفاً تجهیزات نیست چون تجهیزات را هم باید انسانها و نیروهای انسانی بهکار گیرند و به همین سبب بر روی تقویت مباحث اعتقادی نیروهای خود کار میکند.
فرمانده نیروی دریایی ارتش تصریح کرد: اینگونه نیست که یک سرباز، خلبان و ملوان آمریکایی ۱۰ هزار مایل را طی کرده و وارد حوزه دریایی عمان و خلیج فارس و منطقه غرب آسیا شود و بخواهد حرکتی انجام دهد.
دریادار ایرانی تأکید کرد: بدون شک دشمن درحال کار در حوزه اعتقادی خویش بوده که از نظر ما اعتقادی نیست لذا امروز که این گام مهم یعنی تاسیس اولین مدرسه قرآنی در منطقه یکم امامت نداجا برداشته شد زمینهای برای شکلگیری و مسیری است که در بیانیه گام دوم بهدرستی به آن اشاره شده است.》
(دریادار ایرانی: باید از نقطه دفاع بر دشمن بتازیم/فارس/۲۰ دی ۱۴۰۱)
حافظان منافع امریکا در ایران:
شاید برخی از مردم ایران با شنیدن نام تحزب و نظام دموکراتیک احساس احترام کنند و تصور اینکه باورها و ارزشها و مطالباتشان مورد توجه قرار میگیرد باعث جذبشان شود اما وقتی غربیها دموکراسی در ایران مدنظرشان است دقیقا چیزی که مردم تصور دارند نیست زیرا اگر تمام ایرانیان خواسته و مطالبهشان توسط حکومت شنیده و لحاظ شود اما هیچ حزب و گروهی خواسته غرب را رهبری نکند یا چنین حزبی پایگاه اجتماعی نداشته باشد آن نظام را غرب دموکراتیک ندانسته و میگویند که مردمش توسعه نیافته، استبدادزده و فریب خورده هستند و فاشیسم و توتالیتاریسم
بر آن کشور حاکم است اما اگر یک حزب یا یک فرد مطالبات و منافع آنها را نمایندگی کند آن نظام برایشان چندصدایی و دموکراتیک هست! جالب است راه توسعه یافتگی را هم همین میدانند و اخیرا وقتی سبزها کمتر از سه درصد آرا انتخابات را کسب کردند غرب سعی در تامین منافع خود از روشهای دیگر و حتی غیر دموکراتیک بود تا بگوید این دنبال کردن منافع ما در کشورتان باعث توسعه سرزمینتان خواهد شد!
《موردی در میان نیست که به واسطه آن بگوییم همکاری ایران و آژانس غرور این ملت بزرگ را جریحهدار کردهاست. تا همینجا هم حکومت ایران سرمایهگذاری هنگفتی روی این برنامه کرده و حق قانونی اوست که به آن ادامه دهد. البته همه در بدنه جامعه ایران با چنین حرکتی همراه نیستند که این پدیدهای طبیعی مینماید چون چندصدایی در ساختار سیاسی ایران هم امری پذیرفته است. در آن میانه افرادی چون زیباکلام هم در ایران وجود دارند که این برنامه را ایدئولوژیک میدانند و عقیده دارند این هزینهها میباید در جای دیگری صرف میشد》
(کار کار انگلیسیهاست/جک استراو/ص۳۶۳)
در حال حاضر حاکمیت در ایران بدون فشار از بالا و با صندوق رای به حالت یکدست درآمده و همین باعث شده تا سرعت تصمیمگیری بسیار زیاد شود و هیچ نیرویی که منافع غرب را رهبری کند در قدرت وجود ندارد و یکدستی باعث قدرت نرم زیادی در برابر اسرائیل گردیده است.
《حسین طائب: روند دیگر نگاهی است که آمریکایی ها به ما می کنند، برآوردی که آنها از ما دارند. یک موقع هست که ما در درون گفتمان هستیم، می آییم بحث می کنیم. در همین درون گفتمانی هم یعنی در انقلاب جمهوری اسلامی یک گفتمان است، در درون خودش با گفتمانهای متکثر روبرو می شود. ما در دوره ی قبل، غربگرا داشتیم، انقلابی داشتیم. امروز دیگر گفتمان یکپارچه شده انقلابی، در حاکمیت. می گوییم داریم می رویم به سمتی که تقابل بین غرب و انقلاب است. دیگر در داخل غربگرا در حاکمیت نیست، یکپارچگی حاکمیت اتفاق افتاده است که تولید قدرت بکند برای خدمت به مردم، و ایستادگی در مقابل غرب و زیاده خواهی های غرب…ایران موفق شده است در داخل به یک انسجام برای تولید قدرت برسد، در این انسجامش روابط بیرونی خودش را دارد تنظیم می کند، عضویت در شانگهای، حضور در بریکس، برقراری ارتباطهای منطقه ای در عرض یک سال دولت ۱۳۰ میلیارد دلار تفاهم نامه با کشورهای همسایه و منطقه خودش انجام بدهد.》
(زمینهها، ویژگیها و اهداف اغتشاش ۱۴۰۱ و تفاوت آن با آشوبها و فتنههای گذشته/مشرق/۲۸ آذر ۱۴۰۱)
مقامات ایران مدام از خطرات تفرقه، نبود اتحاد و اختلاف میگویند و سعی دارند همه را دعوت به کنار گذاشتن اختلاف و ایجاد اتحاد بکنند.
《در کل کشور به اتحاد کلمه و همدلی نیاز داریم چه برسد به مجموعههای انقلابی که باید کاملاً از افتادن در دام نحلههای گوناگون فکری و جناحگرایی پرهیز کنند.
خودداری از کارهای صرفاً ویترینی و شکلی، و مراقبت از تولید آثار خنثی و بدون جهتگیری صحیح توصیههای دیگر رهبر انقلاب به رئیس و تعدادی از مدیران سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری بود》
(آیتالله خامنهای: ملاحظه و رعایت اقتضائات کار فرهنگی تبلیغی راهبردی ضروری و همیشگی است/تسنیم/۲۸ دی ۱۴۰۱)
اما وقتی به ارزش اتحاد پی میبریم که وضعیت کشورهایی که دچار هرج و مرج در راس حکومت هستند را بررسی کنیم و مهمترین کشور درین باره برای ایران اسرائیل است.
《بایستی اسرائیل در حالی به هشتادمین سال تأسیس وارد شود که شاهد بیشترین اتحاد و کمترین دودستگی باشد، برای برخورد بدون ترس با اختلافات به شناخت نحوه مدیریت اختلافات بین مسئولان نیاز داریم، ما حتی در بحث و جدل موفق نیستیم بنابراین مسئولیت ما روشن است و آن گوش دادن به صدا و خواستههای همه است. من جامعه اسرائیلی و نظام کلی و سیاسی را میبینم، اردوگاههایی را میبینم که در امتداد جبههها برای رویارویی فراگیر آماده هستند اما من نگران این هستم که ما در آستانه ورود به درگیری داخلی هستیم که ممکن است ما را از بین ببرد》
(هرتزوگ: اسرائیل در آستانه درگیری داخلی است/فارس/۴بهمن ۱۴۰۱)
با این وضعیت غیرمتحد اسرائیل توان رویارویی با ایران را نخواهد داشت و به همین دلیل قدرتش در برابر ایران کم خواهد شد.
《سعدالله زارعی: رژیم صهیونیستی شرایط آرام داخلی و وحدت احزاب و دستگاههای حکومتی را در اختیار ندارد و این اولین پیشنیاز ورود به فاز اقدامات گستردهتر نظامی است. الان بنیامین نتانیاهو حتی اگر دست به اقدام نظامی علیه یکی از اضلاع جبهه مقاومت بزند، قادر به همراه کردن مخالفان جدی خود در داخل نیست》
(رژیم صهیونیستی، غرق در تنشها/روزنامه کیهان/۲۰ دی ۱۴۰۱)
راه حلی که میتواند به اسرائیل کمک کند این است که یا مانند ایران حاکمیت و ملت تقریبا یکدست و منسجمی ایجاد کند یا ایران را هم تا جای ممکن دچار چنددستگی، هرج و مرج و از میان بردن انجسام کند.
《سعدالله زارعی: در فتنههای ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸، تفرقه مهمترین دستورکار دشمن بود. در فتنه ۷۸ یک جریان که تلاش خود را طی دو سال معطوف به دوپارچهسازی ملت کرده بود، تلاش نمود تا تشکلهای دانشجویی و دانشجویان را با نیروهای عظیم حزباللهی و بسیجی درگیر کند و در نهایت بخشی از مردم را در مقابل بخش دیگری از مردم به صحنه آورد که البته
قرین موفقیت نبود. در فتنه سال ۸۸ هم که از قبل روی دوپارچهسازی نخبگان کار شده بود، تلاش شد تا مردمی که به فلان کاندیدای شکستخورده رأی داده بودند را در مقابل مردمی که به کاندیدای پیروز رأی داده بودند، قرار داده و میان آنان جوی خون راه بیندازند…از نظر روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی تاریخی، شاید هیچ ملتی به اندازه ملت ایران به «رهبر» متکی نبوده است تا جایی که میتوان دورانهای اقتدار و نیز ضعف ایران را به پیدایی رهبران قدرتمند و نیز ضعیف مرتبط دانست. دشمن به خوبی میداند در این چهلوچهار سال اگر وجود امام و رهبری نبود، ایران نمیتوانست از طوفانها و حوادث سهمگین به سلامت عبور کند.》
(ملت، غلبه بر مهندسی تفرقه/فارس/۲۸ مهر ۱۴۰۱)
در اسرائیل نیز دستهبندیها بر اساس مذهبی بودن، سکولار و چپ بودن و نژادی و قومی است حتی در درون قوم یهود و نه مهاجرها و اعراب!
《میراف ارلوزوف نویسنده یادداشت میافزاید: ایده چهار قبیله مجزا چیز تازهای برای ما نیست، این مسئله را هفت سال پیش ریولین رئیس (وقت رژیم صهیونیستی) در سخنرانی معروفش که به سخنرانی قبایل هم مشهور شده، مطرح کرده بود.
براساس این نظریه امروز چهار قبیله حریدیم(مذهبیهای افراطی)، عرب ها، لائیکها و صهیونیستم دینی(ناسیونالیسم یهود) در فلسطین اشغالی فعال هستند و هر یک اسرائیل را به سمت و سوی خود میکشند.
نویسنده سپس اعتراف میکند، این چهار قبیله هرگز امکان تقاطع با یکدیگر را نداشته و در تمام ابعاد و مسایل حتی در بخش آموزش هم راه خود را می روند.》
(اوضاع به این شکل پیش برود اسرائیلی در کار نخواهد بود/تسنیم/۲ بهمن ۱۴۰۱)
وضعیت اسرائیل در خیلی موارد شبیه به ایران است و نوعی موازنه در میان دو کشور از حیث خیلی مسائل از جمله اتحاد میان مردم برقرار شده است و شکافهای اجتماعی و سیاسی مشابهی دارند.
《هرچه از عمر رژیم نامشروع صهیونیستی گذشته، شکاف ها و اختلافات طبقاتی و چند دستگی در درون این رژیم افزایش یافته است که نمونه های آن را در سالهای گذشته در تظاهرات متعدد قشر سکولار مشاهده شده است. آنها نسبت به اختصاص بودجه و منابع مالی رژیم صهیونیستی به قشر دینی صهیونیستی و حریدی و دادن امتیازات گسترده اقتصادی در طول سالهای گذشته به آنها به شدت انتقاد کرده اند؛ بویژه که نفود این قشر در همه ساختارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی روز به روز افزایش یافته است.》
(علت تنش آفرینی جدید اسرائیل چیست؟/ایرنا/۷ بهمن ۱۴۰۱)
همین اتحاد و یکدستی حکومت در هر کشوری خصوصا رقیب به بحرانی برای غرب تبدیل میشود زیرا ترمزی برای آن ساختار وجود نخواهد داشت و سرعت کار بسیار زیاد میشود و دیگر امکان توقف برای برنامهها و طرحها وجود نخواهد داشت و قدرت کشور در مواجهه با هر تهدیدی چندین برابر حالت غیر یکدست است.
《اگر بتوانی به تنهایی یا با یک کادر کوچک، به اهدافت برسی در این صورت نیازی به دولت غول آسا و درگیر شدن با چالشهای مدیریتی فراوانش نخواهی داشت. حسن حکومت تک نفره این است که وقت و انرژیات را بیهوده صرف گفتگوهای بیپایان در کابینه نخواهی کرد و هرچه بخواهی همان خواهد شد》
(خودآموز دیکتاتورها/کارمینه دولوکا و رندال وود/ص۹۰)
راه حل برای مقابله با چنین ساختاری بزرگنمایی بحرانها، نمایش ناکارآمدی و تبلیغ ناامیدی است تا راه برای ورود نیروهایی که بتوانند ترمزی بر طرحهای دفاعی و امنیتی باشند و مانع نزدیک شدن هر چه بیشتر ایران به شرق میسر شود.
《محمود سریعالقلم: هدف از حکمرانی چیست؟ صرفاً حل مسائل یک جامعه. اگر هم گروهی معتقد است که باورهای او موثرتر از باورهای دیگران است باید خود را در مدیریت و حل مسائل نشان دهد. اگر عملکرد او جواب نداد، یا باید ائتلاف کند و یا اجازه دهد باورهای دیگر مسائل یک جامعه را حل
کنند. بنابراین، باورهای مختلف خود به خود باعث اقتدارگرایی نمی شوند بلکه فقدان مدیریت آنها به استبداد می انجامد.》
(چرا تاریخِ سیاست ورزی و حکمرانی ما ناموفق است؟/جماران/۲۴ آذر ۱۴۰۱)
《بحران امروز حکومت، محصول یکدستی آن و حذف دیگران است. خیلیها معتقدند و درست هم فکر میکنند که اصلاحطلبان با حضورهای غیر موثر خود نمایان شدن این وضع را به تاخیر انداختهاند》
(توصیه عباس عبدی به اصلاح طلبان: نقد جدی روشهای پیشین و بازگشت به اصول و ارزشهای اصلاحطلبانه/روزنامه اعتماد/۲۱ آبان ۱۴۰۱)
هر دو نویسنده بالا به خوبی میدانند احزاب و جریانهای آنها سه درصد بیشتر رای نیاوردند و هیچ پایگاه اجتماعی ندارند و منفور هستند و نمیتوانند روی صندوق رای حسابی باز کنند برای همین گفتمان دیگری را دنبال میکنند مبنی بر اینکه باندهای قدرت وابسته به غرب بتوانند در قدرت سهیم شوند و بگویند این منجر به رشد و حرکت به جلو جامعه خواهد شد.
《محمود سریعالقلم: در ریشه یابی علل شکست ایرانیان در سیاست ورزی و حکمرانی مطلوب، فقدان یک نظام سیاسی نه ضرورتاً «دموکراتیک» در مراحل اولیه، بلکه مردم شمول است. نه ویتنام دموکراتیک است و نه چین اما در داخل هردو، حزب
کمونیست ، گروههای مختلف اجتماعی نه درحد نمونههای غربی، بلکه تا حدی نمایندگی دارند. نه اندونزی به معنای آلمانی دموکراتیک است و نه مکزیک. اما هر دو سیستم از اقتدارگرایی فردی، به معنای خاورمیانهای مفهوم، به اقتدارگرایی بوروکراتیک حرکت کرده و با تمرین در تحزب سعی میکنند گروهها و جریانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در حاکمیت نمایندگی داشته باشند. چون اقشار مختلف در حاکمیت این کشورها نمایندگی دارند》
(چرا تاریخِ سیاست ورزی و حکمرانی ما ناموفق است؟/جماران/۲۴ آذر ۱۴۰۱)
دوستان این جناب نویسنده البته در بریتانیا نظری کاملا مخالفش داشته و چیز دیگری در آثار و مطالب خود میگویند که دقیقا ایران به همین روش اداره میشود و باندهای قدرت متعددی در تصمیمگیریها بدون رای و انتخابات حضور دارند.
《شیوه زمامداری در این کشور[ایران]هم کاملا ویژه است و چنان متکثر که انگار همه احزاب سیاسی را یکجا توی کاخ سفید بگذاری و از آنها بخواهی امریکا را بگردانند》
(کار کار انگلیسیهاست/جک استراو/ص۱۰)
پس راه حل دیگری باقی نمیماند جز زدن راس هرم قدرت و ایجاد ساختاری غیر فردمحور جهت آنکه ساختاری مسئله برطرف بشود و منافع غرب در ایران لحاظ شده و رویارویی به حداقل برسد.
《محمود سریعالقلم: هزاران نفر نویسنده، فیلسوف، خبرنگار و فعال اجتماعی لازم است تا جامعه ای را از فرد به سیستم سوق دهند. وقتی ژان ژاک روسو کتاب «قرارداد اجتماعی» را در سال 1762 نوشت، مامورانِ پادشاه فرانسه سراغ او آمدند که به چه جراتی او گفته مسئولیت حکومت، اجرای مصلحتِ عامه است و نه سلایق و منافع پادشاه. او مجبور شد به اطراف ژنو فرار کند و با نام مستعار زندگی کند. کتاب روسو طی دو دهه به دهها زبان اروپایی ترجمه شد و ذهن ها را متوجۀ حرکت از فرد به سیستم کرد و قاعدهمندی در حکمرانی را به تدریج تثبیت نمود. عراق، مصر یا لیبی کدام سنت «سیستم» را دارند که بتوان از آنها انتظار حکمرانی سیستمی را داشت تا طارق عزیز تحصیل کرده و توانا بتواند در خدمت یک سیستم و شکوفایی سیستم باشد و نه تمایلات و فراز و نشیب های روحی-روانی صدام؟》
(هانس گنشر: وزیر خارجهای نمونه)
و این امر میسر نمیشود مگر با انحصار اقتصاد در دست بخش خصوصی وصل به اقتصاد جهانی که منافعش حمایت از غرب را ایجاب میکند.
《محمود سریعالقلم: در کشورهایی که پدیدۀ قدرت، پخش نشده است امکان رشد و توسعه اقتصادی نیز نخواهد بود. حدود هفتاد و پنج درصد اقتصاد چین نزد بخش خصوصی است. این به این معناست که حزب کمونیست چین که نود
میلیون نفرعضو دارد و کنترل اجتماعی- سیاسی جامعه را در دست دارد، حاضر شده است قدرت اقتصادی را با مردم و بخش خصوصی share کند. در روسیه اشتباه میخائیل خودورکوفسکی (Mikhail Khodorkovsky) این بود که بدون اجازه دولت ثروتمند شد. او که با توانمندیهای خود بنگاهی اقتصادی در حوزه انرژی به پا کرد حاضر نشد خارج از قوانین جاری و مالیاتی امتیازی به کرملین بدهد. در نهایت دستگیر و پس از ده سال حبس به اروپا تبعید شد. از آنجا که هیچ جنبه ای از قدرت در روسیه پخش نیست، کشوری توسعه یافته نیز در ردۀ چین، آلمان یا ژاپن محسوب نمی شود》
(چرا اقتصاد برای ما اولویت نیست)
شاید گمان کنید کلیدواژه حاکمیت یکدست برای زمان حال حاضر نیست و غرب در زمان شاه هم بر سر همین ماجرا با آن درگیر شد از اهمیت زیادی در درک این مسئله برخوردار است.
《سمیعی به تجربه دیده بود که علینقی کنی که رهبری حزب مردم را مدتی به عهده داشت ناگهان به اعتبار حملاتی که به هویدا کرده بود، مغضوب شاه شده و همه مشاغل خود را از دست داد. به گفته سفارت امریکا در تهران کنی توانسته بود در مدتی کوتاه روحی تازه در کالبد حزب مردم بدمد. شماری از مردم گمان بردند که شاید به راستی و بالاخره این حزب نقش منتقد البته وفادار دولت را برعهده خواهدگرفت. گویا خود کنی هم به تدریج به چنین نقشی برای حزب و برای خودش بسان رهبر آن باور پیدا کرد. در یکی از تظاهرات حزبی در شهر اصفهان دولت هویدا را ارتجاعی خواند و ادعا کرد که اگر در
ایران انتخابات آزاد میبود. حزب مردم به راحتی میتوانست حزب ایران نوین را شکست دهد. وقتی شاه گزارشی ازین جلسه دریافت کرد سخت برآشفت به علم گفتهبود کنی دولت مرا ارتجاعی و انتخابات را غیر آزاد خوانده است.》
(نگاهی به شاه/عباس میلانی/ص۴۷۳)
《عمر حزب رستاخیز دیری نپایید. طولی نکشید که کارتر به ریاست جمهوری امریکا انتخاب شد و سیاست دفاع لز حقوق بشر او شاه را ناچار کرد که در جهت فضای باز سیاسی گامهای جدی بردارد. اولین نشان تنش میان شاه و امریکا برگزیدن ویلیام سولیوان به عنوان سفیر جدید امریکا در ایران بود. برخی از مشاوران شاه از جمله اردشیر زاهدی توصیه کردند که ایران از پذیرفتن سالیوان امتناع کند. میگفتند او نه تنها هیچ چیز در مورد ایران و خاورمیانه نمیداند بلکه به رام کننده دیکتاتورها شهرت دارد》
(نگاهی به شاه/عباس میلانی/ص۴۷۷)
دموکراسی و دموکراتیک شدن برای غرب یک ابزار و یک قدرت نرم است تا بتواند سرعت تصمیمگیری در یک کشور خصوصا رقیب را کم کرده و بتواند نیروهای نزدیک به خود را در آن کشور تقویت کند.
《تو نمیتوانی اپوزیسیون را نابود کنی چون غربیها بلافاصله تو را به دیکتاتور بودن متهم میکنند و چه بسا روابط اقتصادیشان را با رژیمت قطع کنند. پس چاره کار این
است که به بخشی از اپوزیسیون اجازه فعالیت آزادانه بدهی اما به شرطی که انتقادهای آنها از تو و رژیمت کنترل شده و در محدوده خطوط قرمزی که تو برایشان تعیین کردهای باشد》
(خودآموز دیکتاتورها/کارمینه دولوکا و رندال وود/ص۱۸۹)
《در این سند به ایران بهعنوان یک کشور اتوکراتیک و بهعنوان کشوری که توان خرابکاری علیه منافع امریکا را دارد، اشاره میشود. خاورمیانه بهخلاف اسناد امنیت ملی سابق محور این سند نیست، اما در ابتکار ریاستجمهوری برای بازسازی دموکراتیک، نام ایران بارها ذکر شده است و پیشتر عرض کردم که دموکراسی در این بخش بهعنوان نوعی سلاح نرم برای مواجهه با کشورهای اتوکراتیک استفاده میشود…شی جین پینگ در اجلاس شانگهای که 16 سپتامبر امسال با حضور رهبران کشورهای آسیایی و درست چند روز قبل از غائله مهسا امینی برگزار شد، نسبت به وقوع انقلابهای رنگی هشدار داد و خواستار همکاری بیشتر کشورها با یکدیگر برای مقابله با تروریسم شد، یعنی دستگاه امنیتی چین بهخوبی آگاه بوده است که تحت لوای بازسازی دموکراسی و از این دست تعابیر اتفاقاتی در چین، ایران، روسیه و سایر کشورهای متحد خواهد افتاد.
وقتی شما به سایت وزارت خارجه ایالات متحده رجوع میکنید و ابعاد بیشتری از طرح “ابتکار ریاستجمهوری برای بازسازی دموکراسی” را میبینید و آن را کنار سند امنیت ملی میگذارید، بهخوبی متوجه میشوید که وقتی بایدن میگوید
“میخواهیم ایران را آزاد کنیم” صرفاً یک اشتباه لپی نیست، بلکه مُرّ سند امنیت ملی امریکا است》
(جمله بایدن که “میخواهیم ایران را آزاد کنیم” کاملاً منطبق با سند امنیت ملی امریکاست/تسنیم/۱۳ آذر ۱۴۰۱)
دموکراسی خواهی اهرمی برای کاهش قدرت دولت مرکزی حکومتهای رقیب واشنگتن است و همواره منتهی به فدرالیسم و هرج و مرج در مرکز و جدایی طلبی در مرز میشود.
《دلایل مشابهی برای مقاومت حزب[کمونیست چین] در برابر دموکراسی و حقوق فردی وجود دارد. اگر مردم بتواند آزادی حق رای به دست بیاورند یکپارچگی هانها ممکن است مختل گردد یا به احتمال زیاد روستاها و مناطق شهری درگیر کشمکش شوند. ایم به نوبه خود مردم ساکن مناطق حائل را تشویق میکند و موجب تضعیف بیشتر چین خواهدشد…برای پکن یکپارچگی و پیشرفت اقتصادی اولویتهای پیش رو و فراتر از اصول دموکراتیک است》
(زندانیان جغرافیا/تیم مارشال/ص۷۲)
《برای چین، سینکیانگ آنقدر از نظر استراتژیکی مهم است که اجازه نمیدهد جنبشی استقلالطلبانه در آنجا پا بگیرد: نه تنها به این دلیل که با هشت کشور هممرز است یا منطقه حائل با سرزمین مرکزی محسوب میشود، بلکه چون نفت دارد و پایگاه آزمایش سلاحهای هستهای چین نیز است. این سرزمین
همچنین محور کلیدی برای استراتژی اقتصادی چین با عنوان یک کمربند یک جاده است》
(زندانیان جغرافیا/تیم مارشال/ص۷۰)
《دموکراسی برخلاف بلندپروازیهای امپراتوری، روسیه را به قطعات کوچکتری تجزیه میکند. خاصه با توجه به شرایط بسیار گوناگون اقتصادی و اجتماعی روسیه مبتنی بر دموکراسی باید پذیرای عدم تمرکز بیشتری باشد. تحت این شرایط فشار برای خودمختاری افزایش خواهد یافت》
(خارج از کنترل/زیبیگنیو برژینسکی/ص۱۷۷)
دموکراسی در حال حاضر در اسرائیل منجر به هرج و مرج و کاهش قدرت مرکزی آن شده و در نهایت با تغییرات جمعیتی میتواند به پایان صهیونیسم منتهی شود. برای همین یا باید اسرائیل غیر دموکراتیک شود و یا ایران قدرت مرکزی و اقتدارش کم شود.
《لودر ۴ماه پیش با انتشار یادداشتی در واشنگتن به هممسلکان خود در تلآویو هشدار داد: مشکل جمعیتی برای اسرائیل یک تهدید حیاتی و بسیار سرنوشتساز است. اگر افزایش نرخ جمعیت فلسطینیها در برابر یهودیان در اسرائیل طی ۲دهه آینده بهصورت فعلی ادامه یابد، جمعیت فلسطینیها بخش قابلتوجهی از جمعیت آینده اسرائیل خواهد بود. در این صورت در آینده نزدیک اگر تلآویو به فلسطینیها حق شهروندی بدهد، اسرائیل دیگر یک دولت
یهودی نخواهد بود و اگر این کار را نکند، دیگر دمکراتیک نخواهد بود. بیتردید اسرائیل در آینده یک جامعه یهودی دمکراتیک نخواهد بود و تلآویو ناچار است که بین یهودی بودن و دمکراتیک بودن یکی را انتخاب کند. هیچ تهدید خارجی به اندازه این تهدید داخلی برای صهیونیستها خطرناک نیست. فرض اساسی بنیاد صهیونیسم در هنگام تاسیس این بود که یهودیان یک مکان مشخصی را روی زمین داشته باشند تا در آن در اکثریت باشند. هدف آنها این بود که این اکثریت بتواند از حق تعیین سرنوشت خود در چارچوبی دمکراتیک استفاده کند، اما اگر یهودیان در سرزمین خود اکثریت لازم را نداشته باشند، آرمان صهیونیسم فروخواهد پاشید.》
(جمعیت فلسطینیها؛ معادله غیر قابل حل صهیونیست ها/خبرگزاری قدس/۱۹ دی ۱۴۰۱)
راهکارهای مقابله با صهیونیسم امریکایی:
ایران یا باید قدرتی جهانی باشد یا به همراه غرب آسیا از گردونه رقابتهای جهانی به طور کامل حذف شود که برای حالت اول باید با قدرتهای غربی وارد تقابل شود و با شرایط فعلی جهان امکان تسلیم غرب در برابر قدرت ایران تا حدودی هست و یا با انتخاب راه دوم نابودی و هرج و مرج منطقهای را در پیش خواهیم داشت. توقف در هر سطحی از قدرت پیش
از کسب قدرت جهانی غیرممکن است زیرا جهان از حالت ثبات خارج شده و یا عقبنشینی در هر مسئله امنیتی و مسائل نظامی منجر به سقوط ایران خواهد شد زیرا ایران جایی در معادلات ابرقدرتهای غربی ندارد و برای این راهی جز مقابله با اسرائیل وجود ندارد.
《رئیس مجلس ادامه داد: او[سردار سلیمانی] درک کرده بود که در سطح بین المللی و در سطح منطقه تنها منطقی که میتواند جوابگو باشد منطق قدرت است. حتی اگر گفتگو و مذاکره هم هست، با قدرت است. او باور داشت که قدرت برخاسته از مردم است. او باور داشت هرگونه عقب نشینی در برابر آمریکای جنایتکار و رژیم صهیونیستی با این خیال که او دست از سر ما بر میدارد، این یک خطای فاحش راهبری است. آنها تا هستند، وجودشان ظلم است و ما تا هستیم با ظالم میجنگیم و از مظلوم دفاع میکنیم.》
(شهید سلیمانی برای امت اسلامی تولید قدرت و منزلت کرد/خبرگزاری مهر/۱۴ دی ۱۴۰۱)
《امیر سرتیپ آشتیانی وزیر دفاع ایران ضمن اشاره به تعرضات رژیم صهیونیستی به تمامیت ارضی سوریه تأکید کرد: ما هرگونه تعرض به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه را محکوم میکنیم و معتقدیم این رژیم جعلی فقط زبان زور و قدرت را می فهمد، نباید اجازه گستاخی بیشتر به آن رژیم را داد.》
(امیر آشتیانی: حضور نامشروع نظامیان اشغالگر در خاک
سوریه را محکوم میکنیم/خبرگزاری دفاع مقدس/۴ بهمن ۱۴۰۱)
اگر ایران بخواهد قدرتی جهانی شود راهی به جز حذف صهیونیسم از معادلات جهانی نخواهد داشت و با این کار هم اسرائیل راه نابودی را طی خواهد کرد که یک تحول بزرگ در معادلات جهانی و منطقه خواهد بود.
《سعدالله زارعی: اسرائیل به عنوان پروژه ای که از پیش از اعلامیه بالفور آغاز شد، تمام خواهد شد بدون اینکه نتیجه ای برای بانیان آن داشته باشد. این شکست منجر به شکست دیگر پروژه ها علیه جهان اسلام به صورت دومینو وار خواهد شد.
او به تحولات اوکراین و دیگر تحولات جهان اشاره کرد و گفت: جهان در حال دگردیسی است. در این شرایط، شکست رژیم صهیونیستی تحولی سرنوشت ساز برای جهان اسلام است》
(کارشناس غرب آسیا: مقاومت تنها خط مبارزه در فلسطین است/ایرنا/۱ بهمن ۱۴۰۱)
صهیونیسم اقدامات و گزینههای متعددی دارد از جمله میتواند اجماع منطقهای و یا جهانی علیه ایران ایجاد کند، سلاحهای راهبردی و جدید برای زدن نقاط مهم ایران از امریکا بخرد، اروپا را وادار به تحریم و تروریستی خواندن نهادهای نظامی ایران بکند و یا از همه مهمتر جنگ، هرج و مرج و بحران میان کشورهای منطقه جهت از میان رفتن توجهها و
فشارها به خودش به وجود بیاورد و در کشورهای همسایه ایران پایگاه ایجاد کند.
《مارک گلن: آنچه به سرعت در حال نزدیک شدن است، جنگ است. یهودیان در حال آماده شدن برای چیزی هستند که «نکبه دوم» خواهد بود، زمانی که هر غیر یهودی فلسطینی با استفاده از وحشتناک ترین خشونتی که می توان تصور کرد از کرانه باختری و غزه رانده شود. نتانیاهو میداند که وقتی ترامپ رئیسجمهور بود، هرگز نمیتوانست این کار را انجام دهد، زیرا ترامپ قصد داشت وضعیت فلسطین – اسرائیل را با حبس کردن اسرائیل در پشت مرزهای مشخص شده حل کند، اما با یک بایدن ضعیف و ناتوان در کاخ سفید اکنون، نتانیاهو میداند که می تواند هر کاری بخواهد انجام دهد و مطمئن باشید که انجام خواهد داد…جنگ بین اسرائیل و همه همسایگانش از جمله لبنان، اردن، سوریه و احتمالا مصر، در راه است مگر اینکه روسیه و ایران با پیشرفته ترین سلاح های با فناوری بالای خود وارد عمل شوند و شروع به ساقط کردن هواپیماهای جنگی و موشکهای اسرائیل کنند》
(کابینه ائتلافی نتانیاهو، «کابینه» نیست، «حزب جنگ» است/خبرگزاری قدس/۲۶ دی ۱۴۰۱)
اما پیش از هر تحلیل و یافتن پاسخ درباره امور قبل لازم است با برخی پیشفرضها مقابله کرد که اساس هر تحلیلی در حال حاضر شده است و به هر اقدامی وزنی بیش از واقعیت آن میدهد.
تصویرسازی از کشورهای همسایه و خصوصا پادشاهیهای عربی خلیج فارس به عنوان دشمن یا لااقل رقیب و تاکید مداوم بر مسائل هویتی در برخورد با آنها در شرایطی که تامین امنیت بومی خلیج فارس و انزوای اسرائیل میسر است، القای آنکه غرب کماکان قدرت اول و بلامنازع جهان است پس هر موفقیتی منوط به همراهی و اجرای خواست آنهاست و قدرت اجماع جهانی علیه ایران دارند و رویکرد به شرق و ورود به جنگ اوکراین اشتباه است و غرب قدرتمند ایران را به خاطر همین نابود خواهد کرد! و در ادعایی عجیب توافق با غربیها [یا همان حامیان حفظ صهیونیسم بزرگ که با نابودی ملتهای منطقه اسرائیل را نگه داشتند و خواهان خلع سلاح و حذف ایران از معادلات جهانی هستند] را تنها راه خروج ایران از بحران معرفی میکنند و در شرایط ناپایدار و متزلزل جهان میخواهند بگویند ایران میتواند در سطح فعلی قدرت خودش را حفظ کند و از ورود به منازعات جهانی باید اجتناب کرده و باید لااقل موازنه را انتخاب کند!
《محمود سریعالقلم: یک پرسشِ کانونی در دورۀ فرا برجام این است که کشور به لحاظ مالی، اقتصادی، فنآوری، رسانهای و علمی تا کجا میتواند غرب را از تعاملات معمول بین المللی خود کنار بگذارد و نقش سازمانهای بینالمللی که تسلط غربی به همراه دارند را نا دیده بگیرد؟ پیشرفت و ثبات سازی داخلی به معنای کرهای، مالزیایی و هندی با کنار گذاشتن غرب چه مفهومی پیدا میکند؟… جهان متکثرِ امروز، انبوهی از فرصتها را برای رشد و توسعۀ اقتصادی کشور بدون آنکه به یک
قطبِ خاصی از قدرتها وابسته باشد فراهم میآورد.》
(انتخابِ توسعۀ اقتصادی به عنوان پایۀ سیاست خارجی کشور/جماران/۱۷ شهریور ۱۴۰۱)
《محمود سریعالقلم: ژئوپلیتیک جهان تغییر کرده اما نه به آن صورت که برخی میگویند آمریکا از خاورمیانه میرود یا اصلاً غرب در حال فروپاشی است. اگر آمار و ارقام برای ما مهم باشد، چنین ارزیابیهای شتابزدهای نخواهیم داشت. عمدتاً بین سه قدرت، نوعی زورآزمایی اقتصادی-نظامی در جریان است و ادامه خواهد داشت. کشورهای عاقل جهان تلاش می کنند از هر سه بهره برداری کنند》
(ایران و ژئوپلتیک جدید جهان)
《سید حمزه صالحی: در یک برنامهریزی کلان و بلند مدت لازم است که کشور ما با پذیرش واقعیتها و متناسب با تواناییها و ظرفیتهایش بهعنوان یک بازیگر اثرگذار منطقهای توازن را در سیاست خارجی رعایت کند و از واردشدن در بازی ابرقدرتها که عواقب مخربی به همراه خواهد داشت دوری کند. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که ما باید تعریفی متناسب آنچه هستیم از خودمان داشته باشیم تا در تصمیمگیریهای راهبردی دچار خطاهای استراتژیک و پرهزینه نشویم. برایناساس همانطور که اشاره شد باید بپذیریم که ایران یک قدرت منطقهای با پتانسیل تبدیلشدن به یک قدرت متوسط جهانی است؛ بنابراین اگر یک قدرت منطقهای صحنه بازیگری خود را در
سطح جهانی تعریف کند، باید هزینههایی را متحمل شود که فراتر از توان و ظرفیت آن است و بهمرور با عواقب چنین سیاسی روبرو خواهد شد.》
(این فرضیات چگونه فرصت رفع تحریم را از ایران گرفته است؟/پایگاه خبری انتخاب/۲۴ دی ۱۴۰۱)
《سید جلال ساداتیان سفیر پیشین ایران در انگلیس: می خواهید چه اتفاقی بیفتد که باور کنید روز به روز دارد شرایط سخت تر و فشارها بر مردم بیشتر می شود؟ شما فکر می کنید فقط از طریق قدرت میدان و نظامی می توانید مسائل را پیش ببرید؟! تجربه ثابت کرده که نشده است. منتظر هستید کجای کار اتفاق بیفتد؟ اینکه هرچه گفته و نوشته می شود هیچ اقدامی نکنید، نتیجه این می شود که قدم به قدم دارد حلقه محاصره تنگ تر و شرایط جدی تر و خطیرتر و فشارهای بر مردم بیشتر می شود. همه حرف ما این است که درست ببینید. اگر درست تشخیص دادید، آن وقت می توانید چاره کار را پیدا کنید.》
(به سمت کیش و مات شدن پیش میرویم/جماران/۲۶ دی ۱۴۰۱)
《عبدالرضا فرجی راد: با تیرهتر شده رابطه ما با اروپا نه تنها همه چیز قفل میشود و امریکاییها هم خودشان را با آنها هماهنگ میکنند، بلکه در منطقه هم دچار مشکل میشویم…اگر روابط ما با اروپا قفل شود، که دارد به همین سمت هم میرود، مسئله فقط محدود به امریکا و اروپا نمیماند بلکه باتوجه به تحرکات رژیم صهیونیستی و با آمدن
تندترین دولت ضد ایرانی در تلآویو، این شرایط بدتر هم میشود…به باور من مسئله اوکراین را باید حل کرد. یعنی باید وارد گفت و گو با روسها شد چراکه غربیها برای روسیه برنامه دراز مدت دارند. حتی اگر امروز هم آتشبس اعلام شود، مشکلات روسیه، به ویژه از نظر اقتصادی تا سالها گریبانگیرش خواهد بود و تازه اول گرفتاریاش است.》
(با تیرهتر شدن رابطه ما با اروپا همه چیز قفل میشود/پایگاه خبری انتخاب/۲۷ دی ۱۴۰۱)
بزرگنمایی از قدرت غرب و ضریب دادن کاذب به تبعات رویایی با آن هم در حالی جالب است که غرب برای حفظ صهیونیسم و حذف ایران اقدام میکند و کماکان نیز در تلاش است تا شاید بتواند اسرائیل را قدرت اول غرب آسیا نگه دارد و ایران را کامل از نظم منطقه و جهان کنار گذاشته و وارد مسیر عراق و مصر و لیبی قرار دهد. با وجود آنچه که درباره رضا شاه آورده شد هم گمان عمومی این است در شرایط بحران و تغییر نظم جهانی قدرتهای غربی بی طرفی ما برایشان اهمیت دارد! و یا به پیمانهای بینالمللی پایبند خواهد بود.
《ابوالقاسم دلفی: هم غربیها و هم اروپاییها دارند مدارک و شواهد آن را مکتوب و جمعآوری میکنند تا به موقع به وضعیت روسیه رسیدگی کنند. در کنار این وضعیت، ما به عنوان کشوری که در کنار روسیه در حال نقشآفرینی هستیم و علیرغم فرصتهایی که برای از بین بردن این تصور داریم تا
نشان دهیم ما کنار آنها نیستیم و نمیخواهیم باشیم، به هر دلیلی از کنارش عبور میکنیم؛ بنابراین در کنار تبعاتی مثل تحریم و فشار بینالمللی که اکنون برای روسها اعمال میشود، برای ما هم این تبعات را خواهد داشت.
باتوجه به تلاشی که غربیها، ناتو و امریکاییها در این زمینه میکنند، روسیه قطعا تاوانش را خواهد داد تا از سمت کشورهای دیگر تکرار نشود. ضمن اینکه روسیه در مناسبات شرق و غرب دعواهای دیگری دارد که باید تسویه حساب کند. ما اگر از حالا به فکر این نباشیم که لکه در کنار روسیه بودن در جنگ اوکراین را از خودمان پاک کنیم، قطعا دچار مشکلات بعدی خواهیم شد.》
(روس ها ایران را در اوکراین شریک جرم کردند/پایگاه خبری انتخاب/۲۶ دی ۱۴۰۱)
ترویج دوری از شرق، عدم ورود به جنگ اوکراین و سازش حداکثری با غرب جزو مواردی است که مدام در برخی رسانهها با حداکثر سه درصد آرا در انتخابات ریاست جمهوری مدام منتشرمیشود.
《جلاییپور: حکومت ایران در جنگ روسیه (پوتین) با غرب (بر سر کشور اکراین) یک خطای راهبردی انجام داده است. ایران در دو سده گذشته به درستی در جنگ بین قدرتهای جهانی (مثل روسیه و اروپا) بیطرف بوده است. در جنگ اکراین ایران به خطا طرف پوتین را گرفت. و الان فرانسه، انگلیس و آلمان به طور ویژه مذاکرات برجام را روی هوا بردند
و در حال آسیب زدن به مصالح ملی ایراناند.》
(حکومت کفش نیست که راحت بتوان آن را عوض کرد/خبرگزاری مهر/۲۶ دی ۱۴۰۱)
این در حالی است که یک راه مقابله با صهیونیسم تقویت جبهه اوراسیا در برابر اروپاست زیرا اینگونه در کنار ایجاد بحران برای دوری آنها از منطقه به نوعی دچار بحران اقتصادی هم خواهد شد.
《روزنامه «نیویورک تایمز» در گزارشی نوشت که پنتاگون قصد دارد برای رفع نیاز شدید اوکراین به تسلیحاتی نظیر گلوله خمپاره، به ذخایر عظیم و در عین حال کمتر شناخه شدهای متوسل شود که نزد رژیم صهیونیستی نگهداری میشود.
این زرادخانه شامل سلاحها و تجهیزاتی است که پنتاگون برای رفع نیازهای خود در منطقه خاورمیانه از آنها استفاده میکند، اما همزمان رژیم صهیونیستی نیز در موارد ضروری به آن دسترسی دارد.》
(آمریکا تسلیحات انبار شده در فلسطین اشغالی را به اوکراین میفرستد/خبرگزاری قدس/۲۸ دی ۱۴۰۱)
خلاصه نگرانی افرادی که در قبل حرفشان گفته شد این است که غرب قدرت اول جهان و ایران قدرتی نهایتا منطقهای است و اجماع جهانی علیه ایران امکان پذیر است. بهتر است به اجماع جهانی غرب علیه صدام بپردازیم تا متوجه شویم
تفاوت شرایط زمان صدام با ایران چه بوده است؟ امریکای آن دوران اصلا شباهتی به امریکای الان نداشته و نخواهد داشت. خصوصا اقتصاد فعلی امریکا با شرایط اقتصادی آن دوران!
《این مقامات ایالات متحده بودند که پیشنویس بسیاری از قطعنامههای برقراری تحریمها در عراق را تنظیم میکردند. در جریان جنگ خلیج فارس و نیز در عملیات نظامی تامین آسایش در شمال عراق و در تمامی عملیات نظامی که متعاقب آن به عراق صورت گرفت این نه سازمان ملل بلکه ایالات متحده بود که فرماندهی نظامی عملیات را برعهده داشت. در ارتباط با قطعنامههای اولیه که اقدامات جامع را ترسیم میکردند ایالات متحده با اعمال فشار سیاسی و تطمیع اقتصادی بر رای صادره در شورا اعمال نفوذ کرد. قطعنامه اصلی اعمال تحریمها یعنی قطعنامه ۶۶۱ تنها پس از آن مورد حمایت گسترده اعضای شورای امنیت قرار گرفت که امریکا مشوقهایی به چند کشور عضو یعنی کلمبیا، اتیوپی و زئیر داد. به کلمبیا پیشنهاد بهبود روابط دیپلماتیک و ارائه بسته توسعه اقتصادی را داد. برای جلب حمایت کشورهای عربی نیز که عضو شورا امنیت نبودند پیشنهاد جذاب کمکهای نظامی را ارائه داد. به گفته یکی از محققان ایالات متحده مبلغ ۷ میلیارد دلار از بدهیهای مصر را بخشید و از اهرم قدرتش در صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی استفاده کرد تا این نهادها وامهایی با شرایط بسیار مطلوب و نامتعارفی به دولتهای اردن، ترکیه و مصر اعطا کنند. ایالات متحده با چین و شوروی معاملههای پر طول و تفصیلی کرد. گفته میشود
ایالات متحده به یمن قول داده بود که در ازای حمایتش از انتصاب نماینده ویژه فلسطین در سرزمینهای تحت اشغال اسرائیل حمایت خواهدکرد. هنگامی که یمن به قطعنامه رای نداد یکی از دیپلماتهای امریکا به به سفیر یمن عبدالله صالح الاشتالگفت که این پر هزینهترین رای ندادن شما خواهد بود. سه روز بعد ایالات متحده برنامه کمک ۷۰ میلیون دلاری به دولت یمن را که یکی از فقیرترین کشورهای منطقه است قطع کرد.》
(جنگ پنهان/جوی گوردن/ص۷۹و۸۰)
تحلیل مقامات نظامی ایران بنا به شواهد و اقدامات امریکا نیز این است که دیگر این کشور توان قبل را در برخورد با ایران ندارد و حتی یک ابرقدرت جهانی نیست.
《سردار حسنزاده: دشمنی دشمن روز به روز افزون میشود و قدرت ملی و اقتدار نظامی ما نیز روز به روز در حال افزایش است. امروز آمریکا دیگر قدرت جهانی نیست. آمریکا توان و موشک دارد، ولی اراده و اقتدار ندارد و ما با تمام توان خود و با حمله به پایگاه آمریکاییِ عین الاسد در عراق، این اقتدار را از او سلب کردیم.》
(سردار حسنزاده: اقتدار کشور مرهون ایثار شهداست/خبرگزاری دفاع مقدس/۲۶ دی ۱۴۰۱)
وزیر اطلاعات درک عمیقی از روابط بینالملل داشت و برخلاف دویست سال اخیر ایران به جای جنگ با واسطهها
مستقیم دشمنان ایران را در لندن و تلاویو هدف قرار داد و دیگر کشورهای منطقه که با آنها همراهی کردند را هدف قرار نداده و نتیجه نیز برخلاف تصور عمومی عقب نشینی دشمن بود. همین رفتار غرب در قبال اعتراضات ایران و واکنشش در قبال نوع مواجهه ایران با خود میتوان فهمید غرب اصلا در موقعیتی مشابه گذشته خود نیست.
《برای اینکه آن کشورها روزگاری کشورهای اثرگذار و تعیین کنندهای بودند و رهبران اثرگذار و تعیین کنندهای در معادلات جهانی داشتند و این موضوع فارغ از ارزشگذاری خوب و بد و نوع اثرگذاری آنها است. شما میبینید نام برخی رهبران حتی معاصر آلمان و فرانسه در تاریخ اروپا، ماندگار شده (تأکید میکنم فارغ از ارزشگذاریها). اما آن نامها را مقایسه کنید با برخی رهبران نپخته فعلی آن کشورها. فاصله نجومی است. شما در گذشته میبینید برخی رهبران کشورهای اروپایی نسبت به استقلال کشورشان از ایالات متحده و حتی استقلال اروپا از امریکا نظریهپردازی میکردند و تعصب داشتند. حالا مقایسه کنید مثلاً با رئیس جمهور فعلی فرانسه که دیگر لازم نیست رئیس جمهور امریکا به او خط کاری دهد، بلکه یک منبع آلوده دست چندم اطلاعاتی سازمان سیا به او دیکته میکند که چه بگوید و چه موضعی بگیرد! اینها دیگر آن رهبران مستقل و مقتدر کشورهای درجه اول اروپایی نیستند.
این کشورها با چنین رهبران و با این گونه سیاستهای دنبالهروانهای، عملاً به دنباله صهیونیستها و امریکا تبدیل شدهاند، گرچه هر از چندی تلاش میکنند با یک ژست یا یک
عبارت یا یک بازی دیپلماتیک، علایم حیاتی از استقلال خود مقابل امریکا نشان دهند اما علایم کاملاً مصنوعی و پوچ هستند.》
(گفتگوی مشترک خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و روزنامه ایران با وزیر اطلاعات/نور نیوز/۱۶ آذر ۱۴۰۱)
امریکا توان اینکه همزمان همانند گذشته در چند نقطه درگیر جنگ مستقیم باشد را ندارد و نباید قدرت دفاعی آن را همانند گذشته متصور بود پس با تقویت جنگ اوکراین میتوان ناتو را مهار کرد.
《حسین طائب: جنگ اوکراین را به دلیل فرسایشی شدن آن نتوانستند به اتمام برسانند و فهمیدند توانایی اداره جنگ تایوان را ندارند. آمریکا قبلا در راهبردهای دفاعیش میگفت، دو جنگ یک دفاع، اما امروز میگوید جنگ یا دفاع، چرا که توانایی لازم را برای کنترل و اداره جنگ ها را ندارد.》
(طائب: آمریکا با جنگ ترکیبی به دنبال هویتزدایی از نظاماسلامی است/ایرنا/۱۳ آذر ۱۴۰۱)
جنگ داخلی و رویارویی بین ایالتهای امریکا اصلا چیزی دور از انتظار نخواهد بود هرچند این به معنای حذف امریکا از معادلات جهانی یا نابودی سریع آن نیست بلکه به معنای پایان توان آن جهت اعمال نظر در منازعات جهانی و خصوصا حفظ صهیونیسم و حضور وسیع در غرب آسیا است.
《حسین طائب: خیلی از کارشناسان معتقد هستند با از بین
رفتن این یکپارچگی[کنگره، سنا و ریاست جمهوری در امریکا] در سال ۲۰۲۴ آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری با چالشهای بزرگی روبرو شده و شاهد درگیریهای خونین خواهد بود.》
(سال ۲۰۲۴ سال درگیریهای خونین در آمریکا/خبرگزاری مهر/۱۸ آبان ۱۴۰۱)
وزارت خارجه فعلی اما با دقت تمام اقدام میکند. طی ۴ ماه اخیر وزارت خارجه توانست در جنگ رسانهای به خوبی ریاکاری غربیها و بهرهبرداری آنها از مردم معترض ایران را به ایرانیان نشان دهد یعنی کاری که در تاریخ معاصر ایران سابقه نداشت و یک ضلع موثر برای شکست جنگ ترکیبی بود، مانع ایجاد تضاد منافع میان ایران و کشورهای منطقه خصوصا پادشاهیهای عربی در خلیج فارس، ترکیه در سوریه و قره باغ و افغانستان در مسئله طالبان شد و تلاش چند ساله جهت ایجاد حتی درگیری همسایگان با ایران را ناگهان صرفا گاه با چند مصاحبه بیاثر کند و تا جای ممکن اسرائیل را منزوی نگه داشت. واقعبینی در میزان قدرت ایران و قدرت غرب و دنبال کردن منافع ایران و دفاع از آن با اصول ثابت و نه استاندارد دوگانه از دیگر ویژگیهای وزارت امور خارجه فعلی است.
《حسین امیرعبداللهیان: ما مخالف جنگ هستیم و بر راهحل سیاسی تمرکز داریم و ضمن اینکه اقدامات تحریک کننده ناتو و برخی کشورهای غربی را عامل اساسی و عامل مهم این جنگ میدانیم… رئیس دستگاه دیپلماسی با تأکید بر اینکه ما سیاست دوگانه نداریم، گفت: همانطور که مخالف جنگ در
عراق، سوریه، یمن، افغانستان و فلسطین بودیم و هستیم، مخالف جنگ و آوارگی در اوکراین نیز هستیم.
امیرعبداللهیان ادامه داد: از طرف دیگر، ما حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها را در چارچوب حقوق بینالملل به رسمیت شناختیم و به همین دلیل علیرغم روابط ممتاز ایران و روسیه ما جدا شدن کریمه از اوکراین را به رسمیت نشناختیم، جدا شدن لوهانسک و دونتسک از اوکراین را به رسمیت نشناختیم.》
(امیرعبداللهیان: آماده رسیدن به نقطه پایانی توافق بدون پیش شرط هستیم/فارس/۲۹ دی ۱۴۰۱)
اولویت مقابله با صهیونیسم است یا امریکا؟
با توجه به این وضع باید پرسید چطور میتوان صهیونیسم را شکست داد؟ جهت حفظ ثبات در منطقه، خروج امریکا از غرب آسیا، انزوای اسرائیل و از همه مهمتر تامین بومی امنیت خلیج فارس میبایست رویارویی با امریکا اولویت باشد یا صهیونیسم؟ اسامه بن لادن نام منفوری است و آن را یک جنایتکار بنیادگرا میشناسیم اما جالب است بدانیم با وجود اقدامات و روش کار ویرانگرش اهداف مشخص و منطق با اهداف ایران برای خاورمیانه داشت! او به شدت مخالف حضور امریکا در منطقه و بقا اسرائیل و به دنبال تاسیس امپراتوری اسلامی بود و به هیچ وجه مانند داعش ضد ایران و ضد شیعیان نبود اما یکی از سختترین راهبردها را همواره انتخاب میکرد و آن الگوگیری از مدل سقوط شوروی برای
سقوط امریکا بود. اسامه هیچگاه بابت همین اولویتش اسرائیل نبود!
《اسامه بن لادن خطاب به پسرش عمر: رئیس جمهور امریکا خودش را سلطان دنیا میبیند، پسرم. حکومت و مردم امریکا از سلطانشان برای تهاجم به کشورهای مسلمان تبعیت میکنند حتی موقعی که بقیه دنیا مخالف باشند. مسئله کویت هیچ ارتباطی به آنها نداشت. تهاجم عراق به کویت مشکلی خاورمیانهای بود، خودمان حلش میکردیم. امریکاییها نفت میخواستند، معلوم است ولی هدف دیگرشان به بندگی کشیدن مسلمانان است. امریکاییها از مسلمانان بدشان میآید برای اینکه یهودیها را دوست دارند. حقیقتش امریکا و اسرائیل یک کشورند نه دو کشور.
عمر پسر اسامه بن لادن: یاد واکنش افراد پدرم افتادم، مواقعی نرم و ملایم طور پشت سرش غرغر میکردند که خطرات اسرائیل را نادیده میگیرد. رزمندگان بیشتر از امریکا از اسرائیل بیزار بودند. آنها مشتاق و آرزومند حمله به اسرائیل بودند و در اندیشه اینکه چرا چنین دستوری هیچوقت داده نمیشود. با این وصف، هیچیک آنقدر شجاعت نداشت که این را از پدرم بپرسد. ناگهان زبانم جلوتر از عقلم پرید وسط: پدرم چرا شما جای امریکا به اسرائیل حمله نمیکنید؟ پدرم بدون پاسخی نگاهم کرد. بعد حرفی را که از افرادش شنیده بودم گفت: اسرائیل کشور کوچکی نزدیک ماست. امریکا کشور خیلی بزرگی دور از سواحل ماست. پدرم گفت: عمر دوچرخهای با دو چرخ را تصور کن. یک چرخ
فولادی و چرخ دیگر چوبی باشد. حالا پسرم اگر بخواهی دوچرخه را خراب کنی چرخ چوبی را خراب میکنی یا چرخ فولادی را؟ جواب دادم معلوم است چرخ چوبی. ادامه داد: درست است پسرم. یادت باشد که امریکا و اسرائیل همان دوچرخه دو چرخ هستند. چرخ چوبی امریکا و چرخ فولادی اسرائیل است. عمر اسرائیل قدرت قویتر است. آیا یک ژنرال در زمان نبرد به قویترین خط دشمن حمله میبرد؟ خیر، روی ضعیفترین بخش خط متمرکز میشود. امریکاییها ضعیفند. اول حمله کردن به ضعیفترین نقطه بهترین کار است. زمانی که حساب چرخ چوبی را رسیدیم چرخ فولادی خودبهخود وامیماند. کی میتواند دوچرخهای تنها یک چرخ را راه ببرد؟ اول ما امریکا را معدوم میکنیم. منظورم نظامی نیست. ما میتوانیم امریکا را از درون با تضعیف اقتصادی نابود کنیم تا اینکه بازارهایش نابود شود. این اتفاق که افتاد آنها دیگر علاقهای به تامین سلاح برای اسرائیل نخواهند داشت. یعنی کاری که با روسیه کردیم. روسها تمام ثروتشان را صرف جنگ افغانستان کردند. وقتی دیگر از عهده تامین مالی جنگ برنیامدند فرار کردند. بعد از رفتن کل نظامشان نابود شد. ما قادریم همان بلا را سر امریکا و اسرائیل بیاوریم》
(بنلادن: پدری که تروریست شد/جین ساسون/ص۲۷۱و۲۷۲)
مقامات امریکا نیز شناخت کاملی به راهبرد اسامه داشتند چیزی که بارها به آن پرداخته و راه حلهایی برای آن ارائه دادهاند و گاه حتی با توجه به همین راهبرد توانستند حضور نظامی خود را در منطقه توجیه و جنگ در میان مسلمانان را مدیریت کنند.
《بنلادن میداند که در جنگی سنتی نه میتواند امریکا را شکست دهد و نه میتواند آن را ناتوان کند. تنها کاری که از او و همدستانش برمیآید آن است که تا میتوانند موجب دردسر امریکا شوند که امریکا واکنشی از نوع واکنش عراق نشان دهد اشغال نظامی نسنجیده کشوری مسلمان که به نوبه خود باعث تشکیل ارتشوارههای ستیزهگر بر پایه مذهب و غرور ملیگرایی میشود که به نوبه خود اشغال نظامی را طولانیتر و دشوارتر میکند که به نوبه خود باعث افزایش تلفات نظامیان امریکایی و ساکنان محلی و غیرنظامی میشود. 》
(جسارت امید/باراک اوباما/ص۴۱۴)
راهبرد ایران نقطه مقابل تحلیل بن لادن قرار دارد. اسامه اسرائیل را قویتر از امریکا میدانست و معتقد بود امریکا را میتوان از درون همانند شوروی نابود کرد. این تحلیل در آن زمان چندان دقیق نبود. راهبرد ایران دقیقتر است. اسرائیل اکنون در ضعف و هرج و مرج قرار دارد و البته امریکا هم دچار چنین بحرانهایی است و مقامات نظامی ایران با دقت بیشتری به مقابله با حضور امریکا میپردازند.
《امیر دریادار شهرام ایرانی: درخصوص پیام به رژیم صهیونیستی نیز باید بگویم از نظر ما رژیم منحوس در حد و اندازهای نیست که بخواهیم پیامی به آنها بدهیم، پیام اصلی را فرمانده کل قوا به دنیا ابلاغ کردند که نظام اسلامی ما از
مظلومان دفاع میکند و در کنار آن مفهوم، این فرمایش است که هیچ دولتی نمیتواند در برابر ما قلدری کند، چه برسد به رژیم غاصب که اساس وجودی آنها را به رسمیت نشناخته و آنها در بازی خودمان نمیبینیم، چراکه ما با اصل شیطان سرشاخ شدهایم اما اگر پیام را دریافت کردهاند، کاملا درست گرفتهاند.》
(شناورهای نداجا به موشکهای عمودپرواز مجهز میشوند/مشرق/۱۹ دی ۱۴۰۱)
امریکا هیچگاه برای حفظ اسرائیل حضور نظامی خود در منطقه را توجیه نکرد و همواره با بهانه مبارزه با تروریسم و خلع سلاح کشتار جمعی با درخواست دولتهای مرکزی و یا تحت فشار قرار دادن آنها وارد منطقه شده است. مشکل راهبرد بن لادن این بود که در ماجرای حمله شوروی به افغانستان یک اجماع در جهان عرب و میان مسلمانان علیه شوروی ایجاد شده بود اما در مواجهه با اقدامات امریکا در منطقه هرگز چنین چیزی وجود نداشت. هم دولتهای غربی و هم کشورهای منطقه از ترس توسعه طلبی همدیگر همراه با امریکا و اخیرا همراه با اسرائیل بودهاند. امریکا سعی دارد با ایجاد بیثباتی و اختلاف میان کشورهای غرب آسیا حضور خود را توجیه کند اما در اصل این حضور به نفع اسرائیل است.
《رییس سازمان ضداطلاعات ارتش رژیم صهیونسیتی اضافه کرد: پس از اینکه شبه نظامیان (سردار) سلیمانی به شکست داعش کمک کردند، ایالات متحده «سر راه او ایستاده بود، زیرا
می خواست خاورمیانه (غرب آسیا) را کنترل کند. بنابراین تمرکز او از داعش به حضور آمریکا در منطقه تغییر کرد.»
وی ادامه داد: اسرائیل آمریکا را متقاعد کرد که سلیمانی علیه آمریکایی ها فعالیت های بدخواهانه ای انجام می دهد. ایالات متحده عمدتاً بر مبارزه با تروریسم متمرکز بود نه ایران! ما اطلاعات و تحلیل های مشترکی را ارائه کردیم و در طول مدت طولانی آنها (آمریکایی ها) در نهایت متقاعد شدند که سلیمانی تهدیدی فوری برای جان آمریکایی ها و موقعیت راهبردی آن در خاورمیانه (غرب آسیا) است.》
(آنچه فرمانده اسراییلی درباره ترور سردارسلیمانی به آمریکا گفته بود/خبرگزاری مهر/۱۹ دی ۱۴۰۱)
راهبرد ایران هم همواره مبارزه با حامی اسرائیل بوده که در راس آنها امریکاست. اما در اینجا با یک مسئله دیگر هم مواجه هستیم. امریکای حامی اسرائیل و امریکای کنترل کننده غرب آسیا. جهت مبارزه با اولی سختی زیادی در کار نیست اما در دومی نگرانی زیادی میان کشورهای منطقه از توسعهطلبی ایران و صدور انقلاب اسلامی وجود دارد و همین باعث ادامه حضور امریکا در منطقه است.
باید دانست امریکا در ذات خود همچون ایران است و در مرزهایش نمیگنجد حتی الان که درگیر بحرانهای متعدد است در تلاش برای حفظ خود به عنوان یک ابرقدرت تنها بوده و هست و وجود خود را با هر ابزاری از جمله بیثباتی سعی دارد توجیه کند.
《گویی در DNA امریکا وسوسهها و رانشگرهای گستردهتر شدن، در وجوه جغرافیایی، مالی و آرمانی را نیز در کنار ترس از درگیری با خارجیان نهاده بودند. تماس جفرسن از همان آغاز حتمی بودن گسترش امریکا به بیرون از مرزهای سیزده ایالت نخستین را اعلام کرد؛ او برنانه و زمانبندی ویژهیی برای این گسترش تنظیم کرد، ولی خرید لوئیزیانا و گسترش لوئیس کلارک زودتر از برنامه انجام شد. همان جان کوئینسی آدامز که هشدار میداد امریکا نباید خارج از مرزهایش به ماجراجویی دست زند پشتیبان سرسخت گسترش قارهای امریکا و یکی از بزرگترین معماران دکترین مونرو که به اروپاییان هشدار میداد در امور نیمکره غربی دخالت نکنند بود.》
(جسارت امید/باراک اوباما/ص۳۸۰)
امریکا خود را بیشتر از آنکه یک ملت بداند یک آرمان معرفی میکند که جهان را از خطرات متعددی حفظ کرده و نمیگذارد تا دچار زوال، جنگ و نابودی شود.
《از شروع جنگ سرد با تعهد کشورها به احترام و رعایت مقررات و هنجارهای جهانی قدرت ما برای بازداری جنگ کشورها با یکدیگر فزونی گرفتهاست. امروزه فقط کشتیهای ما با آبراههای جهان را ایمن میدارند و چتر اتمی ماست که باعث شد در دوران جنگ سرد اروپا و ژاپن به عرصه مسابقات تسلیحاتی وارد نشوند و تا همین اواخر بسیاری از کشورها را نیز قانع کردهاست که تسلیحات اتمی به دردسرشان نمیارزند. تا زمانی که روسیه و چین ارتشهای بزرگ خود را دارند و
هنوز غریزه عرض اندام کردنهای بینالمللی را از خود دور نکردهاند و تا زمانی که بعضی کشورهای یاغی میل حمله به کشورهای مستقل دیگر را دارند مثل صدام که در ۱۹۹۱ به کویت حمله کرد هنوز امریکا باید نقش ژاندارم جهانی را ایفا کند…چالش پیچیده نظامی ما در آینده… به احتمال قوی چالش نظامی ما دخالت در کشورهایی است که به دلیل نداشتن حکومتی قوی مرکز پرورش هراسافکنان شدهاست》
(جسارت امید/باراک اوباما/ص۴۱۲و۴۱۳)
هیچگاه امریکا در این مسیر تنها نبوده و همواره سعی داشته قدرتهای غربی متحد خود را در مقابله با رقبایش همراه کند و شرق آسیا و اروپای غربی همواره متحدش در این راه بودهاند.
《وقتی تنها ابرقدرت جهان به مقررات و هنجارهای جهانی احترام گذارد همه درمییابند که احترام به مقررات و هنجارهای جهانی به نفع همه کشورهاست و دیگر هراسافکنان و دیکتاتورها نمیتوانند استدلال کنند که این مقررات ابزار امپریالیسم امریکاست. تدارک همکاریهای جهانی باعث میشود که سنگینی همه بارها بر دوش امریکا نباشد. همکاریهای جهانی به پیروزی سرعت میدهد.》
(جسارت امید/باراک اوباما/ص۴۱۶)
با توجه به سه مطلب بالا جهت مقابله با امریکا میبایست میل به توسعهطلبی آن را از خاورمیانه با روشهای مختلف دور نگه داشت از جمله دلیل و توجیهی برایش باقی نگذاشت و
مانع همراهی بقیه قدرتها با آن شد که همگی نیازمند ثبات در غرب آسیا و همکاری و حتی پذیرش رهبری ایران توسط کشورها دارد که مقامات نظامی ایران توجه زیادی به این داشته و اخیرا طرحهایی درین باره مطرح کردهاند.
《ما احتیاج به دیپلماسی دفاعی–امنیتی داریم و مهمترین موضوع برای رسیدن به این مهم، دیپلماسی اقتصادی و گردشگری است. روابط اقتصادی امنیت میآورد؛ چراکه امنیت دوطرفه است.
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا گفت: بهتر بود که دستگاه سیاست خارجی با همکاری ستاد کل نیروهای مسلح در انعقاد قراردادهای عدم تعرض فیمابین ایران و کشورهای همسایه همت میکردند.
سرلشکر رحیم صفوی عنوان کرد: در قرن کنونی شاهد تغییر و تحول و جابهجایی مفاهیم امنیت و قدرت در مقیاس جهانی و منطقهای هستیم و اگر ما اصول برخورد با قدرتهای بزرگ را در سیاست خارجی، هوشمندانه انتخاب کنیم، آنگاه کشورمان در چرخههای بزرگ سیاسی و اقتصادی در جهان رشد بهتری خواهد داشت.》
(اصول برخورد با قدرتهای بزرگ را در سیاست خارجی، هوشمندانه انتخاب کنیم/خبرگزاری بسیج/۲۲ آذر ۱۴۰۱)
راهبرد پیروزی بدون جنگ و محاصره اسرائیل و ایجاد اختلاف و درگیری در درون قوم یهود تنها راه نجات ایران است و البته وزارت خارجه فعلی متخصص این مدل جنگهای
دیپلماتیک و جذب همراهی جهان عرب است و تا کنون تلاشهای وسیع غرب جهت ایجاد تضاد منافع کاذب میان ایران و پادشاهی های عربی خلیج فارس و محور آناتولی را با شکست مواجه کرده و اگر سرانجام انزوای صهیونیسم، امنیت بومی خلیج فارس و ثبات در غرب آسیا[عوامل اصلی منجر به خروج امریکا از منطقه است] که جزو اهداف وزارت خارجه فعلی بوده تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری امریکا ادامه یابد شکست صهیونیسم تحقق مییابد و دیگر امریکا هم بعید است دچار بحران نشود زیرا با افزایش حضور در جنگ اوکراین و افزایش هزینههای امریکا و ناتو توان آنها را در حمایت از صهیونیسم کم خواهد کرد مگر همانند ماجرای افغانستان از جای دیگری خارج شود تا بتواند برای اسرائیل و اوکراین کار بیشتری بکند.
اتحاد غرب آسیا در دوران گذار:
ایران میبایست که بتواند مانع آن شود که مجددا کشورهای منطقه سد راه اجماع علیه اسرائیل و انزوای صهیونیسم در منطقه و جهاد در فلسطین شوند.
《سعدالله زارعی: هر بار که سر یک قضیهای مثل آتش زدن مسجدالاقصی خشم فلسطینیها بالا میگرفت و یک موج سنگینی علیه یهودیها یا علیه دولت تازه تأسیس راه میافتاد در کشورهای عربی کسانی مثل ملک خالد عربستان و ملک حسین پادشاه اردن مأمور بودند که این خشم را مهار کنند و
مهار میکردند》
(زارعی: اسرائیل یک پروژه است نه یک کشور/فارس/۶ بهمن ۱۴۰۱)
《اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در واکنش به جنایت در اردوگاه جنین اظهار داشت: نبرد با رژیم اشغالگر در نوار غزه، کرانه باختری و قدس اشغالی به حالت انفجار گسترده خواهد رسید.》
(نبرد با صهیونیست ها در سراسر فلسطین به سمت انفجار پیش می رود/خبرگزاری مهر/۶ بهمن ۱۴۰۱)
پادشاهی سعودی در جنگ بین ناتو با روسیه در اوکراین، امریکا و چین در تایوان و ایران و اسرائیل در غرب آسیا سیاست بیطرفی را انتخاب کرده است و توانسته تا اینجای کار موفق باشد اما با روند غرب در جهت ایجاد درگیری در خلیج فارس و بازسازی وقایع بین ایران و عراق صدام در دهه فعلی بعید است بتواند در جنگ ایران و اسرائیل بیطرف باقی بماند زیرا غرب در بین گزینههایش برای بقا اسرائیل ایجاد درگیری نظامی بین ایران و پادشاهیهای عربی را گنجانده است و یا در صورت هر بحرانی برای ایران جنگ و هرج و مرج در کل غرب آسیا به وقوع خواهد پیوست! اما خروج از بی طرفی در این امر منجر به پایان بیطرفی در سایر رویاروییها خواهد بود و پادشاهیها به محور مسکو و تهران اضافه خواهند شد هرچند در این حالت غرب هیچ ابزاری برای فشار به پادشاهیها ندارد حتی گزینه تحریم هم از میان خواهد
رفت زیرا توان تحریم تمام کشورهای این محور را نخواهد داشت و با خروج سرمایه پادشاهیها از اروپا و یا تحریم انرژی بحران بزرگی در انتظار غرب خواهد بود.
برای تایید این ادعا باید گفت کشورهای پادشاهی عربی که سالها جهت تامین امنیت خود علنا به غرب باج میدادند و حتی حاضر به همکاری و به رسمیت شناختن علنی اسرائیل شدهبودند هم با کمترین همراهی و تفاهم با ایران شاهد بودند که غرب و در راس آن امریکا و دموکراتها نه تنها قید حقوق بشر را زدند بلکه حتی مانند اسرائیل جهت حفظ منافع خود به التماس کردن پیش اعراب افتادند و چین نیز به راحتی روابطش را با آنها وسعت بخشید و به همین دلیل پادشاهیهای عربی متوجه مزایای متعدد همکاری و حتی همراهی با ایران شدهاند.
《حسین طائب: اماراتی که از آمریکایی ها برید و پناه برد، بلند شد آمد اینجا توافقنامه امضاء کرد، سفارتخانه اش را باز کرد، تعاملمان با کشورهای منطقه و تفاهمنامه هایمان دارد انجام می شود. علی رغم اینکه تحریم است، اینقدر آمریکایی ها تضعیف شده اند که اینها دیگر کاری به تحریم هم ندارند.》
(زمینهها، ویژگیها و اهداف اغتشاش ۱۴۰۱ و تفاوت آن با آشوبها و فتنههای گذشته/مشرق/۲۸ آذر ۱۴۰۱)
البته بیش از آنکه این همکاری حاصل ضعف امریکا باشد نشاندهنده قدرت ایجاد شده از همکاری کشورهای شمال و جنوب خلیج فارس است. پادشاهیهای عربی به زودی نیز
میفهمند اتحاد با ایران منجر به صرفا جمع قدرتهای طرفین نمیشود بلکه میزان قدرتشان در مقابل غرب و شرق در هم ضرب خواهد شد و به بازدارندگی کامل منطقهای دست خواهند یافت زیرا اگر طرفین حاضر به همکاری با هم در مجامع بینالمللی باشند و همدیگر را در قدرتشان سهیم کنند هیچ اهرم فشاری قدرتهای غرب و شرق برای کنترل آنها در اختیار نخواهند داشت و این امر با درک این که امنیت هر کشور به منزله امنیت کل منطقه است امکان پذیر است و البته همین توسط مقامات نظامی ایران در حال تبیین است.
با این وجود غرب برای پادشاهیهای عربی این تصویر را از ایران ساخته که یک حکومت جمهوری شیعه سعی در نابودی پادشاهیهای آنها را با صدور انقلاب و شبهه نظامیان شیعه خود دارد و الان در تمام مرزهای پادشاهیها شبهه نظامیان ایران مستقر هستند و تنها راه برای نجات آنهاهمراهی با اسرائیل و غرب است. در جریان جنگ ترکیبی هم غرب با چنین وعدهها و تصویرسازیهایی پادشاهیها را وارد کار کرد و بسیار دوست داشت تا خصوصا بعد از شکست پروژه ایران سعودی را متهم بشناسد و انتقام ایران جای غرب و اسرائیل از سعودی یا بقیه پادشاهیها باشد.
《سعدالله زارعی: طی ماههای گذشته اقدامات غیردوستانهای از عربستان دیدیم. مثلا یکباره مذاکرات بغداد را قطع کرد در حالی که خودش قبلا اصرار بر آن داشت. آن را ناگهان متوقف کرد و این برای ما سوال است که چرا. بله آنها از طریق تلویزیونهای خود مثل العربیه و اینترنشنال به طور فشرده
دارند افکار عمومی در ایران را تحریک میکنند و از تجزیهطلبان حمایت میکنند. آنچه در زاهدان رخ داد و دهها نفر کشته شدند مدارک دخالت عربستان در آن موجود است. ما میدانیم که در این تلویزیون کمیتهای به نمایندگی از عربستان و موساد و مخالفان ایران حضور دارند》
(آموزش چند ایرانی در نقب توسط اسرائیل؛ نمایندهای از موساد در اینترنشنال است/فارس/۱۸ آبان ۱۴۰۱)
《حجتالاسلام خطیب: در هزینهکردن دست رژیم سعودی واضحتر بود؛ کل حمایت مالی نمایش منحط برلین در حوزه تبلیغات، فضاسازی، اجاره تجهیزات برای تصویربرداری و ارائه تسهیلات برای حضور خبرنگاران و غذاهای توزیع شده و… با هزینه سعودی صورت گرفت.》
(گفتوگوی اختصاصی با رسانه KHAMENEI.IR
تحلیل تفصیلی وزیر اطلاعات از آغاز جنگ ترکیبی علیه ملت ایران در حوادث اخیر/۱۸ آبان ۱۴۰۱)
هیچ مقام سیاسی در غرب آسیا و خصوصا اسرائیل و حتی غرب برآورد این را نداشت که ایران نه تنها پاسخ پادشاهی سعودی را جهت همراهی در جنگ ترکیبی ندهد بلکه مسیر دوستی را مجددا دنبال کند! صبر راهبردی ایران در خلیج فارس ضربات سختی به غرب وارد کرد. البته این به معنای آن نبود که ایران پذیرای چنین اقدامی برای دفعات دیگر است و اقدامی نخواهد کرد بلکه بیشتر این پیام را به همسایگان داد که فریب وعدههای امریکا مبنی بر اینکه چیزی تا پایان حضور
و نقشآفرینی ایران در منطقه باقی نمانده را نخورند و با آن همراه نشوند زیرا ممکن است به زمین بازی میان ایران با اسرائیل و غرب تبدیل شوند! و امنیت غرب آسیا به امنیت ایران وابسته است و مقابله با اسرائیل هم برای ایران با ثبات غرب آسیا امکان پذیر است.
《امیرعبداللهیان گفت: در غرب آسیا، منطقه ای که تحولات آن همواره پرچالش و تاثیرگذار بر سایر مناطق بوده، ما همسایگان خود را که با آنها اشتراکات تمدنی، تاریخی، فرهنگی و دینی داریم، برادران خود می دانیم. ما امنیت و رفاه آنان را امنیت و رفاه خود می دانیم. ایران همواره یکی از پایه های امنیت و ثبات در منطقه و در خط مقدم مبارزه با تروریسم داعش به عنوان تهدیدی مشترک برای منطقه و کل بشریت بوده است. ایران همواره در خط مقدم مبارزه با انواع تروریسم در منطقه و جهان بوده است.
وزیر امور خارجه گفت: ما همواره اطمینان داده ایم که آماده اعتمادسازی و همکاری در همه ابعاد و سطوح با همسایگان خود در منطقه، از جمله همسایگان خود در حوزه خلیج فارس هستیم تا یک بار برای همیشه، تفکر “تامین امنیت از خارج از منطقه” کنار رود و همکاری و همیاری کشورهای منطقه، امنیت پایدار را به ارمغان آورد. وی ادامه داد: در همین چارچوب، مایلم اعلام نمایم که آماده ایم نشست مشترک وزرای خارجه و دفاع را میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس و دیگر همسایگان برگزار نماییم.》
(آماده همکاری با همسایگان هستیم/ایرنا/۲۸ آذر ۱۴۰۱)
تغییر راهبرد از فشار حداکثری ترامپ به جنگ ترکیبی بایدن با شکست سختی مواجه شد و این چیزی بود که در تاریخ انقلاب اسلامی سابقه نداشت تا این ابعاد امریکا دچار شکست مطلق شود.
《حسین طائب: در خصوص ایران، بی ثباتی منطقه ای را در دستور کار قرار دادند و همچنین برای اغتشاشات در داخل ایران برنامه ریزی کردند.
در گزارش سنتکام از وضعیت ایران آمده که برآورد سازمان سیا برای اغتشاشات در ایران اشتباه از آب در آمده است.》
(دشمن درصدد ایجاد گسست اجتماعی در ایران است/ایرنا/۱۶ آذر ۱۴۰۱)
اعراب نیز خود را ناگهان در معرض خطر انتقام گیری ایران و خطای راهبردی امریکا دیدند و متوجه شدند نه فقط قربانی بلکه به زمین بازی میان غرب و اسرائیل با ایران تبدیل گشتهاند.
《سردار تولایی: چندی پیش نیروهای اطلاعاتی برخی کشورهای مخالف نظام اسلامی در منطقه نشستی داشتند که آنها علیرغم اینکه تمامی جوانب را در اغتشاشات اخیر سنجیده بودند، ولی در این جلسه به شدت آشفته بودند؛ زیرا شرکتکنندگان در این نشست اعتراض داشتند که برآوردهای غلطی درخصوص ایران ارائه و این موضوع باعث شد که به
واسطه دخالتهایی که در قالب حمایت از اغتشاشات انجام دادیم، اکنون باید منتظر اقدام تلافیجویانه ایران باشیم.》
(روایت معاون سازمان اطلاعات سپاه از نشست اطلاعاتی دشمن در یکی از کشورهای منطقه/تسنیم/۵ بهمن ۱۴۰۱)
فرماندهان نظامی تصمیمگیر در این امور هم به نوعی با تندترین ادبیات گفتند که قصد انتقامجویی از عربستان نداشته و تمرکز کماکان بر اسرائیل است و برآورد امریکا از درگیری ایران و اعراب شکست خورد.
《فرمانده نیروی قدس سپاه با تاکید بر اینکه دشمن اصلی آمریکاست، گفت: عربستان تفاله آمریکاست و ارزش دشمن تلقی کردن ندارد.》
(هشدار سردار قاآنی به صهیونیستها: زودتر خانههایتان را بفروشید/تسنیم/۲۹ آذر ۱۴۰۱)
مقامات نظامی ایران نیز به خوبی از تمام این مسائل آگاه بوده و نقش موثری در مقابله با سیاستهای ایجاد آشوب و تنش غرب در خلیج فارس داشتهاند و هماهنگ با وزارت خارجه وضعیت را مدیریت کردهاند.
《اقدامی که اکنون در برابر عربستان سعودی باید انجام شود، چیست؟
سردار فدوی: همه مسلمانان مثل یک خانواده هستند، ما همیشه گفته ایم داخل خانواده دعوا اتفاق میافتد، اما بین
دعوای داخل خانواده با خارج خانواده خیلی تفاوت وجود دارد. آمریکا، صهیونیستها و خبیثان همراهشان خارج از جهان اسلام هستند و طبیعتاً برخورد ما یکسان نخواهد بود. ما بین مردم کشورهای اسلامی و مستکبران تفاوت قائل هستیم ما به عنوان ام القرای انقلاب اسلامی به نوعی روند نگاه ما به مردم کشورهای اسلامی و محبت ما به آنها خیلی فرق میکند و این جریان، جریان مفصل و بارزی در انقلاب اسلامی است.》
(بسیاری از جاسوسهای رژیم صهیونیستی را دستگیر کردیم/خبرگزاری مهر/۱۷ آذر ۱۴۰۱)
هیچگاه نمیتوان نیروهای مسلح ایران را متهم به افراطگری، اقدامات هیجانی و بلندپروازانه در منطقه کرد و همواره با ملاحظات فراوان و با دقت یک دیپلمات مقتدرانه اقدام میکنند تا ثبات منطقه و امنیت ایران دچار بحران نشود.
《سردار حاجیزاده درباره انتقام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و حمله به پایگاه عین الاسد گفته است: در ارتباط با سردار سلیمانی ما میتوانستیم چند راه مقابله را معلوم کنیم. یک راه این بود که یک جنگ تمام عیار راه بیاندازیم. در این صورت ما میبایست پایگاههای آنها (آمریکاییها) در منطقه را میزدیم و بعد یک زد و خورد سنگین بین ما و آمریکاییها صورت میگرفت و مثلا یک جنگ یک ماهه اتفاق میافتاد. اما آیا این کار منطقی بود؟ در نتیجه آن ما تعدادی کشته از آنها میگرفتیم و آنها هم چند هزار نفر از مردم عادی و نظامی را
میکشتند و یک ضربهای به کشور وارد میشد و ما ده بیست سال عقب میافتادیم.
وی تصریح کرد: ما به این نتیجه رسیدیم که جنگ نتایج خوبی برای ما ندارد و باید اقدامی انجام دهیم که دستاوردهای خوبی برای ما و منطقه داشته باشد.》
(نظر سردار حاجیزاده درباره حمله به کشتیهای اسرائیلی/تسنیم/۲۴ آبان ۱۴۰۰)
یک بحران بزرگ در روابط ایران با پادشاهیهای عربی سن مقامات آنهاست. اکثر آنها در دهه چهارم و پنجم عمر خود هستند و در زمان جنگ ایران و عراق و جنگ اول خلیج فارس سن چندانی نداشته و در مقامی هم نبودند و همواره غرب را در اوج اقتدار دیدهاند و باور دارند اعتبار به منزله تایید شدن از سمت غرب است و آنها هیچگاه دچار افول یا ضعیف نخواهند شد[البته این ویژگیها شامل حال ولیعهد سعودی نمیشود زیرا دیگر نظر غرب برایش همچون گذشته اهمیت نداشته، به دنبال موازنه روابط با غرب و شرق است و با ایران توانسته به تفاهم دست یابد]. و از طرف دیگر هرچند تمایل به ایدئولوژی و توسعه طلبی ندارند اما به راحتی دست به ماشه میبرند و جنگی را شروع خواهند کرد و همین باعث شد غرب تصور کند امکان ادامه این کار بعد از ماجرای یمن ادامه خواهد داشت.
《عربستان هیچوقت سابقه نداشت حمله را آغاز کند، شهروندانش را در معرض خطر قرار دهد و قدرت خودش را
ارزیابی کند. برخلاف این شاهزاده خشن جوان که هیچ تعلیمات نظامی ندیده بود، بسیاری از ژنرالها مدت زمان زیادی را در آکادمی نظامی ایالات متحده واقع در وست پوینت یا همتای آن در بریتانیا تعلیم دیدهبودند. آنها در مورد قدرتنمایی محتاط بودند و میدانستند یمن با آن سرزمینهای کوهستانی، جمعیت پراکنده و مبارزان متعهد، طی یک قرن گذشته برای تمام کشورهای بیگانه به مثابه باتلاق بوده است. مقامات امنیتی امریکا که به کار کردن با شاهزادهگان محتاط و محترم عادت داشتند، یکباره متوجه شدند که اینبار با یک فرمانده جدید سر و کار دارند که چه با حمایت و چه بدون حمایت ایالات متحده کاملا با بمباران یمن احساس راحتی میکند》
(خون و نفت/بردلی هوپ/ص۵۲)
《در داخل عربستان کسی در مورد جنگ یمن بحث نمیکرد و نمیپرسید آیا بنسلمان وزیر دفاع جدید بیستونه ساله این کشور دانش لازم برای رهبری جنگ را دارد یا نه. هیچکس به این فکر نکردهبود که در طول تاریخ، هر قدرت خارجی که سعی کرده با استفاده از ابزارهای نظامی در امور سیاسی داخلی یمن دخالت کند دست از پا درازتر به خانه برگشتهاست. در طول قرنها ارتش روم، عثمانی، انگیس، مصر و حتی همین کشور سعودی نیروهایی را به یمن اعزام کردهبودند ولی پس از شکست کامل در کسب اهدافشان دوباره سر جای خود برگشتهبودند. کشور یمن برای عربستان خاطره افغانستان برای امریکا بود. ولی مقامات سعودی در واشنگتن و ریاض به
همتایان امریکایی خود میگفتند این جنگ ظرف چند هفته به پایان میرسد. شاهزادگانی که تجربه بیشتری داشتند با این نظر موافق نبودند. این کشور در کنار ارتش، دو سرویس امنیتی اصلی داشت که هر دو در اختیار شاهزادگان بود و بن سلمان در این جنگ هیچ چیزی را با آنها هماهنگ نمیکرد.》
(محمد بنسلمان/بن هوبارد/ص۱۱۸)
《بن سلمان از اوباما خوشش نمیآمد، اما عاشق امریکا بود و معتقد بود داشتن روابط عمیق با امریکا کلید به دست آوردن چیزهایی است که او برای کشورش میخواهد》
(محمد بنسلمان/بن هوبارد/ص۱۳۲)
این مطالب برای اوایل ولیعهدی شاهزاده محمد است و به مرور ثابت کرد برخلاف بقیه شاهزادههای جوان چنین نیست که تحلیلگران غربی میگفتند اما این باورها در میان بقیه شاهزادههای نه فقط سعودی بلکه کل پادشاهیهای عربی وجود دارد. با سنی که آنها دارند اکثرا درک مستقیمی از تغییرات ژئوپلتیکی جهان و نابودی امپراتوریها نداشته، نظر غرب درباره آنها برایشان بسیار مهم است و اسرائیل را یک خطر برای موجودیت خود هنوز جدی نگرفتند و به دنبال همکاری با قدرتهای منطقه جهت مقابله با طرحهای غرب برای حفظ اسرائیل و افزایش نقش بینالمللی کشورشان نبوده و متمرکز بر مرزهای خود هستند و تصور میکنند ایران در حال طراحی یک توطئه برای صدور انقلابش و نابودی پادشاهی آنهاست.
《محمود سریعالقلم: جیک سالیوان در آن گفتوگو، اشاره کرد که سیاست خارجی باید براساس اولویتهای طبقه متوسط آمریکا تنظیم شود و تا زمانی که احیای اقتصاد داخلی آمریکا صورت نگیرد، سیاست خارجی آمریکا نمیتواند جایگاه دقیق و واقعی خودش را پیدا کند. افرادی چون سالیوان، بیشتر به داخل امریکا فکر میکنند تا خارج امریکا. این ویژگی به سن آنها هم مربوط است. او در دهه چهل زندگی است و نسل جوان را نمایندگی میکند؛ نه نسلی که 65 یا 75 سال دارند و جزو الیتهایی هستند که دنبال برتری جهانی امریکا هستند》
(ایران و ژئوپلتیک جدید جهان)
پادشاهیها نیازمند اقتدار پایدار و بازدارندگی منطقهای بومی هستند و این تنها از راه همکاری و همراهی با ایران برایشان به راحتی بدست خواهد آمد.
《سردار نقدی: در خصوص تفاوت وضعیت معیشتی و اقتصادی ایران با کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس گفت: وقتی راجع به قدرت صحبت میکنیم ترکیبی از همه مؤلفههاست، یک کشوری ۱۰ میلیون جمعیت دارد و به اندازه ما نفت و گاز خام میفروشد معلوم است به اندازه نسبت سرانه جمعیت میتواند بهتر برای کشور هزینه کند، اما این به معنای اقتدار پایدار نیست》
(سپاه فعالیت اقتصادی به شکلی که در باور مردم است، ندارد/خبرگزاری مهر/۴ بهمن ۱۴۰۱)
اما طبیعتا امریکا و متحدانش به هر دری میزنند تا ایران را نه تنها از پادشاهیهای عربی دور کنند بلکه جنگ و درگیری میان آنها باقی بماند و بحرانهایی همچون یمن، جزایر سهگانه، نام خلیج فارس و شبهه نظامیان شیعه همواره سدی میان همکاری و حتی همراهی آنها با ایران باشد.
《در پی اظهارات مداخله جویانه رئیس جمهور کره جنوبی در امارات[رئیس جمهور کره جنوبی: دشمن و بزرگترین تهدید امارات ایران است! در حالی که دشمن ما کره شمالی است… ما در موقعیتی بسیار شبیه به امارات هستیم!]، سفیر این کشور به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران توسط معاون حقوقی و بین الملل وزارت خارجه به وی ابلاغ گردید.
نجفی در این دیدار با تشریح روابط دوستانه جمهوری اسلامی ایران با اکثر کشورهای حوزه خلیج فارس، اظهارات رئیس جمهور کره را دخالت در این روابط دوستانه و موجب تضعیف صلح و ثبات در منطقه دانست》
(سفیر کرهجنوبی در تهران به وزارت امور خارجه احضار شد/خبرگزاری مهر/۲۸ دی ۱۴۰۱)
سیاست ایران در روابط با پادشاهیهای عربی در گذشته این بود که با آنها روابطمان را درست کنیم تا مانع توافق با غرب نشوند اما اکنون اولویت مذاکره مستقیم با آنها است بدون آنکه اصلا توافق اتمی با غرب در جریان باشد! کاری که
میتواند برای اولین بار بعد از انقلاب سال ۵۷ نوع روابطمان با آنها را دچار تغییرات اساسی بکند و به انزوای مجدد اسرائیل منتهی شود. ایران قدرت آن را دارد که احترام و اعتبار جهانی برای کل غرب آسیا به وجود آورد و دیگر این مردم منطقه نباشند که به قدرتها برای از میان بردن نگرانیها و دغدغهها التماس کنند بلکه قدرتها به التماس کردن پیش دوستان و متحدان ایران بیفتند.
《حکام امارات و عربستان سعودی به خاطر مذاکرات هستهای امریکا با ایران بدون مشورت با اعراب، ناخشنود شدند. بدتر اینکه مذاکرات دقیقا بیخ گوششان در عمان یکی از شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس برگزار میشد.》
(خون و نفت/بردلی هوپ/ص۱۷۶)
اعراب نیز متوجه آن شدهاند که تاسیسات اتمی ایران در جهت ساخت بمب و توازن قدرت با اسرائیل نیست بلکه اهرمی جهت خلع سلاح اتمی اسرائیل است و هیچگاه ابزار سلطه بر مردم و حکومتهای غرب آسیا نیست و بدون توجه به غرب به نگرانیهای امنیتی آنها توجه میکند.
《امروز از تواناییهای بالا برخورداریم و هر روز سانتریفیوژهای پیشرفتهتر و تولید بالاتر را اعلام میکنیم. توانایی را داریم ولی قصد تولید بمب را نداریم.
وزیر اسبق امور خارجه خاطرنشان کرد: ما تولید بمب را حرام و از نظر راهبردی تولید بمب را راهگشا نمیدانیم چون اگر ایران به سمت سلاح هستهای برود کشورهای منطقه هم در
مسابقه تسلیحاتی قرار میگیرند و میخواهند با کمک دیگران سلاح هستهای تولید کنند و به این دلیل است که ما از دهه ۱۹۷۰ خواهان منطقه عاری از سلاحهای هستهای هستیم و به همین دلیل است که میگوییم اسرائیل که در این منطقه سلاح هستهای دارد باید سلاح هستهایش نابود شود و به پادمان بپیوندد. سلاح هستهای را الزاما امنیت آور نمیدانیم و مولفههای امنیت از نظر ما مولفههای دیگر است، البته داشتن فناوری هستهای بازدارنده است.》
(کمال خرازی: آنچه در ایران رخ داد یک جنگ هیبریدی بود/فارس/۲۸ آذر ۱۴۰۱)
ایران نیاز دارد تا یک مرکز فرماندهی واحد نظامی در غرب آسیا تشکیل دهد و امنیت و سیاستگذاری کلان غرب آسیا را در جهان با همراهی کشورها رهبری کند که از جمله مهمترین اهدافش باید خروج قدرتهای بیگانه از غرب آسیا، خروج کنترل قدس از اسرائیل و تامین بومی امنیت تنگهها باشد اما جذب همراهی کشورهای منطقه خصوصا پادشاهیهای عربی کار سادهای نیست هرچند با وجود بحرانهای بزرگ این دهه و افول و ضعف شدید غرب، کاهش تمایل آنها به تامین امنیت کشورهای منطقه، همراهی آنها با ایران دور از انتظار نیست اما نیاز به توافقات دولتی و همراهی مردمی است.
تعریف راهبرد دقیق برای فتح قدس:
باید برخلاف گذشته راهبردی دقیق و هدفی مشخص در قبال قدس اتخاذ کرد و نباید در مبهمگویی آن را خلاصه کرد. زیرا این باعث جذب همراهی مردم غرب آسیا و حکومتهای آنها خواهد شد و میبایست بقیه نهادها با وزارت خارجه در این مسیر همراهی کنند.
《رئیس دستگاه دیپلماسی ایران افزود: فلسطین و قدس شریف همچنان موضوع اول جهان اسلام است و تا زمانی که دولت فلسطین در سراسر خاک و سرزمین تاریخی فلسطین به پایتختی قدس شریف شکل نگیرد، فلسطین همچنان مسئله اول جهان اسلام خواهد بود.
امیرعبداللهیان افزود: آمریکا و متحدانش سالیان متمادی از طرحهای مختلفی یکی پس از دیگری مثل اسلو، خاورمیانه جدید، خاورمیانه بزرگ، معامله قرن و پیمان ابراهیم رونمایی کردند، اما ملت و مقاومت فلسطین با اتحاد و انسجام و پایداری مثال زدنی خود، تمامی آن طرحها را به زباله دان تاریخ فرستادند.》
(امیرعبداللهیان: عادی سازی روابط عربی اسرائیلی دیناری نمیارزد/خبرگزاری قدس/۲۵ دی ۱۴۰۱)
غرب همواره انقلاب اسلامی را باعث بیثباتی و تهدید متحدان خود در غرب آسیا معرفی کرده است اما با تعریف مجدد نیروهای نیابتی و اهدافشان و همکاری و سازش این نیروها و حکومت ایران با پادشاهیهای عربی میتوان صهیونیسم را باعث بیثباتی در منطقه و غرب را حامی آن معرفی کرد.
《امیرعبداللهیان: نشست ما با گروههای فلسطینی در راستای تقویت محور مقاومت و تقویت امنیت منطقه و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و مقابله با هرگونه تهدید رژیم صهیونیستی است.
وی افزود: با قدرت از محور مقاومت در مقابل تضعیف امنیت منطقه حمایت میکنیم و اجازه نخواهیم داد صهیونیستها بخواهند امنیت منطقه را به بازی بگیرند.》
(امیرعبداللهیان: اجازه نمیدهیم صهیونیستها امنیت منطقه را به بازی بگیرند/فارس/۲۴ دی ۱۴۰۱)
وزارت خارجه به خوبی توانست با تعریف یک راهبرد جدید در روابط با پادشاهیهای عربی افتخارات و دستاوردهای اسرائیل را بیاثر کند. اسرائیل میداند آنچه بیش از حمایت غرب نیاز دارد همکاری و کمک کشورهای منطقه جهت انزوای ایران است.
《ما اولین قرارداد تجارت آزاد را با یک کشور عربی به نام امارات امضا کردیم. من اجلاس شرم الشیخ را با سران مصر و امارات برگزار کردم و پرچم اسرائیل در آنجا به اهتزاز درآمد.
ما یک کمپین سرسختانه برای جلوگیری از حذف نام سازمان «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» ایران از فهرست سازمان های تروریستی انجام دادیم و موفق شدیم.
در دیدار با رئیس جمهور آمریکا، مؤدبانه اما صریح به او گفتم که با تأسیس کنسولگری در اورشلیم (قدس اشغالی) موافق
نیستم، زیرا اورشلیم پایتخت تنها یک کشور است و آن اسرائیل است.》
(نامه نفتالی بنت به صهیونیستهای ساکن اراضی اشغالی)
در نهایت باید گفت جهان هم دیگر در شرایطی نیست که بتوان عقبنشینی کرد و به توافقی موقت دوباره دست یافت و خواستههای غرب برای برجامی دیگر رسما درخواست خلع سلاح خودخواسته ایران و انهدام موجودیت آن است. اینکه امنیت خلیج فارس به شکل بومی تامین شود، خروج و یا کاهش حضور امریکا در عراق منجر به جنگی دیگر [چنانچه بعد از سال ۲۰۱۱ اتفاق افتاد و با ظهور داعش و ایجاد ائتلاف ضد آن در سال ۲۰۱۴ امریکا مجدد به عراق وارد شد] نشود و ترکیه در سوریه و آذربایجان جنگ نیابتی ایجاد نکند و ثبات به یمن بازگردد و آسیای میانه و شرق افریقا هم درگیر جنگ بین کشورهایش نشود و از همه مهمتر جنبش زن زندگی آزادی همچون بهار عربی به سراغ جهان عرب نرود خصوصا بخشهایی از آن که مصون ماندند تاریخ انقضا صهیونیسم فرارسیده است بدون آنکه حتی انتفاضه در کرانه باختری یا جنگی در غزه و جنوب لبنان و جولان در بگیرد و در صورت وقوع هر بحران اقتصادی و بیثباتی هم اجماع منطقه علیه صهیونیسم است.
《همزمانی سایه جنگ مذهبی بر سر الاقصی با وخامت وضعیت اقتصادی کشورهای عربی، اوضاع را خطرناک خواهد کرد و این سؤال را مطرح میکند که آیا این رژیمها در این
شرایط، همچنان با ثبات خواهند بود؟. به همین دلیل است که احتمال شعلهور کردن آتش نزاع مذهبی، بر مشکلات حاکمان عرب خواهد افزود. «عاموس گلعاد» ژنرال بازنشسته صهیونیست نیز ضمن تأیید این گزارش، تأکید کرد، مسجدالاقصی مانند یک بمب اتم است؛ زیرا اگر با آن به صورت صحیح برخورد نشود، میتواند آسیب بسیاری وارد کند. حرم قدسی و مساجد در جهان عرب و اسلامی، یک نقطه ضعف بسیار حساس است. تغییر وضعیت این حرم میتواند به سلسله واکنشهای شدید تبدیل شود که به امنیت اسرائیل، خدشه وارد خواهد کرد》
(سازش، بلای جان حکام عرب؛ چگونه مسجدالاقصی روابط اعراب و تلآویو را متزلزل کرده است؟/فارس/۱۹ دی ۱۴۰۱)
اسرائیل در حال نابودی به جهت اختلاف و جنگ قدرت است و مقامات آن اعتقاد دارند اگر وضع به همین روال ادامه پیدا کند بدون دشمن خارجی نابود خواهند شد.
《به گزارش خبرگزاری قدس(قدسنا)، روزنامه یدیعوت آحارانوت در مقالهای نوشت: تشنگان قدرت و پست و مقام در حال ویران کردن همه دستآوردهای اسرائیل طی 75 سال گذشتهاند.
یدیعوت احارانوت تاکید کرد؛ برای این تشنگان قدرت و مقام، نه قوه قضائیه، نه قوانین، نه قواعد بازی سیاسی و نه انسجام ارتش هیچ مفهومی ندارد و حتی اسرائیل برای آنها معنایی ندارد و در سایه حضور و فعالیت آنها دیگر فقط نامی از
اسرائیل باقی خواهد ماند.
این مقاله نگرانی بزرگ اسرائیل وضعیت بغرنج ارتش آن می داند و می نوید؛ عملکرد این تشنگان قدرت، منجر به فروپاشی ارتش شده است و حتی یگانهای ارتش را رودرروی یکدیگر قرار خواهد داد.》
(نگرانی درباره فروپاشی ارتش رژیم صهیونیستی/خبرگزاری قدس/۱۳ آذر ۱۴۰۱)
باید محاصره یهود را در کنار افزودن مناطق خشکی مخالف از جمله کرانه باختری و جولان در دریا و هوا هم گسترش داد و اینگونه دیگر راه فراری هم صهیونیستها نخواهند داشت و کاری از غرب هم با حفظ ثبات در غرب آسیا ساخته نیست مگر تمام قواعد بینالمللی را کنار بگذارند و وارد جنگی دیوانهوار شوند که با بازدارندگی منطقه توان آن را هم ندارند.
《شهید سلیمانی ایده و تفکرش محاصره اسرائیل بود و در عمل هم توانست اسرائیل را در محاصره موشکی قرار دهد. این شهید سلیمانی بود که برای موشک های لبنان و غزه و همچنین عراق و حتی یمن برنامه ریزی کرد.
اکنون مقاومت اگر آماده ورود به جنگ با اسرائیل است و بر موشک ها و پهپادهایش تکیه می کند، به خاطر شهید سلیمانی است و این محاصره موشکی علیه اسرائیل نه تنها ایده شهید سلیمانی بود، بلکه به این وسیله او می خواست، از لبنان نیز دفاع کنند و معادله بازدارندگی را پایه گذاری کند》
(مقام ارشد حزب الله لبنان: حاج قاسم صاحب ایده «محاصره
موشکی اسرائیل» بود/تسنیم/۲۵ دی ۱۴۰۱)
در پایان و جهت جمع بندی میتوان گفت محاصره نظامی و انزوای دیپلماتیک اسرائیل، افزایش بحران برای نیروهای امریکا در منطقه و حفظ ثبات و افزایش همکاری با کشورهای غرب آسیا باید به عنوان راهبرد اصلی ایران قرار گیرد.
《حسین طائب مشاور فرمانده سپاه اظهار داشت: باید تلاش کنیم وضعیت ناپایدار آمریکا ادامه پیدا کند و امنیت اسرائیل در منطقه خدشهدار شود…به راهبردهای آمریکا در مقابل ایران اشاره کرد و گفت: بیثباتسازی کشورهای منطقه مقاومت، ایجاد اغتشاش، ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران، طرح مسائل حقوق بشری و تهدید نظامی از جمله این راهبردها هستند…مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: واقعیت در نظر بیگانگان با تصویرسازی که دارند متفاوت است چرا که در واقع ایران کشوری مستقل، مبتکر الگوی حکمرانی جدید، بیثباتکننده امنیت اسرائیل و آمریکا و پیشبرنده مقاومت در داخل و خارج ایران است.
وی افزود: اما بیگانگان با تصویرسازی غلط ایران را کشوری حامی تروریست، ناقض حقوق بشر، گرفتار فساد، دارای گسستهای قومی، مذهبی و نسلی، دروغگو و دیکتاتور معرفی میکنند.》
(آمریکا با همه توان به دنبال از بین بردن ایران یکپارچه است/فارس/۲۲ آذر ۱۴۰۱)