روز گذشته در دیدار الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان، و رستم قاسمی، ویزر راه و شهرسازی ایران، در باکو دیدار و یادداشت تفاهمی بین دولتهای جمهوری آذربایجان و ایران درباره ایجاد ارتباطات جدید بین منطقه اقتصادی زنگزور شرقی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان از طریق خاک جمهوری اسلامی ایران امضا کردند. به نظر میرسد که این تفاهمات نشان دهنده آب شدن یخ روابط دو کشور است که میتواند روابط اقتصادی دو کشور را تعمیق کند.
پس از ماهها اتهامات جدی متقابل، روابط ایران و آذربایجان در حال بازگشت به حالت عادی است. روسای جمهور دو کشور در ۲۸ نوامبر سال گذشته، در حاشیه اجلاس سران سازمان همکاری اقتصادی در عشق آباد، قرارداد همکاری در زمینه انرژی را با ترکمنستان امضا کردند.
بر اساس قرارداد جدید، سالانه ۱.۵ تا ۲ میلیارد متر مکعب گاز منتقل میشود. ایران گاز ترکمنستان را دریافت و معادل آن گاز را به جمهوری آذربایجان تحویل میدهد. این امر با سفر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران به باکو، پیگیری شد و در مورد قرارداد تازه امضا شده موسوم به کریدور حمل و نقل شمال-جنوب (NSTC)، مشارکت شرکتهای ایرانی در بازسازی مناطق بازپس گیری شده در قرهباغ گفتگو شد. برای تهران، این توافقات نشاندهنده اولین نتیجه ملموس سیاستهای فعالانه آن در قفقاز جنوبی در ماههای اخیر است.
به نظر میرسد که منافع ترکیه در این روند نیز تاثیرگذار است. از دهه ۱۹۹۰، ترکیه به دنبال ایجاد خط لوله گاز ترانس خزر (TCP) بود که ترکمنستان را قبل از پیوستن به کریدور گاز جنوبی از طریق دریای خزر به آذربایجان متصل میکرد و از طریق آن گاز ترکمنستان از طریق ترکیه به اروپا می رسید. آذربایجان قبلاً در برابر این ابتکار مقاومت کرده بود، زیرا ترکمنستان را به عنوان یک رقیب بالقوه در بازار اروپا می دانست. در ژانویه ۲۰۲۱، زمانی که آذربایجان مناقشه میدان نفتی «دوستلوق» با ترکمنستان را با موافقت برای اکتشاف مشترک آن حل کرد، آنکارا به رویاهای ترانس خزر خود – تبدیل شدن به دروازه آسیای مرکزی به اروپا – نزدیک شد.
به نظر می رسد که روابط باکو و تهران دارای چشم انداز مثبتی است و هر دو طرف در انتظارات خود واقعبین هستند تا از پتانسیل روابط دوجانبه به حداکثر برسند. از همین روی، میتوان ترکیبهای اقتصادی و تجاری ایجاد کرد که به نفع هر دو کشور باشد. همچنین اگر توافق هستهای ایران که در حال مذاکره است تمدید شود، آذربایجان و قفقاز جنوبی حتی بیشتر از آن سود خواهند برد.
کریدور شمال-جنوب
هر دو کشور برای گسترش روابط دوجانبه، تقویت بیشتر همکاریهای نظامی و امنیتی، افزایش تجارت و همکاری متقابل برای تکمیل کریدور شمال-جنوب که هدف آن توسعه تجارت منطقهای از طریق کشتی، ریلی و جاده است، موافقت کردهاند.
ایران و جمهوری آذربایجان همانطور که بارها تاکید کردند، روابط فرهنگی و زبانی قوی دارند و مرز مشترک ایران و آذربایجان یکی از امنترین مرزهای منطقه است. در مقایسه با مشکلاتی که در سایر مرزهای ایران با آن مواجه میشوید – به عنوان مثال، جنگ در عراق و افغانستان و دشمنی ایالات متحده در خلیج فارس – این مرز کمترین مشکل برای ایران و آذربایجان است. یک مرز امن به ایران و آذربایجان اجازه داد تا تعدادی سد و نیروگاه مشترک بر روی رودخانه ارس احداث کنند که به نفع هر دو کشور باشد.
توسعه کریدورهای حمل و نقل و انرژی شمال-جنوب یکی دیگر از اولویت.های مذاکرات دوجانبه است. آذربایجان با تکمیل خط راه آهن باکو- تفلیس- قارص که اروپا را به آسیا متصل میکند، امکان حمل و نقل کالا در هر دو جهت را دارد. همزمان، بندر بینالمللی باکو عملیات خود را آغاز کرده و پیوندهای مفیدی با آسیای مرکزی برای تقویت تجارت، بازرگانی و لجستیک منطقه ایجاد کرده است. اتصال سیستمهای راهآهن ایران و آذربایجان، هر دو بنادر آذربایجان و ایران را به قطبهای کلیدی تجارت منطقه تبدیل میکند. این امر به ویژه از آنجایی ارزشمند است که تجارت ترکیه و اوکراین در مناقشه اخیر آسیب دیده و بنابراین، محمولههای ترکیه و اوکراین به دنبال مسیرهای حمل و نقل جدید در اوراسیا بزرگ هستند.
این در حالی است که آذربایجان از نظر اقتصادی و سیاسی کشوری نسبتاً باثبات با رفتار سیاسی قابل پیش بینی در مقایسه با ارمنستان و گرجستان است. این امر به آذربایجان دست برتر را در مذاکرات با قدرت های منطقه ای و جهانی می.دهد.
پیامدهای اقتصادی عادی سازی روابط
آنچه به نظر میرسد دلیل دیگری برای تقویت روابط ایران و آذربایجان باشد موقعیت استراتژیک آذربایجان است که ترکیه، روسیه و ایران را از طریق زمین به یکدیگر متصل میکند. ایران، روسیه و ترکیه به عنوان متحدان جدید منطقه هیچ ارتباط زمینی مستقیمی با یکدیگر ندارند. میتوان جلسات سه جانبه منظم ایران، آذربایجان و ترکیه و همچنین مقامات ایران، روسیه و آذربایجان را به عنوان گامهایی در جهت ایجاد کریدور زمینی که قدرتهای منطقه را به هم پیوند میدهد تعبیر کرد.
عادی سازی روابط سیاسی، اقتصادی، تجاری و اجتماعی ایران و جمهوری آذربایجان تأثیر قابل توجهی بر تصویر ژئوپلیتیک منطقه خواهد داشت. در بیشتر دهه ۱۹۹۰، این منطقه بین دو محور آذربایجان-گرجستان-ترکیه و روسیه-ارمنستان-ایران تقسیم شده بود که باعث شد تا ایران و جمهوری آذربایجان از همکاریهای اقتصادی زیاد خودداری کنند و دو کشور عملاً سرمایه گذاریهای متقابل اندکی داشته باشند. با این حال، آغاز فصل جدید در روابط دوجانبه میتواند فرصتهای تجاری جدیدی را برای هر دو کشور به ارمغان بیاورد.
جمهوری آذربایجان به سرعت در حال تغییر سیاستهای اقتصادی خود است و تمرکز خود را از اتکا به نفت و گاز به سمت نوسازی صنعت، ظرفیت تولید و توسعه بخش غیرنفتی خود – به ویژه گردشگری، کشاورزی، فناوری اطلاعات و حمل و نقل تغییر داده است. بسیاری از ایرانیان در حال حاضر برای مقاصد گردشگری به آذربایجان سفر میکنند و آذربایجانیها اغلب به دنبال خدمات پزشکی در ایران هستند چه درصورت برداشتن محدودیتهای ویزا، این روند میتواند عمیقتر شود.
در عین حال جمهوری آذربایجان به دنبال سرمایه گذاری در بخش غیرنفتی خود است و شرکتها و بازرگانان ایرانی میتوانند به منبع ارزشمندی در این زمینه تبدیل شوند. به همین ترتیب، هلدینگها و شرکتهای آذربایجانی میتوانند در اقتصاد ایران سرمایه گذاری کنند و در نتیجه حضور بین المللی خود را در منطقه گسترش دهند.
این سرمایه گذاریها میتواند در نفت و گاز، ساخت و ساز، پتروشیمی، مواد شیمیایی و نساجی و سایر بخشها باشد. ایران از سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی استقبال میکند و نزدیکی دو فرهنگ، زبان و سنت، مزیتهایی را برای کارآفرینان آذربایجانی برای ورود به بازار ایران به ارمغان میآورد.
جمهوری آذربایجان همچنین با ساخت خط لوله گاز تاناپ، صادرات منابع گاز خود به بازارهای اروپایی را آغاز کرده است که در مناقشه اخیر اوکراین یکی از گزینهها برای کاهش وابستگی اروپا به روسیه بود. گاز ایران میتواند به این خط لوله بپیوندد و از طریق آذربایجان و گرجستان وارد بالکان شود. در عین حال، بازار گرجستان که معمولا با کمبود گاز مواجه بوده، میتواند از گاز ایران هم بهعنوان منبع مصرف داخلی و هم بهعنوان منبع ترانزیت بهرهمند شود.
آذربایجان همکاری اقتصادی و انرژی نسبتاً مستحکمی و توسعه یافتهای با اتحادیه اروپا دارد و میتواند دریچهای مناسب و سودمند به سوی ایران برای تجارت اروپایی باشد. ورود به بازار ایران از طریق آذربایجان و استفاده از تخصص محلی و منطقهای آذربایجان، از جمله پیوندهای فرهنگی و زبانی، به تجار غربی کمک میکند تا با بازار ایران سازگار شوند. به نوعی آذربایجان میتواند به بستری مفید برای پیوندهای تجاری اتحادیه اروپا و ایران تبدیل شود.
نتیجه
جمهوری آذربایجان و ایران این فرصت را دارند که ماهیت روابط خود را به طور اساسی تغییر دهند و از دهههایی که در روابط دوجانبه تحت سلطه سوء ظن و خصومت بود، فاصله بگیرند. این نه تنها تصویر جدیدی را برای ژئوپلیتیک منطقه به ارمغان میآورد، بلکه به طور قابل توجهی تجارت و بازرگانی منطقه را تغییر و توسعه اقتصادی را تقویت میکند.
در این شرایط، چشمانداز درگیریهای قومی و منطقهای محو و راه برای پروژههای سودمند متقابل هموار میشود. از این نظر، جمهوری آذربایجان به دنبال تبدیل شدن به یک سکوی ارزشمند برای روابط اقتصادی اتحادیه اروپا و ایران و همچنین به هاب مناسب برای انتقال گاز و نفت ایران به بازارهای غربی است.