درست هفته قبل بود که گزارش شد «امانوئل مکرون» فنلاندسازی را مطرح کرد و گفته بود که این «یکی از الگوههای موجود روی میز» برای مذاکره با «ولادیمیر پوتین» است تا تنشها در مورد اوکراین کاهش یابد. مکرون این گزینه را در روز بعد کنار گذاشت و تاکید کرد که در نقل قول از او اشتباهی رخ داده است. اما دیگران نظیر «تامس فریدمن» -ستوننویس نیویورک تایمز- هنوز هم معتقدند که یک اوکراین بیطرف باعث میشود تا پوتین این تصور را کنار بگذارد که «از سوی ناتو محاصرح شده است» و به تجمع نیروهای نظامی در اطراف اوکراین پایان دهد.
این ایده به دو دلیل اشتباه است.
نخست این که اوکراین عملا یک کشور بیطرف است. این کشور عضو ناتو و اتحادیه اروپا نیست با وجود این که تمایل زیادی دارد عضو آنها شود.
با این وجود، پوتین به شدت ناراحت است. او نمیتواند با یک اوکراین بیطرف در آن سوی مرز زندگی کند. برعکس، او میخواهد آن را تابع خود کند و مثل قبل، در تحت حوزه نفوذ روسیه قرار دهد.
این چیزی است که باعث برآشفته شدن پوتین شده است زیرا با وجود این که اوکراین کشوری بیطرف مانده، بسیای از اوکراینیها از مدار روسیه خارج شدهاند. هر چه پوتین بیشتر آنها را تحت فشار قرار دهد، بیشتر به دنبال غرب خواهند بود و حاکمیت ملی، دموکراسی و مطبوعات آزاد خود را بیشتر گرامی خواهند داشت. پوتین میخواهد حاکمیت ملی، دموکراسی و نهادهای مستقل اوکراین را سرنگون کند. پوتین اوکراین بیطرف را نمیخواهد، او اوکراین روسی را میخواهد.
مشکل واقعی پوتین کشورهایی هستند که زمانی بخشی از اتحاد جماهیر شوروی و قبل از آن روسیه تزاری بودند و بعد از سقوط دیوار برلین در 1989 به سمت غرب رفتهاند یا این که تلاش میکنند به سمت غرب بروند. این اتفاقی نیست که آنها از همان ابتدا درخواست عضویت در ناتو و بعد عضویت در اتحادیه اروپا را دادهاند، آنها روی این حساب کردهاند که ناتو از آنها در برابر مسکو محافظت کند.