پایگاه تحلیلی الوقت – جعفر فتحآبادی: خبر مهم و قابل توجهی طی چند روز گذشته در سایتهای خبری و فضای مجازی منتشر گردید که حکایت از آن دارد که سرویس امنیتی انگلیس MI6 در توافق با مارشال دوستم در نظردارد مبلغ250 میلیون دلار با هدف ایجاد ناامنی در استانهای شمالی افغانستان به وی واگذارنماید. متعاقب انتشار خبر فوق، ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان از فرصت استفاده نموده و مصاحبه ای را علیه مارشال دوستم انجام داد. با توجه به اهمیت خبر منتشر شده ونوع بهرهبرداری که جریان طالب از آن به عمل آورد، چند نکته قابل یادآوری است:
نکته اول انکه رابطه احزاب سیاسی و رهبران جهادی با نیروهای خارجی و خصوصا با آمریکا و انگلیس به دهه 80 و اواخر دوره قبلی زمامداری طالبان در افغانستان بازگشته و در طول دو دهه گذشته بعضی از ارتباطات احزاب مذکور که به اصطلاح عنوان “احزاب جهادی” را با خود یدک میکشیدند تا آنجا پیش رفته که بعضا اصالت و ماهیت جهادی خویش راهم فراموش نموده بودند. دراین راستا باتوجه به نوع تفکرات و گرایشهای حاکم برحزب جنبش ملی افغانستان به رهبری مارشال دوستم، جریان مذکور نیزاز این امر مستثنی نبوده و نامبرده نیزهمچون سایر رهبران تلاش فراوانی را در جهت نزدیک شدن به غربیها داشته ودارد.
نکته دوم: باتوجه به شناختی که از غربیها و بویژه انگلیس در حوزه حمایت و پشتیبانی از جریانات قومی، حزبی و… وجود دارد، واگذاری تسهیلاتی در این سطح و آنهم به یک جریان شکننده و بصورت آشکار، دور از تصور و واقعیت بوده و محتمل است انتشار خبر مذکور اهداف پشتپردهای را به دنبال داشته باشد. شاید ذکراین نکته خالی از لطف نبوده که انگلیس در تحولات اوکراین چگونه حمایت می نماید.
نکته سوم به کینه طالبان به مارشال دوستم مربوط میشود. از انجائی که رابطه جریان طالب با مارشال دوستم در طول دهههای گذشته با تنش و درگیریهای فراوانی همراه بوده و جریان مذکور کینه وعداوت خاصی نسبت به این حزب و مارشال دوستم داشته و دارد، لذا در شرایط فعلی طالبان فرصت را مغتنم شمرده و به روایتی میخواهد از آب گلآلود ماهی گرفته و از موجی که برعلیه آقای دوستم ایجادشده است، بهرهبرداری حداکثری کند.
نکته چهارم اینکه جریان طالبان بعد از پیروزی و ایجاد امارت اسلامی، یکی از اقداماتی که در دستورکار خود قرار دادهاند، بحث پاکسازی درون ساختاری سایر اقوام همسو باجریان مذکور و از جمله فرماندهان ازبک تبار موجود در این جریان بوده است. درطول چندماه گذشته تعدادی از فرماندهان ازبک که نقش محوری را درحمایت و پشتیبانی ازطالبان در 20سال گذشته در استانهای شمالی افغانستان داشتهاند، هریک از آنها را به یک بهانه از مسئولیت خلع و بعضا آنها را بازداشت و به زندان انداخته و ازسرنوشت بعضی از آنها اطلاعی در دست نیست.(هرچند که گفته میشود اخیرا مخدوم عالم توسط طالبان آزاد شده است.) دراین راستا طالبان نگران این هستند که قوم ازبک به سمت همگرایی و اتحاد پیش رفته و در ادامه با استفاده از ظرفیتهایی که در اختیار دارند برعلیه طالبان استفاده نمایند.
نکته پنجم به رابطه مارشال دوستم با ترکها برمیگردد. دوستم و ترکیه از دهههای گذشته به دلیل وجود نوعی قرابت قومی، زبانی و فرهنگی با همدیگر تعامل داشته و در طول این مدت ترکها در حمایت و پشتیبانی از وی جزء شرکاء اصلی دوستم بوده و متقابلا میزان هماهنگی و تعامل دوستم با ترکها در اجرای سیاستهای آنها نیز بسیار بالا بوده است. در همین رابطه در سفر اخیر آقای ملامتقی سرپرست وزارت خارجه امارت اسلامی و درخواست وی از مقامات ترک، برای برگزاری نشست مشترک با مارشال دوستم و متقابلا عدم استقبال دوستم از پیشنهاد مقام طالب، به نظر میرسد این موضوع نیز درایجاد فضای روانی توسط طالبان برعلیه دوستم بیتاثیرنبوده است.
نکته ششم اینکه با توجه به تحرکات مستمر سیاسی ترکها در چندماه گذشته، به نظر میرسد ترکها با همکاری غربیها بازی چندگانه جدیدی را در منطقه ازجمله کمرنگ نمودن و تخریب رابطه احزاب جهادی گذشته که اکثریت آنهافارس زبان هستند، با ج.ا.ایران (بعنوان یکی از بازیگران اصلی درافغانستان ) آغاز و در دستورکار خود قرار داده باشد. پررنگ نمودن بازداشت یکی از فرماندهان مرتبط با دوستم یعنی ژنرال قیصاری را میتوان در راستای تخریب تعامل و ارتباط دوستم با ج.ا.ایران ارزیابی نمود.
در پایان این که رهبران طالبان برای بدنامسازی بیشتر رهبران شمال بویژه عبدالرشید دوستم و نیز سلب صلاحیت از مشارکت این رهبران غیرپشتون در دولتشان، از چنین اخباری بهرهبرداری چندسویه خواهند کرد و در حفظ حکومت تک قومی خود نوعی مشروعیت نیز جلب خواهند کرد. در واقع وقتی از طالبان خواسته شود که دولت فراگیر تشکیل دهند، با استناد به طرحهایی نظیر مورد حمایت بودن رهبران شمال توسط قدرتهای خارجی، عملا خود را در موضع مشروع و برتر قرار دهند؛ هرچند که صحت و سقم پرداخت ۲۵۰ میلیون دلار به مارشال دوستم باید مورد تحقیق قرار گیرد.
همچنین لاز م است به این نکته اشاره شود که هدف این نوشته به هیچ عنوان تطهیر چهره مارشال دوستم یا طرفداری از ایشان نبوده، چراکه سابقه وعملکرد وی بر کسی پوشیده نیست، اما باید به این واقعیت اشاره نمود که علیرغم برخی اشتباهات در گذشته، نقش مارشال دوستم در حمایت و پشتیبانی از احزاب جهادی و غیرپشتون هم در دوران مقاومت بسیار پررنگ و برجسته بوده و هم در نظام سیاسی گذشته، بیشترین همسویی با جبهه متحدشمال سابق داشته و رویکرد حزب دوستم، در راستای همسویی با دولت مرکزی بود، منتهی این دولت اشرف غنی بود که به هر دلیلی دنبال تفرقه و تضعیف و چنددستگی ازبکها و ترکمنها بود و اکنون نیز طالبان برای تثبیت قدرت و حکومت خود، با استناد به طرح ۲۵۰ میلیون دلاری انگلیس، دنبال حذف ریشهای حزب دوستم و ازبکتبارها است؛ باید متوجه بود که پس از تسویه حساب با یکی از احزاب محوری جبهه متحد شمال، نوبت جریان تاجیکها خواهد شد که البته بدنام سازی آنان از ابتدای جنگ پنجشیر شروع شده است