از زمان حمله ۱ اکتبر ایران به اسرائیل، خاورمیانه در انتظار پاسخ این رژیم، نفسش را حبس کرد. تهران گفته بود حملهاش پاسخی به ترورهای اسرائیل علیه حسن نصرالله و اسماعیل هنیه انجام گرفت.
بایدن به حاشیه رانده شد؟
با این حال، در حالی که بایدن همواره شدیداً مخالف هدفگیری تأسیسات هستهای ایران بوده، او در ۳ اکتبر پیشنهاد داد که در حال گفتگوهایی برای حمله اسرائیل به تأسیسات نفتی ایران است که این امر موجب افزایش پنجدرصدی قیمت نفت شد. در نتیجه، بایدن بلافاصله تلاش کرد تا نظر خود را اصلاح کند و اظهار داشت: «اگر من جای آنها (اسرائیلیها) بودم، به گزینههای دیگری غیر از حمله به میدانهای نفتی ایران فکر میکردم».
با توجه به نزدیکشدن انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده و منتشرشدن نتایج نظرسنجیها که رقابتی تنگاتنگ بین کامالا هریس و دونالد ترامپ را نشان میدهد، تعجبآور نیست که بایدن تلاش داشت نتانیاهو را از هدفگیری تأسیسات نفتی ایران باز دارد، زیرا این کار قطعاً موجب افزایش چشمگیر قیمت نفت میشد و ضربهای ویرانگر به اقتصاد ایالات متحده میزد و بنابراین شانس هریس برای پیروزی در انتخابات را به خطر میانداخت.
شایان ذکر است که اراده قاطع نتانیاهو برای تضعیف تمامی تلاشهای تحت رهبری ایالات متحده برای رسیدن به آتشبس غزه یا لبنان نه تنها به هدف حفظ بقای سیاسی خود با کمک نگهداشتن کابینه راستگرایش است که در صورت وقوع آتشبس فرومیپاشد، بلکه به طور معناداری جهت محرومساختن دولت دموکرات بایدن از هر دستاورد دیپلماتیک مهمی در خاورمیانه است. در حالی که کاملاً واضح بوده که نتانیاهو ترجیح میدهد ترامپ در قدرت باشد، اما علیرغم اطمینان از اینکه هدفگیری تأسیسات نفتی ایران کمپین ترامپ را تقویت میکرد، نتانیاهو از چنین اقدامی اجتناب کرد، زیرا از اتهامات مداخله در انتخابات ایالات متحده میترسید.
علیرغم نگرانیهای فزاینده بایدن در مورد تعداد شگفتآور و غیرقابلتوجیه تلفات غیرنظامیان، به ویژه زنان و کودکان و همچنین مقدار ناکافی کمکهای انسانی که وارد غزه میشود، نتانیاهو با تهاجم به غزه و سپس حمله به لبنان، کارزار بیرحمانه خود را ادامه داده است. عدم تمایل بایدن برای محکومکردن نتانیاهو، حتی تهدید به توقف ارسال سلاح که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه خواستار آن شده، نتانیاهو را جسورتر کرده است.
مستشدن نتانیاهو از موفقیتهای نظامی
واکنش اولیه نتانیاهو به حمله ۱ اکتبر ایران با بیان قاطع اینکه تهران «اشتباه بزرگی» مرتکب شده و «بهای آن را خواهد پرداخت»، به معنای یک پاسخ سریع بود. با این حال، نتانیاهو به خوبی میداند که در مورد اهداف ایران، نمیتواند واشنگتن را به چالش بکشد؛ زیرا اسرائیل به طور فزایندهای حتی در دفاع خود به ایالات متحده وابسته است.
در تضاد واضح با جنگ فرسایشی غزه، جایی که نتانیاهو در دستیابی به اهداف مرکزی خود برای بیرونراندن کامل حماس و بازگرداندن اسرای اسرائیلی ناکام مانده، در لبنان، او قطعاً به کمک یک سری موفقیتهای تاکتیکی غیرقابلتصور که به ترور رهبر حزبالله منجر شد، قدرت بیشتری کسب کرد. این موفقیتها مطمئناً نتانیاهو را به حمله به لبنان تحریک کرد و امید داشت به کمک آن، حزبالله را به توقف حملات یکسالهاش به شمال اراضی وادار ساخته و بدین ترتیب، بازگشت هزاران اسرائیلی به این منطقه را تسهیل کند.
و در میان احساس غیرقابلکنترل شادی، برخی از سیاستمداران برجسته اسرائیل خواستار این بودند که نتانیاهو از آنچه آنها «آسیبپذیری فزاینده ایران به دلیل تضعیف حزبالله و حماس» ادعا میکردند، استفاده کند و تأسیسات هستهای و نفتی ایران را هدف قرار دهد. با این حال، این درخواستها به طور فزایندهای کاهش یافت؛ به ویژه با مقاومت شگفتانگیز حزبالله که تلاشهای اسرائیل برای پیشرفت معنادار را ناکام گذاشته و در عوض، به طور عمیقتر و مکررتر به اسرائیل حمله کرده است.
همانطور که انتظار میرفت، پس از ترور یحیی سنوار توسط اسرائیل، نتانیاهو در ۱۷ اکتبر شدیداً با توقف جنگ در غزه یا لبنان خودداری کرد.
جایی که بن سلمان وارد بازی میشود
هرچند محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و حاکم غیررسمی این کشور هیچ شکی باقی نگذاشته که ترجیح میدهد ترامپ در قدرت باشد که برخلاف بایدن، از او در برابر اتهام قتل جمال خاشقجی محافظت کرد؛ اما وقتی ترامپ از اقدام قاطع علیه ایران عقب نشست، بن سلمان بسیار ناامید شد، زیرا ریاض ایران را به خاطر حمله حوثیها علیه تأسیسات نفتیش در سال ۲۰۱۹ مقصر میدانست. مانند همیشه، ترامپ عواقب فاجعهبار جهانی را دلیل عدم اقدامش مطرح کرد، زیرا ممکن بود ایران تهدید دائمی خود برای هدفگیری میدانهای نفتی ریاض یا جریان نفت خلیج فارس از طریق تنگه هرمز را عملی کند.
در نتیجه و در غیاب چنین حمایتی از سوی ایالات متحده، بن سلمان در مارس ۲۰۲۳، اگرچه با اکراه، به آشتی میانجیگریشده توسط چین با ایران تن داد تا نه تنها از جنگ بیفایده و غیرقابلپیروزی که علیه یمن به راه انداخته بود، رهایی یابد، بلکه به طور معناداری، اهرم بازدارندگی نفتی ایران را کاهش داده و به این ترتیب، راه را برای حمله ایالات متحده و اسرائیل به این کشور هموار سازد.
در نگاه بن سلمان، تغییر ناگهانی اسرائیل از تمرکز بر حماس به درگیرشدن با حزبالله، از جمله ترور رهبر آن، فرصتی عالی برای ترغیب بایدن به نه تنها دادن چراغ سبز به اسرائیل، بلکه رهبری حمله علیه تأسیسات هستهای و نفتی ایران بود.
بدین منظور، ریاض در ۲۶ سپتامبر اعلام کرد که قصد دارد تولید نفت خود را در دسامبر افزایش دهد. اگرچه این سیاست با هدف حفظ سهم بازار عربستان عنوان شد، اما در واقع، نه تنها برای آرامکردن بایدن انجام گرفت که دائماً از بن سلمان خواسته قیمتهای نفت را کاهش دهد تا تورم در ایالات متحده پایین بیاید و ماشین جنگی روسیه در اوکراین تحت فشار قرار بگیرد، بلکه همچنین تأکیدی بر این بود که به اندازه کافی نفت در بازار وجود دارد تا هرگونه کاهش عرضه در صورت حمله اسرائیل به میادین انرژی ایران جبران شود.
با وجود تمام این تشویقهای فوقالعاده، بایدن و هریس همچنان بیعلاقه ماندند، زیرا واضح بود که هر گونه اشتباه میتواند کمپین هریس را شدیداً به خطر بیندازد. در همین حال، ایران هیچ تلاشی برای احتیاط نکرد و صراحتاً به ریاض و کشورهای خلیج فارس هشدار داد که اگر حریم هوایی یا پایگاههای نظامی خود را برای حمله به روی اسرائیل باز کنند، به منزله اعلام جنگ است. همچنین با تهدید به اینکه نمیتواند ایمنی تأسیسات نفتی کشورهای عربی را تضمین کند، بازدارندگی نفتی خود را فعال کرد. برای جلوگیری از افتادن به درگیری منطقهای، ریاض و کشورهای خلیج فارس به اسرائیل اطلاع دادند که اجازه نخواهند داد از حریم هوایی آنها استفاده کرده و همچنین از ایالات متحده خواستند که اسرائیل را تحت فشار قرار دهد تا تلافی خود را با احتیاط بیشتری تنظیم کند.
هم نتانیاهو و هم بن سلمان میخواهند حماس و حزبالله را از بین ببرند. آنها هر دو میخواهند ترامپ در انتخابات پیروز شود و به این ترتیب، زمینه را برای عادیسازی روابط خود فراهم سازند. اما از همه مهمتر، آنها سعی دارند ایالات متحده را به مواجهه با ایران ترغیب کنند. در عمل، هر دو با مانع غیرقابلعبوری روبرو هستند: نه ترامپ، نه بایدن و نه هریس تمایل ندارند در چنین درگیری دشواری بیافتند.
منبع: اکو ایران