محمدحسین بنی اسدی/ در سال ۱۳۷۱ دکتر علیاکبر ولایتی سفر تاریخی به مسکو و ۵ کشور آسیای میانه و آذربایجان داشت. در ملاقات، آقای گورباچف به دکتر ولایتی میگوید: «در پاکستان سازمان CIA با همکاری ISI پاکستان و پول عربستان و امارات مشغول آموزش طلبههای مدارس دینی هستند تا با روحیه جهادی علیه شوروی و نیروهای حاضر در افغانستان مبارزه کنند. با توجه به اینکه این گروه تحت عنوان طالبان فعلا علیه ما مبارزه میکنند ولی در نهایت علیه ایران هم خطر و تهدید ایجاد خواهند کرد لذا مناسب است ما و شما باهم علیه این گروه مبارزه و مقابله کنیم».
با اشغال افغانستان توسط شوروی، امریکا و متحدان موفق به سازمان دادن طالبان و سرانجام وادار کردن نیروهای شوروی به خروج از افغانستان شدند و طالبان نیز پا به عرصه حیات سیاسی خود گذاشت. در این میان پاکستان به عنوان کشور همسایه افغانستان نسبت به تامین نیرو از بین طلاب پاکستانی برای جهاد در افغانستان نیز نقش بسزایی بازی کرد ولی هرگز موفق به رهایی از پدیده طالبان نشد بهطوری که هنوز از عوارض آن رنج میبرد.
داوطلبان پاکستانی که برای کمک به همفکران افغانی خود در جهاد علیه شوروی اعزام شدند بعد از خروج نیروهای شوروی به پاکستان مراجعت کردند اما دولت پاکستان نتوانست آنان را به نحوی به کار گمارد یا در نیروهای نظامی ادغام کند لذا این نیروهای کارآزموده جذب سایر گروهها و نیروهای فعال شدند و بازار درگیریهای فرقهای و نیابتی رونق و گرمی خاصی پیدا کرد. برخی از این گروهها اکنون نیروهای تحریک طالبان پاکستان را تشکیل دادهاند.
گرچه در دوره اول سلطه طالبان بر افغانستان در نتیجه همکاری پاکستان با مجاهدین و طالبان روابط خوبی بین اسلامآباد و حکومت طالبان در کابل حاکم شد ولی این دوران طولی نکشید و با سقوط طالبان تنش بین دو کشور همچنان ادامه یافت.
با مسلط شدن مجدد طالبان بر افغانستان در سال گذشته از پاکستان به عنوان یکی از برندگان قدرتگیری طالبان یاد شد و اسلامآباد نیز با برگزاری جلسه در پاکستان و شرکت در جلسات مربوط به افغانستان در کشورهای دیگر حضور فعالی یافت. گویا این ماه عسل که زمینههای تاریخی تنش را در خود دارد دیری نپایید و مشکلات بین دو کشور همسایه بروز کرد که با کشته شدن چند نظامی پاکستانی و حمله هوایی پاکستان به مناطقی در شرق و جنوب شرق در افغانستان که به کشته و مجروح شدن تعدادی انجامید، زخم کهنه سر باز کرد و واکنشهای مختلفی را در پی داشت. وزارت خارجه طالبان به دنبال این حمله هوایی سفیر پاکستان در کابل را احضار و مراتب نگرانی خود را در این مورد به وی ابلاغ داشت. در ماههای اخیر گزارشها حاکی از ادامه حملات موشکی پاکستان به ولایات شرقی افغانستان نیز بوده است.
پاکستان نیز با ابراز نگرانی نسبت به تشدید حوادث تروریستی علیه نیروهای این کشور در مرزهای مشترک با افغانستان، اعلام کرد، اسلامآباد متعهد به همکاری سازنده برای تثبیت صلح و ثبات در منطقه است.
پاکستان گفته حمله اخیر طالبان پاکستان علیه نیروهای این کشور در وزیرستان شمالی که منجر به کشتهشدن هفت نفر شد، از افغانستان صورت گرفته است.
حامد کرزی، رییسجمهور پیشین افغانستان حمله نظامیان پاکستانی بر ولایتهای کنر و خوست را که در آن شماری از غیرنظامیان از جمله زنان و کودکان جان باختند یا زخم برداشتند، محکوم کرده و آن را خلاف اصول بینالمللی، نقض حاکمیت ملی افغانستان و جنایت بشری دانسته است.
در پی بمباران مناطق مسکونی خوست و کنر توسط جنگندههای پاکستان، ذبیحالله مجاهد سخنگوی طالبان در تویتی خطاب به پاکستان گفت: «حوصله افغانها را در چنین مسائلی نیازمایید و دیگر چنین اشتباهها را تکرار نکنید وگرنه پیامد بدی خواهد داشت».
سخنگوی وزارت امور خارجه پاکستان گفت «تروریستها بدون هیچگونه مجازاتی از خاک افغانستان برای فعالیت در داخل و علیه پاکستان استفاده میکنند».
اخیرا در تاریخ 25 فروردین 1401، هفت سرباز ارتش پاکستان در درگیری با جنگجویان طالبان پاکستان در منطقه ایشم در وزیرستان شمالی، منطقهای در شمال غربی ولایت ناآرام خیبر پختونخوا پاکستان کشته شدند.
به دنبال این رویداد، روز شنبه 27 فروردین گزارشهایی مبنی بر حملات هوایی پاکستان به منطقه شلتن ولایت کنر و ولسوالی سپیری از ولایت خوست در جنوب شرقی افغاستان، آنهم در قالب واکنشی از سوی اسلامآباد، در انتقامِ کشته شدن این هفت سربازان منتشر شد.
این حملات هوایی به خاک افغانستان در حالی صورت گرفت که شهباز شریف، نخستوزیر جدید پاکستان ضمن ادای احترام به سربازان کشته شده، اعلام کرده بود که عاملان کشته شدن این هفت سرباز را تحت تعقیب قرار داده و به مبارزه با تروریسم ادامه خواهند داد.
ذبیحالله مجاهد؛ سخنگوی دولت موقت طالبان با تاکید بر دفاع از خاک افغانستان گفته است که ما نمیگذاریم بار دیگر بمباران پاکستانیها به خاک ما تکرار شود.
مجاهد که روز دوشنبه ۲۹فروردین در فرودگاه بینالمللی کابل با رسانهها گفتوگو میکرد، گفت: ما با تاکید بر موضع خویش بمباران پاکستانیها را محکوم کرده و آن را چیز بدی میدانیم، خواهان این هستیم که دیگر چنین چیزی تکرار نشود و مشکلات پیش آمده از راه دپیلماسی حل شود. وی ادعای مقامات پاکستان مبنی بر حضور طالبان پاکستانی در خاک افغانستان را رد کرده، گفت: ما حضور طالبان پاکستانی در خاک افغانستان را تایید نمیکنیم و به هیچکسی هم اجازه نمیدهیم که از خاک ما علیه کشور دیگر استفاده کند.
پاکستان نیز با ابراز نگرانی نسبت به تشدید حوادث تروریستی علیه نیروهای این کشور در مرزهای مشترک با افغانستان، اعلام کرد، اسلامآباد متعهد به همکاری سازنده برای تثبیت صلح و ثبات در منطقه است.
متعاقب بالاگرفتن سطح تنش بین پاکستان و طالبان وزارت خارجه چین از پاکستان و حاکمیت طالبان در افغانستان خواست تا نگرانیهای خود را از طریق گفتوگو حلوفصل کنند. سخنگوی وزارت امور خارجه چین در یک نشست خبری در پاسخ به سوالی درباره درگیریهای مرزی اخیر بین پاکستان و افغانستان گفت این دو کشور، همسایگان نزدیک با دوستی سنتی با چین هستند و «من معتقدم که این کشورها میتوانند به درستی نگرانیهای خود را از طریق گفتوگو و مشورت حل کنند و بهطور مشترک، صلح و آرامش را حفظ کنند.»
زمینههای تنش بین پاکستان و افغانستان
پاکستان و افغانستان با زمینههای چالش و اختلافی که بین خود دارند سایه درگیری را بر فراز خود احساس میکنند. مهمترین زمینههای نگرانی به قرار ذیل است.
۱- اختلاف ارضی و مرزی
۲- تنش قومی
۳- تنش ایدئولوژیک
۴- عامل ناسیونالیسم
۵- تنشهای تاریخ پایه
۶- تحریک عامل خارجی
اختلاف ارضی و مرزی
از زمان طرح تقسیم شبهقاره بر اساس محور تئوری دو ملت و تشکیل پاکستان در سال ۱۹۴۷ انگلستان، حیطه جغرافیایی پاکستان جدید به نحوی رقم خورد که آثار ناموفق آن بعدها گریبان پاکستان را گرفت که جدایی بنگلادش از پاکستان از آن جمله است.موضوع کشمیر و مناطق مورد منازعه با هند و عدم شناسایی خطوط مرزی دیورند که در سال ۱۸۹۳ بین افعانستان و هند بریتانیای امضا شد از دیگر مشکلاتی است که تا حل آنها پاکستان روی آرامش را به خود نخواهد دید. افغانها که مرز دیورند را به رسمیت نشناختهاند معتقدند بر این اساس حدود ۱۰۳ هزار کیلومتر از خاک خود را از دست دادهاند که به پاکستان منضمشده است. این مشکل ارضی و مرزی مانند استخوان لای زخم روابط بین دو همسایه را پیوسته آماده تنش میکند .
تنش قومی
خط دیورند نه تنها باعث مشکل مرزی بین دو کشور شده بلکه به خاطر تقسیم کردن مناطق پشتون بین افعانستان و پاکستان زمینه درگیری قومی رانیز فراهمکرده است. علاوه برآن ایالت بلوچستان که به لحاظ وسعت بزرگترین و به لحاظ جمعیت کمجمعیتترین ایالت پاکستان را تشکیل میدهد از دیگر مناطق تنشزا بین دو همسایه به شمار میرود، عدهای افغانی ناسیونالیست رویای دستیابی به دریای عمان را در سر میپرورانند .
تنش ایدئولوژیک
حضور طالبان تندرو و باز شدن پای تکفیریهای افراطی در افغانستان و در نتیجه تحتتاثیر قراردادن گروههای تندرو مثل تحریک طالبان پاکستان، از دیگر موارد تنشزا بین کابل و اسلامآباد است که پاکستان بهشدت نگران آن است.
فاکتور ناسیونالیسم
افغانها خود را ریشهدار در منطقه و پاکستان را کشوری نو پا میدانند که در طول تاریخ حوزه نفوذ افغانستان بوده است. در حالی که ناسیونالیسم افغان بسیار قدرتمند و اکثریت این کشور را شامل میشود، پاکستان کشوری است فاقد هویت ملی تاریخی و کشوری لرزان و متشکل از قومیتهای مختلف که این امر تبدیل به نقطه ضعف و عامل آسیبپذیری پاکستان شده است.
تنشهای تاریخ پایه
افغانها پیوسته برای لشکرکشی و دستاندازی به دهلی نو و سرزمین ثروتمند هندوها به قصد جهاد با کفار یا غارت و چپاول هند از خاک فعلی پاکستان بدون هیچ مقاومتی عبور میکردهاند و نانوشته برای خود این حق را محفوظ داشتهاند، اکنون نیز این عامل همراه با دیگر عوامل زمینههای تنش در روابط را زنده نگه داشته است.
تحریک عامل خارجی:
عوامل پنجگانه فوق به همراه تحریک عوامل خارجی از ملاحظات نگرانکننده برای اسلامآباد محسوب میگردد. همانگونه که تجاوز شوروی به افغانستان و متعاقب آن برنامههای غرب برای بیرون راندن روسها از افغانستان و سپس اشغال افغانستان توسط امریکا و روانه شدن افراطیون القاعده و داعش زیانهای اقتصادی و ضربات امنیتی گسترده بر پاکستان تحمیل کرده اکنون نیز اسلامآباد از تحریک عوامل خارجی از جمله هندیها در منطقه هراسناک است.
٭پاکستان با اتکا به جمعیت و ارتش قدرتمند خود به ویژه I.S.I و با این فرض که افغانستان را عمق استراتژیک خود میداند از ابتدای استقلال توجه ویژهای به افغانستان داشته است و هرگز نسبت به تحولات آن کشور بیتفاوت نبوده لذا هزینههای اقتصادی و امنیتی کلانی را متحمل شده است.
در دوره اول سلطه طالبان بر کابل بهرغم عمر کوتاه آن، پاکستان خود را کامیاب و شرایط را به کام خود میدید.
در دوره دوم قدرتگیری طالبان در سال گذشته بهرغم تعامل و مراوده و فعالیت گسترده برای شناسایی طالبان هنوز دیری نپاییده که زمینههای تنش بین دو کشور بروز کرده که نمونه بارز آن حملات هوایی اخیر پاکستان به خوست و کنر در افغانستان است.
پاکستان که اقدام به ساختن دیوار مرزی با افغانستان کرده امیدوار است که با قوه قهریه و قدرت خود شناسایی خطوط مرزی دیورند را جا بیندازد و به افغانها بفهماند که با تغییر خطوط مرزی مصالحه نمیکند و آن را خط مرزی خود میداند. پاکستان حضور نیروهای ملی در افغانستان را عامل خطرناکی برای خود میدانست و امیدوار بود با استقرار دولت اسلامی طالبان از نگرانیهای پاکستان کاسته شود ولی تنشهای اخیر در حالی که هنوز طالبان به رسمیت شناخته نشده و نیاز به حمایت پاکستان دارد، موجی از نگرانی برای اسلامآباد را فراهمکرده که این هنوز از نتایج سحر استو میرود که پاکستان را از «بانی به قربانی» طالبان تبدیل کند.
نگارنده بر این عقیده است که بزرگترین بازنده ظهور و ادامه سلطه طالبان، ایران و پاکستان خواهند بود و لذا هر فرد و نهادی که به تحکیم پایههای طالبان کمک کند در نهایت به ایران و پاکستان خیانت کرده است./ روزنامه اعتماد