به گزارش «راهبرد معاصر»؛ با گذشت قریب به پنج دور مذاکرات امنیتی بغداد و پیشرفتهای حاصل شده در روند آن، ارسال سیگنالهای متناقض از سوی ریاض دورنمای عادیسازی روابط با تهران را در حالت ابهام قرار داده است. در بیانیه مشترک کمیته پیگیری و مشورت سیاسی به ریاست وزیران امور خارجه پادشاهی سعودی و مصر، با تکرار اتهامات نخ نمای گذشته از جمهوری اسلامی ایران خواسته شد علاوه بر احترام به تعهدات هستهای، مداخله در امور داخلی کشورهای عربی منطقه را متوقف کند.
در ادامه این بیانیه ضد ایرانی، تهران و مقاومت انصارالله یمن به برهم زدن امنیت گذرگاه بینالمللی باب المندب متهم شدند. به نظر میآید سیر تحولات منطقهای همچون نتیجه نشست کارگروههای اجلاس النقب، قدرتگیری راست افراطی در سرزمینهای اشغالی، سفر رئیس جمهور چین به ریاض و … موجب تأثیرگذاری بر مذاکرات امنیتی بغداد میان ایران با عربستان سعودی و مصر شده است. نگارنده عنصر مهم در مذاکرات ایران و سعودی را نه بیانیههای مطبوعاتی، بلکه تحولاتی میدانی میداند.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در سفر به لبنان با تأکید بر آماده نبودن ریاض برای عادیسازی کامل روابط با تهران، ابراز امیدواری کرد نخستین گام در این مسیر بازگشایی کنسولگریهای دو کشور در شهرهای مشهد و جده برای تسهیل سفرهای زیارتی زوار به مکانهای مقدس باشد. وی همچنین در پاسخ به سؤالی درباره نقش سعودی در اغتشاشات اخیر کشور با استفاده از عباراتی معنادار گفت: همزمان با گفتوگوهای سیاسی، گفتوگوهای امنیتی با عربستان انجام دادهایم تا موضوعات میان دو طرف بررسی شود.
بیم و امید موجود نشان دهنده وضعیت در حال گذار و البته بیثبات عربستان در مسیر عادیسازی روابط است. پیشتر سیدمحمد حسینی، معاون پارلمانی رئیس جمهور در حاشیه مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید برزیل با فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه سعودی دیدار و گفتوگوی مفصلی درباره موضوعات کلیدی و آغاز روابط دیپلماتیک انجام داد. به نظر میآید تا زمانی که در پروندههای مهم منطقهای همچون جنگ یمن، بحران سوریه، بنبست سیاسی در لبنان و شبکههای معاند ضد ایرانی تغییری معنادار رخ ندهد، در سیاستها و اعلام مواضع دو کشور نیز تغییر مهمی رخ نخواهد داد.
در رصد مذاکرات میان تهران و ریاض آنچه که اهمیت دارد، نه بیانیهها یا اعلام مواضع دو طرف بلکه تحولات میدانی است. عرف دیپلماتیک ایجاب میکند تا زمانی که گفتوگوهای غیر رسمی یا پنهان به نتیجه ملموس و عملیاتی نرسیده، تغییر اساسی در مواضع رسمی کشورها رخ ندهد. این موضوع در نوع روابط میان تهران- قاهره نیز حاکم است.
سال گذشته میلادی در جریان سفر عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر به عمان، وی در دیداری غیر رسمی با مقامهای ایرانی به توافقات مهمی ازجمله به رسمیت شناختن منافع یکدیگر در منطقه و اقدام نکردن علیه این منافع دست یافت. با وجود این، محتوای بیانیههای مصر در زمینه ایران به دلیل ملاحضات سیاسی- اقتصادی، عمدتاً با توجه به تحولات پس از کمپ دیوید و در امتداد مواضع تند پادشاهی سعودی است.
به عبارت دیگر، بیانیههای سیاسی و مصاحبههای رسانهای مبنای محکمی برای قضاوت درباره آینده مذاکرات میان تهران- ریاض نیست، بلکه توجه کارشناسان امور منطقه باید بیشتر معطوف به تحولات میدانی، بهویژه بحران یمن باشد.
روزنامه الاخبار چاپ لبنان در گزارشی نوشت، محمد بنسلمان ولیعهد سعودی پس از ناامیدی از شکست مقاومت مردم یمن و اشغال کامل این کشور و نیز پس از هشدارهای جدی از سوی انصارالله، دریافت تضمین امنیتی را شرط پایان حمله نظامی قرار داده است. سعودیها به خوبی میدانند برای پیشبرد اهداف سند چشم انداز 2030، ابتدا به حفظ امنیت حداکثری برای جفرافیای سرزمینی خود تا تنگه باب المندب نیاز دارند.
پایه اصلی در برنامه توسعه اقتصادی سعودی جذب سرمایههای خارجی است. سؤال اصلی اینکه آیا دولتها و شرکتهای خارجی در صورت تداوم جنگ یمن حاضر به سرمایهگذاری در بیابانهای خشک عربستان هستند؟ اکنون تجربه هدف قرار گرفتن تأسیسات آرامکو در حمله ترکیبی مقاومت و کاهش چشمگیر سطح تولید در این منطقه موجب ترس ریاض در زمینه تکرار اینگونه حملات شده است.
در جریان بهار عربی اراده ملتهای منطقه به برانداختن نظامهای اقتدارگرا و غربگرا نفوذ عربستان سعودی در میان کشورهای عربی را به شکل چشمگیری کاهش داد. به دنبال این رخداد، ایران و ترکیه به عنوان هادی محور مقاومت و محور اخوانی دست بالا را در منطقه پیدا کردند. در چنین شرایطی سعودی با همراهی امارات پروژه شکست انقلابهای مردمی را در بحرین، مصر، سودان، لیبی و تونس کلید زد.
در اوج افزایش تنشهای منطقهای در سال 2015، اعدام شیخ نمر باقر نمر، روحانی مبارز شیعه سعودی و حمله به کنسولگری و سفارت عربستان در مشهد و تهران، مقدمه قطع روابط دیپلماتیک میان دو کشور شد و از آن روز تاکنون تمام مسیرهای رسمی دیپلماتیک میان دو کشور قطع شده است. با ایجاد کانال گفتوگوهای امنیتی بغداد میان ایران و سعودی در سال گذشته میلادی، زمینه لازم برای کاهش تنشها میان دو کشور و حرکت به سمت عادیسازی روابط دیپلماتیک فراهم شده است.
بهره سخن
تغییر روندهای منطقهای و شکلگیری بلوک بندیهای جدید مطابق با تشدید رقابت میان آمریکا و چین، قدرتهای منطقه غرب آسیا را به سوی پیگیری سیاست «تنش صفر» با همسایگان سوق داده است. دولتهای منطقه برای منافع ملی و نیل به توسعه پایدار ابتدا باید عنصر حیاتی امنیت را حفظ و سپس به جذب فناوری و سرمایههای خارجی بپردازند.
پادشاهی سعودی برای تأمین اهداف سند چشمانداز خود لاجرم مجبور به مصالحه با تهران و محور مقاومت است. با در نظر گرفتن این پیش فرضها باید گفت، بیانیه اخیر سعودی و مصر بیشتر کاربرد تبلیغاتی دارد و نشانهای از واقعیتهای حاکم بر روند مذاکرات بغداد نیست. بر همین اساس، پیشبینی میشود در ماههای آینده روابط دیپلماتیک میان دو کشور در سطح کنسولگری ازسر گرفته شود و پیشرفت معناداری در پروندههای مورد مناقشه رخ دهد.