احمد کاظمی در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی، به تشریح ابعاد و پیامدهای امضای یادداشت تفاهم ایجاد ارتباطات زمینی میان منطقه زنگیلان و جمهوری خودمختار نخجوان از طریق خاک ایران پرداخت که متن آن در پی میآید.
سؤال: ارزیابی شما از امضای یادداشت تفاهم در خصوص ایجاد ارتباطات زمینی بین منطقه زنگیلان و جمهوری خودمختار نخجوان از طریق خاک جمهوری اسلامی ایران چیست؟
این تفاهمنامه درصورتیکه تبدیل به قرارداد شده و اجرایی گردد، نقطه عطف مهمی در مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان و نیز عامل ثباتزایی برای قفقاز خواهد بود؛ چراکه بر اساس این توافق ارتباط قرهباغ کوهستانی و جلگهای و مناطق آزادشده جمهوری آذربایجان با احداث چهار دهانه پل از مبدأ روستای آغبند زنگیلان از طریق خاک ایران به نخجوان برقرار خواهد شد. بر این اساس نهتنها جاده بلکه خطوط ریلی، زیرساختهای انتقال انرژی، برق و فیبر نوری و خطوط مخابراتی در این مسیر 55 کیلومتری احداث خواهد شد.
جمهوری خودمختار نخجوان بهعنوان منطقه برون گان با خاک اصلی جمهوری آذربایجان ارتباط جغرافیایی ندارد. طی سه دهه گذشته ارتباط بخش اصلی جمهوری آذربایجان از نقطه مرزی بیله سوار و آستارا از طریق خاک ایران با نخجوان ارتباط برقرار شده است. حتی در مقاطعی که روابط دو کشور به دلیل رویکردهای منفی باکو رو به تنش بود، ایران در قالب رویکردی اصولی و بزرگوارانه، از این موضوع بهعنوان ابزار علیه جمهوری آذربایجان استفاده نکرد؛ چراکه هرگونه انسداد این مسیر علاوه بر تبعات امنیتی، تأثیر منفی بر اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم جمهوری خودمختار نخجوان میگذارد.
پس از آزادی اراضی اشغالی جمهوری آذربایجان، ایران همچنان امنترین و به لحاظ زیرساختها باصرفهترین مسیر برای ارتباط این مناطق با نخجوان به شمار میرود، اما رویکردهای قومگرایانه ترکیه و رژیم صهیونیستی در پیگیری کریدور جعلی و موهوم زنگزور بهعنوان مانعی در این خصوص عمل میکرد، که به نظر میرسد شرایط در حال تغییر است.
سؤال: برخی از رسانهها و شخصیتهای جمهوری آذربایجان از امضای این یادداشت تفاهم بهعنوان ابزار فشار علیه ارمنستان نامبردهاند و مدعی شدند ارمنستان مجبور خواهد بود از این طریق یا طرح کریدور جعلی زنگزور را بپذیرد یا آنکه منزوی باشد؟
این یک شانتاژ رسانهای است که با اهداف خاص تبلیغاتی و سیاسی از سوی برخی از محافل جمهوری آذربایجان عنوان میشود. واقعیت این است که جمهوری آذربایجان بعد از بیش از یک سال هیاهو، تلاش و تبعیت از رویکرد تنشزای آنکارا و تلآویو در بحث کریدور جعلی زنگزور یا همان دالان تورانی ناتو، به این نتیجه رسید که این کریدور به دلیل اینکه متکی به آرزوهای تاریخی و چشمداشتهای ارضی، امنیتی و سیاسی است، تحقق پیدا نخواهد کرد؛ چراکه کریدور جعلی زنگزور اساساً یک طرح ساختهوپرداخته شده در اتاق فکرهای ناتو، ترکیه و رژیم صهیونیستی است که علیه منافع بنیادین ایران، روسیه و چین هدفگذاری شده است.
کریدور جعلی زنگزور در زمینه اخلال در طرحهای ترانزیتی این سه کشور، ایجاد کانونهای قومگرایانه، رساندن ناتو به مرزهای شمالی ایران و مرزهای غربی چین و مرزهای جنوبی روسیه و نیز ایجاد یک کریدور انرژی به سمت اروپا با هدف تضعیف کنشگری این سه کشور طراحی شده است؛ بنابراین بدیهی است که ایران، روسیه و چین بر اساس منشور سازمان ملل که هرگونه تغییر در مرزهای بینالمللی را ممنوع میسازد، اجازه تغییرات ژئوپلیتیک در مرزهای جنوبی ارمنستان برای اجرای کریدور جعلی زنگزور را نخواهند داد.
رزمایش فاتحان خیبر در سال جاری پیام روشنی برای همه طراحان این کریدور جعلی داشت. معتقدم جمهوری آذربایجان پسازاین واکنش ایران و همچنین پس از تحولات قزاقستان و جنگ اوکراین، هرچه بیشتر متوجه عزم جدی این سه کشور برای مقابله با طرحهای ناتو ازجمله کریدور جعلی زنگزور شده است. ازاینرو الهام علی اف، حدود دو هفته پیش در مسکو و در کمال ناباوری آنکارا و تلآویو، بیانیه تعامل متحدین با روسیه را امضا کرد؛ چون این احتمال را میداد که در صورت اصرار بر دالان تورانی، احتمال شناسایی استقلال قرهباغ از سوی روسیه شبیه وضعیت لوهانسک و دونتسک و نیز سایر اقدامات تقابلی مسکو تقویت شود.
بنابراین حتی اگر در نگاه بدبینانه امضای این یادداشت تفاهم توسط باکو با رویکرد ابزاری و برای فشار به ارمنستان صورت گرفته باشد، کمکی به تحقق کریدور جعلی زنگزور بهعنوان خط قرمز ایران، روسیه و چین نخواهد کرد.
سؤال: به نظر شما چشمانداز مناسبات ارمنستان با جمهوری آذربایجان و ترکیه در این خصوص چه تأثیری داشته است؟
نکته دیگری که برخلاف ادعای برخی از محافل جمهوری آذربایجان باید به آن توجه کرد، وضعیت ارمنستان است. درست است که امروزه ارمنستان تقریباً وضعیت حقوقی دولت ناتوان را پیدا کرده و بهشدت تحتفشار ترکیه (برای انکار نسلکشی ارامنه) و جمهوری آذربایجان (برای تعیین دقیق مرزها و عدم اعطای خودمختاری به قرهباغ) قرار دارد، اما با توجه به تجارب تاریخی و رویکرد خارجنشینان ارمنی میتوان گفت این رویکرد آنکارا و باکو در آینده منجر به روی کار آمدن یک دولت ملیگرا و احتمالاً رادیکال خواهد شد که مواضعی تندتر از دولتهای سرکیسیان و کوچارایان خواهد داشت که به توافقهای دوره دولت پاشینیان پایبند نخواهد بود و احتمالاً موردحمایت جدی فرانسه و آمریکا و حتی روسیه خواهند بود.
باکو بهخوبی چنین احتمالی را مدنظر دارد. ازاینرو همچنانکه برخی از محافل مستقل جمهوری آذربایجان نیز بارها اذعان کردهاند، مسیر جمهوری اسلامی ایران، امنترین، پایدارترین و باصرفهترین مسیر برای ارتباط جمهوری آذربایجان با نخجوان است. همچنین ایران بهترین مسیر برای ارتباط ترکیه با جمهوری آذربایجان و ارتباط ارمنستان با دنیای خارج است.
تمایل باکو به امضای یادداشت تفاهم برای اتصال چندجانبه زنگیلان به نخجوان را نیز باید از این منظر نگاه کرد. ایران در سه دهه گذشته ارتباط امن جمهوری آذربایجان با نخجوان و ترکیه و همچنین ارتباط ارمنستان با جهان خارج را فراهم ساخته و پسازاین نیز میتواند همین نقش را در راستای رسالت تاریخی ثبات ساز خود در قفقاز ایفا کند.
سؤال: برخی از محافل جمهوری آذربایجان مدعیاند که جمهوری آذربایجان در قبال موافقت ایران با حضور جمهوری آذربایجان در کریدور اتصال ترانزیتی خلیجفارس به دریای سیاه، این یادداشت تفاهم را با ایران امضاء کرده است ارزیابی شما چیست؟
ایران معتقد است تمامی کریدورهای ترانزیتی باید بهجای رقابت، عامل تعامل و همکاری در منطقه باشند. از سال 2000 که دالان شمال – جنوب مطرح شد ایران برای عبور این دالان از هر دو مسیر جمهوری آذربایجان و ارمنستان تأکید داشت. در مورد کریدور اتصال ترانزیتی خلیجفارس به دریای سیاه هم همین رویکرد دنبال میشود. در حال حاضر خطوط مواصلاتی جمهوری آذربایجان زیرساختهای مناسبتری در مقایسه با ارمنستان دارند ولی پیرو توافقاتی که در سال جاری با ارمنستان شد، با بهبود زیرساختهای ارمنستان، مشارکت این کشور نیز در کریدور اتصال ترانزیتی خلیجفارس به دریای سیاه و سایر خطوط مواصلاتی منطقه افزایش خواهد یافت.
درواقع ایران معتقد است بهجای پیگیری اهداف تنشزای ناتو و رژیم صهیونیستی در قالب کریدور جعلی زنگزور و دالان لاجوردی، کریدورهای شمال – جنوب، کریدور اتصال ترانزیتی خلیجفارس به دریای سیاه و همچنین کریدور اکو، زمینههای فوقالعادهای برای همکاریهای ترانزیتی ایران، ترکیه و روسیه و سه کشور قفقاز در قالب فرمت 3+3 فراهم میسازد؛ کما اینکه ترکیه از طریق کریدور اکو در حال حاضر با خطوط ریلی موجود از طریق ایران به پاکستان و افغانستان و آسیای مرکزی وصل شده و از این منظر نیز نیازی به کریدور جعلی زنگزور نیست.