دیدار اخیر ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و شی جی پنگ رئیس جمهور چین با یکدیگر، مولد دغدغه های پررنگی برای مقامات غربی بوده و نگرانی آنها در خصوص تسریع هم افزایی پکن و مسکو در برابر آمریکا و اروپا تشدید کرده است. این دیدار درست در زمانی صورت گرفته است که ناتو به تحرکات خطرناک خود در مرز روسیه و اوکراین ادامه می دهد و در سودای بسط پیمان آتلانتیک شمالی به سر می برد! فراتر از آن، تحرکات آمریکا در شرق آسیا نیز وارد فاز تازه ای شده است. عبور و مرور کشتی های نظامی آمریکا و انگلیس در دریای چین و مداخله ی سیاسی خطرناک واشنگتن در تایوان، تبت و هنگ کنگ نشان می دهد که غرب وارد فاز ” تقابل آشکار” با روسیه و چین شده است.
در مقابل، پکن و مسکو نیز ترجیح داده اند تقابل با واشنگتن و متحدان آن را از ” فاز پنهان” به ” فاز آشکار” هدایت کنند. در این راستا، شاهد شکل گیری نوعی هارمونی استراتژیک در شرق بر سر مقابله با غرب خواهیم بود. در این معادله، کلید واژه ای به نام ” هم افزایی راهبردی” اصالت و موضوعیت خواهد داشت. اکنون بازیگران شرقی به این نتیجه رسیده اند که دفع تهدیدات عینی و عملیاتی غرب و همچنین کسب فرصتهای جدید در نظام بین الملل، در گروی هم افزایی راهبردی –تاکتیکی با یکدیگر است.
فراموش نشود که ماهیت نگاه غرب نسبت به بازیگرانی مانند ایران، روسیه و چین “تهدید محور” است. به عبارت بهتر، در اسناد و دکترین سیاست خارجی دولتهای دموکرات و جمهوریخواه آمریکا از این کشورها و بازیگران تحت عنوان دشمنان غرب یاد می شود. در چنین شرایطی هم افزایی راهبردی و استراتژیک میان بازیگرانی مانند پکن، تهران و مسکو مصداق واقع گرایی پیش برنده در حوزه ی روابط بین الملل محسوب می شود. پیش بینی می شود سطح تعاملات آشکار مسکو و پکن نیز همزمان با تشدید منازعات غرب با این دو افزایش یابد و در آینده ای نزدیک، شاهد ملاقاتهای بیشتری میان پوتین و شی جی پنگ باشیم. هدف نهایی این رفت و آمدها، شکل دهی و تثبیت منظومه ای راهبردی از سوی بازیگران شرقی با هدف مهار توطئه های غرب در نظام بین الملل خواهد بود. همان گونه که اشاره شد، خطاهای محاسباتی و استراتژیک آمریکا در آسیای مرکزی و شرق آسیا این روند را تقویت کرده است. اکنون میل به همگرایی راهبری بیش از هر زمان دیگری میان پکن ، مسکو و تهران مشاهده می شود.
ماهیت این منظومه ی راهبردی به گونه ای است که هم جوانب “تهدید زدا” و هم جوانب ” فرصت زا” در آن نمود خواهد داشت. اگرچه مقامات غربی تلاش زیادی جهت جلوگیری از ترسیم این منظومه و عملیاتی شدن مناسبات کلان ، میان مدت و خرد تعریف شده در دل آن شده اند، اما به نظر می رسد این تلاشها در نهایت راه به جایی نبرده و بیشتر منجر به افزایش انگیزه ی بازیگرانی مانند روسیه و چین در تکمیل این پروسه ی راهبردی شده است. در چنین شرایطی نگرانی های غرب کاملا محسوس است…