در این میان اغلب کشورهای خاورمیانه به دلیل منابع آبی مشترک از شرایط نابرابری برخوردارند بهطوریکه توسعه زیرساختهای اقتصادی آنها به سیاستهای قومی-نژادی کشورهای بالادستی بستگی دارد. ضمن اینکه تغییرات آب و هوایی، رشد جمعیت، رشد شهرنشینی و توسعه فعالیتهای کشاورزی به تقاضا برای آب در این منطقه دامن میزند. چنین وضعیتی نیروی محرکهای را برای عملیاتی کردن استراتژی مداخله گران به وجود میآورد که بهطور مستقیم با افزایش فقر و سختیهای معیشتی، تغییرات عمیقی بر ساختارهای حاکمیت ملی کشورها برجا میگذارد.
در خاورمیانه، کشورهای حوضه فرات و دجله از وضعیت ناپایدار امنیتی برخوردار هستند؛ اختلافات عمیق مرزی، اشتراکات فرهنگی- قومی-مذهبی با آنسوی مرزها، حوضههای مشترک آبی- معدنی-هیدروکربنی، تهدیدی برای امنیت سیاسی-اجتماعی در نظر گرفته میشود که مؤلفههای هویتی را در خاورمیانه، که بهشدت نسبت به آن حساس است، را هدف قرار میدهد. در این راستا، همانطور که در جنگ داخلی سوریه شاهد بودیم کمبود آب باعث مهاجرت گسترده به شهرها و درنتیجه افزایش خشونتهای ملی شده بود و نیروهای مرکزگریز توانستند از این نارضایتی برای رسیدن به اهداف تجزیهطلبانه خود بهرهبرداری کنند که البته نتیجه آن چیزی جز خسارتهای گسترده نبوده است. اگرچه تا حد زیادی شرایط در این مناطق کنترل شده به نظر میرسد اما آن ناآرامیها و تنشها، شرایطی را برای تداوم گسست وحدت بین قومیتها با ایدئولوژیهای متفاوت ایجاد کرده است که در صورت نبود یک برنامه اصولی و دقیق مجدداً شاهد جنگهای داخلی و گسترش تروریسم به نسبت شدیدتر از قبل خواهیم بود.
این موضوع برای عراق بینهایت میتواند خطرناک و غیرقابلکنترل باشد چراکه این کشور به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیکیاش سخت تحتفشار قرار دارد. این محدودیت در برهههایی باعث دستاندازی به فضای پیرامونی برای فرار از انقباض ژئوپلیتیکی بوده است. حال با سیاستهایی که ترکیه در قبال ظرفیتهای آبی در نظر گرفته است، ما میبایست شاهد تبعات منفی این استراتژی در آینده بسیار نزدیک باشیم. البته ترکیه به دلیل رشد جمعیت همچنین حضور روزافزون پناهندگان و مهاجرین سیاسی-جنگی، ناچار است برای پویا کردن اقتصادش از منابع آبی خود استفاده بهینه نماید، ازاینرو احداث سدها و یا تغییر مسیر انشعابات سامانه رودهای فرات و دجله برای جلوگیری از کاهش اراضی زیر کشت محصولات کشاورزی، ارتقاء توسعه شهری و تعدیل نابرابریهای در حاشیه شهرهای مهاجرپذیر در این راستا قابل ارزیابی است. ضمن اینکه تعلقات مرکزگریز کُردها همچنین دیگر ناراضیان منطقهای ازجمله موضوعاتی است که آنکارا سعی دارد با ابزار ژئوپلیتیک آب بر آن نظارت داشته باشد.
بههرروی، عراق در شرایط ویژهای به سر میبرد که هرگونه نوسانات در میزان آب رودخانهها، کشمکشهای محلی را به سمت اعتراضات ملی سوق میدهد و موجب تبلیغات خاموش واگرایی در سایه اختلافات قومی-مذهبی فراخوانی برای اجرای عملیات تروریستی و درنهایت تجزیه سرزمینی خواهد شد. ازاینرو سیاستهای ژئوپلیتیک آب ترکیه بهعنوان کشور بالادستی در امنیت عراق و کشورهای پیرامونی آن بسیار حائز اهمیت است. لذا، پیشبینی میشود که قدرتهای فرامنطقهای برای نفوذ و پیگیری اهداف کلان خود در عراق –سوریه و حتی ایران، در نظام حاکمیتی و حزبی ترکیه مداخله نمایند و آن را هم سو با سیاستهای خود برنامهریزی نمایند که بهمرور جنبشهای خودجوش جداییطلب منطقهای تهدیدات فزایندهای را علیه ایران، عراق، سوریه، کویت، عربستان سعودی ایجاد خواهند کرد. در چنین شرایطی مرزها بهشدت آسیبپذیر میشوند و بیش از آنکه بازدارنده تهاجمات و تنشها باشند تسهیلکننده پیوندهای ناسیونالیستی قومی در دو سوی مرز و انبساط خلأهای اجتماعی همینطور خشونتهای فرقهای در سطح گسترده خواهند شد.
از سوی دیگر با کمبود آب، مهاجرت به نواحی پیرامونی شهرهای بزرگ علاوه بر نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی، شرایط مساعدی برای تشدید محرومیتها به وجود میآورد که گرایشها به سمت فعالیتهای غیرقانونی فرامرزی و منطقهای مانند قاچاق مواد مخدر، کالا و انسان سهم بسزایی در تداوم بیثباتی و هرجومرج خواهد داشت. این معضلات اگرچه به نظر اقدام اساسی لازم را برای تزلزل ساختارهای ملی ایجاد نمیکند اما بهطور مستقیم بقای جوامع انسانی را با چالشهای متعددی مواجه میسازند که تبعات منفی آن بر سرمایههای اقتصادی-اجتماعی غیرقابلانکار خواهد بود. از این لحاظ شرایط در نواحی مرزی کشورهای منطقه خاورمیانه، بسیار قابلتأمل است.
آنچه مشخص است، بیتفاوتی نسبت به معضلات تنش آبی در خاورمیانه که با تغییرات اقلیمی و افزایش گازهای گلخانهای شدت بیشتری مییابد، با رشد تروریسم زیستمحیطی(حملات هدفمند مختلف به سیستمهای آب و..) و درآمیختگی آن با تروریسم فراملی، بیشازپیش نظم ژئوپلیتیک منطقهای را دستخوش تغییرات بنیادی میکند. ضمن اینکه مردمان مناطقی که تحتفشار کمآبی و خشکسالی بهناچار مجبور به ترک شهرها و روستاهایشان شدند(بخصوص جوانان)، به دلیل آسیبهای روانی طولانیمدت، مورد مناسبی برای پیوستن به سازمانهای تروریستی به شمار میآیند تا اقدامات خشونتطلبانه را بسط و گسترش دهند.
بیشک نقش آب در ایجاد و تداوم جنگها و تنشهای خاورمیانه، غیرقابلانکار است و بعید به نظر میرسد که در آینده نزدیک معضل آب بهعنوان نقطه کانونی بحران و درگیری در منطقه از بین برود، بدین ترتیب نمیتوان چشمانداز روشنی از وضعیت ثبات و امنیت در خاورمیانه انتظار داشت مگر اینکه کشورهای منطقه بر سر بعضی از موضوعات به تفاهم برسند تا مشارکت استراتژیک مثبت و سازندهتر ایجاد شود و اعتماد متقابل برقرار گردد و البته سرمایهگذاریهای زیادی میبایست در بخشهای مختلف انجام شود تا منطقه از وضعیت بحران خارج شود./ مریم وریج کاظمی – پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک