نشنال اینترست در مطلبی به قلم رابرت میسن نوشت: از زمانی که رئیس جمهور فرانکلین روزولت برای اولین بار در سال ۱۹۴۵ با پادشاه عربستان سعودی عبدالعزیز بن سعود ملاقات کرد، آمریکا و عربستان دورههای متعددی از روابط صمیمانه و پرتنش را تجربه کرده اند. آنها طی ملاقاتی روی عرشه کشتی کوئینسی، در مورد آینده فلسطین گفتگو کرده و به توافق رسیدند آمریکا در ازای دسترسی به منابع انرژی ارزان، تضمینهای امنیتی به عربستان بدهد. همان موضوعات خاص همچنان بر سیاست خاورمیانه سایه افکنده و به عربستان امکان میدهد تا نقشی بزرگ در امور بین المللی ایفا کند.
جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ به بحران نفتی بین المللی منجر شد که طی آن اعضای سازمان کشورهای عربی صادرکننده نفت (OAPEC) از نفت به عنوان سلاحی برای تسلیم اسرائیل و متحدان غربی آن استفاده کردند. مشکلات ناشی از این اقدام در کنار اقدامات جدید اقتصادی و دیپلماتیک، به این شرایط پایان داد. پس از بحران نفت، همکاری نظامی و مالی آمریکا و عربستان با هدف مقابله با نفوذ شوروی، به ویژه در افغانستان دهه ۱۹۸۰، افزایش یافت، اما نهایتا حملات ۱۱ سپتامبر دوباره مشکلی جدید در این میان ایجاد کرد.
نگرانیهای عربستان از سیاستهای آمریکا از زمان مداخله در عراق و باز گذاشتن درهای این کشور به روی نفوذ ایران چند برابر شد، از جمله نمونههای آن ابراز تعجب از حمایت دولت اوباما از تغییرات انقلابی مصر، انفعال در جنگ داخلی سوریه، و پیگیری جدی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با ایران است. عربستان منتظر ماند تا دوره دولت اوباما به پایان برسد. افزایش مخالفتها در افکار عمومی و کنگره نیز باعث تعریل روابط میشد که بصورت خاص به تصویب قانون عدالت علیه حامیان تروریسم در سال ۲۰۱۶ منجر شد.
نگرانیهای اخیر آمریکا درباره عربستان هم بیشتر حول مسایل حقوق بشری، درگیری یمن و قتل خاشقجی است که البته همگی در چارچوب کلی حمایت ایالات متحده از عربستان و دیگر متحدان شورای همکاری خلیج فارس تعریف میشود. دولت بایدن دوباره به اصول حفظ و مدیریت ائتلاف دو کشور برگشته است، اما هنوز هیچ اقدام مهمی برای بازگرداندن عربستان سعودی به گروه طرفدار غرب انجام نداده است. شاهزاده خالد بن سلمان، برادر ولیعهد محمد بن سلمان و معاون وزیر دفاع، در ژوئیه ۲۰۲۱ جلساتی در سطح عالی با دولت بایدن برگزار کرد که احتمالاً مقدمهای برای سفر بن سلمان به واشنگتن بود، اما به دلیل کندی مذاکرات خیلی زود واشنگتن را ترک کرد. متعاقباً، سفر لوید آستین وزیر دفاع آمریکا در پاییز ۲۰۲۱ به عربستان محقق نشد. در عوض، ریاض در سپتامبر ۲۰۲۱ یک توافقنامه نظامی با روسیه منعقد کرده و در ساخت موشکهای بالستیک خود هم به سمت همکاری با چین رفت. محمد بن سلمان در سفری به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به دنبال تقویت همبستگی این منطقه پیش از چهل و دومین نشست شورای همکاری خلیج فارس در ریاض در ۱۴ دسامبر ۲۰۲۱ بود.
پس از حمله روسیه به اوکراین در اوایل سال ۲۰۲۲، به ویژه با توجه به انتخابات میان دورهای در نوامبر، قیمت انرژی اهمیت بسیار زیادی برای آمریکا پیدا کرد، اما عربستان ترجیح داد توافق سقف تولید اوپک پلاس را حفظ کند. محمدبنسلمان حاضر به گفتگو با بایدن درباره کمک بیشتر در راستای مدیریت قیمت نفت نشد. به جای راهبرد موفق دولت ترامپ برای درخواست افزایش تولید نفت از سوی عربستان یا تهدید به حذف حمایت نظامی آمریکا، دولت بایدن متوجه شده است بعد از خروج از افغانستان، اگر برداشتها به سمت ادامه خروج آمریکا از منطقه برود، احتمال چرخش اعراب به سمت روسیه و چین بسیار زیاد است و هردوی این کشورها تلاش کرده اند در منطقه حضور داشته باشند. بنابراین، کاخ سفید مجبور شده است برای کمک به کاهش قیمت بنزین به ذخایر استراتژیک نفت خود روی بیاورد.
ویلیام برنز، رئیس سیا، در آوریل امسال و در تلاش برای ترمیم روابط، با محمد بن سلمان ملاقات کرد. هیچ نشانهای از توجه محمدبنسلمان وجود ندارد و خیلی آشکارا گفته “اصلا اهمیت نمیدهم” رئیس جمهور بایدن درباره من دچار سوتفاهم شود. کشورهایی مانند کانادا و آلمان که عربستان سعودی را برای مسایل حقوق بشری تحت فشار قرار داده اند، با مشکلات و وقفه در فعالیتهای دیپلماتیک و اقتصادی خود مواجه شده اند. محاسبات ولیعهد ممکن است این باشد که دولت بایدن را نیز میتوان نادیده گرفت یا تا سال ۲۰۲۴ منتظر ماند، اما این استراتژی، مخاطره آمیز خواهد بود.
درست است که مسایل ساختاری دیگر، مانند چرخش مجدد صندوق سرمایه گذاری دولتی عربستان به داخل و عدم تنوع نسبی در این کشور، بر روابط دو جانبه آمریکا و عربستان سعودی سایه افکنده، اما عربستان به طور فزایندهای به سمت شرق و به بازارهای در حال رشد انرژی در چین و هند نگاه میکند. عربستان حدود یک چهارم نفت خود را به چین میفروشد، کشوری که شراکت استراتژیک جامعی با این پادشاهی دارد و “همکاری در سطح بالا” با عربستان سعودی در زمینه انرژی را حفظ میکند. شی جین پینگ احتمالا تا ماه می ۲۰۲۲ از عربستان دیدن کند و پس از آن عربستان ممکن است به چین اجازه دهد تا بهای نفت خود را به یوآن و نه دلار آمریکا، بپردازد. اما عربستان همچنین خواهان نتایج ملموس برای برنامه چشمانداز ۲۰۳۰ خود با هدف کسب رضایت عمومی و افزایش مشروعیت سیاسی بن سلمان قبل از رسیدن به تاج و تخت است. افزایش تجارت و سرمایه گذاری ایالات متحده برای انجام این کار ضروری است و بیشترین فوریت را برای حل بن بست کنونی ایالات متحده و عربستان ایجاد میکند.
همانطور که اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک باعث کاهش تنشها پس از بحران نفتی ۱۹۷۳ و حملات ۱۱ سپتامبر شد، رویکرد مشابه، همراه با توافق نظامی جدید برای کاهش نگرانیهای عربستان سعودی در مورد حملات حوثیها و نفوذ ایران، میتواند نقش مهمی ایفا کند. در حل بن بست فعلی، بهترین گزینه، ایجاد دیپلماسی مداوم عربستان و ایران با هدف پایان دادن به جنگ یمن و ایجاد یک مکانیسم امنیتی منطقهای پایدارتر است.
آینده روابط و نظم نئولیبرالی جهان به همان اندازه که به توافق هستهای با ایران و بازگشت آن به بازار بینالمللی نفت گره خورده به حل اختلافات آمریکا و عربستان هم گره خورده است. این بن بست سیاسی میتواند شکسته شود، اما ظاهرا روابط آمریکا و عربستان به هرحال محتاطانهتر از گذشته خواهد بود.