رسانه تخصصی روابط بین الملل (دیپلماسی پلاس)

نقش‌آفرینی ایران در چهارراه ترانزیتی دنیا

Diplomacyplus.ir/?p=11992
سفر پزشکیان به پکن برای شرکت در اجلاس شانگهای، فراتر از یک دیدار دیپلماتیک عادی و نشانه‌ای از تلاش تهران برای بازتعریف جایگاه خود در نظم نوظهور جهانی است؛ نظمی که با تقابل دو کریدور بزرگ «کمربند و جاده» چین و «کریدور هند-خاورمیانه-اروپا» شکل می‌گیرد و ایران با تکیه بر موقعیت ژئوپلیتیک و همکاری‌ راهبردی با چین و روسیه می‌کوشد به بازیگر محوری و پیونددهنده شرق و غرب بدل شود.

 تحولات سریع و عمیق در ساختار قدرت جهانی، هر کشور را ناگزیر از بازتعریف جایگاه خود و اتخاذ راهبردهای نوین برای تضمین منافع ملی می‌سازد. در این میان، سفر اخیر پزشکیان، رئیس جمهور ایران به پکن برای شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای، بیش از یک رویداد دیپلماتیک مرسوم بود؛ این سفرمی‌تواند نقطه عطفی از درک عمیق ایران از ضرورت بهره‌گیری حداکثری از فرصت‌های راهبردی فراهم‌شده در شرق آسیا و اوراسیا باشد.

سازمان شانگهای و به‌ ویژه دو قدرت بزرگ عضو آن یعنی چین و روسیه، برای ایران صرفا شرکای تجاری نیستند، بلکه بازیگرانی راهبردی برای یک نظم نوظهور منطقه‌ای و جهانی به شمار می‌روند. بهره‌گیری هوشمندانه و حداکثری از ظرفیت‌های این همکاری‌ها می‌تواند دو نتیجه حیاتی برای ایران به ارمغان آورد. نخست، ایجاد ثبات اقتصادی پایدار از طریق خنثی سازی تحریم‌ها و تضمین بازارهای صادراتی و دوم، توسعه همه‌جانبه بر مبنای مزیت‌های نسبی اقتصادی. در این مسیر، ایران باید با شناسایی و فعال‌سازی ظرفیت‌های منحصر به‌ فرد خود، به‌ گونه‌ای وارد همکاری‌های راهبردی شود که درهم‌تنیدگی‌های سیاسی، امنیتی و اقتصادی عمیقی با شرکای قدرتمند خود، به‌ ویژه چین و روسیه ایجاد کند. این درهم‌تنیدگی، فراتر از یک اتحاد صرف، یک پیوند ساختاری است که منافع متقابل را به‌ هم گره می‌زند و ضامن بقای جمعی در برابر چالش‌های مشترک می‌شود.

نظم‌های منطقه‌ای در حال شکل‌گیری؛ تقابل دو کریدور بزرگ

امروز شاهد شکل‌گیری دو نظم منطقه‌ای متمایز و در رقابت با یکدیگر هستیم که هر یک با اتکا به شبکه‌ای از بازیگران کلیدی و پروژه‌های زیربنایی عظیم، به دنبال تثبیت جایگاه خود هستند.

نظم اول؛ محور مقاومت اقتصادی شرق: این نظم بر محوریت چین، ایران و تا حد زیادی پاکستان و روسیه در حال شکل‌گیری است. این محور با اتکا به قدرت‌های اقتصادی شرق، به دنبال ایجاد یک ساختار همگرای اقتصادی و امنیتی است که از طریق آن، وابستگی به سیستم‌های مالی و سیاسی غرب را کاهش دهد. مصداق بارز و شاخص این نظم، پروژه عظیم «کمربند و جاده» است. این پروژه که از قلب آسیا و چین آغاز می‌شود، با هدف اتصال قاره‌ها و تسهیل تجارت جهانی از طریق زیرساخت‌های گسترده زمینی و دریایی طراحی شده است. ایران با موقعیت ژئواستراتژیک بی‌نظیر خود، می‌تواند به مهم‌ترین نقطه اتصال این کریدور تبدیل شود و از این طریق، درهم‌تنیدگی اقتصادی، سیاسی و امنیتی عمیقی را با بازیگران اصلی این نظم ایجاد کند.

به بهانه اجلاس شانگهای؛ ایران در نظم نوین جهانی

نظم دوم؛ محور عبری-عربی-آمریکایی: در مقابل، نظم دیگری بر محوریت رژیم صهیونیستی و آمریکا و با حضور بازیگرانی مانند هند، عربستان سعودی، امارات و اردن در حال شکل‌گیری است. این محور به دنبال ایجاد یک ائتلاف اقتصادی و امنیتی است که در تقابل با نفوذ روزافزون چین و ایران در منطقه قرار می‌گیرد. شاخص بارز این نظم، پروژه «کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا» است. این کریدور که با حمایت آمریکا مطرح شده، به دنبال اتصال هند به اروپا از طریق خاورمیانه است و هدف اصلی آن، دور زدن کریدورهای تحت نفوذ ایران و کاهش نقش ژئوپلیتیک آن در منطقه است و اسرائیل را به دروازه اتصال شرق و غرب عالم تبدیل می‌کند.

به بهانه اجلاس شانگهای؛ ایران در نظم نوین جهانی

این تقابل میان BRI و IMEC، نشان‌دهنده جنگ واقعی بر سر مسیرهای تجارت و خطوط انرژی آینده است که در آن، هر یک از طرفین به دنبال استفاده از مزیت‌های نسبی اقتصادی برای ایجاد درهم‌تنیدگی سیاسی و امنیتی خود هستند.

جانمایی ایران در نظم جدید جهان؛ راهبرد توسعه و امنیت

رهبر حکیم انقلاب با طرح راهبرد کلیدی«جانمایی ایران در نظم جدید جهان»، نقشه راهی دقیق برای آینده کشور ترسیم کرده‌اند. این راهبرد به ایران این امکان را می‌دهد که از جایگاه منحصر به‌ فرد خود به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و یک بازیگر کلیدی در کریدورهای بین‌المللی بهره ببرد. ایران در این مسیر، باید از فرصت ویژه‌ای که مزیت‌های نسبی اقتصادی و مزایای ژئوپلیتیکش فراهم می‌آورد، استفاده کند.

این بهره‌گیری از طریق ایجاد همکاری‌های راهبردی بلندمدت و تعریف مگاپروژه‌های راهبردی میسر می‌شود. این مگاپروژه‌ها باید به‌ گونه‌ای طراحی شوند که نه فقط به توسعه اقتصادی ایران کمک کنند، بلکه درهم‌تنیدگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی عمیقی با کشورهای همسو ایجاد نمایند. در این چارچوب، ایران می‌تواند با تعریف یک بازی برد-برد، به جایگاه مهمی در زنجیره تامین جهانی دست یابد و امنیت و توسعه خود را از طریق منافع مشترک با شرکای راهبردی تضمین کند. این استراتژی به ایران اجازه می‌دهد که یک کمربند امنیت‌زا و توسعه‌زا برای خود ایجاد کرده و در برابر فشارهای خارجی مقاومت نماید.

زمینه‌های جدی و تکرارنشدنی برای همکاری با چین

همکاری با چین، در حال حاضر بر پایه‌های مستحکم و فرصت‌های بی‌نظیری استوار است که باید به دقت مورد توجه قرار گیرد؛ این پایه‌ها و فرصت‌ها عبارتند از:

مازاد تراز تجاری و استفاده از آن برای سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی: ایران با احتساب فروش نفت خود به چین، دارای مازاد تراز تجاری با این کشور است. این مازاد ارزی، یک مزیت راهبردی بی‌نظیر است. ایران می‌تواند با بهره‌گیری از این مازاد، از چین بخواهد که سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی (FDI) را در پروژه‌های زیرساختی و صنعتی ایران انجام دهد. به عبارت دیگر، به‌ جای اینکه این مازاد ارزی به صورت نقدی وارد چرخه اقتصادی کشور شود، می‌تواند بخشی از آن به عنوان سرمایه چینی در پروژه‌های داخلی به کار گرفته شود. این رویکرد، علاوه بر توسعه زیرساخت‌ها، به ایجاد اشتغال و انتقال فناوری نیز کمک می‌کند.

ریسک نکول صفر و تضمین سرمایه‌گذاری: چین بزرگترین واردکننده نفت ایران است و در مقاطع اوج صادرات، روزانه تا ۲ میلیون بشکه نفت از ایران خریداری کرده است. این وابستگی چین به نفت ایران، یک اهرم مثبت برای ایران ایجاد می‌کند. از دیدگاه سرمایه‌گذار چینی، ریسک عدم ایفای تعهدات از جانب ایران در ازای سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی تقریبا صفر است. دلیل این امر روشن است؛ اگر ایران به تعهدات خود عمل نکند، صادرات نفت نیز برای ایران مختل می‌شود. این مکانیسم خودتضمین‌کننده، انگیزه طرف چینی را برای سرمایه‌گذاری در مگاپروژه‌های راهبردی و بلندمدت در ایران به شدت افزایش می‌دهد.

به بهانه اجلاس شانگهای؛ ایران در نظم نوین جهانی

موقعیت ژئوپلیتیک بی‌نظیر ایران: موقعیت جغرافیایی ایران به گونه‌ای است که آن را به یک نقطه کلیدی در قلب کریدور «یک کمربند یک جاده» تبدیل می‌کند. ایران می‌تواند به عنوان پل ارتباطی یا «هاب» میان شرق و غرب عمل کند. این مزیت ژئوپلیتیک، ایران را به یک بازیگر حیاتی در این پروژه عظیم تبدیل می‌کند و نقشی بی‌بدیل در تکمیل و موفقیت آن ایفا می‌نماید. این موقعیت، ایران را از یک مسیر فرعی به یک مسیر اصلی و حیاتی در تجارت جهانی ارتقا می‌دهد.

شکست استراتژیک جنگ نفتی ترامپ؛ پیروزی محور مقاومت اقتصادی

کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران، به‌ ویژه در حوزه صادرات نفت، نمونه بارزی از ناکامی استراتژی‌های یکجانبه‌گرایانه در برابر مقاومت و همکاری راهبردی است. در ۲۰۰ روز اخیر، ترامپ حدود ۵۰۰ تحریم نفتی جدید بر ایران اعمال کرده اما این تحریم‌ها با همکاری هوشمندانه و گسترده چین به شدت خنثی شده است.

شواهد و داده‌های آماری ماه‌های اخیر به وضوح نشان می‌دهد که این کارزار، با وجود تهدیدات و تحریم‌های بی‌شمار، نه فقط به اهداف خود نرسید، بلکه به یک شکست استراتژیک تمام‌عیار برای واشنگتن تبدیل شد. در دوره دوم ریاست جمهوری وی، با وجود اعمال ۴۶۵ تحریم جدید، صادرات نفت ایران در سال ۲۰۲۵  فقط ۹۰ هزار بشکه در روز کاهش یافت. این رقم در مقایسه با دوره اول فشار حداکثری ترامپ  که منجر به کاهش ۲.۵  میلیون بشکه‌ای صادرات نفت ایران شد، بسیار ناچیز و تقریبا بی‌اثر است. این تفاوت فاحش، به تنهایی گویای شکست ترامپ در ماموریت خود است.

به بهانه اجلاس شانگهای؛ ایران در نظم نوین جهانی

این موفقیت مرهون افزایش خیره‌کننده صادرات نفت ایران به چین بود. داده‌ها نشان می‌دهد که میانگین روزانه صادرات نفت ایران به چین از سال ۲۰۱۳ تا سال ۲۰۲۵ به طور چشمگیری افزایش یافته است. این افزایش نه فقط تحریم‌ها را بی‌اثر کرد، بلکه به یک پشتوانه مالی برای ایران تبدیل شد و نشان داد که ائتلاف‌های اقتصادی نوظهور، می‌توانند در برابر کارزارهای تحریمی مقاومت کنند.

شرایط ویژه چین؛ پشتوانه مالی بی‌نظیر برای سرمایه‌گذاری

چین در حال حاضر دارای مازاد تراز تجاری سالیانه  ۱.۲ تریلیون دلار است. این رقم، معادل حدود ۲۰ برابر کل صادرات نفت ایران در یک سال است و توان مالی بی‌نظیری را در اختیار پکن قرار می‌دهد.

به بهانه اجلاس شانگهای؛ ایران در نظم نوین جهانی

این مازاد هنگفت، یک ظرفیت سرمایه‌گذاری عظیم برای چین فراهم کرده است تا بتواند در مگاپروژه‌های راهبردی در سایر کشورها، به‌ ویژه کشورهایی که در کریدور BRI قرار دارند، سرمایه‌گذاری کند.

برای ایران، این شرایط یک فرصت طلایی و شاید تکرارنشدنی است. کشوری که در اثر تحریم‌ها با کمبود منابع مالی و سرمایه‌گذاری خارجی مواجه است، می‌تواند با تکیه بر این مازاد عظیم مالی چین، پروژه‌های توسعه‌ای خود را با سرعت و قدرت بیشتری به پیش ببرد. این سرمایه‌گذاری‌ها، نه فقط شکاف سرمایه‌گذاری در ایران را پر می‌کند، بلکه پیوندهای اقتصادی بلندمدت و منافع مشترک را با چین را تقویت می‌نماید.

ثبات اقتصادی از طریق باز شدن حساب سرمایه غیرمقیم

مجموعه تحولات و همکاری‌های بیان‌شده، یک نتیجه استراتژیک مهم برای ایران به همراه دارد و آن امکان بازگشایی حساب سرمایه غیرمقیم است. حساب سرمایه غیرمقیم، یک کانال مالی است که سال‌هاست در ایران بسته است و از طریق آن، سرمایه‌های خارجی می‌توانند به صورت مستقیم (FDI) یا در قالب پرتفوی مالی، سپرده و نقود ارزی و… وارد کشور شوند.

بازگشایی این حساب که نیازمند اعتمادسازی و ایجاد شرایط پایدار اقتصادی است، با تعریف نقشه توسعه صنعتی مشخص و اجرای مگاپروژه‌های راهبردی پیشران با کشوری مانند چین، امکان‌پذیر خواهد بود. مطابق دانش اقتصاد پولی، باز شدن حساب سرمایه لازمه ایجاد ثبات ارزی و در نتیجه ثبات اقتصادی و اصلاح نظام ارزی است. این امر به‌ ویژه برای کشوری مانند ایران که در اثر تحریم‌ها با ریسک بالای حساب جاری ناشی از وابستگی به ارزهای نفتی مواجه بوده، حیاتی است.

فراتر از این، ایجاد یک کریدور امنیتی، اقتصادی، دفاعی و سیاسی پایدار مبتنی بر مزیت‌های نسبی اقتصادی میان ایران، چین، پاکستان و روسیه باعث می‌شود که نظم مخرب و ضدامنیتی عبری-عربی-آمریکایی در منطقه عملا از مدار خارج شود. این راهبرد، به جای مقابله مستقیم، با ایجاد یک بدیل قدرتمند و کارآمد، نفوذ محور رقیب را تضعیف می‌کند.

پیشنهادات مشخص برای تعریف مگاپروژه‌های راهبردی با چین و روسیه

در راستای تحقق راهبرد «جانمایی ایران در نظم جدید جهان»، پیشنهادهای مشخصی برای مگاپروژه‌های راهبردی با شرکای کلیدی مطرح است:

توسعه سواحل مکران و بندر چابهار با سرمایه‌گذاری چین: با توجه به ظرفیت‌های عظیم بندر چابهار و سواحل مکران، می‌توان با جذب سرمایه‌گذاری چین، این منطقه را به یک هاب ترانزیتی و صنعتی تبدیل کرد. این اقدام، با جایگزینی چین در نقش ایستا و بی‌کارکرد فعلی هند و تقویت جایگاه ایران در کریدورهای بین‌المللی همراه خواهد بود.

توسعه شاخه میانی کریدور BRI از مسیر ایران: با سرمایه‌گذاری مشترک بر روی زیرساخت‌های ریلی و جاده‌ای، ایران می‌تواند به مسیر اصلی و مرکزی کریدور BRI تبدیل شود. این پروژه نه فقط تجارت منطقه‌ای را تسهیل می‌کند، بلکه پیوند اقتصادی ایران با آسیای مرکزی، قفقاز و اروپا را تقویت می‌نماید.

تطبیق نقشه ارزی و تجاری با چین: با توجه به مازاد تراز تجاری، ایران می‌تواند نقشه تجاری خود را بازطراحی کند. به جای پرداخت ارزی، می‌توان با استفاده از این مازاد، کالاهای اساسی و مورد نیاز خود را به صورت تهاتر یا سرمایه‌گذاری از چین وارد کرد و وابستگی به ارزهای وابسته به آمریکا مثل درهم امارات برای تسویه ارزی را کاهش داد.

توسعه کریدور شمال-جنوب (INSTC) با همکاری با چین و روسیه: این کریدور که از جنوب شرق آسیا تا روسیه امتداد دارد و ایران در قلب آن قرار گرفته است، می‌تواند با سرمایه‌گذاری و همکاری چین و روسیه توسعه یابد. این پروژه، نقش ترانزیتی ایران را به شدت ارتقا داده و آن را به یک مسیر جایگزین برای تجارت شرق و غرب جهان تبدیل می‌کند.

توسعه کریدور گازی با روسیه: با همکاری راهبردی با روسیه، می‌توان کریدور گازی را از طریق ارمنستان یا ترکمنستان ایجاد کرد. این پروژه، علاوه بر تأمین نیازهای انرژی ایران و منطقه، نقش ایران را در بازار گاز جهانی تثبیت می‌کند.

توسعه کریدور نفتی نکا-جاسک با روسیه: این پروژه راهبردی، با همکاری روسیه، می‌تواند ظرفیت صادرات نفت را از مسیر ایران فراهم کند. این اقدام، ریسک صادراتی برای روسیه را کاهش داده و آن را در برابر فشارهای ژئوپلیتیک آسیب‌ناپذیر می‌سازد  و اساسا یک محور امنیتی اقتصادی قدرتمند بین ایران و روسیه ایجاد می‌کند.

تبدیل ایران به هاب صنایع غذایی منطقه با روسیه: با توجه به توانمندی‌های کشاورزی روسیه در تولید نهاده‌های کشاورزی، ایران می‌تواند با یک همکاری راهبردی، به یک هاب تولید و توزیع  در صنایع غذایی در منطقه تبدیل شود. این امر، علاوه بر ایجاد امنیت غذایی، به توسعه اقتصادی و صادرات غیرنفتی نیز کمک می‌کند.

اقتصاد معاصر-محمد طاهر رحیمی، پژوهشگر اقتصادی

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط