الوقت- از زمان موفقیت چین در توافق روابط بین عربستان سعودی و ایران در مارس گذشته و تلاشهای این کشور برای توقف جنگ جاری بین روسیه و اوکراین، نام پکن در میان میانجیهای بالقوه و قابل اعتماد در تعدادی از پروندههای درگیریهای منطقهای و بینالمللی مطرح شده است و در این میان غرب آسیا بیش از هر جای دیگری در کانون توجه رهبران پکن قرار گرفته است.
چین که در دهههای گذشته خود را از درگیریهای غرب آسیا کنار کشیده بود و سیاست بیطرفی را در قبال تحولات این منطقه در پیش گرفته بود، اکنون نفوذ سیاسی قابل توجه و تاثیرگذاری در منطقه به دست آورده است که میتواند معادلات را در این منطقه استراتژیک تغییر دهد.
مع الوصف مهمترین و طولانیترین بحرانی که منطقه غرب آسیا در 70 سال گذشته با آن روبه رو بوده که موجب بروز جنگهای گسترده و زیادی شده است مناقشه بین فلسطینیها و رژیم صهیونیستی است که با وجود تلاشهای بینالمللی برای پایان دادن به این درگیریها اما تاکنون موفقیتی به دست نیامده است.
با این حال اکنون که دور جدید از درگیری و بحران میان گروههای مقاومت غزه و ارتش صهیونیستی به وقوع پیوسته است چینیها در روزهای گذشته نشان داده اند که در راستای سیاست جدید مشارکت بیشتر در تحولات غرب آسیا میخواهند در این پرونده مهم ورود کرده و بیش از گذشته به ایفای نقش بپردازند. حتی به گفته برخی کارشناسان، چین اولین قدرت جهانی است که بدون محکوم کردن حملات حماس به سرزمینهای اشغالی، بیانیهای متعادل، بیطرف و منطقیتر صادر کرد.
وانگ یی، وزیر خارجه چین روز یکشنبه گفت که تکرار درگیری بین فلسطین و اسرائیل بار دیگر ثابت میکند که بن بست طولانی مدت در روند صلح نمیتواند ادامه یابد و راه حل خروج از مناقشه در اجرای راهکار دو دولتی است. وانگ یی همچنین در گفتگو با فیصل بن فرحان، همتای سعودی خود گفت که اقدامات اسرائیل در غزه پس از حمله حماس، از حد دفاع از خود فراتر رفته و رهبران تلآویو باید مجازات دسته جمعی ساکنان غزه را متوقف کنند و خاطرنشان کرد که طرفین نباید اقدامی انجام دهند که منجر به تشدید اوضاع شود و خواستار آغاز مذاکرات شد. پکن همچنین از جامعه بینالملل خواست تا کمکهای بشردوستانه را به مردم غزه ارسال کنند تا از فاجعه انسانی ناشی از محاصره شدید اقتصادی جلوگیری شود.
از سوی دیگر، کانال تلویزیونی CCTV چین هم روز یکشنبه در گزارشی از سفر هفته آینده «جای جون» فرستاده ویژه دولت چین در امور خاورمیانه به منطقه با هدف ایجاد هماهنگی میان طرفهای مختلف برای آتشبس، محافظت از غیرنظامیان، احیای وضعیت و تقویت گفتوگوهای صلح خبر داد.
پکن قصد دارد با میانجیگری در درگیری شدید بین فلسطینیها و صهیونیستها، برگزاری یک کنفرانس بینالمللی برای ازسرگیری مذاکرات سازش را ترتیب دهد، با این امید که میانجیگری این کشور در نتیجه “موضع متوازن” آن توسط هر دو طرف پذیرفته شود.
سفر اخیر محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به چین منجر به وعدههای حمایت گسترده پکن از آرمان فلسطین شد. مسلم است که فلسطین با چین ارتباط برقرار خواهد کرد تا آنرا برای ورود به خط بحران و حمایت بینالمللی از تشکیل دولت مستقل فلسطین سوق دهد. اگر اوضاع بدتر شود و رژیم صهیونیستی تلاش کند قطعنامه شورای امنیت در محکومیت فلسطین را تصویب کند، مطمئناً چین به عنوان عضو دائم شورای امنیت، آنرا وتو خواهد کرد، همانطور که اگر اوضاع برعکس شود، آمریکا در حمایت از تلآویو این کار را انجام خواهد داد.
نقش ثبات ساز چین در غرب آسیا
چین که خود را برای ابرقدرتی در جهان آماده میکند روی گسترش همکاری با غرب آسیا، هم به دلیل جایگاه محوری این منطبقه در تأمین انرژی جهان و هم موقعیت ژئوپلتیکی آن در توسعه شبکه تجارت بینالمللی پکن، حساب ویژهای باز کرده است و به همین دلیل در یکسال گذشته روابط خود با کشورهای عربی و ایران را تقویت کرده تا متحدانش را در نظام بینالملل افزایش دهد.
میانجیگری بین ایران و عربستان سعودی و تلاش برای همگرایی عربی- ایرانی در منطقه، اهداف ثباتبخش چین در غرب آسیا را به خوبی به نمایش گذاشت. کشورهای منطقه هم دریافتهاند که سیاست متوازن چین برای همه مثبت و مفید است، زیرا به دنبال ایجاد ثبات و کاهش تنش و جنگهای بیپایان ژئوپلتیکی و فرقهای در منطقه است.
از آنجایی که پکن به طور فزایندهای در خاورمیانه سرمایهگذاری میکند، به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه هم به دلایل اقتصادی و هم به دلایل ژئواستراتژیکی است. در حال حاضر مسئله فلسطین به عنوان بزرگترین دغدغه جهان اسلام، آزمون مهمی برای نشان دادن عملکرد سیاست چین در منطقه است.
چین میداند که برای ورود قدرتمند به کشورهای عربی، باید موضع شفاف و مشخصی در قبال مناقشه فلسطین داشته باشد و لذا در ماههای گذشته و به خصوص پس از شروع عملیات طوفان الاقصی، تحرکات دیپلماتیک خود را افزایش داده تا بتواند در این مناقشه نقش محوری ایفا کند.
هر چند چینیها پیش از این در مناقشه فلسطین وارد نمیشدند و موضع تقریبا خنثی داشتند اما با تغییر و تحولات جهانی که در دو سال گذشته رخ داده، چینیها را به نقشآفرینی بیشتر در طولانیترین مناقشه بینالمللی ترغیب کرده است. چین سعی دارد با هر دو طرف درگیری روابط خوبی داشته باشد و با کاهش تنشها در سرزمینهای اشغالی، به روند صلح و ثبات در منطقه کمک کند و در درگیری اخیر هم سعی کرده مواضع متعادلی داشته باشد.
چین مدتهاست که از آرمان فلسطین حمایت میکند و یکی از اولین کشورهایی بود که دولت فلسطین را به رسمیت شناخت و مرتباً از فلسطینیها در رایگیری در سازمان ملل حمایت میکند و تشکیل کشور مستقل فلسطین را حق قانونی و مشروع فلسطینیان میداند.
به چالش کشیدن نقش بیثبات ساز آمریکا در منطقه
مقامات پکن سعی دارند با تقویت مناسبات خود با کشورهای منطقه، نفود و مشارکت خود در غرب آسیا را گسترش دهند و فعال شدن در پروندههای مهم منطقه از جمله فلسطین، میتواند قدرت مانور بیشتری را به اژدهای زرد در غرب آسیا بدهد.
از زمان تاسیس رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948 که زمینه ساز درگیری با فلسطینیها شد، آمریکا به عنوان تنها میانجی بینالمللی در این مناقشه عمل کرده است اما از آنجا که آمریکاییها همواره یکجانبه و به نفع صهیونیستها به پرونده فلسطین نگاه میکنند، تاکنون این وساطت نه تنها به نتیجه ملموسی منجر نشده، بلکه درگیریها بین گروههای مقاومت و ارتش صهیونیستی را تشدید کرده است. بنابراین، اگر چین بتواند برای اولین بار از سال 2014 طرفین را به پای میز مذاکره بیاورد، میتواند به طور جدی جایگاه و اعتبار ایالات متحده را در منطقه تضعیف کند.
چینیها ثابت کردهاند که برخلاف واشنگتن، دنبال جنگ افروزی در خاورمیانه نیستند و سعی دارند با کاهش تنشها در فلسطین، ثبات را در منطقه برقرار کرده و امنیت کشورها را تضمین کنند. از آنجا که آمریکا سطح تنش با چین را در همه حوزهها بالا برده است تا این رقیب نوظهور را مهار کند، پکن هم با قدرت تمام سعی دارد در منطقه تحت نفوذ واشنگتن وارد شده و هژمونی چند دههای آنرا به چالش بکشد و در این مسیر هم موفقیتهای زیادی به دست آورده است و افزایش روابط اقتصادی و امنیتی با شیوخ عرب خلیج فارس و دور کردن آنها از مدار غرب، بخش مهمی از این پازل است که فعلا به نفع قدرت شرقی پیش میرود.
دور کنونی منازعات اسرائیل و فلسطین، تلاشهای ایالات متحده برای نزدیک کردن کشورهای عربی به تلآویو را درهم شکسته است که این میتواند به نفع پکن باشد. همچنین دور جدید درگیریها شکاف بین کشورهای عربی و غرب را در مورد مناقشه فلسطین آشکار کرده است، زیرا غرب همه جانبه در کنار صهیونیستها ایستاده و از کشتار مردم بیگناه غزه حمایت میکند، در حالی که اعراب با فلسطین همدردی میکنند.
بنابراین، چین درصدد است با میانجیگری بین رژیم صهیونیستی و گروههای مقاومت فلسطین، به چند دهه درگیری پایان داده و با ابتکار تشکیل دو دولتی در سرزمینهای اشغالی، نقش ثبات ساز خود در عرصه بینالمللی را ارتقا دهد.
تجربه 75 سال گذشته نشان دهنده خطای برآوردها و راهبرد آمریکا در تحمیل صلح بر فلسطینیان بدون راه حل عادلانه برای آنها است. از اینرو، با توجه به این واقعیتها، نیاز به بازنگری در ابتکارات صلح ارائه شده توسط چین برای حل مناقشه در خاورمیانه وجود دارد. چین ابتکارات متعددی را برای حل مسالمتآمیز مناقشه بین فلسطینیها و صهیونیستها ارائه کرده که همگی حول محور ضرورت ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در مرزهای 1967 میباشد.
پکن میخواهد به عنوان یک نیروی جهانی برای صلح و ثبات دیده شود که قادر به حل و فصل مسائل بینالمللی است که تحت نظم امنیتی به رهبری ایالات متحده غیرقابل حل به نظر میرسید. شی جینپینگ، رئیس جمهور چین که به دنبال ارتقای اعتبار خود به عنوان یک دولتمرد موفق جهانی است این تصور را ایجاد میکند که چین یک بازیگر کلیدی جهانی در برقراری صلح و ثبات است.
اهداف اقتصادی چین
چین همواره به دنبال توسعه و حفاظت از منافع اقتصادی خود در خاورمیانه بدون دخالت در مسائل سیاسی خود است. این کشور در طول تاریخ روابط خود با کشورهای منطقه، استراتژی اقتصادی مبتنی بر مشارکت و توسعه را دنبال کرده و ورود به پرونده فلسطین هم از این قاعده مستثنی نیست. سابقه نقش اقتصادی و توسعهای چین در منطقه یکی از عواملی است که این کشور را برای ورود به عرصه سیاسی در خاورمیانه فعال کرده است، بنابراین، با استقبال بسیاری از کشورهای منطقه همراه شده است.
طرح «یک کمربند و یک جاده» چین که از سال 2013 مطرح شد، با جدیت از سوی رهبران کنونی پکن دنبال میشود و کشورهای غرب آسیا و فلسطین هم بخشی از این کریدور جهانی به شمار میروند. چین برای تحقق این طرح کلان خود به ثبات در کشورهای در مسیر این طرح نیاز دارد و چون سرزمینهای اشغالی هم در مسیر این کریدور ریلی قرار دارند، لذا چینیها تلاش میکنند با برقراری ثبات بین فلسطینیان و رژیم صهیونیستی، طرح خود را به سرانجام برسانند.
اخیرا، آمریکا با کمک شرکای خود از جمله هند و رژیم صهیونیستی، کریدور ریلی «هند – خاورمیانه -اروپا» را مطرح کرده است که موازی با طرح بلندپروازنه پکن است. مقامات واشنگتن سعی دارند با احداث کریدور خود، روند تجارت از اقیانوس هند تا خلیج فارس و اروپا را در اختیار خود بگیرند تا دست رقیب خود را از این تجارت پرسود کوتاه کنند. به همین دلیل، چین هم درصدد است با کمک کشورهای عرب منطقه و میانجیگری بی طرفانه در مناقشه فلسطین، از اجرایی شدن پروژههای واشنگتن در منطقه جلوگیری کند. چین امیدوار است با مداخله در مناقشه اسرائیل و فلسطین از منافع اقتصادی خود در منطقه محافظت کند و ثبات واردات انرژی خود از خلیج فارس را تضمین کند.
جنگ افروزی دولت تندرو بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در غزه و کرانه باختری، بازی امنیتی در پازل آمریکا است که چینیها آنرا برنمیتابند. از اینرو، مقامات پکن دست بکار شدهاند تا اجازه ندهند این درگیریها بر کل منطقه سرایت کرده و همه تلاشهای ثبات ساز چین و همپیمانانش را برهم بزند.
نزدیک شدن چین به سوریه و امضای قرارداد استراتژیک با این کشور در هفتههای اخیر هم گواه این است که پکن سعی دارد همه خرابکاریهای واشنگتن و متحدانش در خاورمیانه را ترمیم کند و بازسازی سوریه و زیرساختهای اقتصادی آن میتواند در تحقق فوری جاده ابریشم چین هم موثر باشد.
درحالی که چین قصد دارد با میانجیگری بین فلسطینیان و صهیونیستها، پرونده این مناقشه را برای همیشه مختومه کرده و وزن سیاسی خود را در عرصه بینالمللی ارتقا دهد اما درگیریهای اخیر در غزه و نوع موضعگیری متعادل چینیها که واکنش مقامات تلآویو را به همراه داشت، نشان داد که صهیونیستها حداقل در کوتاه مدت به هیچ ابتکار بینالمللی تن نخواهند داد.
از طرفی، از آنجایی که اسرائیل بخشی جدایی ناپذیر از استراتژی آمریکا در منطقه است، انتظار میرود واشنگتن از وزن سیاسی خود برای جلوگیری از ابتکار چین در غرب آسیا استفاده کند، زیرا دولت تندرو صهیونیست هم با وجود اختلافات با رهبران کاخ سفید فعلا تمایلی ندارند که بازیگری غیر از آمریکا در پرونده فلسطین ورود کند.