به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در شرایطی که نظم منطقه ای در حال تغییر و تحول و هژمونی آمریکا رو به زوال است، مرکز ثقل قدرت از غرب به شرق حرکت می کند و در این میان ایران و عربستان سعودی به سمت بهبود روابط در حرکت هستند. دولت آمریکا در حال تغییر از حضور نظامی گسترده به سمت راهبرد موازنه بخشی فراساحلی و درصدد است تعهدات امنیتی بیش از حد خود در خاورمیانه را کاهش دهد تا بتواند بر مهار چین تمرکز کند.
دولت جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا حمایت خود را از گفت و گوی ایران و عربستان سعودی اعلام و آن را تنش زدایی توصیف کرد که می تواند تنش های منطقه ای را کاهش دهد و چرخش آمریکا به سمت شرق آسیا را تسهیل کند.
قدرت های منطقه ای از توانایی و قابلیت لازم برخوردار نیستند که بتوانند به جایگاه هژمون منطقه برسند و به همین دلیل سعی می کنند به عنوان قدرت های میانه ترتیبات جدیدی خلق کنند و در مناطقی که آمریکا فاقد اهرم قدرت و چانه زنی است، به دنبال راه حل های منطقه ای باشند. هم زمان، کشورهای منطقه که در ابتدا با توافق هستهای ایران مخالف بودند، به دنبال گفتوگو با تهران درباره موضوعاتی هستند که از مذاکرات هستهای حذف شده است.
عربستان سعودی در تلاش است تهدیدات فوری علیه امنیت ملی خود را کاهش دهد. ریاض که از واکنش نشان ندادن قاطعانه ایالات متحده به حملات حوثی ها به زیرساخت های نفتی خود ناامید شد، اکنون به دنبال حفظ منافع خود و گرفتار نشدن در رقابت به اصطلاح قدرت های بزرگ است.
ایران معتقد است توافق با عربستان سعودی با میانجیگری چین می تواند به گسترش روابط با چین و مقابله با تلاش های آمریکا برای عمل به عنوان «یکپارچه کننده امنیتی» در منطقه کمک کند. فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) قصد دارد نیروهای اعضای شورای همکاری خلیج فارس را در گروه های ضربتی ترکیب کند که به طور مشترک در خلیج فارس و دریای سرخ گشت زنی کنند.
جنگ داخلی در سوریه که در سال 2011 میلادی آغاز شد، به مداخله مستقیم ایران انجامید که مصمم بود رابط مهم در زنجیره منتهی به لبنان و دریای مدیترانه را از دست ندهد. دستاوردهای ایران باعث شد کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی سیاست خارجی تهاجمی را در یمن اتخاذ کنند.
پس از چندین سال جنگ، عربستان سعودی به اهداف خود در یمن نرسید، در حالی که حوثی ها به سلاح های پیشرفته تری دسترسی یافتند که به راحتی می توانند تأسیسات نفتی عربستان را هدف قرار دهند.
یمن مهم ترین پرونده در مذاکرات بهبود روابط ایران و عربستان است. نفوذ ایران در یمن به عنوان دارایی حیاتی در تحمیل فشار به سعودی ها و حفظ بازدارندگی علیه ریاض تلقی می شود. تهران، یمن را دارایی راهبردی می بیند که دسترسی عملیاتی به عربستان سعودی را در درگیری فرضی تضمین می کند. عربستان سعودی خواستار پایان دادن به جنگ یمن و حملات موشکی به سرزمین خود است. این کشور همچنین نمیخواهد عرصه رقابت میان آمریکا و چین باشد و میخواهد در صورت افزایش تنش میان ایران و اسرائیل از هدف قرار گرفتن به وسیله ایران جلوگیری کند.
عربستان سعودی که تاکنون به توافق ابراهیم نپیوسته، سعی کرده است هرگونه گرم شدن روابط با اسرائیل صرفاً دوجانبه باشد و تهدیدی برای ایران به تصویر کشیده نشود. نگرانی ایران بیشتر در زمینه اتحادهای امنیتی بالقوه میان اعراب خلیج فارس و اسرائیل است، مفهومی که گاهی از آن به عنوان «ناتوی عربی» یاد می شود. بر این اساس، ایران نمی گذارد سنتکام جاه طلبی دیرینه خود را برای ایجاد ساختار دفاع هوایی یکپارچه با اسرائیل و شورای همکاری خلیج فارس محقق کند.
متغیر دیگری که می تواند سطح روابط ایران و عربستان را تعیین کند، این است آیا سعودی ها به وعده های خود مبنی بر افزایش تجارت و سرمایه گذاری در ایران عمل می کنند یا خیر. ایران اعلام کرده است به دنبال رسیدن به 1 میلیارد دلار تجارت دوجانبه سالانه با عربستان سعودی در کوتاه مدت و 2 میلیارد دلار در میان مدت است؛ موضوعی که با توجه به تحریم های ایالات متحده ممکن است دشوار به نظر آید.
ریاض همچنین بر چشم انداز اقتصادی 2030 خود تمرکز دارد که به دنبال نوسازی و تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان به وسیله کاهش وابستگی به نفت، توسعه منابع درآمد جایگزین و افزایش مشارکت بخش خصوصی است. سعودیها امیدوارند تنشزدایی با ایران به جنگ یمن پایان دهد و از حملات حوثیها به سرزمین عربستان ازجمله شهرهای جدیدی مانند نئوم در سواحل دریای سرخ جلوگیری کند. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان نیز در حال آماده سازی زمینه برای به دست آوردن تاج و تخت است و می خواهد هیچ بهانه ای به مخالفان داخلی ندهد.
در دستیابی به توافق ازسرگیری روابط، تهران و ریاض باید ترجیحات راهبردی تاریخی خود را کم اهمیت جلوه دهند. عربستان سعودی سال ها اصرار داشت ایران نباید هیچ نقشی در جهان عرب داشته باشد؛ در نقطه مقابل ایران تمایلی به دادن امتیازات دائمی در زمینه یمن ندارد. گرچه هر دو طرف برای دستیابی به اهداف تاکتیکی به سازش روی آورده اند، اما ادامه توافق به این بستگی دارد آیا دو کشور می توانند تاکتیک ها را به راهبرد بلندمدت تبدیل کنند یا خیر.