در دوره ای که زیاده خواهی های ایالات متحده صدای بسیاری از کشورهای جهان را در آورده است، جمهوری اسلامی ایران نیز تلاش می کند تا مانند بقیه کشورها با استفاده از همه ظرفیت های منطقه ای و بین المللی خود، سیاست مستقلی را در پیش گیرد و سرنوشت کشور را به توافق هسته ای گره نزند و راه های دیگری را برای ادامه حرکت چرخ های زندگی و اقتصاد کشور به کار ببندد.
در این چارچوب بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر خلاف دیدگاه اندیشکده های غربی اعتقاد دارند که عضویت تهران در «سازمان همکاری شانگهای» در کنار دیگر ابتکارات منطقه ای و بین المللی که تهران آن ها را دنبال می کند، موجب شده است تا برجام اولویت اول و اساسی ایران نباشد و تنها به عنوان یکی از مسیرهای حرکت ایران در دستور کار قرار بگیرد.
یکی از مهمترین اقدامات در این ارتباط فعالسازی بیش از پیش کریدور شمال- جنوب است که می تواند تحولی بزرگ در برقراری ارتباط شرق و غرب ایجاد کند و ایران هم نقش محوری در آن دارد.
بر همین اساس برخی کارشناسان در غرب به خصوص اندیشکده های غربی اروپایی اعتقاد دارند که نبود تضمین نسبت به آینده هر توافقی با آمریکا موجب می شود تا ایران به تدریج قید دستیابی به توافق را بزند و سیاست های اصولی خود را از مسیرهای دیگر به ویژه در شرق و آسیا دنبال کند.
آیت الله «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز در مصاحبه با برنامه ۶۰ دقیقه شبکه «سی. بی. اس» به صورت تلویحی به همین موضوع اشاره کرد و گفت: ما برای دستیابی به توافق خوب و منصفانه جدی هستیم اما باید تضمین وجود داشته باشد که آمریکا نتواند از این توافق خارج شود.
وی با اشاره به پیمان شکنی آمریکا تصریح کرد به دلیل اینکه مذاکره با آمریکای را بی فایده می داند، اعتقادی به دیدار با رئیس جمهوی ایالات متحده هم ندارد.
رئیس جمهوری در واقع با این موضع گیری خود توپ را به زمین غرب انداخت تا بداند که ایران تنها به برجام اتکا نکرده و همه سرنوشت کشور و مصالح و منافع ملی خود را به آن گره نزده است و همزمان با پیگیری امور مربوط به برجام سیاست همکاری با تشکل های منطقه ای و جهانی دیگر را نیز دنبال می کند.
بسیاری از رسانه ها در غرب این سخنان آیت الله رئیسی را با یک رسانه آمریکایی نشانه ای از آن دانستند که تهران فوریتی را در مورد نهایی کردن مذاکرات احساس نمی کند و آن را به عنوان یکی از چند گزینه خود در مسیر تامین منافع و مصالح ملی کشور می بیند.
مثلث چندجانبه گرایی
البته جمهوری اسلامی ایران در مسیر ایستادگی در مقابل نظام تک قطبی آمریکا تنها نیست و در کنار پکن و مسکو یک مثلث پرقدرت را تشکیل داده است.
تارنمای «Peoples Dispatch» در این ارتباط نوشت، اعتقاد تحلیلگران مسائل بین الملل، نظم و نظام تک قطبی در جهان به رهبری ایالات متحده به سرعت در حال فروپاشی است و ایران به عنوان یکی از مخالفان رویکرد واشنگتن، در حال تقویت نقش کلیدی خود در ایجاد واقعیت ژئوپلیتیکی نوظهور جهان است.
طبق این تحلیل، آمریکا از زمان انقلاب ۱۹۷۹ میلادی تحریمهای سیاسی و اقتصادی متعددی را علیه ایران اعمال کرده است. این تحریم ها اگرچه پس از امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) یا توافق هستهای سال ۲۰۱۵ به حالت تعلیق درآمدند، اما پس از آن که «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری سابق آمریکا در ماه می ۲۰۱۸ تصمیم گرفت به طور یکجانبه از این توافق خارج شود، دوباره بازگردانده شدند. حال ایران می گوید هیچ ضمانتی وجود ندارد که آمریکا بار دیگر تعهدات خود را کنار نگذارد و تهران را از منافع خود محروم کند.
طبق گزارش این رسانه، دیگر کشورها نیز نگاه کاخ سفید به مسائل جهانی را به چالش می کشند.
«شی جین پینگ» رئیس جمهوری چین در سمرقند خواستار همکاری بیشتر اعضای سازمان همکاری شانگهای برای تقویت همبستگی و اعتماد متقابل از طریق مکانیسم های چند جانبه شد. او از ذهنیت جنگ سردی ایالات متحده و تلاش های آن برای دنبال کردن سیاستی جهت ترویج جهان تک قطبی انتقاد کرد.
پوتین نیز در دیدار با همتای چینی خود با اشاره به سیاست های آمریکا علیه چین، ایران و روسیه اظهار داشت که تلاش برای ایجاد دنیای تک قطبی به تازگی شکلی زشت به خود گرفته و به همین دلیل به طور کامل غیرقابل قبول است.
یکی از مهمترین تحولات در این زمینه عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای ارزیابی می شود به گونه ای که شبکه خبری «سی. ان. ان» پس از آن نوشت تنها یک گام دیگر که آنهم روندهای بروکراتیک و دبیرخانه ای است، برای ایران باقی مانده است تا به طور کامل از مزایای سیاسی و غیرسیاسی الحاق به این پیمان بهره مند شوند.
دو قدرت اصلی این سازمان اکنون روابط رو به رشدی را با ایران دارند و اقدامات گوناگونی را برای نزدیکی بیشتر انجام داده اند.
آمار جدید گمرک چین نشان می دهد سطح مبادلات تجاری تهران و پکن در ۸ ماه نخست سال ۲۰۲۲ از رشد حدود ۱۹ درصدی نسبت به مدت مشابه سال قبل برخوردار بود و به فراتر از ۱۱ میلیارد دلار رسیده است. پیش بینی می شود در صورت تداوم همین شرایط، سطح روابط سالانه پکن و تهران به ۱۶ میلیارد دلار بالغ شود.
افزایش روابط ایران و روسیه حتی چشمگیرتر بوده و همین امر نگرانی بیشتر غرب را به همراه داشته است.
روزنامه «وال استریت ژورنال» تقویت همکاریهای ایران و روسیه را که به صورت ویژه در حوزه های اقتصادی و نظامی نمود دارد برای واشنگتن خطرناک توصیف کرد و نوشت، دو کشور بیش از هر زمان دیگر روابط خود را ارتقا داده اند. از آنجا که هر دو کشور دشمنان سرسخت آمریکا به شمار می روند، افزایش سطح همکاری نظامی و تجاری آن دو با یکدیگر، تحولی ناخوشایند و خطرناک برای کاخ سفید است.
همین موضوعات موجب شده است که بسیاری از اندیشکده های جهان به ویژه در غرب از تغییر لحن روسیه نسبت به ایران ابراز نگرانی کنند.
«موسسه خاورمیانه» (MEI) اعتقاد دارد تهاجم روسیه به اوکراین پیامدهای عمیقی برای سیاست در سراسر غرب آسیا (خاورمیانه) داشته که به ویژه در مورد روابط روسیه و ایران و روابط امنیتی صادق است و دو کشور را به هم بیش از پیش نزدیک کرده است.
اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسی» هم تغییر لحن روسیه نسبت به برجام و ایران را در هفته های اخیر نشانه مهمی دانست و تصریح کرد، اواخر ماه اوت، «میخائیل اولیانوف» مذاکره کننده ارشد هسته ای روسیه در وین، از ایالات متحده و ایران خواست تا برای احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ به سرعت بر آخرین اختلافات خود با موفقیت غلبه کنند. این موضوع با رویکردهای پیشین مسکو متفاوت بود.
بر اساس برآورد این اتاق فکر آمریکایی، اگرچه احیای توافق ممکن است در حوزه انرژی به ضرر روسیه تمام شود اما مسکو و تهران می توانند از روش های مختلفی منافع خود را تامین کنند.
توافق هسته ای اولویت اساسی نیست
مجموعه تحولات مزبور موجب شده است تا کارشناسان غربی همه این مسائل را دلیلی برای عجله نداشتن ایران در ارتباط با توافق در وین بدانند.
«تریتا پارسی» مدیر اندیشکده کوئینسی معتقد است عضویت ایران به سازمان شانگهای تحولی مهم بود که درست در دوره ای حساس برای توافق هسته ای به وقوع پیوست. وی افزود: در حالی که پیشنهاد ایران برای عضویت کامل برای اولین بار در سال گذشته تصویب شد، تصمیم برای الحاق در زمان نامناسبی رخ داد، زیرا هم ایران و هم رهبران غربی امیدوار بودند تا به معامله ای برای احیای توافق هسته ای دست یابند.
پارسی بر این باور است که ایران با این اقدام توانست از انزوا خارج شود و ورود به اقتصاد جهانی را آغاز کند.گویا برخلاف همه تلاش های پیشین، اکنون در مسیر دستیابی به توافق هسته ای با ایران نسبت به قبل عقب گرد داشته اند. «گروه بحران بین الملل» این حالت را یک گام به جلو، چند قدم به عقب دانست.
بر این اساس بسیاری بر این باورند که ایران دیگر نیاز فوری به احیای توافق هسته ای با شرایطی که غربی ها پیشنهاد می کنند، نمی بیند زیرا تهران نمی خواهد همه تخم مرغ های خود را در سبد توافق هسته ای قرار دهد و بدون برخی ضمانت ها شرایط مزبور را بپذیرد.
شرایط حکایت از آن دارد که تهران پس از شکست رویکرد فشار حداکثری ترامپ توانسته است تاب آوری را در مقابل رویکردهای بایدن هم نشان بدهد و مشکلات خود را با تکیه بر ظرفیت های داخلی در کنار رویکردهای منطقه ای تا حدود زیادی رفع کند. در همین حال این موضوع با روی کارآمدن دولت سیزدهم و توجه به توانایی های داخلی برای غلبه بر مشکلات ناشی از تحریم ها بیش از پیش پررنگ شده است و اکنون برخی از کشورهای مورد تحریم به دنبال استفاده از تجارب تهران برای یافتن راه های خروج از فشار تحریم های واشنگتن و اروپایی ها هستند.
اندیشکده «کارنگی» هم در این رابطه آورد که ایران از زمان جنگ ۲۰۲۰ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان در قفقاز جنوبی، از نقش تجارت بینالمللی و اتصال حمل ونقل به عنوان اهرم قدرت منطقهای در اوراسیا آگاه شد. علاوه بر این ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای تنبیه روسیه به دلیل حمله به اوکراین، با عجله به دنبال راهبردهای بلندمدت منسجمی برای کاهش نوسانات ژئواکونومیک روسیه در اورآسیا هستند.
کارنگی تصریح کرد، ایران می تواند با احیای توافق فرصتی را برای تقویت اتحادهای استراتژیک و نظامی خود در خاورمیانه از طریق پیوندهای اقتصادی بیشتر بین متحدانش احیا کند و به منافعی در چارچوب اتصال به ساختار مالی بین المللی یا آزادسازی پول های بلوکه شده دست یابد؛ اما تهران در اورآسیا فرصتهای بهتری را برای گسترش نفوذ خود و گشودن افق های جدید می بیند و از طریق آن خود را در قلب تحولات بلندمدت اقتصادی و سیاسی منطقه و جهان قرار میدهد.
طبق این تحلیل، از آنجایی که ایالات متحده و اتحادیه اروپا در حال تقلا برای کسب گزینههای مناسب برای فشار بر روسیه هستند، بحران اوکراین می تواند برای تهران در تنظیم دقیق استراتژی در حال تحول خود در این خشکی وسیع و سرشار از منابع مفید باشد.
در چنین شرایطی است که ایران برای انتخاب در بین گزینه های مختلف، برجام را تنها مسیر حرکت خود نمی بیند و ظرفیت های گسترده تر بین المللی خود در ارتباط با ابتکارات بزرگ منطقه ای و جهانی چون عضویت در سازمان همکاری شانگهای، بریکس و کریدور شمال جنوب یا طرح های بزرگ را فدای توافق سریع برجام و بدون ضمانت لازم در ارتباط با آن نمی کند.