رسانه تخصصی روابط بین الملل

فریدزکریا: چین ضعیف‌تر از آن چیزی است که ما فکر می‌کردیم!

Diplomacyplus.ir/?p=5566
درک اندازه و ابعاد درست این تهدید و درک صحیح آن برای تدوین بهترین استراتژی برای مقابله با آن بسیار مهم است. این در حالیست که خرد متعارف در واشنگتن هنوز مملو از ترس‌ها و خیال پردازی‌های اغراق آمیز نسبت به چین به عنوان یک دشمن است.
نویسنده : فرید زکریا؛ مجری و برنامه‌ساز تلویزیونی و نظریه‌پرداز سیاسی امریکایی منبع : فرارو به نقل از واشنگتن پست

در اواخر سال ۱۹۹۲ میلادی اولین کار تمام وقت خود را به عنوان سردبیر امور خارجی آغاز کردم به یاد دارم که استدلال می‌کردم ژاپن قرار است دنیا را تصاحب کند. این ادعا در آن زمان غیرعادی نبود. رمان “طلوع خورشید” نوشته “مایکل کرایتون” یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال بود که از جنگ اقتصادی با توکیو می‌گفت.

در سال ۱۹۹۱ میلادی کتاب “جنگ آینده با ژاپن” درگیری نظامی اجتناب ناپذیر و بزرگ را پیش بینی کرد. در طول انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری سال ۱۹۹۲ میلادی یکی از بدترین شعار‌های مبارزات انتخاباتی از سوی “پل سونگاس” دموکرات مطرح شد. او می‌گفت: “جنگ سرد تمام شد و ژاپنی‌ها پیروز شدند”.

با این وجود، واقعیت ان بود که بازار سهام ژاپن از نقطه اوج خود در دسامبر ۱۹۸۹ میلادی سقوط کرد. در سال ۱۹۹۰ میلادی سال پایان سرگیجه دوره رشد ژاپن بود. با این وجود، در آن زمان بسیاری تصور می‌کردند این تنها یک وقفه موقت است. آیا ممکن است این روز‌ها شاهد اتفاقی مشابه در مورد چین باشیم؟ به نظر واضح است که رشد چین متوقف شده است.

پیش بینی می‌شود چین که از سال ۱۹۷۸ میلادی به طور متوسط سالانه بیش از ۹ درصد رشد داشته امسال حدود ۳ درصد رشد را تجربه کند. برخی اندیشکده‌ها پیش‌بینی‌های خود را برای این که چه زمانی اقتصاد آن کشور از ایالات متحده پیشی می‌گیرد و به بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل می‌شود را به سال ۲۰۳۰ یا پس از آن موکول کرده‌اند.

برخی از کارشناسان حتی می‌گویند که این امر ممکن است هرگز رخ ندهد موضوعی که با توجه به این که جمعیت چین چهار برابر بیش از جمعیت امریکاست امری قابل توجه می‌باشد.

دلایل زیادی برای افول تازه رشد چین وجود دارند: سیاست سخت گیرانه کووید صفر، حباب‌های املاک و مستغلات، بدهی و شاید در دراز مدت یک فروپاشی جمعیتی (نرخ باروری چین در حال حاضر کمتر از ژاپن است). با این وجود، مهم‌تر از همه تغییر مسیر از بازاری است که دولت چین در ۱۰ سال گذشته انجام داده است.

چین از سال ۱۹۷۸ میلادی با سرعت خیره کننده‌ای رشد کرده، زیرا بازار‌ها و تجارت را پذیرفته است. با این وجود، “شی جین پینگ” رهبر چین آن کشور را به سمت مدلی کاملا متفاوت سوق داده مدلی که دولت را موتور اصلی اقتصاد، شناسایی صنایع، تامین بودجه و کنترل شرکت کنندگان می‌داند و رشد متوقف شده است.

با این وجود، اگر می‌توانیم ببینیم که چین واقعا ضعیف‌تر از آن چیزی است که چند سال پیش گمان می‌کردیم آیا این باعث شده تا نتیجه گیری‌های مان را بر این اساس تغییر دهیم؟ به نظر می‌رسد پاسخ منفی است. درست زمانی که آشکار می‌شود سیاست صنعتی “ساخت چین” شی کارساز نبوده واشنگتن به شدت مشغول اجرای نسخه خود از سیاست صنعتی به سبک چینی است.

این وضعیت یادآور اواخر دهه ۱۹۸۰ است زمانی که آمریکایی‌ها با حسادت درباره وزارت بازرگانی بین المللی و صنایع ژاپن صحبت می‌کردند وزارتخانه‌ای که در واقع در حال انجام مجموعه‌ای از شرط‌بندی‌های پر هزینه بر روی صنایعی بود که با شکست مواجه شدند.

چین صرفا با چالش‌های اقتصادی مواجه نیست. سیاست خارجی شی نیز عمدتا شکست خورده است. توسعه طلبی، غوغا و سرکوبگری او نتایج قابل سنجشی را به بار آورده است. بر اساس نظرسنجی مرکز تحقیقات “پیو” دیدگاه‌های نامطلوب افکار عمومی نسبت به چین در سالیان اخیر به بالاترین حد خود در چندین کشور از استرالیا تا اسپانیا رسیده است کشور‌هایی که زمانی تمایل مثبت نسبت به پکن داشتند اکنون از چین دور شده اند.

ابتکار عمل‌های چین در عرصه سیاست خارجی از طرح گران قیمت و نامرتب “کمربند و جاده” گرفته تا تلاش این کشور برای جذب اروپای شرقی بی معنا بوده است. پروژه گروه ۱+۱۶ چین به دلیل انتظارات ناامید شده کشور‌ها و روابط پکن با مسکو در حال شکست است.

با این وجود، در اقدامی که یادآور تلاش‌های نادرست آمریکا برای مقابله با نفوذ شوروی در هر نقطه‌ای است (حتی اگر این به معنای متحد شدن با دیکتاتور‌های کشور‌های دورافتاده آفریقا بود) واشنگتن به شکلی دیوانه وار درصدد جذب جمعیت حدود ۱۸ هزار نفری پالائو و سایر جزایر کوچک اقیانوس آرام به سوی خود و دور کردن آنان از آغوش چین بوده است.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط