رسانه تخصصی روابط بین الملل

عوامل موثر بر آینده روابط ایران و عربستان

Diplomacyplus.ir/?p=9093
برای پاسخ به سوالات درباره آینده روابط تهران-ریاض باید به این نکته توجه داشت که رابطه ایران و عربستان هیچ گاه صرفا رابطه ای دوجانبه نبوده و همواره دارای ضلع دیگری  بوده است.

نویسنده: عباس اصلانی

دو دهه پس از اختراع اصطلاح هلال شیعی علیه سیاست های منطقه ای ایران که بی اعتمادی و خصومت میان ایران و عربستان را به اوج رساند، سرانجام دو رقیب با هم دست دوستی دادند، تا شاید هلال دوستی در آسمان روابط ایران و عربستان طلوع کند. در هفت سال گذشته سطح تنش بین ایران و عربستان آنقدر بالا بود که تصمیم دو کشور برای بازگشایی سفارتخانه‌ها و بازگشت به سطح مناسبات دیپلماتیک برای بسیاری از ناظران شگفت انگیز و غافلگیرکننده بود. به ویژه اینکه تهران و ریاض نشان می دهند هدف آنها تنها تنش زدایی نیست و به دنبال تعامل و همگرایی بی سابقه هستند. موضوع این است که بازگشت روابط به سطح هفت سال پیش، تصمیم غیرخارق العاده بین این دو کشور به نظر می رسد اما درباره تحول شگرف در روابط تهران و ریاض تردیدهای زیادی مطرح می شود. اینکه آیا روند مثبتی که نمایش داده می شود، ادامه خواهد داشت؟ یا گسل های منازعه ایران و عربستان باردیگر فعال شده و روابط را متشنج خواهد کرد؟ آیا بازسازی روابط تهران و ریاض تحولی در روابط بین کشورهای عربی منطقه و فرامنطقه ایجاد می کند؟ یا عوامل منطقه ای و فرامنطقه ای روابط نوپای ایران و عربستان را متاثر خواهد ساخت؟ همه این پرسش ها مبتنی بر تجربیات تاریخی است که منجر به مفروض بودن نقش عامل سوم بر روابط ایران و ریاض است. رابطه ایران و عربستان هیچ گاه صرفا رابطه ای دوجانبه نبوده و همواره دارای ضلع دیگری است.

نقش عامل امریکا

انقلاب اسلامی ایران پایان سیاست دو ستونی آمریکا در خاورمیانه بود. در چهار دهه گذشته عربستان نه تنها متحد ایالات متحده در مقابل ایران بود، بلکه یکی از متحدان آمریکا برای برقراری نظم هژمونیک در خاورمیانه و جهان بود. در واقع نزدیکی روابط عربستان با چین از یک سو و عادی سازی روابط ایران و عربستان از سوی دیگر، ضربه سنگینی بر سیاست خاورمیانه ای آمریکا است. عربستان به دلایل سیاسی، اقتصادی و نظامی، همواره حافظ منافع ایالات متحده در منطقه استراتژیک خاورمیانه بوده است. اکنون ایران و عربستان در یکی از بحرانی‌ترین دوره های سیاست جهانی ایالات متحده به دو خط همگرا تبدیل شده‌اند و با نفوذ بیشتر چین در منطقه، منافع سنتی ایالات متحده به خطر افتاده است. برخی گزارش ها از غافلگیر شدن مقامات آمریکایی از شنیدن خبر توافق ایران و عربستان با میانجیگری چین حکایت داشتند. هر چند که واشنگتن در مواضع علنی خود، این تحول را مثبت دانست. با این حال، کاخ سفید می­داند این تغییر، فضای بازی ایالات متحده در منطقه را پیچیده می کند.

موضوع این است که در فضای جدید بین ایران و عربستان، ابزارهای آمریکا برای تغییر روند به نفع خود دشوار است. دلایلی که موجب تمکین عربستان از آمریکا در رابطه با ایران می شد شامل نگرانی از قدرت نظامی ایران، حمایت واشنگتن از سیاست های عربستان در خاورمیانه و خودداری ایالات متحده از دخالت در سیاست داخلی عربستان بود. همواره یکی از نگرانی های ریاض درباره احتمال مداخله واشنگتن در  منازعات قدرت در داخل عربستان سعودی بود. به نظر می رسد ریاض متوجه شده است با تثبیت قدرت محمد بن سلمان،  اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، روند تحول بین المللی، افزایش مسایل واشنگتن و کاهش تمرکز آمریکا بر خاورمیانه، قدرت مداخله ایالات متحده در امور داخلی عربستان کاهش یافته است. این اطمینان خاطر در ریاض، استقلال عمل عربستان در سیاست خارجی را افزایش داده است.

بنابراین پیش بینی می شود، گزینه های آمریکا در سیاست جدید خاورمیانه ای تغییر کند. هر چند برخی تحلیلگران آمریکایی پیشنهاد تمرکز واشنگتن بر روابط اقتصادی با خاورمیانه را ارائه می دهند، اما به نظر می رسد ماهیت رویکرد نظامی-امنیتی ایالات متحده به منطقه به سادگی قابل تغییر نیست. در واقع حتی اگر ایالات متحده از مشوق های اقتصادی برای برخی کشورها استفاده کند، اهمیت سیاست واشنگتن در خاورمیانه امنیتی است.

سناریوهای مختلفی می توان درباره سیاست جدید آمریکا در خاورمیانه مطرح کرد. مهمترین پرسش این است که آیا صلح و ثباتی که شرایط را برای سرمایه چینی در منطقه امن می کند، به نفع ایالات متحده است. در واقع به دنبال کاهش وابستگی اقتصادی ایالات متحده به منطقه، به نظر می رسد خروج آمریکا از خاورمیانه شاید مطلوب واشنگتن باشد، اما ناامن سازی منطقه برای چین می تواند یکی از مطلوب ترین سناریوها برای ایالات متحده باشد. این سناریو مستلزم رقم زدن دوباره جنگ نیابتی و بر هم زدن معادلات ثبات ساز در منطقه است که می تواند روابط نوپای ایران و عربستان را هم متاثر سازد. به ویژه که در شرایط متحول بین المللی، اولویت کنونی ایالات متحده شکست دادن روسیه و تامین امنیت اتحاد دو سوی آتلانتیک است.

سیاست جدید آمریکا در خاورمیانه می تواند با ایجاد مرکز قدرت جدید در منطقه آغاز شود. یا با شکل گیری بحران جدید در هر نقطه از منطقه روی دهد که منافع متعارض بازیگرانی چون ایران و عربستان را متاثر ساخته و سیاست آنها را از تعامل به تقابل مجدد سوق دهد.

نقش عامل اسرائیل

عامل اسرائیل را در آینده روابط ایران و عربستان نباید نادیده گرفت. توافق ابراهیم تنها عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و سایر کشورهای خلیج فارس را دنبال نمی کرد، بلکه به دنبال اتحاد فراگیر عربی-اسرائیلی علیه ایران بود. احیای روابط تهران-ریاض، معادلات تل آویو را برهم زده است. یکی از ارکان سیاست اسرائیل در خاورمیانه و در رابطه با عربستان، موازنه تهدید علیه ایران بود. اما اکنون تهران و ریاض نوعی تغییر ادراک نسبت به تهدید نشان می دهند که سیاست اسرائیل را تحت فشار قرار می دهد. به نظر می رسد اکنون روابط ایران و عربستان می تواند اهرم فشار ریاض بر تل آویو باشد. اما از نقش لابی اسرائیلی در منطقه برای یافتن راهکارهایی برای تنش دوباره در روابط ایران و عربستان نیز نباید چشم پوشی کرد.

نقش عامل محور مقاومت

ایران و عربستان به عنوان دو رقیب در مسائل منطقه­ای اختلاف‌های بسیار زیادی با هم داشته اند که روند عادی سازی روابط تهران و ریاض بر برخی از آنها، به ویژه موضوع یمن، تاثیر مثبتی داشته است. تلاش کشورهای عربی برای عادی سازی روابط با سوریه و ارتقای مناسبات با ایران را نیز نمی توان در این میان نادیده گرفت. با تفاهم های ضمنی موجود، احتمال آن می رود که ادراک عربستان از تهدید هلال شیعی نیز تخفیف یابد. به نظر می رسد در روند جدید منطقه ای محور مقاومت تمرکز بیشتری بر موضوع فلسطین داشته باشد که این مسئله نیز می تواند به همسویی بیشتر ایران و عربستان در منطقه و سازمان کنفرانس اسلامی کمک کند. یکی از مهمترین پیشران های این تحول کاهش نقش ایالات متحده در خاورمیانه است.

نقش عامل چین

اهمیت تامین امن انرژی و پیشبرد پروژه های اقتصادی چین در خاورمیانه و جهان، عواملی هستند که موضوع صلح و ثبات خاورمیانه را به یکی از اولویت های پکن تبدیل کرده است. در واقع چین می تواند از عوامل مثبت در بهبود مناسبات و همکاری های ایران و عربستان باشد. اما چین نیز برای افزایش قدرت بازیگری خود در خاورمیانه نیازمند افزایش قدرت مدیریت خود بر مناسبات قدرت های منطقه ای است. در همین حال سیاست احتمالی آمریکا در خاورمیانه که برای پکن هزینه ساز خواهد بود، می تواند شرایط را برای پکن دشوار کند.

عامل روسیه

درباره موضع و نقش احتمالی روس ها در آینده روابط ایران و عربستان باید به منافع متنوع و تاریخی روسیه در منطقه توجه داشت. سابقه علاقه روسیه به خاورمیانه به قدمت امپراتوری های گذشته روس هاست. در دوران اتحاد جماهیر شوروی نیز مصر، سوریه و عراق متحدان استراتژیک روسیه در خاورمیانه محسوب می شدند. بر این اساس حمایت روسیه، در کنار ایران، از حکومت بشار اسد در سوریه به عنوان تلاش روس ها برای حفظ آخرین پایگاه ارزیابی می شد. در همین حال تلاش مسکو و تهران برای ایجاد روابط راهبردی نیز به سیاست روس ها برای افزایش نقش این کشور در خاورمیانه نسبت داده می شد. اما روسیه در خاورمیانه منافع متنوعی دنبال می کند که در برخی حوزه ها در تعارض با منافع ایران است. این تعارض منافع گاهی موجب اختلاف نظر تهران و مسکو در رابطه با کشورهای عربی منطقه به ویژه عربستان، امارات متحده و قطر و.. می شود. در واقع وجود سطحی از اختلاف و فاصله میان ایران و عربستان به نفع روسیه ارزیابی می شود. به عبارت دیگر حل و فصل کامل اختلاف ها میان ایران و عربستان، شاید فضا را برای بازیگری روسیه در خلیج فارس محدود کند. امضای روسیه پای بیانیه شورای همکاری خلیج فارس که علیه تمامیت ارضی ایران و مالکیت قانونی و تاریخی ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی، تنب کوچک و بزرگ بود نیز شاهد اخیر این مدعا است.

جمع بندی

هر چند میانجیگری پکن، نقش مهمی در پایان تنش در روابط تهران و ریاض داشت، اما به نظر می رسد چین بیشتر موجب پایان تعارفات در ایران و عربستان برای عادی سازی روابط شد. در واقع با گذشت چند ماه اکنون می توان گفت تنش زدایی در روابط ایران و عربستان درون زا بوده است. بر این اساس نیز می توان نسبت به اراده تهران و ریاض درباره خودداری از تکرار تجربیات منازعه آمیز گذشته به طور محتاطانه ای خوش بین بود.

اختلافات ایران و عربستان سعودی در زمینه‌های مختلف بارز است؛ از اختلافات دوجانبه تا منازعات منطقه­ای. اما به نظر می رسد رقابت بین دو کشور به طور نسبی از وضعیت حاصل جمع صفر فاصله گرفته است. ظاهرا انگاره های ذهنی حاکم بر تهران و ریاض درباره موازنه تهدید تخفیف یافته و این می تواند موجب خویشتن داری بیشتر دو کشور در برابر عوامل مخرب روابط باشد.  اما درباره اینکه وضعیت به بازی حاصل جمع مثبت تبدیل شده باشد، باید تردید داشت. مسلما موازنه قدرت ادامه دارد. تحکیم روابط ایران و عربستان نیازمند پرهیز از ارسال علائم هشداردهنده، مبادله امتیاز برای بهبود تدریجی روابط و برنامه ریزی پروژه های دوجانبه است که آینده روابط را تضمین می کند.

احتمالا بخشی از گام ها در دیدارهای دیپلماتیک آینده رخ می دهد. از منظر عرف دیپلماتیک انتظار می رود این بار عربستان سعودی میزبان مقامات ایران باشد. در جریان سفر وزیر خارجه عربستان به تهران، خبرها حاکی از دعوت ابراهیم رئیسی، رئییس جمهوری ایران به عربستان بود. با این حال نباید از نقش عوامل سوم در ایجاد فضای بدبینی دوباره میان تهران و ریاض صرف نظر کرد. چه بسا که پس از توافق تهران و ریاض، برخی از طرف های ثالث تلاش کردند فشارهایی را به طرف سعودی به دلیل بهبود روابطش با ایران ایران وارد کنند.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط