الوقت- از زمان روی کار آمدن حکومت دوم طالبان در افغانستان، گزارشهای مختلفی مبنی بر وجود چنددستگی و شکاف در میان کادر رهبری و حتی بدنه تشکیلاتی طالبان به بیرون درز کرده است که این موضوع پرسشهایی را در مورد وحدت درون گروهی مطرح میکند که در یکسال سپری شده از بازگشت آن به قدرت با چالشهای عدیدهای چون عدم شناسایی بین المللی و مشکلات بزرگ اقتصادی دست و پنجه نرم میکند.
بر اساس گزارشهای منتشر شده در روزهای اخیر صدها تن از طالبان قندهاری به دلیل اختلاف با طالبان هلمند، پایگاه نظامی در استان هلمند را ترک و به سمت قندهار حرکت کردند.
فیلمها و تصاویری که در شبکههای اجتماعی منتشر شده، نشان میدهد که نیروهای طالبان با شمار زیادی از خودروهای نظامی، تانک و نفربر، پایگاه نظامی هلمند را ترک میکنند. گفته میشود دلیل این اقدام این بود که طالبان هلمندی به طالبان قندهاری در پایگاه شوراب احترام نمیگذارند. رسانههای افغانستان هم گزارش دادند که چندین طالب قندهاری، به دلایل نامعلومی به دست کمیسیون تصفیه طالبان بازداشت شده بودند و طالبان قندهاری این زندانیان را رها کردند و با خود بردند. بعد دیگر اختلافات قندهاری با دولت موقت را میتوان در قوانین سفت و سختی که در روزهای اخیر برای منقطه قندهار اعمال شده است به خوبی مشاهده کرد. دولت کارمندان قندهار را ملزم کرده که در محیط کار عمامه به سر بگذارند و ریش داشته باشند و در صورت تخطی از این قوانین به به دادگاه معرفی میشوند و همین مسئله اختلافت درونی را تشدید کرده است.
جنگ قدرت در درون طالبان
اختلاف در درون طالبان چیز جدیدی نیست و از زمان روی کار آمدن این گروه در آگوست 2021 بارها اخباری در این زمینه منتشر شده است. هر چند رهبران طالبان سعی دارند اینگونه اختلافات را کمرنگ جلوه دهند و حتی از اظهارنظر درباره آنها خودداری میکنند اما این شکافها هر روز ابعاد جدیدی به خود میگیرد که در صورت از کنترل خارج شدن میتواند دولت موقت را به سراشیبی سقوط بکشاند.
به گزارش ایندیپندت، اختلافها و رقابت میان طالبان پشتونتبار شاخه درانی و غلجایی وجود دارد و در عین حال اختلافهایی نیز میان طالبان پشتونتبار با سایر اقوام دیده میشود. بر اساس این گزارش، بیاعتمادی طالبان پشتونتبار به طالبان تاجیکتبار پنجشیری هم افزایش یافته است و در نتیجه این بیاعتمادی، دهها نیروی طالبان ازجمله مقامهای محلی ارشد از کارشان برکنار و خانهنشین شدند.
همه رهبران گروههای مختلف هر چند در ظاهر بایکدیگر متحد هستند تا امارات اسلامی خود را احیا کنند اما این گروهها در بین قبایل و زادگاه خود قدرت و وفادارنی دارند که در صورت بروز اختلاف میتوانند از آنها استفاده کنند. به نوعی نیروهای خودسر در بین این گروهها زیاد است که در صلح مسلح به سر میبرند و اگر کار به جای باریک کشیده شود، وارد عمل خواهند شد.
در شهریور سال گذشته نیز که طالبان در تدارک معرفی دولت موقت خود بود اختلافات در بین گروهها بر سر ریاست دولت بالا گرفت و درگیریهای شدیدی بین طرفداران ملاعبدالغنی برادر و شبکه حقانی بر سر پستهای سیاسی درگرفت که 17 نفر از نیروهای طرفین کشته شدند. سراج الدین حقانی، رهبر شبکه حقانی که تندروترین عضور دولت موقت است خود را شایستهتر به ریاست دولت میدانست اما در این رقابت شکست خورد و به پست وزارت کشور افغانستان بسنده کرد. اختلافات عبدالغنی برادر با حقانی به حدی گسترده بود که در همان زمان رئیس سازمان اطلاعات ارتش پاکستان به کابل سفر کرد تا این گروهها را بایکدیگر آشتی دهد.
به بیانی میتوان گفت که سرآغاز جرقههای شکاف در این گروه از زمان مرگ ملا عمر، بنیانگذار طالبان قابل پیگیری است که طی آن ملایعقوب فرزند ملاعمر به دلیل اختلافاتی که با شبکه حقانی و سایر گروهها داشت، راه خود را از بدنه اصلی جدا کرد، زیرا ملایعقوب خود را مستحق رهبری این گروه میدانست ولی شورای طالبان با رهبری او مخالفت کرد. بنابراین، شکاف اصلی که در حال حاضر وجود دارد بین نیروهای ملایعقوب و عبدالغنی برادر با شبکه حقانی است و از سالها پیش این اختلاف وجود داشته است. ملایعقوب به لحاظ قومیتی نزدیک به شاخه قندرهاری است و اعمال محدودیت برای قندهاریها و بیاحترانی به نیروهای این شاخه نشان میدهد هسته مرکزی طالبان با ملایعقوب به مشکل خورده است.
شبکه حقانی به عنوان یکی از گروههای تندرو در بدنه طالبان به صورت موازی عمل میکند و باتوجه به اختلافاتی که با ملایعقوب دارند، در برخی موارد خودسرانه عمل میکنند و حاضر به تبعیت از بدنه مرکزی دولت موقت نیستند. اعضای این گروه در جلساتی که به ریاست ملایعقوب و عبدالغنی برادر برگزار میشود، مشارکت نمیکنند. در تیرماه سال جاری نوار صوتی منتسب به ملایعقوب که در حال حاضر وزیر دفاع طالبان است، منتشر شد که نشان میداد از عدم اطاعت در صفوف جنگجویان این گروه شکایت میکند و نسبت به این مسئله ابراز نگرانی کرده بود و حتی در آن زمان خبری مبنی بر ترور نافرجام ملایعقوب هم در رسانهها منتشر شد اما طالبان برای مخفی نگه داشتن این اختلافات این اخبار را تکذیب کرد.
اخبار و گزارشهایی که در یکسال و اندی گذشته منتشر شده است بارها بروز اختلافات اساسی در سطح رده بالای این گروه را افشا کرده است. چنین اخباری بیانگر این است که برخی گروهها وفاداری خود را به کادر رهبری امارت اسلامی از دست دادهاند و همین مسئله نگرانی رهبران طالبان را در پی داشته است. ملا یعقوب هم بهلحاظ میراثی و هم از نظر درونقبیلهای خود را مستحق قدرت میداند اما شبکه حقانی از منظر کارکردی و عملیاتی و میدانی خود را به مسند اصلی ریاست طالبان نزدیکتر میبیند تا سکان هدایت افغانستان را به دست بگیرد و همین سهمخواهیها از گسیختگی درون گروهی آنان را نمایانتر کرده است. هرچند که سران طالبان همواره دنبال لاپوشانی این شکافها و از درز خبر تضادهای درونی به بیرون ممانعت کردهاند اما آنچه سلسله مراتب سازمانی این گروه را از میان برده، این است که نیروهای طالب بیش از آنکه به سازمان و تشکیلات متعهد باشند به افراد وفادار هستند.
از طرف دیگر افکار و اعتقادات همه این گروهها برای تشکیل امارت اسلامی تا حدی به هم نزدیک است اما در برخی قوانین شریعت و امور سیاسی و نظامی دچار انشقاق هستند و به همین منظور تاکنون نتوانستهاند اقدام اساسی برای حل بحرانها بیابند. هسته مرکزی طالبان سعی دارد از شکاف در لایههای پایینی این گروه جلوگیری کند اما به نظر میرسد این تلاشها کافی نبوده و شکافها عمیقتر از آن چیزی است که در رسانهها منتشر میشود.
شکاف در طالبان در سالهای گذشته به تضعیف این گروه منجر شد و برخی نیروها که از قدرت گیری این گروه ناامید شده بودند به سمت گروه تروریستی داعش شاخه خراسان که در سال 2014 برای اولین بار در خاک افغانستان اعلام موجودیت کرد پیوستند. بر اساس آمارهایی که در آن زمان منتشر شده بود، بیش از 600 نیروی طالب به داعش پیوسته بودند. حتی پس از توافقات آمریکا و طالبان در دوحه قطر در فوریه 2020، برخی اعضای گروه که این تفاهم را مصالحه با دشمن قلمداد میکردند از بدنه اصلی خارج شدند و یک گروه جدیدی به نام “حزب ولایت اسلامی” تشکیل دادند.
فشارهای آمریکا و پاکستان
اگرچه شکافهای طالبان درون گروهی است اما بخشی از این اختلافات هم به خاطر فشارهای خارجی است که به رهبران این گروه اعمال میشود.
آمریکا برای به رسمیت شناختن دولت موقت طالبان شروطی را در نظر گرفته است و تا زمانی که این خواستهها برآورده نشود واشنگتن تصمیمی برای برقراری روابط با این گروه نخواهد داشت. علاوه بر تشکیل دولت فراگیر، مقابله با شبکه القاعده و خارج کردن آنها از بدنه دولت هم یکی از مواردی است که دولتمردان کاخ سفید روی آن پافشاری میکنند. شبکه حقانی که بخشی از القاعده است در لیست گروه تروریستی آمریکا قرار دارد و در حال حاضر رهبر آن سراج الدین وزیر کشور است و واشنگتن خواهان خارج کردن این گروه از دولت موقت است اما هسته اصلی تاکنون با این درخواست موافقت نکرده است اما با این حال برخی گروهها، نظر مساعدی به حقانی ندارند. زیرا رهبران طالبان از این نگران هستند که اگر برای شبکه حقانی سختگیری کنند، ممکن است به سمت تقابل مسلحانه با دولت کشیده شود. از طرفی، همه این گروهها در روی کار آمدن طالبان نقش مهمی داشتهاند و کنار زدن آنها به راحتی امکان پذیر نیست و همه به اندازه نقش آفرینی خود دنبال سهم خواهی هستند.
از سوی دیگر، پاکستان هم که حامی اصلی طالبان در دو دهه گذشته بود سعی کرده تا نفوذ خود را در داخل دولت موقت افزایش دهد و سیاستهای این دولت را مطابق با خواستههای خود تنظیم کند. به همین منظور، به طالبان فشار آورده تا با طالبان تحریک پاکستان مقابله کند، اما طالبان در مقابل این خواسته اسلام آباد مقاومت کرده و اکنون که قدرت را به دست گرفته است حاضر به تبعیت از سیاستهای اسلام آباد نیست. رهبر تحریک طالبان پاکستان با فرماندهان و گروههای مختلف طالبان افغانستان پیوندهای محکمی دارند و لذا حاضر نیستند به خاطر پاکستان با متحد خود درگیر شوند.
از آنجا که بسیاری از مردم افغانستان نگاه مثبتی به دولت طالبان ندارند به همین خاطر ادامه بقای این گروه به میزان وفاداری و اتحاد بین گروهها بستگی دارد اما برآیند تحولات نشان میدهد که دولت موقت پیش از پاگیری و شناسایی از سوی جامعه بینالملل با خطرات بنیادی روبه روست که ثبات آنرا با چالش جدی مواجه کرده است. طالبان به ظاهر متحد در 16 ماه گذشته نتوانسته باری از روی دوش مردم بردارد و حتی به تشدید بحران اقتصادی و ناامنی در افغانستان دامن زده است، لذا با بروز نشانههای شکاف عمیق در بین این گروه، بحرانها در آینده بیش از این نیز خواهد شد و حتی میتواند به جنگ داخلی در این کشور منجر شود.