در امارات شاهد رویداد انتقال قدرت بودیم، وقتی که محمد بن زاید توسط شورای عالی امارات بجای برادرش خلیفه بن زاید به عنوان حاکم این کشور انتخاب شد. حکومت در امارات همچنان میان پسران بن زاید دست به دست می شود، درحالی که در عربستان علیرغم وجود فرزندانی همچون عبدالعزیز بن سعود حکومت در راه انتقال به نوادگان است.
آنچه بیم از وقوع بحران حکومت در عربستان در صورت نبود ملک سلمان را تقویت می کند، ناتوانی فرزند 36 ساله او از اثبات خود به عنوان جانشین قابل قبولی برای پدرش است، آن هم با وجود عموهای خود امیر احمد بن عبدالعزیز، امیر مقرن بن عبدالعزیز و همچنین عموزادگانش که از او بزرگ تر و باتجربه تر هستند مثل محمد بن نایف، متعب بن عبدالله و دیگران. نکته قابل توجه این است که تمامی این افراد به دستور محمد بن سلمان ناپدید گرفته شده اند زیرا حاضر به پذیرفتن ولایتعهدی او نشده اند و همچنان به دنبال فرصتی برای رهایی از وی هستند.
تلاش ملک سلمان برای تحمیل پسرش به عنوان ولیعهد و نادیده گرفتن باقی افراد خاندان آل سعود تنها دلیل نارضایتی افراد این خاندان نیست. دلیل دیگری برای نارضایتی آنها وجود دارد که اگر مهم تر از علت اول نباشد کم اهمیت تر از آن هم نیست، و آن شخصیت خود محمد بن سلمان است که بخاطر شتابش برای رسیدن به قدرت، در مقابل مخالفان خود در داخل و خارج از خاندان آل سعود با نهایت بی رحمی رفتار کرد. ولیعهد عربستان بسیاری از این افراد را به زندان انداخت و مورد شکنجه و تعقیب قرار داد و حتی دست به قتل و حذف فیزیکی برخی از آنها زد.
وی وقتی از حمایت حداقلی دیگران در خاندان آل سعود ناامید شد، تلاش کرد این حمایت را خارج از این خاندان به دست آورد و با سیاست فضای باز جوانان عربستان را با خود همراه کند. ولیعهد سعودی همچنین تلاش کرد با شتاب به سوی اجرای نقشه های آمریکا در منطقه مثل تجاوز به یمن و پروژه عادی سازی با رژیم صهیونیستی به این هدف خود دست یابد.
اما باید توجه داشت که سیاست های محمد بن سلمان آن طور که او انتظار داشت به ثمر نرسید. سیاست فضای باز خشم اکثر سعودی ها را برانگیخت و تجاوز به یمن، عربستان را وادار به پرداخت هزینه سنگینی از اعتبار، اقتصاد، امنیت و منابع خود کرد. پروژه عادی سازی با رژیم صهیونیستی نیز به صورت بی سابقه ای اعتبار این پادشاهی را زیر سوال برده که بر مقدس ترین سرزمین برای اعراب و مسلمانان حکومت می کند.
این دلایل و دلایل دیگری همچون جنایت قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار عربستانی در کنسولگری این کشور در استانبول آن هم به فجیع ترین حالت، محمد بن سلمان را کمی در عجله برای رسیدن به تخت پادشاهی دچار درنگ می کند، چرا که باید از امنیت راه رسیدن به آن اطمینان حاصل کند. از این رو شاهد پنهان شدن تعمدی وضعیت سلامت ملک سلمان هستیم که گفته شده چند روز پیش ، تنها چند هفته پس از تعویض باتری قلب خود، تحت معاینه روده قرار گرفته است.
بنابراین زنده ماندن ملک سلمان در حال حاضر برای پسرش به یک مسئله ضروری تبدیل شده چرا که از نبود او احساس خطر می کند، آن هم وقتی نتوانسته علاقه کسانی را نسبت به خود جلب کند که حاضر نشدند در خاندان حاکم او را به رسمیت بشناسند. همین مسئله باعث شده خروج ملک سلمان از بیمارستان به صورت جالب توجهی مورد تاکید قرار گیرد تا این پیام به دیگران منتقل گردد که وی در وضعیت سلامتی مناسبی به سر می برد و به زودی از صحنه حکومت عربستان حذف نخواهد شد.
