چین در یک دهه گذشته از حامیان دولت قانونی سوریه بود و به همراه روسیه، با استفاده از حق وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل، برنامههای غرب علیه دمشق را نقش بر آب کرد و اکنون که فضای آرامش نسبی بر این کشور حاکم شده، منافع خود را فراتر از روابط سیاسی تعریف کرده است. موضع چین در قبال جنگ سوریه، موضعی اصولی و منطبق با اصول سیاست خارجی چین و جهت گیریهای آن مبنی بر رد مداخله در امور داخلی کشورها بود. بنابراین، پکن به دنبال تلاش برای توقف جنگ در سوریه بود و ابتکارات بسیاری را با هدف یافتن راهی برای خروج از درگیریها در آنجا مطرح کرد.
چین که خود را برای ابرقدرتی جهان در دو دهه آینده و کسب جایگاه اول اقتصادی آماده میکند، سعی دارد روابط خود را با کشورهای متخاصم غرب توسعه داده و طرحهای مخربانه آمریکا را به چالش بکشد. با توجه به تشدید شدید روابط بین چین و ایالات متحده آمریکا، چین خود را مجبور به رویارویی فعال و خاموش علیه ایالات متحده میبیند. پکن با وجود تنشها و موانعی که در منطقه وجود داشت، تصمیم گرفته وارد مناطق تاریخی نفوذ آمریکا به ویژه غرب آسیا شود از اینرو، اخیرا سوریه در کانون توجه چینیها قرار گرفته است و محور سفر اسد به پکن هم بیشتر اقتصادی بود و روسای جمهور دو کشور سه سند همکاری امضا کردند؛ سند اول شامل همکاری اقتصادی میان دو کشور، سند دوم یادداشت تفاهم در حوزه تبادل تجربیات و همکاری برای توسعه اقتصادی و سند سوم، یادداشت تفاهم درباره همکاری در چارچوب پروژه «ابتکار کمربند و جاده» بود، توافق نامههایی که دستاوردهای قابل توجهی در سایر عرصههای همکاری دوجانبه خواهد داشت.
اهمیت اقتصادی و ژئوپلتیکی سوریه برای چین
هر چند چین به لحاظ سیاسی در کنار دولت بشار اسد بود اما با توجه به تغییرات و تحولاتی که در عرصه جهانی به وجود آمده، منافع اقتصادی و ژئوپلتیکی هم برای پکن در اولویت قرار گرفته است. سوریه نه تنها از نظر منابع طبیعی، بلکه از نظر وزن ژئوپلیتیکی از نظر موقعیت جغرافیایی و موقعیت تمدنی و نقشی که در معادلات سیاست خاورمیانه ایفا می کند، دارایی استراتژیک برای چین به حساب میآید.
موقعیت جغرافیایی سوریه برای کشورهایی که قصد سرمایه گذاری در منطقه را دارند از اهمیت استراتژیک-اقتصادی برخوردار است و چین به عنوان بزرگترین سرمایهگذار جهان، در پی حضور فعال در اقتصاد سوریه است.
سوریه از منظر ژئوپلیتیک و گذر از مسیرهای زمینی و دریایی و انتقال خطوط انرژی که شرق و غرب را به هم متصل میکند اهمیت ویژهای دارد. یکی از این خطوط مهم جهانی کریدور «یک کمربند و یک جاده» چین است که آسیا را از طریق شبکهای از جادههای زمینی و دریایی به اروپا و آفریقا متصل میکند و سوریه یکی از کشورهای واقع در این جاده زمینی است که راهی مدیترانه و سپس اروپا میشود.
از زمان اعلام طرح کمربند و جاده چین، ایجاد مشارکتهای استراتژیک به یکی از مهمترین ابعاد دیپلماسی چین تبدیل شده و تعداد کشورهایی که چین با آنها همکاری میکند از سال 2016 به طور پیوسته افزایش یافته است. بر اساس گزارش رسانههای چینی، در روزهای آینده سومین اجلاس سران ابتکار یک کمربند و یک جاده برگزار خواهد شد که بیش از 150 کشور و 30 سازمان بینالمللی در آن شرکت خواهند کرد. پکن اعلام کرد که از 110 کشور تاییدیه حضور در اجلاس آتی از جمله ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را دریافت کرده است. بنابراین، حضور احتمالی مقامات دمشق در این نشست تجاری، پیام مهمی به غربیها است که سوریه جایگاه مهمی در سیاستهای اقتصادی پکن دارد.
برخلاف سیاست خارجی آمریکا که بر مبنای استفاده از ابزارهای سخت و نرم و با تکیه بر ابزارهای مختلف فشار حتی بر متحدان بنا شده است، سیاست خارجی چین بر اساس تعریف منافع مشترک با سایر کشورها بنا شده است. پکن به استفاده از اصل مشارکت به عنوان ابزار ژئوپلیتیکی برای قدرت و نفوذ جهانی و منطقهای خود استفاده میکند.
سوریه از نظر جغرافیا و منابع خود کشور کوچکی است، اما از نظر اراده و موقعیت ژئوپلیتیکی متمایز خود بزرگ است که یکی از دلایل جنگ علیه آن بود، به ویژه که جهان شاهد چیزی است که میتوان آنرا «بازگشت سوریه» نامید. سوریه جدید نسبت به یک دهه پیش که با بحران داخلی دست و پنجه نرم میکرد، بسیار متفاوت است و توانسته بار دیگر کرسی خود در اتحادیه عرب را پس بگیرد که نشان میدهد این کشور، به دنبال احیای موقعیت و اقتدار سابق خود در منطقه است.
چین هم که در مسیر توسعه روابط خود با کشورهای عرب گام برمیدارد، به سوریه هم به چشم یک کشور تاثیرگذار در غرب آسیا نگاه میکند. سوریه در دوره بحران بسیاری از زیرساختهای خود را از دست داده است و نیاز به کمکهای بینالمللی دارد تا بتواند دوباره کمر راست کرده و جایگاه خود را بازیابد. هر چند برخی کشورهای عرب منطقه از جمله امارات اقداماتی را در روند بازسازی زیرساختهای سوریه شروع کردهاند، چین هم قصد دارد از این بازار پرسود عقب نماند. بنابراین، حضور چین در سوریه به معنای ساخت و ساز، همکاری اقتصادی بیشتر و سود متقابل است که به معنای حرکت به مرحله پس از جنگ در سوریه است که منجر به احیای نقش و جایگاه این کشور در سطح منطقه و جهان میشود.
چین برای اینکه پروژههای خود را محقق کند، به شدت نیازمند دستیابی به ثبات در منطقه غرب آسیا است که مبتنی بر گذار کشورهای این منطقه از مرحله درگیری مستقیم و غیرمستقیم به مرحله همکاری منطقهای مبتنی بر ادغام منافع اقتصادی میان آنهاست. به همین منظور، پکن در ماههای اخیر با میانجیگری بین ایران و عربستان سعودی و تلاش برای همگرایی عربی، تا حدود زیادی به بازگشت ثبات به غرب آسیا کمک کرده است.
سفر بشار اسد به چین و امضای توافقنامه مشارکت راهبردی بین دو کشور، مقدمهای برای پایان انزوای بینالمللی سوریه است که از سوی غرب دیکته شده است. لذا، برخی کارشناسان معتقدند که حضور قدرتمند چین در سوریه، با هدف عقب راندن آمریکا و شکست سیاستهای غرب در این کشور انجام میشود. چینیها درصددند با تقویت روابط اقتصادی با سوریه، تحریمهای غرب علیه این کشور را خنثی کرده و ثبات را به سوریه برگردانند.
زمینههای زیادی همکاری بین دو کشور وجود دارد که در صورت غلبه بر موانع بوروکراتیک و یافتن کانالهایی برای ارتباط مستقیم بین دو کشور، نتایج مهمی حاصل خواهد شد. این همکاری مورد استقبال دشمنان سوریه به ویژه ایالات متحده قرار نخواهد گرفت که دست به غارت نفت سوریه از چاههای تحت اشغال خود میزند و در عین حال به جهانیان اعلام میکند که هدف نیروهای آمریکایی حاضر در آنجا مبارزه با تروریسم است.
چین میخواهد همکاری بین کشورهای نزدیک به خود و متحدانش را تقویت کند، زیرا متوجه شده که در آستانه مرحله جدیدی از جنگ سرد با آمریکا است و به همین دلیل به دنبال یارگیری در منطقه است و سوریه هم بخشی از این پازل تقابل بین دو قدرت بزرگ جهان است.
تقلای آمریکا برای مقابله با چین
همزمان با تلاشهای چین برای ارتقای روابط با سوریه، آمریکا هم تحرکات خود را افزایش داده تا مسیر پیشتازی رقیب نوظهور خود در منطقه را مسدود کند. در همین راستا، در هفتههای اخیر احداث کریدور «هند تا اروپا» از سوی واشنگتن و متحدانش در دستورکار قرار گرفته است که سعی دارند آنرا جایگزین جاده ابریشم چین بکنند. آمریکا به خوبی میداند که در صورت تحقق این پروژه کلان، چین نبض تجارت جهانی را در دست خواهد گرفت و این تهدید جدی برای هژمونی رو به افول واشنگتن در جهان است.
با وجود هشدارهای مسکو و دمشق برای خروج نیروهای آمریکا از شمال سوریه اما واشنگتن خوابهای جدیدی برای این کشور دیده است و به نظر قصدی برای پایان اشغالگری ندارد. وبسایت «آدارپرس»، اخیرا به نقل از منابع رسمی وابسته به کُردهای سوریه گزارش داد که آمریکا سفارتخانه خود در دمشق را به مناطق شمالی سوریه متنتقل خواهد کرد. حتی گفته میشود «سفارت آمریکا در دمشق» به «سفارت آمریکا در سوریه» تغییر نام خواهد داد و حذف کلمه دمشق از آن بیانگر این است که رهبران کاخ سفید به هیچ وجه حاضر نیستند دولت قانونی بشار اسد را به رسمیت بشناسند.
واشنگتن تلاش میکند با حضور طولانی مدت در شمال سوریه، منابع نفت و گاز این کشور را کماکان به سرقت برده و علاوه بر تامین بخشی از نیازهای انرژی رژیم صهیونیستی و اتحادیه اروپا، درآمدهایی را هم از این مسیر کسب کند. آمریکاییها نمیخواهند این گنج گرانبها را از دست بدهند. چرا که میدانند اگر از شمال سوریه خارج شوند، نه تنها رقابت را به رقبای روسیه و ایرانی خواهند باخت، مسیر را برای حضور شرکتهیا چینی در بخش انرژی سوریه باز خواهند کرد. چین پیش از بحران سوریه، در استخراج منابع نفت سوریه مشارکت فعالی داشت و در صورت خروج اشغالگران آمریکایی، دوباره فعالیتهای خود را در این عرصه ازسرخواهد گرفت، چیزی که اصلا باب میل واشنگتن نیست.
انتقال سفارت از دمشق به مناطق خارج از کنترل دولت مرکزی، تداوم پروژه تجزیه این کشور است که از سالها پیش توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی دنبال میشود. چرا که، جبهه عبری-غربی سوریه قدرتمندِ در اتحاد با مثلث روسیه، چین و ایران را برنمیتابد و لذا قصد دارد همچنان آتش بحران در این کشور را گرم نگه دارد. واشنگتن با این اقدام که نقض تمامیت ارضی سوریه است، تلاش میکند دیگر کشورهای غربی را هم به انتقال سفارت به مناطق اشغالی تشویق کرده و سوریه را همچنان در انزوای بینالمللی نگه دارند. بازگشت دولت بشار اسد به اتحادیه عرب و متعاقب آن گشایشهای اقتصادی ناشی از سرمایهگذاریهای چین، شکست بزرگی برای غرب و همپیمانان آن به شمار میرود و نمیخواهند پروژه خروج از انزوا با کمک قدرت نوظهور شرقی تکمیل شود.
اگرچه به دلیل سیاستهای تحریمی آمریکا علیه سوریه، فضا برای قدرت نمایی چین در این کشور مساعد نیست اما پکن نشان داده که کارت بازی با رقیب غربی خود را خوب بلد است و شاید گره حل بحران سوریه هم با کمک اژدهای زرد باز شود که در این صورت پیروزی دیگری در کارنامه پکن در تقابل با واشنگتن به ثبت خواهد رسید و جهان بیش از پیش به افول هژمونی آمریکا پی خواهد برد.