رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه که مدتهاست به عنوان موفقترین و برجستهترین سیاستمدار ترکیه به شمار میرود، بیش از دو دهه است که نقشی کلیدی در سیاست ترکیه ایفا کرده و به طور قابل توجهی، امور داخلی و خارجی این کشور را شکل داده است.
در ۲۸ می ۲۰۲۳، اردوغان برای اولینبار توانست علیه اپوزیسیونی که بیش از پیش سازماندهیشده به نظر میرسید، در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری مجددا پیروز شود؛ اما در اوایل ماه مارس، او در خبری شوکهکننده اعلام کرد که انتخابات محلی آتی این کشور آخرین انتخابات او خواهد بود و به پایان احتمالی بیش از دو دهه قدرت این رهبر قدرتمند اشاره کرد. اردوغان گفت: «این یک فینال برای من بوده و طبق اختیاری که قانون به من داده، این آخرین انتخابات من است. نتیجه آن انتقال میراثی به خواهر و برادرانم خواهد بود که بعد از من خواهند آمد».
سیاست خارجی ترکیه تا حد زیادی تحت تأثیر مسیری خواهد بود که اردوغان در اقتصاد برگزیده و میتوان انتظار داشت که ترکیه در مورد مسائل عمدهای که با همسایگان خود و فراتر از آن در پیش گرفته، رویکرد بدهبستانی خود را حفظ کند. این کشور در ازای موافقت کنگره آمریکا با فروش معوق جتهای اف-۱۶ به ترکیه، با پیوستن سوئد به ناتو موافقت کرد و حتی عادیسازی با اسد نیز ممکن است به این بستگی داشته باشد که اردوغان چگونه میتواند بازگشت آوارگان به سوریه را به گونهای مدیریت کند که به سود او تمام شود.
اردوغان و خاورمیانه: از کنشگرایی تا عملگرایی
از زمان به قدرت رسیدن در سال ۲۰۰۲، اردوغان مسئولیت تحول پویا و اغلب متناقض سیاست خاورمیانهای ترکیه را بر عهده گرفت. این دوره که با جاهطلبی و آشفتگی همراه شد، شاهد تحول ترکیه از یک بازیگر پیرامونی به بازیگری مرکزی در منطقه بود و با استراتژی اردوغان که منعکسکننده آمیزهای از آرمانهای نو عثمانی، منافع اقتصادی عملگرایانه و مانورهای پیچیده ژئوپلیتیکی درآمیخت.
در ابتدا، رویکرد اردوغان به خاورمیانه بر اساس دکترین «عمق استراتژیک» که توسط احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه وقت تدوین شده بود، هدایت میشد. هدف این سیاست، تقویت روابط تاریخی، فرهنگی و اقتصادی ترکیه برای تثبیت خود به عنوان یک رهبر منطقهای است که قادر به میانجیگری در مناقشات و تقویت همکاری است. سیاست «عدم مشکل با همسایگان» مظهر این دوران بود؛ زیرا ترکیه به دنبال حل اختلافات طولانیمدت و گسترش نفوذ دیپلماتیک خود میگشت.
بهار عربی ۲۰۱۱ نقطه عطفی در سیاست خاورمیانهای اردوغان بود. ترکیه در ابتدا این قیامها را فرصتی برای گسترش نفوذ خود و ترویج ایده حکومت دموکراتیک مطابق با ریشههای اسلامگرایی حزب حاکم خود دانست. آنکارا از گروههای مخالف در کشورهایی مانند سوریه، مصر و لیبی حمایت کرد. با این حال، پیامدهای این خیزشها، به ویژه کودتای نظامی سال ۲۰۱۳ مصر و طولانیشدن جنگ داخلی سوریه، موقعیت منطقهای ترکیه را به طور قابل توجهی پیچیده ساخت و روابط آن با کشورهای مختلف عربی و ایران را متشنج کرد.
سوریه مناقشهبرانگیزترین صحنه سیاست خاورمیانهای ترکیه در دوران اردوغان بوده است. در ابتدا، ترکیه تلاش کرد تا در مناقشه میانجیگری کند، اما با تشدید جنگ داخلی، نقش فعالتری در حمایت از نیروهای مخالف بشار اسد بر عهده گرفت. این دخالت به مداخله نظامی مستقیم برای مبارزه با شبهنظامیان کُرد در شمال سوریه تبدیل شد که آنکارا آنها را شاخهای از گروه پکک میداند که توسط ترکیه، ایالات متحده و اتحادیه اروپا به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشود. این عملیاتها نگرانیهای جامعه بینالمللی را برانگیخت و روابط ترکیه با آمریکا، روسیه و ایران را بیش از پیش پیچیدهتر کرده است.
سیاست خاورمیانهای اردوغان نیز با یک اقدام پیچیده تعادلی بین قدرتهای جهانی همراه بود. ترکیه ضمن حفظ شراکت استراتژیک خود با غرب و عضویت در ناتو، به دنبال روابط نزدیکتری با روسیه و ایران، به ویژه در حلوفصل مناقشه سوریه از طریق طرحهایی مانند روند آستانه است. این دیپلماسی چندوجهی نشاندهنده آرزوی آنکارا برای به حداکثر رساندن استقلال استراتژیک و نفوذ خود در امور منطقه است.
ترکیه با پشتوانه مانورهای ژئوپلیتیکی خود همواره امنیت انرژی و یکپارچگی اقتصادی را دنبال میکند. این کشور آرزوی تبدیلشدن به قطب انرژی بین شرق و غرب را دارد که نمونه آن پروژههایی مانند خط لوله گاز ترک استریم با روسیه و خط لوله گاز ترانس آناتولی است. این تلاشها با منافع اقتصادی گستردهتر ترکیه در منطقه، از جمله گسترش بازار صادراتی و جذب سرمایهگذاری خارجی هماهنگی دارد.
چشمانداز اردوغان برای ترکیه در خاورمیانه عمیقاً با جاهطلبیهای جامع او برای رهبری جهانی ترکیه در هم تنیده است. این امر شامل ترکیبی پیچیده از ترویج همبستگی اسلامی، دفاع از حقوق فلسطینیان و تأکید بر نقش ترکیه در معماری امنیتی منطقه میشود. با این حال، این انگیزه به اتهامات نو عثمانیگرایی منجر شده و با مقاومت برخی از کشورهای عربی که نسبت به نیات ترکیه محتاط هستند، مواجه گردیده است.
خط سیر خاورمیانه همچنین ویژگی دیگری از سیاستورزی اردوغان در نقش «حافظ مسلمانان» را برجسته ساخته است. حمایت آنکارا از جنبشهای مختلف سیاسی اسلامگرا در کشورهای عربی آغازگر فعالسازی نقش ترکیه در تمام مسائل جهانی مرتبط با اسلام بود. در چهارچوب این استراتژی، آنکارا موضع خود را در مناقشه کنونی بین فلسطینیان و اسرائیل اتخاذ کرد. اردوغان همزمان با حمله علنی به اسرائیل، روابط اقتصادی خود را با آن حفظ نگه داشته است.
البته آنکارا در حاشیه روند عادیسازی سیاسی در منطقه باقی نمانده و در سه سال گذشته، فعالانه به بهبود روابط با عربستان سعودی، امارات، مصر، اسرائیل و سایر کشورها پرداخته و حتی تا حدی، از حمایت خود از جنبشهای رادیکال، از جمله سازمان اسلامگرای اخوانالمسلمین کاسته است. افزایش احتیاط و کاهش مداخلهگری ترکیه طی سالهای اخیر، تغییری قابلتوجه در سیاست خارجی این کشور به شمار میرود.
اردوغان و غرب: تعادل پیچیده
در دوران ریاستجمهوری اردوغان، روابط ترکیه با کشورهای غربی، به ویژه آمریکا و اتحادیه اروپا، دچار نوسانات قابل توجهی شد. این دوره با تعاملی پیچیده از همکاری، تنش و تنظیم مجدد استراتژیک مشخص همراه بوده که هم تحولات داخلی ترکیه و هم جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی در حال تحول آن را منعکس میکند.
دوره تصدی اردوغان در ابتدا یک مرحله امیدوارکننده در روابط ترکیه با غرب بود. در اوایل دهه ۲۰۰۰، ترکیه یک سری اصلاحات را برای تقویت دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون با هدف تضمین عضویت در اتحادیه اروپا آغاز کرد. این تلاشها تا حد زیادی مورد استقبال اتحادیه اروپا و ایالات متحده قرار گرفت؛ چرا که ترکیه به عنوان متحدی مهم در چهارراه استراتژیک اروپا و خاورمیانه به شمار میرود.
با این حال، اشتیاق برای پیوستن به اتحادیه اروپا با موانع متعددی روبرو شد. علیرغم اصلاحات قابل توجه، مذاکرات به دلیل نگرانی در مورد تنشهای ترکیه و یونان بر سر قبرس، مسائل حقوق بشر و عدم تمایل برخی از اعضای اتحادیه اروپا به پذیرش یک کشور بزرگ و عمدتاً مسلمان در این بلوک به بنبست رسید. رکود در مذاکرات الحاق به ناامیدی فزاینده ترکیه انجامید و اردوغان به طور فزایندهای، اتحادیه اروپا را به دلیل آنچه که استانداردهای دوگانه و رفتار ناعادلانه میخواند، مورد انتقاد قرار داد.
روابط با آمریکا نیز فراز و نشیبهایی را تجربه کرده است. در ابتدا، موقعیت استراتژیک ترکیه و نقش آن به عنوان متحد ناتو بر اهمیت آن برای منافع ایالات متحده در منطقه تأکید داشت. با این حال، اختلافات بر سر عراق، سوریه و اخیراً خرید سامانه دفاع موشکی اس-۴۰۰ روسیه توسط ترکیه به تنش انجامید. قرارداد اس-۴۰۰ منجر به تحریمها و حذف ترکیه از برنامه فروش جتهای جنگنده اف-۳۵ شد که تأکیدی بر شکاف فزاینده بین آنکارا و واشنگتن است.
در پاسخ به این چالشها، ترکیه به رهبری اردوغان به دنبال سیاست استقلال استراتژیک، تنوعبخشیدن به روابط خارجی خود و ابراز موضع مستقلتر در صحنه جهانی است. این امر مستلزم تقویت روابط با روسیه، چین و قدرتهای منطقهای و در عین حال، حفظ شراکت استراتژیک حیاتی خود با غرب است.
اردوغان و پوتین: پیشبرد مشارکتی پیچیده
تحت رهبری اردوغان، روابط ترکیه با روسیه به عنوان یکی از جذابترین و پیچیدهترین مشارکتهای دوجانبه چشمانداز ژئوپلیتیک معاصر شناخته میشود. روابط ترکیه و روسیه در دوران اردوغان که حوزههای دیپلماسی، تعامل نظامی، همکاری اقتصادی و پویایی امنیت منطقهای را در بر میگیرد، نشاندهنده یک عمل متعادلکننده عملگرایانه بوده که با همکاری و رقابت همراه است.
از نظر تاریخی، ترکیه و روسیه رقبای منطقهای بودهاند. با این حال، از زمان به قدرت رسیدن اردوغان، هر دو کشور به طور فزایندهای به دنبال غلبه بر خصومتهای تاریخی خود و یافتن زمینههای مشترک برآمده از منافع متقابل و واقعیتهای عملگرایانه ژئوپلیتیک منطقهای هستند.
یکی از پایههای روابط ترکیه و روسیه، همکاریهای اقتصادی به ویژه در زمینه انرژی و تجارت است. روسیه تامین کننده اصلی گاز طبیعی ترکیه است که برای تأمین نیازهای انرژی این کشور بسیار مهم به شمار میآید. تکمیل خط لوله ترک استریم که گاز روسیه را به ترکیه و سپس به اروپا منتقل میکند، نمادی از عمق مشارکت آنها در حوزه انرژی است. علاوه بر این، تجارت دوجانبه به طور قابل توجهی افزایش یافته و هر دو کشور از این روابط سود اقتصادی به دست آوردهاند.
خرید سامانه دفاع موشکی اس-۴۰۰ نقطه عطف مهمی در روابط ترکیه و روسیه و همچنین روابط ترکیه با غرب محسوب میشود. این توافق گواهی آشکار بر تمایل ترکیه به تنوعبخشیدن به مشارکتهای دفاعی خود، علیرغم مخالفتهای شدید متحدان ناتو بود.
با توجه به اتحاد دیرینه ترکیه و غرب از طریق ناتو، حرکت اردوغان در روابط با روسیه نشاندهنده یک اقدام موازنه ظریف است. پویایی روابط ترکیه و روسیه حاکی از تلاش راهبردی آنکارا برای اثبات خودمختاری خود در صحنه جهانی بوده که حاضر است از روابط خود با قدرتهای بزرگ برای تقویت نفوذ ژئوپلیتیک خود و پیگیری منافع ملیش استفاده کند.
با نگاهی به آینده، روابط ترکیه و روسیه در دوران اردوغان احتمالاً در مسیر عملگرایی استراتژیک ادامه خواهد داشت. هر دو کشور مزایای همکاری اقتصادی و ضرورت مدیریت مناقشات منطقهای از طریق گفتگو را به رسمیت میشناسند. با این حال، رقابت ذاتی و چشماندازهای استراتژیک متفاوت تضمین میکند که این مشارکت پیچیده و چندوجهی باقی خواهد ماند و نیاز به مدیریت مستمر و دقیق دارد.
رجب طیب اردوغان چهرهای مسلط در سیاست ترکیه باقی مانده و سیاستها و سبک رهبری او همچنان به شکلگیری مسیر این کشور در عرصه داخلی و بینالمللی ادامه میدهد. سیاستهای اردوغان از بسیاری جهات، واکنش و مقاومت در برابر هژمونی غربی است. آنکارا آرزو داشت بخشی از سیستم امنیتی و اقتصادی غرب باشد، اما بارها احساس کرده که غرب مخالف است. در نتیجه اردوغان سرخورده شد و به سمت ساختن کشوری بر اساس منافع ملی خود حرکت کرد. شخصیت او همچنان بحثبرانگیز است، اما تحت رهبری، ترکیه در میان هنجارهای رو به زوال نظام سیاسی جهانی قدیمی، مسیری را برای ساختن نظم جهانی جدید آغاز کرده است./ اکوایران