رسانه تخصصی روابط بین الملل

دومین ابتکار مذاکراتی بین ایران و آمریکا شکست خورد؟!

Diplomacyplus.ir/?p=9242
برخی کشور‌های عربی که به سمت تنش زدایی با ایران حرکت کرده بودند، اقدام دو گانه‌ای را با حرکت به سمت آمریکایی ها، نشان می‌دهند و همزمان برخی مسائل کهنه و تنش زا را مجددا با ایران مطرح می‌کنند که شامل مسئله جزایر سه گانه ایرانی و میدان گازی آرش می‌شود. به اعتقاد من، همه این‌ها به معنای افتادن کشور‌های عربی و امریکا در یک دام سنتی است.

به گزارش فرارو، این تفنگداران دریایی و ملوانان قرار است در آبراهی مستقر شوند که ۲۰ درصد از نفت خام جهان را از خود عبور می‌دهد. مقامات آمریکایی گفته‌اند که این تفنگداران و ملوانان نیروی دریایی تنها در صورت درخواست کشتی‌های درگیر، امنیت آن‌ها را تامین خواهند کرد.

این اطلاعات در شرایطی منتشر می‌شود که «جاسم محمد البدیوی» دبیر کل شورای همکاری خلیج فارس نیز، بر اهمیت شراکت راهبردی بین شورا و آمریکا در تقویت امنیت دریایی منطقه، تضمین آزادی دریانوردی و جریان روان تجارت بین‌الملل تأکید کرده است. البدیوی این سخنان را در دیدار با دریا سالار «براد کوپر» رئیس ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا مطرح کرده و گفته است: «موضوع امنیت دریایی از مهم‌ترین موضوعات شراکت راهبردی با آمریکاست».

موازی با این اخبار، اخیرا رسانه‌های اسرائیلی مدعی شده‌اند توافق ایران و آمریکا وارد مرحله اجرایی شده است و هر دو کشور به وضوح برای آرام کردن اوضاع تلاش می‌کنند. رسانه هاآرتص در مطلبی درباره توافق ایران و آمریکا نوشت: «هدف دولت بایدن روشن است؛ حفظ آرامش در جبهه ایران و متوقف شدن رشد برنامه هسته‌ای تهران تا پس از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر ۲۰۲۴.»

بر همین اساس پرسش‌هایی مطرح است از جمله این که اگر ایران و ایالات متحده رویکرد تنش زدایی را دنبال می‌کنند، موضع گیری‌های جدید آمریکا برای حضور گسترده تفنگداران این کشور در تنگه هرمز چگونه تعبیر می‌شود و چه مفهومی خواهد داشت؟ آیا توافق نانوشته باعث شده بود حضور ایالات متحده در آب‌های خلیج فارس ناملموس‌تر شود؟ حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم و تحلیلگر سیاسی در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پرداخته است:

بازگشت به دوران تنش ایران و آمریکا

حشمت الله فلاحت پیشه به فرارو گفت: «ایران و آمریکا به دوران تنشی باز می‌گردند که از ابتدای ریاست جمهوری بایدن عملا به حالت تعلیق در آمده بود. در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تنش‌ها بین ایران و ایالات متحده به شکل بی سابقه‌ای افزایش یافت و طرفین تا آستانه جنگ پیش رفتند، اما پس از به قدرت رسیدن بایدن، سیاست احیای برجام، تا حد زیادی به کاهش تنش‌ها کمک کرد. در این میان، دو طرف فرصت توافق را از دست دادند و یک ابتکار تازه بین ایران و امریکا شکل گرفت که تحت عنوان توافق نانوشته یا مدیریت نانوشته تنش‌ها بود. البته ایران با تابوی بزرگی به نام «رابطه با آمریکا» رو به روست که باعث می‌شود ابتکار‌های مختلفی با هزینه‌های زیادی شکل بگیرد. یکی از این ابتکارها، مذاکره با واسطه یا مدیریت نانوشته توافقات است. در همین راستا نیز شاهد بودیم که میزان سفر‌های دیپلمات‌های ایرانی به عمان، طی یک سال اخیر، بیش از کل ماموریت‌های همین یک سال در سراسر وزارت خارجه است. به حدی که من تصور می‌کنم حتی برخی سفر‌ها بدون دستور کار و فقط برای اثرگذاری بر بازار ایران و مسائل اقتصادی شکل می‌گرفت و ملاقات سیاسی خاصی هم انجام نمی‌شد. برای مثال، اخیرا و در اوج تنش بین ایران و آمریکا، یکی از مسئولان وزارت خارجه به عمان سفر کرد.»

وی افزود: «این اتفاق (حضور تفنگداران نیروی دریایی آمریکا در تنگه هرمز)، شکست دومین ابتکار مذاکراتی بین ایران و آمریکا در دوره ریاست جمهوری بایدن است. ابتکار اول، احیای برجام بود که با شکست مواجه شد. ابتکار دوم نیز که مدیریت نانوشته تنش‌ها بود، تا حد زیادی شکست خورده است. به خاطر همین شکست است که با لشگرکشی آمریکایی‌ها به منطقه مواجهیم. آن هم نوعی لشگرکشی که خلاف سند امنیت ملی آمریکا برای ربع قرن بیست و یکم است. آمریکایی‌ها بر اساس همین سند، حوزه تنش خود را به دریای چین جنوبی منتقل کرده‌اند و بخش عمده‌ای از ناوگان خود را نیز از خلیج فارس به دریای چین منتقل می‌کنند. اما اکنون می‌بینیم که بخش بزرگی از این ناوگان دوباره رهسپار خلیج فارس شده است، آن هم در شرایطی که تا همین اواخر، اولویت آمریکایی‌ها، جنگ اوکراین بود و در قالب ساز و کار‌های ناتو، اجتماع نیرو‌ها و ناوگان نظامی آمریکا، در چین جنوبی و اوکراین قابل مشاهده بود.»

از پیشنهاد‌های خطرناک آمریکا تا استاندارد دوگانه کشور‌های عرب

رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم گفت: «افزون بر این‌ها، آمریکایی‌ها، پیشنهاد‌های خطرناکی نیز به سایر کشور‌ها ارائه می‌کنند. بر اساس این پیشنهادها، آمریکا می‌تواند تفنگداران خود را روی کشتی‌های باری و نفت‌کش‌های در حال گذر از دریای عمان مستقر کنند. البته این موضوع می‌تواند منجر به سوالاتی جدی در ایالات متحده شود. باید دید که بایدن چگونه از این سوالات گذر می‌کند. پرسش نخست در این مورد است که هم نفت‌کش‌ها و هم کشتی‌های باری در اقلیمی خارج از سرزمین آمریکا حضور دارند و طبق قوانین داخلی آمریکا، کشوری که نظامیان آمریکایی را روی عرشه کشتی‌های خود، میزبانی می‌کند، باید حق کاپیتولاسیون برای آمریکایی‌ها را هم بپذیرد. یعنی اگر نظامیان آمریکایی در این کشتی‌ها دچار مسئله و تخلفی شدند، کشور میزبان اجازه برخورد با آنان را ندارد. موضوع دیگری که وجود دارد این است که رفتار‌های آمریکا به خودی خود، منتهی به افزایش تنش‌های بالقوه بین دو کشور خواهد شد. ایران اقدامات مقابله به مثل برای پیشگیری از دستبرد آمریکا به کشتی‌ها و نفت‌کش‌های ایرانی را اجرا خواهد کرد و آمریکایی‌ها هم سعی می‌کنند توان مقابله به مثل ایران را محدود کنند. من معتقدم اگر چنین اقداماتی رخ دهد، راهکار‌های جایگزین را شاهد خواهیم بود.»

وی افزود: «درواقع اگر آمریکایی‌ها اقدامات ایزایی علیه ایران را متوقف نکنند و شرایطی نظامی در منطقه حاکم شود، ایرانی‌ها به راه‌های جایگزین روی خواهند آورد و معنای همه این‌ها نوعی افزایش تنش است. معتقدم امریکایی‌ها فارغ از مناسبات خاص با ایران، بیشتر سعی می‌کنند سنگر خود را در خلیج فارس حفظ کنند، زیرا بایدن دید که بلافاصله پس از خروج آمریکا از منطقه، به یکباره، توافق نامه‌های امنیتی و حضور نظامی دو کشور شرقی یعنی چین و روسیه، توسط کشور‌های عربی جایگزین آمریکا شد و حتی کشور‌های عربی، به سمت تنش زدایی با ایران رفتند. در نتیجه آمریکایی‌ها حس کردند در این منطقه سنتی حضور و نفوذ خود، قدرتشان را از دست می‌دهند و به همین دلایل، در حال انتقال ناوگان خود به منطقه هستند. هر رفتار آمریکا می‌تواند الگو‌های جدیدی از مقابله به مثل ایران علیه آمریکا را شکل دهد. در کل کاملا مشخص است که ابتکار دوم بین ایران و آمریکا شکست خورده است و دو طرف در مسیر افزایش تنش قرار دارند. به سود همگان است که دوباره راهکار‌های تنش زدایانه را فعال کنند، در غیر این صورت، ممکن است اتفاقاتی شکل بگیرد که حتی برای آمریکایی‌ها هم قابل مدیریت نباشد

این تحلیلگر سیاسی گفت: «برخی کشور‌های عربی که به سمت تنش زدایی با ایران حرکت کرده بودند، اقدام دو گانه‌ای را با حرکت به سمت آمریکایی ها، نشان می‌دهند و همزمان برخی مسائل کهنه و تنش زا را مجددا با ایران مطرح می‌کنند که شامل مسئله جزایر سه گانه ایرانی و میدان گازی آرش می‌شود. به اعتقاد من، همه این‌ها به معنای افتادن کشور‌های عربی و آمریکا در یک دام سنتی است. به نفع همه این کشور‌ها بود که از راهبرد تنش زدایانه ایران استقبال می‌کردند و البته به سود ایران نیز بود که در تنش زدایی با آمریکا، کمی حرفه ای‌تر و واقع گرایانه‌تر عمل کند. متاسفانه طرف ایرانی نیز از فرصت‌های تنش زدایی با آمریکا استفاده واقعی نکرد. وضعیت فعلی حاصل هدررفت فرصت‌ها توسط همه طرف‌های فعال و درگیر در منطقه است.»

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط