«محور مقاومت»، شبکهای از بازیگران غیردولتی همسو با ایران، در دو دهه اخیر به عنوان یک نیروی مهم در خاورمیانه ظاهر شده است. این ائتلاف شامل گروههای مطرحی مانند حزب الله لبنان، حماس در غزه و گروههای مختلف شیعه در عراق و سوریه است. ایران طی دهه گذشته با موفقیت از جمعیت شیعه در افغانستان و پاکستان عضوگیری کرده است و به طور قابل توجهی دامنه نفوذ خود را از طریق این شبکه گسترش داده است. علیرغم توجه به اعضای شناخته شده محور مقاومت، گروه آذربایجانی حسینیون (یا Hüseynçilər به زبان آذری) که در داخل این شبکه نیز فعالیت میکند، نسبتا ناشناخته باقی مانده است.
حسینیون چه کسانی هستند؟
این گروه در ابتدا متشکل از طلاب دینی بود که برای ادامه تحصیلات دینی به ایران سفر کرده بودند. به گفته مؤسس این گروه، توحید ابراهیم بیگلی، شش شیعه آذربایجانی در سال ۲۰۱۳ به سوریه رفتند تا به عنوان «مدافعان حرم» خدمت کنند – اصطلاحی که در ایران برای توصیف مبارزانی که ظاهراً از مقدسات شیعیان محافظت و دفاع میکنند استفاده میشود. سوریه از گروههای سنی تندرو. در حالی که انگیزههای مذهبی یک نیروی محرکه برای این گروه بود، بیگلی همچنین اظهار داشت که پیوستن حدود ۱۵۰۰ نفر از آذربایجانِ با اکثریت شیعه به گروه جهادی سنی داعش، آنها را وادار کرد که سوریه بروند. موسس این گروه و بسیاری از اعضای برجسته آن از قومیت تالشی هستند که یک گروه اقلیت در آذربایجان هستند. مردم تالش عمدتاً در جنوب شرقی آذربایجان ساکن هستند و دارای مرز مشترک و ارتباطات فرهنگی و تاریخی قوی با ایران هستند. تبعیض و به حاشیه راندن اقلیت تالشی ممکن است در شکلگیری شکایات آنها نقش داشته باشد.
با وجود اینکه این گروه در جنگ داخلی سوریه شرکت کرد، اما به طور رسمی به عنوان بخشی از محور مقاومت شناخته نشد تا اینکه در سال ۲۰۱۷، سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، آن را تایید کرد و اجازه ایجاد آن را داد. بیگلی اظهار داشت که گروهی از افرادی که از آنها به عنوان شبکهای از لابیگران الهام علیاف، رئیس جمهور آذربایجان در داخل حکومت ایران یاد میکند، مخالف تشکیل این گروه هستند. اما سردار سلیمانی از این گروه حمایت کرد و تأسیس آن را تأیید کرد. به نظر میرسد که این گروه با سردار سلیمانی رابطه نزدیکی برقرار کرده است، که به عنوان نشانهای از آن اورخان ممدوف، یکی از اعضای برجسته گروه که در روسیه تحصیل کرده بود، مترجم سلیمانی در دیدارهای وی با مقامات نظامی روسیه عمل میکرد.
پس از رسمیت یافتن، این گروه در رسانههای ایران و آذربایجان شهرت یافت. دولت علیاف این گروه را به دست داشتن در سوء قصد نافرجام به ترور المار ولیف، شهردار دومین شهر بزرگ آذربایجان، گنجه، در سال ۲۰۱۸ متهم کرده است. در حالی که حسینیون هرگونه دخالت مستقیم را رد کرده است، آنها از این اقدام حمایت کردهاند. آنها بر این باورند که ارتباط با این ترور مشروعیت آنها را افزایش داده است زیرا شهردار به طور گستردهای فاسد و نامحبوب تلقی میشد. برخی از تحلیلگران با ارزیابی حسینیون موافقند و استدلال میکنند که یونس صفروف، فردی که اقدام به ترور شهردار کرد، حتی در میان اقشار غیرسیاسی و غیرمذهبی آذربایجان محبوبیت پیدا کرده است.
در سالهای اخیر، فعالیتهای حسینیون از جمله استفاده از شبکههای اجتماعی برای انتقاد از دولت آذربایجان و حمایت صریح از سقوط آن، به موضوعی مناقشهبرانگیز بین تهران و باکو تبدیل شده است. این گروه که رهبران آن در ایران مستقر هستند، به شدت از روابط نزدیک آذربایجان و اسرائیل انتقاد میکند و حتی خواستار تغییر رژیم در آذربایجان شده است. باکو که فعالیتهای این گروه را به عنوان یک تهدید تلقی کرده است، از تهران خواسته تا اعضای آن را استرداد کند. در سالهای اخیر آذربایجان شش نفر از آنها را زندانی کرده است.
یک سازمان مبارز یا یک جنبش فرهنگی؟
اگرچه گروههای مرتبط با محور مقاومت عموماً بهخاطر جهتگیری نظامیشان شناخته میشوند، حسینیون میگوید این گروه را نباید صرفاً یک گروه شبهنظامی دانست. در عوض، اهمیت هویت فرهنگی آن و اهمیت به کارگیری قدرت نرم را برجسته میکند. رهبران این گروه بر این باورند که اتکای انحصاری بر قدرت نظامی بدون افزایش آگاهی عمومی بیاثر خواهد بود. این به دلیل کنترل طولانیمدت دولت آذربایجان بر رسانهها و در نتیجه آگاهی محدود شهروندان در مورد رویدادهای داخلی و جهانی است. بنابراین، آنها استدلال میکنند که یک حرکت فرهنگی گستردهتر برای ارتقای آگاهی عمومی ضروری است و برای ایجاد تغییر در آذربایجان ضروری است.
جالب است که در حالی که این گروه خود را با اسلام شیعی میشناسند، مذهب را تنها ابزار اعمال قدرت نرم نمیدانند. در عوض، این گروه از رهبران ایران میخواهد تا رویکرد تمدنی گستردهتری را در قبال آذربایجان اتخاذ کنند که بر تمامی ارتباطات تاریخی و فرهنگی بین دو کشور تأکید دارد، نه اینکه تنها بر دین تکیه کنند.
برخی از تحلیلگران همچنین اشاره کردهاند که حسینیون به دلیل سوابق تحصیلی اعضای خود از دیگر گروههای مقاومت متمایز است. بسیاری از آنها در دانشگاههای ایران، روسیه و اروپا تحصیل کردهاند و به تحصیل علوم دینی نیز پرداختهاند. همچنین به زبانهای مختلف از جمله فارسی مسلط هستند. این تسلط به زبان، به ویژه در زبان فارسی، این امکان را به آنها میدهد که به طور مؤثر با مخاطبان در ایران و جوامع فارسیزبان ارتباط برقرار کنند. این نه تنها آنها را قادر میسازد تا پیام خود را به طور مؤثر منتشر کنند، بلکه آنها را قادر میسازد تا از طریق مصاحبه، سخنرانی و سایر بسترهای عمومی با مردم درگیر شوند. همچنین، ایفای نقش به عنوان مترجم در دیدار با مقامات روسی، دسترسی ارزشمندی به افراد با نفوذ به ویژه سردار سلیمانی را برای آنها فراهم و ارتباطات آنها را بیشتر تقویت کرده است.
چالشهای پیشروی حسینیون آذربایجان
با تهاجم ایالات متحده به عراق و بهار عربی که قدرتهای دولتی را تضعیف کرده و به خلأ امنیتی انجامید و در نتیجه به بازیگران غیردولتی اجازه رشد داد، تا حد زیادی گسترش بازیگران غیردولتی همسو با ایران در سراسر منطقه تسهیل شد. چنین خلأ امنیتی در آذربایجان وجود ندارد و این بدان معناست که حسینیون برای گسترش شبکه خود در داخل کشور با موانع قابل توجهی مواجه خواهد شد. علاوه بر این، علیرغم شهرت علیاف به اقتدارگرایی و مشارکت در رسواییهای فساد اداری، مشروعیت او به طور قابل توجهی با پیروزی نظامی آذربایجان در جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰ تقویت شده است. پس از موفقیت او در هدایت آذربایجان به سوی پیروزی در جنگ اخیر، دشوار است که هر گونه چالش مهم اپوزیسیون را برای حکومت علیاف – حداقل در کوتاه مدت – متصور شویم.
علاوه بر این، در مورد ظرفیت سازمانی حسینیون تردیدهایی وجود دارد و برخی توانایی این گروه را برای بسیج هواداران قابل توجه به دلیل اندازه نسبتا کوچک آنها زیر سوال میبرند. به دنبال روشن شدن اندازه گروه، مستقیماً از طریق یک روزنامهنگار واسط به اورخان ممدوف مراجعه کردم. ممدوف با اطمینان گفت که آنها پایگاه اختصاصی ۱۵۰۰۰ حامی در آذربایجان دارند. با این وجود، این به معنای انکار این نیست که گروه هنوز نیاز به تحکیم ساختار سازمانی خود و گسترش نفوذ خود برای دستیابی به شناخت و تأثیر گستردهتر دارد. این ممکن است یکی از دلایلی باشد که رهبران این گروه به جای تکیه بر رویکرد منحصرا نظامی، بر اهمیت افزایش آگاهی عمومی و برقراری یک رابطه ارگانیک با جامعه آذربایجان تاکید میکنند. علیرغم تجدید حیات اسلامی در آذربایجان پس از شوروی، سکولاریسم همچنان یک نیروی مسلط در نهادهای دولتی و در کل جامعه است. بدون پایگاه اجتماعی مذهبی قوی، این گروه برای جذب اعضای جدید با چالش روبهرو است.
آخرین چالش اما نه کماهمیت، به نظر میرسد که حسینیون آذربایجان علیرغم شهرتش به عنوان یک نماینده ایرانی، از حمایت یکپارچه دولت ایران برخوردار نیست. اعضای اصلی این گروه شکایت کردهاند که برخی مقامات ایرانی بارها آنها را تحت فشار قرار دادهاند تا فعالیتهای خود را کاهش دهند. در واقع، در اواخر آوریل، دو رهبر اصلی این گروه، توحید ابراهیم بیگلی و اورخان ممدوف، بیش از یک هفته در بازداشت بودند. این دستگیری به دلیل ادعاهای مطرح شده از سوی دولت آذربایجان مبنی بر اینکه آنها تهدیدی امنیتی برای باکو هستند، صورت گرفت که یک مقام امنیتی ایران اعلام کرد که باید به طور کامل مورد بررسی قرار گیرد. دستگیری آنها با واکنش شدید در فضای مجازی، به ویژه در میان فعالان مذهبی و ملی ایران مواجه شد. احمد نادری نماینده مجلس با انتشار توییتی مخالفت خود را اعلام کرد و دستگیری آنها را اقدامی علیه منافع ملی ایران خواند. اگرچه رهبران در نهایت آزاد شدند، اما بازداشت موقت آنها موقعیت آسیبپذیر آنها را آشکار کرد و موقعیت متزلزل آنها را افزایش داد.
با توجه به روابط اقتصادی ایران با آذربایجان، که بیش از ۵۰ درصد تجارت تهران با قفقاز جنوبی را تشکیل میدهد، تعجبآور نیست. همچنین، هر گونه تشدید درگیری با باکو با سیاست خارجی ایران مبنی بر «اولویت همسایگان» ناسازگار خواهد بود. این سیاست به دنبال جبران تأثیر تحریمهای اقتصادی با افزایش تجارت با کشورهای همسایه است. علاوه بر این، اگر ایران به پناه دادن به این گروه ادامه دهد، ممکن است بهانهای برای آذربایجان برای تقویت بیشتر همکاری امنیتی و اطلاعاتی خود با اسرائیل باشد. این یک معضل قابل توجه برای ایران است، زیرا میتواند منجر به تحکیم بیشتر شراکت بین آذربایجان و اسرائیل شود که چالش مهمی برای اهداف منطقهای و امنیت کلی ایران ایجاد میکند. به عبارت دیگر، به نظر میرسد که برخی از افراد در دولت ایران، این گروه را حداقل در این مقطع زمانی بیشتر به عنوان یک بدهی میدانند تا یک دارایی ارزشمند در سیاست خارجی.
با وجود چشمانداز چالشبرانگیزی که حسینیون آذربایجان برای موفقیت پیش رو دارد، رهبران این گروه همچنان مصمم هستند که به هدف خود برای تغییر رژیم در باکو در بلندمدت دست یابند. امید بلندمدت آنها برای تغییر ممکن است بیاساس نباشد. در حالی که علیاف در حال حاضر دارای یک مزیت سیاسی است، چشمانداز آینده او به دلیل شهرت او به عنوان یک دیکتاتور فاسد و شکنندگی ثبات استبدادی نامشخص است. بحران مشروعیت، که به طور موقت توسط رهبری موفق او در طول جنگ قره باغ ۲۰۲۰ کاهش یافت، ممکن است پس از فروکش کردن سرخوشی پیروزی دوباره ظهور کند. علاوه بر این، با وجود تلاشهای مداوم برای تنوع بخشیدن به اقتصاد، آذربایجان همچنان به شدت بر صادرات انرژی وابسته است و بنابراین در برابر شوکهای خارجی بسیار آسیبپذیر است. کاهش قابل توجه قیمت جهانی نفت و گاز میتواند یک بحران سیاسی ایجاد کند. آسیبپذیری سیاسی و اقتصادی بالقوه علیاف در درازمدت میتواند فرصتی برای گروههای مخالف، از جمله حسینیون، ایجاد کند تا از ضعف او به نفع خود استفاده کنند.