به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در سال 2022 کشورهای حوزه خلیج فارس نفوذ خود را در صحنه جهانی افزایش دادند. در حالی که به نظر می آید بهبود روابط منطقه ای ادامه یابد، موضوعات مهمی مانند ایران، توافق نامه ابراهیم، یمن و جنگ اوکراین در سال پیش رو مسلط خواهند بود. در حالی که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا و دیگر سران غربی از محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی استقبال کردند، بسیاری از کشورهای اروپایی با توجه به جنگ اوکراین برای کمک به چالش های انرژی به اعضای شورای همکاری خلیج فارس روی آورده اند.
هر دو گرایش نشان میدهند چگونه مجموعهای از شرایط بینالمللی به کشورهای عرب خلیجفارس امکان میدهد تا جایگاه خود را در امور جهانی به بازیگران سراسر جهان یادآوری کنند. در یک سال گذشته کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به طور فزاینده ای نشان دادند بازیکنان مستقلی هستند. این کشورها در حالی که در بحبوحه تشدید رقابت قدرت های بزرگ مشغول حرکت در دنیای چندقطبی فزاینده هستند، به دنبال منافع خود می گردند.
شی جین پینگ، رئیس جمهور چین هفتم تا نهم دسامبر 2022 از عربستان سعودی بازدید و در نشستی با ولیعهد سعودی و همچنین در اجلاس سران خلیج فارس و چین و نخستین اجلاس سران اعراب و چین شرکت کرد. طبق گزارش واس (خبرگزاری عربستان سعودی)، ریاض و پکن در این سفر قراردادهایی به ارزش 30 میلیارد دلار در زمینه های انرژی سبز، هیدروژن سبز، انرژی فتوولتائیک، فناوری اطلاعات و خدمات ابری، حمل و نقل و لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و ساخت و ساز امضا کردند. پینگ با استقبال گرمی در عربستان سعودی مواجه شد، بهویژه در مقایسه با استقبالی که از بایدن در جریان سفرش در جولای 2022 انجام شد.
دیدار رئیس جمهور چین از ریاض در اوایل دسامبر 2022 و میزان همکاری عربستان سعودی و روسیه در زمینه سیاست های انرژی در شرایطی که پادشاهی سعودی موضع نسبتاً خنثی خود را در قبال جنگ اوکراین حفظ کرده است، عزم ریاض را برای ادعای استقلال از واشنگتن به نمایش گذاشت.
آمریکا و انرژی به عنوان عواملی در نزدیکی چین و منطقه
تصمیم عربستان سعودی در ماه اکتبر برای کاهش 2 میلیون بشکه ای در روز در سهمیه تولید اوپک پلاس و واکنش سخت آمریکا به آن تنها نمونه اخیر از انحراف در روابط عربستان و آمریکاست. این مناقشه باعث می شود فضایی برای چین باز شود تا نفوذ سیاسی خود را در منطقه به زیان آمریکا و متحدانش گسترش دهد. استقبال باشکوه ریاض از پینگ در تضاد کامل با استقبال ملایم تر از بایدن بود. چین و عربستان از این دیدار برای نشان دادن اهمیتی که برای گسترش روابط دوجانبه خود قائل هستند، استفاده کردند.
از نظر اقتصادی، عربستان و کشورهای خلیج فارس سال هاست سیاست «نگاه به شرق» را انتخاب کرده اند. طبق اطلاعات شرکت انرژی «BP»، حدود 78 درصد از صادرات نفت خام عربستان در سال 2021 به آسیا بوده است و تقریباً همین موضوع درباره صادرات نفت خام کویت و امارات صدق می کند. چین بخش مهمی از این بازار است و یک چهارم صادرات نفت خام عربستان و 12 درصد از صادرات گاز طبیعی مایع قطر در سال 2021 را به خود اختصاص داده است. برای پکن، این منطقه منبع حیاتی نفت و گاز است و نزدیک به 50 درصد نفت وارداتی چین از غرب آسیا می آید و عربستان سعودی مهمترین تأمین کننده آن است. در مقام مقایسه، صادرات نفت خام عربستان به آمریکا از سال 2012 به کاهش خود ادامه داده است و آمریکا حدود پنج درصد از نفت خام عربستان را در سال 2021 خریداری کرد.
بازیگران خلیج فارس همچنین بر نگرانیهای خود در زمینه تداوم تعهد آمریکا به منطقه تأکید می کنند. افزایش تولید نفت و گاز شیل آمریکا باعث شد برخی مقام های آمریکایی درباره استقلال انرژی و کاهش علاقه آمریکا به منطقه صحبت کنند. آمریکا در دهه گذشته وابستگی انرژی خود به منطقه خلیج فارس را به میزان قابل توجهی کاهش داده است، زیرا توسعه فناوری استخراج نفت و گاز شیل آن را به بزرگترین تولید کننده انرژی در جهان تبدیل کرده است. آمریکا اکنون بخش عمده ای از نیازهای خود را برآورده و با سایر تولیدکنندگان در بازارهای جهانی انرژی رقابت می کند. این توسعه مبتنی بر فناوری به دو تغییر مهم منجر شده است. نخست، اهمیت منطقه عربی خلیج فارس به عنوان منبع انرژی برای اقتصاد آمریکا کاهش یافته (گرچه اهمیت آن برای اقتصاد جهانی افزایش یافته است) و دوم، بازارهای انرژی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از غرب به شرق تغییر کرده است.
کشورهای حاشیه خلیج فارس از زمان وقوع انقلاب های عربی نگران بودند، زیرا آنها پاسخ آمریکا را حمایت از انقلاب هایی می دانستند که آن را بی ثبات کننده می دانند. این نگرانی ها با امضای توافق هسته ای با ایران در سال 2015، حرکت و تمرکز باراک اوباما، رئیس جمهور اسبق آمریکا به سمت آسیا و پاسخ ندادن قاطعانه دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا به حملات نیروهای یمنی به زیرساخت های نفتی عربستان سعودی تقویت شد.
با نگاه به آینده، به نظر می آید این اختلاف فرصت های بیشتری را برای نفوذ چین در منطقه فراهم می کند، در زمانی که ریاض و برخی همسایگانش به دنبال همکاری با چین در زمینه فناوری و امنیت هستند، پکن به انرژی حاصل از خلیج فارس متکی است و عراق و عربستان سعودی به مهمترین شرکای انرژی درگیر در طرح «یک کمربند یک جاده» چین تبدیل شده اند و همکاری امنیتی در حال رشد و صادرات دفاعی چین به منطقه و همچنین تلاش های پکن برای کمک به توسعه صنایع نظامی منطقه به شدت افزایش یافته است.
تغییر سیاست چین در قبال منطقه
سفر پینگ به عربستان سعودی نقطه عطفی در سیاست پکن در قبال کشورهای عربی خلیج فارس بود. همان گونه که انتظار می رفت، انگیزه سفر وی به ریاض، علاقه به انرژی در میان نوسانات مداوم بازارهای جهانی انرژی پس از جنگ اوکراین بود. عربستان سعودی از سال 2020 بزرگترین تأمین کننده نفت خام به چین بوده است و پکن قصد دارد واردات نفت و گاز طبیعی مایع از منطقه را افزایش دهد. جدا از 34 توافقنامه به ارزش 30 میلیارد دلار که در بخشهای زیرساخت، فناوری اطلاعات و انرژی سبز امضا شده، پکن و ریاض قرار است مشارکت راهبردی خود را در زمانی که روابط دو کشور با آمریکا به طور فزایندهای تیره شده است، گسترش دهند.
رئیس جمهور چین در جریان نشست خود با مقام های کشورهای شورای همکاری خلیج فارس تأکید کرد، سفرش آغازگر عصر جدیدی در مشارکت چین و اعراب است. در نخستین اجلاس سران چین و شورای همکاری خلیج فارس، همه طرف ها همچنین توافق کردند برنامه اقدام مشترک پنج ساله برای گفت و گوی راهبردی و توسعه مشارکت خود در موضوعات مختلف امنیتی و اقتصادی، ازجمله برنامه هسته ای ایران و موضوعات منطقه ای اتخاذ کنند.
آنچه اجلاس چین و خلیج فارس را برای تهران غیرمنتظره کرد، حمایت رئیس جمهور چین از بیانیه ضدایرانی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود. این بیانیه دولتمردان تهران را به این فکر واداشت که گویا تغییری در راهبرد پکن در قبال منطقه خلیج فارس وجود دارد، به ویژه در شرایطی که آمریکا از تعهدات امنیتی خود در آنجا دور می شود.
محرک های چند سطحی و چند بُعدی وجود دارد که انگیزه های حرکت اخیر چین در حمایت از مواضع پادشاهی های عربی شورای همکاری خلیج فارس را آشکار می کند:
نخست، نگرش شورای همکاری خلیج فارس به چین به طرز چشمگیری تغییر کرده و مشارکت دو طرف در شرایط متغیر جهانی و منطقه ای در حال توسعه است. رهبران شورای همکاری خلیج فارس مدت هاست نگرانی های فزاینده خود را در زمینه پیامدهای امنیتی خروج آمریکا از منطقه نشان داده اند و از چین انتظار دارند از آنها در برابر نفوذ منطقه ای ایران و جلوگیری از فعالیت های نظامی آن حمایت کند.
دوم، افزایش میزان مشارکت چین در عملیات های خلیج فارس نشان می دهد پکن به دنبال ایفای نقش بیشتر در شکل دادن به ترتیبات منطقه ای است. گرچه سامان دادن به اوضاع غرب آسیا اولویت چین نیست، اما پکن به این نتیجه رسیده است نقش فعال در منطقه می تواند ابزار مؤثری برای متعادل کردن سیاست آمریکا در تمرکز بر آسیا باشد.
سوم، برای چین، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس شرکای اقتصادی و انرژی قابل اعتمادی هستند. انگیزه مشارکت چین در خلیج فارس حفظ دسترسی به منابع انرژی است؛ چین حدود 32 درصد نفت خام خود را از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس وارد می کند. روند نوظهور در خلیج فارس این است که چین در حال گسترش روابط چند بعدی خود با عربستان، امارات و قطر است.
چهارم، با توجه به توقف مذاکرات رفع تحریم ها و اغتشاشات در داخل ایران به تحریک غربی ها، پکن ممکن است بازی انتظار راهبردی را در مدیریت روابط خود با تهران ترجیح دهد.
ترتیبات امنیتی جدید منطقه ای
به نظر می آید چین پس از جنگ اوکراین شروع به تجدید نظر در سیاست سنتی خود برای ایجاد تعادل در خلیج فارس کرده است. با وجود این، حضور پکن در حوزه خلیج فارس لزوماً به این معنا نیست که هدف چین جایگزینی آمریکا و تأمین مالی نظم امنیتی جدید است. چین به طور فزایندهای خود را برای رویارویی با آمریکا آماده میکند و هنوز خیلی زود است این نتیجه برگرفته از فضاسازی غرب را بپذیریم که چین به ایران پشت کرده است، زیرا راهبرد کلان چین به همکاری با همه کشورهای منطقه بستگی دارد.
در کوتاه مدت، با وجود تمایل فزاینده شورای همکاری خلیج فارس برای مشارکت ژئوپلیتیکی چین در منطقه، پکن همچنان به ملاحظات ژئواکونومیکی اهمیت بیشتری خواهد داد. در حال حاضر، چین با به چالش کشیدن ترتیبات امنیتی منطقه ای به رهبری آمریکا در منطقه خلیج فارس مخالف است و با هر عامل بی ثبات کننده مقابله می کند.
نتیجه گیری
کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، هنوز گزینه جایگزینی اتحاد امنیتی خود با واشنگتن را با پکن ندارند، چین این را نمی خواهد و به اندازه کافی قوی نیست که این کار را انجام دهد. پکن در وهله نخست، به تجارت به عنوان بخشی از تجارت جهانی خود علاقه دارد. با وجود این، منافع مشترکی که کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس را با چین مرتبط میکند، بسیار اساسی است که نمیتوان آنها را رها کرد.
گرچه عربستان سعودی در تلاش است از روابط خود با چین برای زیر فشار گذاشتن آمریکا که به طور فزاینده ای نگران نفوذ فزاینده چین در منطقه است، استفاده کند، اما این به آن معنی نیست که عربستان در معاملات خود با چین راحت تر نباشد. برخلاف آمریکا، چین هیچ شرطی برای روابط به ویژه در زمینه حقوق بشر قائل نیست که خود چین نیز با مشکلات مشابهی در زمینه حقوق بشر مواجه است.
به طور خلاصه، اقتصادهای خلیج فارس بیش از هر زمان دیگری به چین، اما برای امنیت به آمریکا وابسته هستند. کشورهای عربی خلیج فارس در نتیجه تلاش می کنند تا تعادل میان دو طرف را حفظ کنند و در برابر انتخاب میان منافع اقتصادی و امنیتی خود مقاومت کنند.