به گزارش فرارو؛ از دیدگاه واعظ و ولی، ایران و کشورهای عربی میتوانند برای همیشه غنیسازی اورانیوم بالای ۵ درصد را کنار بگذارند، برای همیشه از بازفرآوری پلوتونیوم دست بکشند و پروتکل الحاقی به معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را تصویب نمایند. جهت برآورده ساختن این الزامات، ایران میتواند ذخایر ۲۰ و ۶۰ درصدی مواد شکافپذیر موجود خود را تا زیر ۵ درصد ترکیب نماید و یا آنها را به خارج از کشور ارسال کند.
بر اساس پیشنهاد ولی نصر و علی واعظ، ایالاتمتحده و متحدان اروپاییاش باید توافق تجارت آزاد ایران و خلیجفارس را از تحریمها مستثنی کرده و یک مسیر قدرتمند برای رشد اقتصادی در میان تمام طرفین توافق ایجاد کنند. شورای امنیت سازمان ملل نیز میتواند این توافق را به عنوان جانشین برجام تأیید نموده و پیامدهایی تنبیهی را برای موارد نقض تعیین نماید.
فرارو در راستای پرداختن به ابعاد و امکان اجرایی شدن جایگزین شدن برجام با یک صلح منطقهای با “امیر علی ابوالفتح” و “جلال خوشچهره”، کارشناسان حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل، گفتوگو داشته است.
پیشنهادی که نه منطقی است نه واقعبینانه
امیر علی ابوالفتح، در پاسخ به این پرسش که آیا اساسا امکان احیای نسخه اولیه توافق برجام که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید، وجود دارد یا خیر، گفت: «بستگی دارد که از چه منظری به این موضوع بنگریم. اگر از نظر فیزیکال و کمّی به ماجرا نگاه کنیم، امکان بازگشت به دوره زمانی قبل از ۸ مِی سال ۲۰۱۸ (زمانی که ترامپ از برجام خارج شد) برای ایران وجود دارد. بر اساس متر و ملاکهای نسخه اصلی و اولیه توافق برجام که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید، میشود بار دیگر به توافق مذکور بازگشت و شاهد بازگشت محدودیتها به برنامه اتمی ایران و در عین حال انتفاع تهران از برخی مزایای اقتصادی بود».
وی گفت: «با این حال، مشکل اصلی این است که اساسا آمریکاییها بازگشت فیزیکالی و کمّی به توافق برجام را قبول ندارند و بحثهای کیفی و منتالیستی (ذهنی) مطرح میسازند. آنها معتقدند که وقتی ایران غنی سازی خود را با استفاده از سانتریفیوژهای IR۶ و یا IR۸ انجام داده، حتی اگر این سانتریفیوژها را جمعآوری کند، باز هم دانش این مساله را دارد و اساسا این دانش قبل از سال ۲۰۱۸ وجود نداشته است».
ابوالفتح تصریح کرد: «این طیف بر این باورند که ایران به واسطه پیشرفتهای اتمی قابل توجه خود حتی در صورت احیای برجام، اگر بار دیگر مشکلی در مسیر اجرای توافق پیش آید، از امکانات فراوانی برخوردار است تا پیشرفتهای جدید اتمی برای خود تعریف کند. این به خاطرِ همان تجربیاتی است که ایران آموخته؛ نه میتوان آن را محدود کرد و نه حتی بمباران کرد».
این کارشناس حوزه سیاست خارجی خاطرنشان کرد: «در عین حال توجه داشته باشیم که سانتریفیوژهای نسل جدیدی را که ایران ساخته، آمریکاییها معتقدند که به کل باید نابود شود، اما ایران میگوید که آنها را پلمپ میکند و در انبار میگذارد. با این همه، حتی اگر این سانتریفیوژها نابود هم شوند، همانطور که پیشتر گفتم، مساله اصلی این است که ایران تجربیات مربوط به تولید و استفاده از آنها را آموخته است و مشکل اصلی غرب و به طور خاص آمریکا با ایران نیز بر سرِ همین موضوع است. درست در همین چهارچوب است که بسیاری معتقدند بازگشت به نسخه اصلی و اولیه توافق برجام، چندان ممکن نیست.
البته که به نظر من این مشکلِ آمریکاییها است، چون اگر آنها از برجام خارج نمیشدند و فضای تنش را ایجاد نمیکردند، هیچکدام از تجربیاتی که اکنون در مورد پیشرفتهای اتمی تهران میگویند، کسب نمیشد. با این همه، باید توجه داشته باشیم که اساسا بحث آمریکا در شرایط کنونی، صرفا برجامی که در سال ۲۰۱۵ امضا شد هم نیست».
ابوالفتح افزود: «آنها به برجام موشکی، منطقهای، پهپادی، و حتی فاصله گرفتن ایران از روسیه و چین نیز به نحو جدی فکر میکنند. در این فضا، حتی اگر ایران در قالب معادله اتمی خود همان اقداماتی را انجام دهد که مطلوبِ طرف آمریکایی است، باز هم واشینگتن راضی نخواهد شد، زیرا همانطور که پیشتر نیز گفتم، آنها برجامهای متعددی را از ایران میخواهند. از این منظر رسیدن به یک توافق جدید با محوریت توافق برجام، به نظر من بسیار دشوار است».
امیر علی ابوالفتح در پاسخ به این سوال که تا چه اندازه ایده دستیابی به یک توافق منطقهای و جایگزینی آن با برجام، منطقی است، تاکید کرد: «بر اساس توافق برجام، ایران غنی سازی خود را در محدود ۳.۶۷ درصد قرار میداد و مابهازی آن این بود که تحریمهای جهانی علیه ایران لغو شوند. من حقیقتا تعجب میکنم که نویسندگان مقاله اخیر در نشریه فارین افرز که بحث یک توافق منطقهای با ایران و تسری دادن این توافق به مساله هستهای تهران را مطرح میسازند، نسبت به این موضوع بیتفاوت و بی توجه هستند. حتی در سال ۲۰۱۵ باید توجه داشته باشیم که ایران از غنی سازی ۲۰ درصدی، بر اساس برجام، به غنی سازی ۳.۶۷ درصدی رسید».
وی افزود: «اکنون ایران غنی سازی نزدیک به ۹۰ درصدی (بنا بر ادعای خود غربیها) را دارد. حال در این فضا بر اساس پیشنهاد جدیدی که مطرح شده، واقعا این انتظار وجود دارد که ایران از این سطح از غنی سازی، یک بار دیگر به غنی سازی ۳.۶۷ درصدی بازگردد و در ازای آن، تحریمها علیه تهران، تنها در مناسبات تجاری با کشورهای منطقه لغو شوند؟ باید این سوال را مطرح کرد که مگر طرفهای تجاری ما چه کشورهایی هستند؟ مگر ما چقدر تجارت با عربستان و قطر و عمان و بحرین داریم؟ به یاد داشته باشیم که طرفهای عمده تجاری ما در دهه گذشته: اروپا، روسیه، ژاپن، چین، کره جنوبی و هند بوده اند».
این کارشناس حوزه سیاست خارجی گفت: « ما در سال ۲۰۱۵ بر اساس این گزاره که میخواستیم از مناسبات تجاری خود با این کشورها حراست کنیم، حاضر شدیم وارد توافق برجام شویم. حال در این فضا واقعا منطقی است که بار دیگر به غنی سازی مثلا ۳.۶۷ درصد بازگردیم که مثلا با بحرین و قطر تجارت داشته باشیم و دلخوش باشیم که این روابط تجاری، عاری از تحریم است؟ در کنار همه اینها باید به این مساله نیز توجه داشت که وقتی آمریکا به دغدغههای اقتصادی آلمان، انگلستان، فرانسه و کل اتحادیه اروپا و حتی کشورهایی نظیر ژاپن و کره جنوبی توجه نکرده، آیا واقعا حاضر است که منافع و دغدغههای ایران و کشورهای عرب منطقه را مورد توجه قرار دهد؟»
وی افزود: «به نظر من پیشنهاد تازهای که در جهت دستیابی به توافق جدید با ایران با استفاده از مکانیسمهای منطقهای مطرح شده، تا حد زیادی تقلیلگرایانه است. ما زمانی میتوانیم از لغو تحریمها علیه کشورمان سخن بگیوییم که تحریمهای جهانی لغو شوند. حجم قابل توجهی از منابع مالی و پولهای ایران در بانکهای خارجی، به واسطه مثلا دستیابی به یک توافق با کشورهای منطقه، آزاد نخواهد شد و مشکلی را از ایران حل نمیکند. در این راستا، من اساسا پیشنهادی که در قالب یک مقاله در نشریه فارین افرز از سوی، ولی نصر و علی واعظ مطرح شده را واقع بینانه نمیبینم».
امیر علی ابوالفتح تصریح کرد: «ایران در شرایط کنونی حتی با وعده لغو تحریمهای جهانی نیز به راحتی دست به مصالحه نمیزند؛ حال چرا باید به یک توافق منطقهای و تبعات و پیامدها و مزایای محدود دل خوش کند و یا به آن تن بدهد؟ جدا از همه این مسائل از یاد نبریم که نویسندگان مقاله مذکور که پیشنهاد دستیابی به توافق جدید با ایران مطرح ساخته اند، به تیم سیاست خارجی دولت بایدن نزدیک هستند و از این منظر نیز پیشنهاد آنها لزوما با تامین منافع ملی ایران سازگار نیست».
با مشکلات را با غرب حل کنیم نه منطقه
جلال خوشچهره؛ نیز در پاسخ به امکان و شانس احیای نسخه اولیه توافق برجام که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید، گفت: «من هم معتقد هستم که اساسا احیای توافق برجام آن هم در قالب توافقی که در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید، چندان میسر نیست و اساسا صحبت کردن از آن غیرواقعبینانه است. حتی صریحتر بگویم که نسخه سال ۲۰۱۵ برجام را تا حد زیادی باید مُرده دانست. دلیل آن هم روشن است، زیرا هیچکدام از شرایط توافق سال ۲۰۱۵ فراهم نیست. از یک سو، ایران در پاسخ به بدعهدیهای اروپا و آمریکا پایش را چند برابر از تعهدات خود فراتر گذاشته و از طرف دیگر، طرفهای غربی و به ویژه آمریکا نیز درخواستهای به مراتب گستردهتری را از ایران دارند و صرفا به مساله هستهای تهران قانع نیستند».
وی افزود: «به بیان سادهتر، نَه انتظارات در دوره زمانی سال ۲۰۱۵ قرار دارد و نَه از حیث کمی و کیفی، شاهد شرایط آن دوران هستیم. از این رو، من هم چندان معتقد نیستم که توافق سال ۲۰۱۵ امکان احیا داشته باشد یا حداقل تحقق این گزاره را بسیار بعید میدانم».
جلال خوشچهره در ادامه در مورد اینکه تا چه حد پیشنهاد جدید علی واعظ ، ولی نصر در نشریه فارین افرز را منطقی میداند، گفت: «من مایلم به دو نکته مهم اشاره داشته باشم. اولا افرادی نظیر، ولی نصر و علی واعظ، از چهرههای نزدیک به تیم سیاست خارجی دولت بایدن نزدیک هستند. من احترام زیادی برای آنها قائلم با این حال، آنها دو کارشناس هستند و آنچه میگویند وحی منزل نیست و نباید به صحبتهای آنها آب و تاب فراوان داد.»
خوشچهره تصریح کرد: «ثانیا، گلایهای را از برخی رسانهها دارم. وقتی مقاله اخیر منتشر شد و در آن به پیشنهاد توافق منطقهای میان ایران و کشورهای منطقه اشاره شد، دیدم که از روزنامههای شناخته شده کشورمان تیتر درشتی را با عنوان “توافق منطقهای به جای برجام”، تیتر صفحه نخست خود انتخاب کرد. این نگاه، تا حد زیادی سطح نگرانه است».
این کارشناس حوزه روابط بینالملل گفت: «نه علی واعظ و نه، ولی نصر قرار نیست که برای سیاست خارجی ما نسخه بپیچند و وقتی این افراد صحبتی میکنند، اینکه ما بدون نقد کردنِ این مساله، پیشنهاد آنها را به تیتر یکِ خود تبدیل کنیم، تا حد زیادی به معنای نبودِ اعتماد به نفس و مهارت نقد نظرات در سمتِ ماست. میشود نظرات دیگران را بازتاب داد، اما این نظرات باید نقد هم شوند. قرار نیست که از خارج و در قالب نظرات کارشناسان دیگر، برای سیاست خارجی کشور ما نسخه پیچی شود. بایستی به این مساله از منظر نگاه به منافع و امنیت ملی ایران توجه داشته باشیم».
وی تصریح کرد: «با این همه، به نظر من پیشنهاد اخیر و ارتباط دادن یک توافق منطقهای به حوزه مساله هستهای ایران و البته نفوذ منطقهای کشورمان و لغو برخی تحریمها علیه ایران، نوعی مهندسی معکوس است که میخواهد از نگاه جز به کل، به نقاطی مشخص برسد. توافقی که غرب هم قرار است از آن حمایت کند. با این حال، این پیشنهاد از ۳ مشکل اساسی رنج میبرد».
خوشچهره ادامه داد: «اولا، توجه داشته باشیم که نسخه اصلی و اولیه برجام، در سطح بین المللی مطرح بود و اینکه اکنون ما آن را به سطح منطقهای تقلیل دهیم و مزایای محدودی را مثلا در بحث لغو تحریمها در بُعد منطقهای مد نظر داشته باشیم، در نهایت به محدود شدن ما به منطقه پیرامونیمان ختم خواهد شد. ثانیا، وقتی مثلا به عادی سازی روابط ایران و عربستان مینگریم، آنچه که ما از آن بهره بردیم این بود که در یک دوره زمانی محدود و کوتاه، شوک روانی ناشی از این توافق موجب شد تا قیمت ارز در کشورمان کاهش یابد با این حال، حتی این شوک نیز همانطور که گفتم، کوتاه و موقت بود. با این حال طرف عربستانی در مسائل منطقهای نظیر جنگ یمن، بحران سوریه و لبنان و امثالهم، توانسته به دستاوردهای ملموسی دست پیدا کند».
وی افزود: «از این رو، من بر این باورم که حتی اگر ایران به یک توافق منطقهای تن دهد، این مساله چندان دستاوردهای عینی و ملموسی را برای کشور ما به همراه نخواهد اشت، زیرا اساسا پیوندهای ما با کشورهای منطقه نیز در حوزههایی نظیر مسائل تجاری چندان مستحکم نیست و اینکه ما نقدا برخی امتیازات را بدهیم و در ازای آنها چیزی دریافت نکنیم، به هیچ عنوان به نفع منافع ملی کشورمان نیست».
جلال خوشچهره در ادامه گفت: «ثالثا، از چشم انداز کلی اساسا درست نیست که ما از یک توافق در سطح جهانی خارج شویم و وارد یک توافق در سطح منطقهای شویم. این نوعی پسرفت است که به ضرر ایران میباشد. ما تا زمانی که مشکلات خود را با قدرتهای غربی حل نکنیم، دستیابی به هر توافقی در سطح منطقه چندان معنادار نخواهد بود. درست به همین دلیل هم است که من معتقدم ایده دستیابی به توافق منطقهای و جایگزین کردن آن با اصول مندرج در توافق برجام، به هیچ عنوان واقع بینانه نیست و اساسا چیزی را نصیبِ ایران نخواهد کرد».
این کارشناس سیاست خارجی کشور گفت: «جدای از همه اینها، همانطور که گفتم، ما شرایطی را شاهدیم که پیشنهاداتی با محوریت حل و فصل معادله اتمی ایران از سوی کنشگران خارجی داده میشود، اما ما هیچ گزینه جایگزینی را برای این پیشنهادات مطرح نمیسازیم. این خود یک نقطه ضعف ماست که باید به صورت جدی مخاطب قرار گیرد.»