الدار ممدوف در «Eurasianet» نوشت: در اواخر آوریل، آذربایجانیهای سراسر جهان در شوشای قره باغ، برای کنفرانس دیاسپورا، پنجمین کنگره آذربایجانیهای جهان گرد هم آمدند. در میان دعوت شدگان کسانی بودند که برای ترویج تجزیه طلبی در استانهای شمال غربی ایران با اکثریت قومی آذری تلاش می کنند.
یکی از این فعالان در این کنفرانس در توییتی نوشت که شوشا “به تازگی با شادی و غرور فراوان از اشغال آزاد شده است. آرزوی من این است که کنگره بعدی در تبریز برگزار شود”.
فرد مذاکور بعداً عکسی از گروه خود با فواد مرادوف، مقام ارشد دولتی آذربایجان برای ارتباط با دیاسپورا، منتشر کرد. تبریز، مرکز جمعیت بزرگ آذریهای ایران است و در باکو از آن به عنوان «آذربایجان جنوبی» یاد میشود.
و در روزهای پیش از برگزاری کنگره، یکی از نمایندگان مرکز رسمی اطلاع رسانی دیاسپورای آذربایجان در یک جدال توییتری با روزنامه نگار ایرانی نوشت “نه تنها ارمنستان، ایران هم آذربایجان است” و تهدید کرد کنگره بعدی دیاسپورا در تبریز برگزار خواهد شد.
ایران حواسش به این تحولات بود. چند روز پس از کنگره دیاسپورا، رئیس جمهور الهام علی اف در رویداد دیگری در باکو به سوالات محققان و تحلیلگران بین المللی پاسخ می داد و ولی کلجی، تحلیلگر ایرانی از او درباره اظهارات بیان شده در نشست شوشا سوال کرد.
کلجی گفت: متأسفانه برخی از ایرانیان آذری که در اجلاس سران [دیاسپورا] شرکت کردند، آشکارا علیه تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران و همچنین جدایی طلبی مناطق آذری نشین شمال غرب کشورم صحبت کردند. این اظهارات باعث نگرانی و ناراحتی بسیاری از همکاران و مردم داخل ایران شد.
علی اف در پاسخ مدعی شد که اظهارات جدایی طلبانه در این کنگره “هیچ ارتباطی با دولت آذربایجان ندارد… نظرات شما ربطی به روابط آذربایجان و ایران ندارد.” وی در ادامه مدعی شد که آذربایجان یک «جامعه دموکراتیک» است که “هرکس میتواند هر چه میخواهد بگوید” و “شوشا شهری آزاد است که هزاران نفر در آن جمع شده و نظرات خود را بیان میکنند”.
البته این پاسخ منطقی نیست زیرا هر فرد آشنا با آذربایجان می داند در این کشور آزادی بیان وجود ندارد و در یک رویداد دولتی، به ویژه با حضور رئیس جمهور، هر فرد دعوت شده ای از تأیید ضمنی دولت برخوردار است.
فراتر از آن، دو چیز در مورد واکنش علی اف اهمیت دارد. برای اولین بار، او حضور فعالانی را که تمامیت ارضی ایران را زیر سوال می برند، انکار نکرد، در حالیکه باکو همیشه خود را از هر گونه ارتباطی با مسئله «آذربایجان جنوبی» دور کند تا به تنش با ایران دامن نزند. دوم، او ایران را متهم به پناه دادن به تبعیدیان سیاسی آذربایجان کرد که به گفته علی اف تمامیت ارضی آذربایجان را زیر سوال می برند.
علی اف برای اولین بار اعلام کرد که در اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر در قزاقستان به حسن روحانی، رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران مراجعه کرده و فهرستی متشکل از ۲۰ نفر از آذربایجانی های مقیم ایران را ارائه کرده و خواستار استرداد آنها شده است. علی اف مدعی شد که آنها در سال ۲۰۱۸ در سوء قصد نافرجام به جان المار ولیف، شهردار وقت دومین شهر آذربایجان، گنجه، و ناآرامی های متعاقب آن از جمله قتل دو مامور امنیتی دست داشته اند.
به نظر می رسد منظور علی اف به حسینیان، گروهی از شیعیان آذربایجانی تحت رهبری توحید ابراهیم بیلی است اما اسلام گرایان برخلاف گفته علی اف، تمامیت ارضی آذربایجان را زیر سوال نمی برند. چیزی که آنها از آن دفاع می کنند، یک حکومت اسلامی در آذربایجان، در کنار مرزهای ایران است.
علاوه بر این، شرایط وقایع ۲۰۱۸ گنجه همچنان مبهم است. از آنجایی که آذربایجان نه فضای باز سیاسی و رسانه ای دارد و نه یک سیستم قضایی معتبر، ادعای دخالت اسلامگرایان در ناآرامی ها هرگز به طور قطعی ثابت نشد. این واقعیت که مقامات مرتباً اسلام گرایان را متهم به چنین مواردی می کنند تا مخالفان را خاموش کنند، باعث تردید بیشتر در این مورد شده است.
علاوه بر این سردرگمی، در آغاز وقایع گنجه، مقامات ابتدا اعلام کردند که انگیزه سیاسی نبود، بلکه انتقامجویی شخصی علیه شهردار بود، که بهخاطر شیوههای سختگیرانه و اتهام فساد به شدت مورد خشم عمومی بود. حرف از مداخله اسلام گرایان شیعه و ایرانی بعداً و احتمالاً به دلیل مقتضیات ژئوپلیتیک آن زمان، مطرح شد.
آیا سخنان علی اف در شوشا به معنای دعوت از ایران برای استرداد اسلامگرایان آذربایجانی در ازای محدود کردن فعالیت جدایی طلبان آذربایجانی ایرانی در باکو بود؟ یک احتمال همین است. در گذشته که شرایط سیاسی مناسب بود، باکو به برخی از فعالان آذربایجانی ایران مانند محمودعلی چهراگانلی آشکارا گفته بود که دیگر مورد استقبال قرار نمی گیرند. اما حتی اگر آذربایجان به چنین معامله ای علاقه مند باشد، در شرایط کنونی اجرایی بودن آن بعید است.
با توجه به اختلاف آذربایجان با ارمنستان بر سر مسیر موسوم به «زنگزور»، نواری از ارمنستان که با ایران هم مرز است و قرار است محل ارتباط حملونقل جدید بین سرزمین اصلی آذربایجان و منطقه نخجوان باشد، شدت گرفتن مجدد تنش میان آذربایجان و ارمنستان همچنان محتمل است. ایران بارها مخالفت شدید خود را با هرگونه تغییر مرزها در قفقاز اعلام کرده به این معنی که از دست دادن مرز خود با ارمنستان را تحمل نخواهد کرد.
برعکس، طرفهای ایرانی، اسلامگرایان آذربایجانی را اهرمی مفید علیه باکو می دانند. روابط با قفقاز به طور سنتی تحت نظارت دولت ایران بیشتر بر عراق، سوریه و لبنان متمرکز بود در حالی که در پی جنگ دوم قره باغ این شرایط در حال تغییر است.
تحلیلگران و شبکههای اجتماعی نزدیک به دولت ایران به طور فزایندهای به آذربایجان درباره روابطش با اسرائیل هشدار میدهند. مصاحبه سید افغانی تحلیلگر باسابقه با خبرگزاری فارس یک نمونه واضح از این رویکرد است. افغانی آذربایجان را به عنوان یک چالش امنیتی در کنار امارات متحده عربی و بحرین نام برد که هر دو اخیرا با اسرائیل روابط برقرار کرده اند و از دشمنان اصلی ایران در منطقه هستند.
پس از امضای تفاهم نامه جدید حمل و نقل بین جمهوری آذربایجان و ایران، جو روابط دوجانبه بهبود یافته است اما بی اعتمادی بین دو همسایه عمیق است و وقایع اخیر در شوشا تنشهای بیشتری را در آینده رقم میزند