دکتر بهرام امیراحمدیان استاد مدعو دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران
در نتیجه جنگ جمهوری آذربایحان برای بازپسگیری قلمروهای اشغالی از ارامنه، با ابتکار ولادیمیر پوتین رئیس جمهور فدراسیون روسیه ، موافقتنامه ای برای آتش بس بین دو طرف مخاصمه و میانجی (روسیه) در ۹ ماده به امضاء رسید.
یاد آور می شود که مخاصمه بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان در آستانه فروپاشی اتحاد شوروی در نتیجه ادعای استان خودمختار قره باغ کوهستانی، با اکثریت جمعیت ارمنی در داخل خاک آذربایجان و در ترکیب ساختار اداری-سیاسی جمهوری آذربایجان آغاز شد. ساکنان این استان خواستار استقلال کامل از خاک آذربایجان و یا پیوستن به جمهوری ارمنستان در همسایگی غربی خود شدند. محدوده این استان در داخل خاک آذربایجان و بدون داشتن مرز مشترک با ارمنستان بوده است. با مخالفت جمهوری آذربایجان با استقلال یا انضمام استان قره باغ کوهستانی به ارمنستان، موجب خیزش مسلحانه ارامنه ساکن با کمک ارمنستان شد و در نتیجه هم کل قلمرو ۴۴۰۰ کیلومتر مربعی استان و هم پنج شهرستان پیرامونی آن اشغال نظامی و از کنترل دولت جمهوری آذربایجان خارج شد.
شورای امنیت سازمان ملل در سال ۱۹۹۲ اعلام آتش بس و نظارت بر آن را بر عهده سازمان امنیت و همکاری در اروپا واگذار کرد. در نهایت این سازمان گروهی متشکل از چندین کشور بریاست سه عضو دائم شورای امنیت (روسیه در همسایگی منطقه)، ایالات متحده و فرانسه را ترتیب داد که در ماه می سال ۱۹۹۴ نظارت بر آتش بس را عهده دار شدند. در اثر این جنگ، بنابر گزارش های رسمی حدود ۳۰ هزار نفر کشته و بیش از یک میلیون شهروند آذربایحان ناگزیر به ترک منطقه و اسکان موقت در دیگر مناطق جمهوری آذربایجان شدند.
از این سال به بعد گاهی درگیری هایی کوتاه و کوچک و مقطعی بین خط تماس فیمابین نیروهای آذربایجانی و ارمنی رخ می داد و دو سه مورد نیز کمی گسترده تر بوده است. هر نوع ابتکار پیشنهادی برای صلح با شکست روبرو بوده است. چندین رئیس جمهور دوره های کاری خود را طی این مدت سپرسی کردند ولی رسیدن به توافق با وجود ارائه ابتکارها و دیدار دوجانبه و چند جانبه سران دو کشور و مقامات عالی رتبه ره بجایی نبرد.
استان قره باغ کوهستانی و پنج استان آذربایجانی پیرامون آن با اتصال زمینی با ارمنستان(مجموعا حدود ۲۰ درصد از خاک جمهوری آذربایجان در اشغال ارامنه بود) از آن زمان تا نوامبر سال ۲۰۲۰ ، جمهوری خودخوانده ای به نام «جمهوری آرتساخ»(نام تاریخی منطقه) در این قلمرو تشکیل شده بود که از سوی هیچ کشوری بجز ارمنستان مورد شناسایی قرار نگرفت.
در نوامبر سال ۲۰۲۰ جمهوری آذربایجان در یک حمله گسترده و فراگیر نظامی با آخرین تجهیزات پیشرفته نظامی(با صرف هزینه های بسیار از محل درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام)، موفق به شکست قاطعانه ارتش ارمنستان و بازپسگیری قلمروهای اشغالی و بیرون راندن ارتش ارمنستان از سرزمینهای اشغالی شده و در راه ورود به قلمرو استان خودمختار قره باغ کوهستانی پیشروی کرد. ابتدا شهر آذری نشین شوشا در دهانه ورود به قره باغ کوهستانی را فتح کردند و در حال پیشروی به داخل قره باغ کوهستانی بودند که روسیه وارد ماجرا شد. می دانیم روسیه و ارمنستان دارای توافقنامه همکاری های استراتژیک هستند و یکی از پایگاههای مهم استراتژیک روسیه (و تنها پایگاه نظامی باز مانده از دوره شوروی در قفقاز جنوبی) به نام »گیومری» در نزدیکی مرز ترکیه را در اختیار دارد. از سوی دیگر ارمنسنتان در قفقاز، عضو پیمان امنیت دسته جمعی به رهبری روسیه(همراه بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان) است.
جمهوری آذربایجان کشوری دو تکه است. بخشی از این کشور به نام «جمهوری خودمختار نخجوان (برونگان آذربایجان) به وسیله خاک ارمنستان از خاک اصلی آذربایجان جدا شده است. جمهوری خودمختار نخجوان در غرب ارمنستان قرار دارد و ارتباط آن در دوره شوروی از طریق گذر از شبکه های ارتباطی ارمنستان و عمدتا با راه آهن و جاده ای که در امتداد رود ارس به طول حدود ۴۰ کیلومتر(هم مرز با خاک ایران) کشیده شده است برقرار می شد. پس از فروپاشی شوروی و درگیری دو کشور جمهوری خودمختار نخجوان امکان ارتباط با خاک اصلی آذربایجان را از دست داد و در این دوره ارتباط دو بخش آذربایجان از قلمر ایران برقرار می شده است. هم چنین ارامنه ساکن در قره باغ با اشغال قره باغ و نواحی پیرامون ارتباط با ارمنستان را از طریق دالان لاچین(که تنها معبر ارتباطی ارامنه ساکن در قره باغ با خاک ارمنستان بود) برقرار می کردند. با بازپسگیری قره باغ و نواحی پیرامونی، ارتباط ارامنه داخل قره باغ با ارمنستان غیر ممکن شد.
توافقنامهای که سند رسمی نیست
در توافقنامه آتش بس که به ابتکار روسیه بین سه کشور یاد شده امضاء شد، دو عضو دیگر ریاست گروه مینسک مشارکت و اطلاع نداشتند. بنابراین این توافقنامه یک سند رسمی نیست. لذا مفاد آن هم نمی تواند رسمی قلمداد شود زیرا از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر نشده است.
در پشت پرده این توافق مسائلی پیچیده نهفته است که پیشتر در باره این مساله، مطالبی منتشر کرده ایم.
دو بند این موافقتامه در باره دو کریدور مهم یکی «لاچین» در شمال و دیگری کریدور «زنگه زور» در جنوب در مرز امتداد رود ارس در ساحل چپ(یعنی در شمال رود مرزی ارس، مشترک بین ایران و ارمنستان) است. در این توافقنامه در باره امکان تردد ارامنه قره باغ با ارمنستان در بند ۶ آمده است:
« گذرگاه لاچین (۵ کیلومتر (عرض ۳٫۱ مایل) که دسترسی از قرهباغ به ارمنستان را فراهم میکند، همچنان تحت کنترل نیروهای صلح فدراسیون روسیه است. شهر شوشی واقع در داخل راهرو در اختیار آذریها خواهد بود. با توافق طرفین، در سه سال آینده یک برنامه ساخت برای یک مسیر حرکت جدید در امتداد گذرگاه لاچین تعیین میشود، که ارتباط بین قرهباغ و ارمنستان را با انتقال مجدد نیروهای حفاظت از صلح روسیه برای محافظت از این مسیر فراهم میکند. جمهوری آذربایجان ایمنی تردد در طول گذرگاه لاچین از شهروندان، وسایل نقلیه و کالاها را در هر دو جهت تضمین میکند».
در بند ۹ در باره کریدوری که بعدها آذربایجان آن را «کریدور زنگه زور» نام نهاد، آمده است:
« کلیه فعالیتهای اقتصادی و حمل و نقل در منطقه بلامانع است. جمهوری ارمنستان ایمنی ارتباطات حمل و نقل بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را به منظور سازماندهی حرکت بدون مانع شهروندان، وسایل نقلیه و بار در هر دو جهت تضمین میکند. کنترل حمل و نقل توسط ارگانهای سرویس مرزی FSB روسیه انجام میشود. با توافق طرفین، ساخت زیرساختهای جدیدی که جمهوری خودمختار نخجوان را با مناطق آذربایجان پیوند میدهد، انجام میشود».
با توجه به مفاد بند ۹ که پاشینیان نخست وزیر ارمنستان، از همان آغاز امضای موافقتنامه اعلام کرد که ارمنستان آن را قبول ندارد؛ جمهوری آذربایجان و ترکیه، الزام ارمنستان به در اختیار گذاشتن این امکان برای ارتباط زمینی (ریلی و جاده ای) بین نخجوان در غرب و خاک اصلی آذربایجان در شرق را خواستار شدند. این روند همچنان ادامه داشت و با تبلیغ و تهدید جمهوری آذربایجان مبنی بر این که در صورت عدم امکان برقراری ارتباط در این دالان، دالان لاچین برای ارتباط ارامنه قره باغ با خاک ارمنستان را خواهد بست. با مقاومت ارمنستان در برابر این خواسته های آذربایجان، جمهوری آذربایجان تهدید به اقدام نظامی و در اختیار گرفتن این کریدور و اشغال نظامی استان سیونیک (استان جنوبی ارمنستان که در جنوب به رود ارس محدود می شود و دالان زنگه زور در آن واقع است) خواهد کرد. در رسانه ها این تهدید را به مثابه قطع ارتباط زمینی ایران با ارمنستان دانستند که با پشتیبانی ترکیه از آذربایجان قصد تغییر مرزهای سیاسی دارند. در این مقطع تاریخی هیاهوی رسانه ای تهدید و ترعیب آغاز شد تا بدانجا که در پی تهدید آذربایجان به اشغال نظامی مناطق شمالی مرزهای ایران و ارمنستان، جمهوری اسلامی ایران نیروی نظامی خود را به مرز گسیل داشت. ایران اقدام به تاسیس کنسولگری در استان سیونیک کرد که موجب نارضایتی جمهوری آذربایجان شد و بر عصبانیت رئیس جمهور علی یف و موضع گیری های ضد و نقیض علیه ایران افزود.
کریدوری به نفع ترکیه،ناتو ،اسرائیل
ایران بر این باور است که آذربایجان قصد دارد با برقراری این کریدور امکان حضور فعال ترکیه و ناتو و اسرائیل را در مرزهای شمال غربی خود فراهم سازد که در آن صورت حسن همجواری را نقض می کند و با مداخله در امور، قصد انسداد مرز مشترک بین ایران و ارمنستان و جلوگیری از ارتباط ایران با اروپا از مسیر قفقاز دارد. موضع رسمی ایران مخالفت با هر نوع تغییر مرزهای سیاسی موجود در منطقه است.
در واقع برداشت نادرستی از دالان قفقاز صورت گرفته است. طبق قواعد حقوقی، کریدور یا دالان بخشی از سرزمین یک کشور است که کشوری دیگر با گذر از این راه می تواند با کشوری دیگر ارتباط زمینی برقرار کند. کلیه قواعد و قوانین مترتب بر مسیر در اختیار کشوری است که دالان یا کریدور در آن واقع است و در مبادی ورودی و خروجی بازرسی مرزبانی و گمرک انجام می شود. مادامی که کشوری به کشور دیگر اجازه ندهد، امکان ورود و خروج کالا و مسافر و وسائط نقلیه از آن امکان پذیر نخواهد بود.
مرزبانی ارمنستان در اختیار نیروهای روسی است و کنترل ورود و خروج در مرزها از سوی این نیروها انجام می شود و بازرسی گمرکی و اعمال قانون گمرگی در اختیار ارمنستان است. بنابراین جمهوری آذربایجان و ترکیه نمی توانند بدون رضایت ارمنستان از این امکان بهره مند شوند. ترکیه مرز مشترکی با خاک اصلی آذربایجان ندارد و تنها در غرب نخجوان به عرض ۱۱ کیلومتر با نخجوان مرز مشترک دارد که آن هم در دوره رضا شاه از سوی ایران به ترکیه واگذار شده است(که آنهم داستان درازی دارد که بدترین توافق ایران با ترکیه بوده است).
عمده سوء برداشت از مفاد توافقنامه به انتشار نقشه ای شماتیک از سوی سایت اطلاع رسانی کامرسانت روسی و نشان دادن این کریدور بر می گردد که در شکل زیر نشان داده می شود.
این نقشه یک برداشت موهوم از کریدور است که با هیاهوی بسیار از سوی رسانه های ترکی و آذربایجانی مواجه شده است. در این تحلیلها به نفع ترکیه اعلام شده است که ترکیه با دسترسی به این دالان می تواند مستقیما با گذر از آن به باکو و سپس به آسیای مرکزی متصل شود. برخی در ایران آن را «کریدور توران» نام نهاده اند. در واقع نخجون با بخش غربی ترکیه هم مرز است و جاده ای از ایقدیر به نخجوان کشیده شده است که پلی بر روی رود ارس از سوی ترکیه احداث شده است. در شرق ترکیه همجوار با نخجوان شهرهای مهم و پرجمعیت و مناطق صنعتی وجود ندارد و برای اتصال با این کریدور موهوم اتصال ریلی وجود ندارد. در حالی که در شمال بخش شرقی ترکیه از قارص به تفلیس و از آنجا بعه باکو ریل کشیده شده و راه آهن «قارص-تفلیس-باکو» در سال ۲۰۱۷(حدود ده سال بعد از موافقت) به بهره برداری رسید. عرض خط آهن قارص در ترکیه تا آخالکلاکی(در قلمرو جمهوری گرجستان) با استاندار بین المللی ۱۴۳۵ میلی متر است(ریل جدید احداث شده) و عرض راه آهن آخالکلاکی تا تفلیس و باکو استاندارد شوروی (۱۵۲۰ میلی متر ) است. این راه آهن از باکو با استفاده از کشتی های رو-رو به بندر ترکمنباشی ترکمنستان (یا کوریک و آکتائو در قزاقستان) در ساحل شرقی دریای خزر می پیوندد و در آنجا با همان عرض ریل استاندارد شوروی به سوی شرق در امتداد کریدور تراسکا ادامه مسیر می دهد. البته در چین نیز استانداردها ریل بین المللی و ۱۴۳۵ میلی متر است. جابجایی واگنها با عرضهای مختلف ریل، زمانبر و هزینه بر است. درصورتی که ترکیه بخواهد به «کریدور زنگه زور» دسترسی پیدا کند، و از طریق گذر از مسیر جنوبی به باکو برسد، بیش از مسیر قارص-آخالکلاکی-تفلیس-باکو با دشواری زمان و هزینه روبرو خواهد شد و دیگر اینکه ترکیه با نخجوان اتصال ریلی ندارد و ریل موجود دوره شوروی در قلمرو ارمنستان و آذربایجان (بویژه در مناطق اشغالی آزاد شده که بیش از ۱۲۰ کیلومتر طول مسیر آن است،) نیاز به بازسازی و سرمایه گذاری دارد.
بنابراین فرض اینکه کریدور زنگه زور جایگزین شبکه شاهراهی ریلی و جاده ای موجود می تواند باشد از نظر اقتصادی نمی تواند عملی باشد. هم چنین تصرف اجباری کریدور هم از نظر حقوق بین الملل متصور نیست. قطح خط مرزی ایران با ارمنستان و عدم امکان دسترسی ایران به راههای ارتباطی قفقاز و اروپا هم منتفی است(مگر اینکه گرجستان اجازه دسترسی ایران به راههای ارمنستان-گرجستان-دریای سیاه را به ایران ندهد). با توجه به سرمایه گذاری عظیم شرکتهای خارجی و دولتهای آذربایجان، گرجستان و ترکیه، کنار گذاشته شدن نقش گرجستان از ترتیبات منطقه ای هم متصور نیست. احداث راه آهن جدید از ترکیه به نخجوان و ترمیم ریلهای موجود در مسیر نخجوان تا باکو که حدود ۱۲۰ کیلومتر آن در امتداد مرز با ایران مناطق اشغالی را تشکیل می دادند، هزینه بر و زمانبر است. از سوی دیگر اگر کریدور با مشارکت و موافقت ارمنستان و با رعایت قواعد بین المللی به بهره برداری برسد، منابع درآمدی برای ارمنستان خواهد در پی خواهد داشت. بهره برداری از آن مانع برقراری ارتباط ایران با ارمنستان در مسیری جنوبی-شمالی نخواهد بود.
البته اگر طبق قواعد بین المللی اگر بهره برداری از کریدور زنگه زور عملیاتی شود، جمهوری ارمنستان می تواند از حق عبور ترانزیت درآمدهای سرشاری کسب کند ولی جمهوری آذربایجان با برداشت نادرستی که از کریدور دارد نمی خواهد بر قوانین بین المللی احترام بگذارد و با پشتیبانی ترکیه و. اسرائیل و بدون موافقت ارمنستان قادر به عبور از این کریدور نخواهد بود.
نتیجه اینکه کریدور زنگه زور بیش از آنچه می تواند باشد بزرگنمایی و ارزیابی شده است. سال گذشته وزیر خارجه آذربایجان در دیدار با مقامات ایرانی، گسترش یک راه ارتباطی بین نخجوان با خاک اصلی جمهوری آذربایجان را از قلمرو ایران به مذاکره گذاشته است، زیرا به این نتیجه رسیده اند که جمهوری اسلامی ایران راه دسترسی آسانتری در اختیار آذربایجان قرار می دهد که طی سی سال گذشته از آن بهره مند شده است.