رسانه تخصصی روابط بین الملل

بازی بی‌بی در زمین بن سلمان

Diplomacyplus.ir/?p=11520
ترامپ به دنبال دستاورد بزرگ عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان است، اما پس از جنگ غزه و تغییرات در پویایی منطقه‌ای، احتمال آن بسیار کم به نظر می‌رسد.

کوایران، اکنون که دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده آغاز شده است، مقامات دولت او با خوش‌بینی، آتش‌بس اخیر در غزه را به‌عنوان زمینه‌ای برای توافق عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و پادشاهی عربستان سعودی می‌بینند. اما جورجیو کافیرو، تحلیلگر شناخته‌ شده مسائل خاورمیانه، در یادداشتی برای العربی الجدید، چنین توافقی را بعید دانسته و دلایل بی‌جا بودن این خوشبینی را شرح داده است.

هرچند رهبری عربستان از اجرای موفقیت‌آمیز آتش‌بس و یک وقفه طولانی در جنگ، که به بازگرداندن ثبات منطقه‌ای و کاهش تنش‌ها کمک می‌کند، استقبال خواهد کرد، اما این پیشرفت به‌تنهایی علل اصلی درگیری فلسطین و اسرائیل – به‌ویژه اشغال سخت و غیرقانونی و نقض مداوم ابتدایی‌ترین حقوق فلسطینیان – را حل نمی‌کند.

بدون برداشتن گام‌هایی به سمت تشکیل یک دولت فلسطینی در راستای ابتکار عربی، تصور عادی‌سازی روابط ریاض با تل‌آویو دشوار است.

کاتزمن توضیح داد: «شرایط رسمی [دولت سعودی] نقشه راهی برای تشکیل یک دولت فلسطینی است و بنابراین پادشاهی همیشه می‌تواند به این استدلال بازگردد که – حتی با وجود آتش‌بس و حتی اگر پایدار بماند – هنوز حرکتی به سمت تشکیل یک دولت فلسطینی صورت نگرفته است، و بنابراین رهبری پادشاهی می‌تواند بگوید که در حال حاضر نمی‌توانیم در زمینه عادی‌سازی روابط پیش برویم.»

آمریکا عربستان

وعده الحاق کرانه

علاوه بر این، گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد که امتیاز تیم ترامپ به اسرائیل در ازای تعهد نتانیاهو به توافق با حماس، حمایت از الحاق رسمی کرانه باختری اشغالی است. چنین ترتیبی حتی بیشتر از قبل چشم‌انداز پیوستن عربستان سعودی یا هر کشور عربی دیگری به توافق‌های ابراهیم در آینده نزدیک را تیره می‌کند.

دکتر شیلاین گفت: «هنوز مشخص نیست که ترامپ برای دستیابی به حتی یک آتش‌بس موقت، چه وعده‌ای به نتانیاهو داده است. به عنوان مثال، ترامپ احتمالاً با حمایت از تمایلات نتانیاهو برای الحاق کرانه باختری موافقت کرده است، که این مسئله برای محمد بن سلمان به اندازه ادامه نسل‌کشی در غزه غیرقابل قبول خواهد بود.»

با در نظر گرفتن موضع اسرائیل درباره تشکیل دولت فلسطینی، تصور اینکه اسرائیل امتیازاتی به فلسطینیان بدهد که برای جلب رضایت ریاض جهت عادی‌سازی روابط لازم است، بسیار غیرواقع‌بینانه به نظر می‌رسد. اما این فقط موضع کابینه اسرائیل نیست، بلکه جامعه اسرائیل نیز چنین دیدگاهی دارد.

در دوره پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حزب لیکود نتانیاهو به‌طور کلی آشکارا مخالف تشکیل دولت فلسطینی بود، در حالی که دیدگاه‌های جامعه اسرائیل در این زمینه تا حدی متفاوت بود. اما در نتیجه عملیات طوفان الاقصی که به رهبری حماس انجام شد، حمایت جامعه اسرائیل از تشکیل دولت فلسطینی به‌شدت کاهش یافت.

اکثر اسرائیلی‌ها معتقدند که ایجاد یک دولت فلسطینی به معنای پاداش دادن به رویدادهای ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است. بدون فشار آمریکا بر اسرائیل برای تغییر موضعش نسبت به تشکیل دولت فلسطینی، نمی‌توان تصور کرد که نتانیاهو یا هر رهبر اسرائیلی دیگری با ابتکار صلح عربی (API) موافقت کند، و این‌که دولت دوم ترامپ چنین فشاری را بر تل‌آویو وارد کند، بسیار بعید است.

کنت کاتزمن گفت: «من فکر نمی‌کنم زمینه‌ای برای حمایت اسرائیل از یک دولت فلسطینی وجود داشته باشد، هرچقدر هم آقای ترامپ برای آن فشار بیاورد، و فکر نمی‌کنم او چنین فشاری وارد کند. او هرگز تعهدی به سیاست دو کشوری که از سوی ایالات متحده دنبال می‌شود، ابراز نکرده است. او واقعاً هیچ‌گاه برای آن تلاش نکرده است. بنابراین، فکر نمی‌کنم شرایط لازم برای [راه‌حل دو کشوری] وجود داشته باشد.»

چارلز دان، دیپلمات پیشین آمریکایی که در قاهره و بیت المقدس خدمت کرده، درباره امتیازاتی که اسرائیل ممکن است برای جلب عربستان به توافق‌های ابراهیم به فلسطینی‌ها بدهد، نیز این مسئله را غیرواقع‌بینانه دانست.

این دیپلمات پیشین آمریکایی گفت: «با توجه به وضعیت سیاست اسرائیل و ماهیت ائتلاف نتانیاهو، دشوار است تصور کرد که کابینه فعلی مایل باشد چیزی بیش از خطوط کلی مبهم یک توافق آینده، یا به احتمال بیشتر فرآیندی برای رسیدن به همان خطوط کلی مبهم، بدون ضرب‌الاجل و با فرصت‌های زیادی برای عقب‌نشینی، ارائه دهد.»

او افزود: «حتی همان‌ها نیز موضوع بحث‌های شدید درون اسرائیل خواهند بود.»

آمریکا اسراییل

ترامپ در دوره اول خود غالباً توافق‌هایی نسبتاً مصنوعی را ترتیب می‌داد و آن‌ها را به‌عنوان دستاوردهای بزرگ دیپلماتیک معرفی می‌کرد که نوعی «صلح» را به ارمغان آورده بود که هیچ دولت پیشین آمریکا به آن دست نیافته بود.

این مسئله در عادی‌سازی روابط اسرائیل و امارات متحده عربی نیز صدق می‌کرد؛ توافقی که در معنای واقعی کلمه یک توافق «صلح» نبود، زیرا تل‌آویو و ابوظبی هرگز در وضعیت خصومت‌آمیز با یکدیگر قرار نداشتند. دولت اول ترامپ برخی ابتکارات و توافق‌نامه‌ها، که ماهیتی اقتصادی داشتند – مانند «معامله قرن» در سال ۲۰۱۹ یا توافق عادی‌سازی روابط صربستان و کوزوو در سال ۲۰۲۰ – را به شکلی نسبتاً فریبنده به‌عنوان پیشرفت‌های بزرگ سیاسی جلوه می‌داد.

دکتر الغشیان توضیح داد: «فکر می‌کنم برخی امتیازات [اسرائیلی] به فلسطینیان داده شود که به شکلی خاص جلوه داده شوند، اما ترامپ از هیچ چیز، چیزی خواهد ساخت. او تلاش خواهد کرد آن را نه‌تنها به نتانیاهو بلکه به جهان عرب و بسیاری دیگر بفروشد.» او افزود که با توجه به سابقه ترامپ در «خلق موقعیت‌های سیاسی از هیچ» برای اهداف سیاسی‌اش، می‌توانیم انتظار «بازی‌های آکروباتیک بسیاری» را داشته باشیم.

پویایی منطقه‌ای

اگرچه عربستان سعودی هرگز در گذشته روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل عادی نکرد، از نظر راهبردی شاید در سال‌های گذشته دلیل قوی‌تری برای این کار وجود داشت، زمانی که ریاض تهدید ایران را بسیار جدی‌تر احساس می‌کرد. اما امروز، با توجه به عقبگردهای ایران و محور مقاومت، سیاست‌گذاران سعودی ایران و متحدان منطقه‌ای آن را تهدید کمتری برای امنیت ملی پادشاهی می‌بینند.

کنت کاتزمن بر این باور است که این مسئله عاملی دیگر است که احتمال پیوستن عربستان به توافق‌های ابراهیم را کاهش می‌دهد. او توضیح داد: «ضرورت راهبردی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل اکنون برای پادشاهی کمی کمتر شده است. ایران دیگر تهدیدی نیست که شاید پادشاهی سال گذشته احساس می‌کرد. بنابراین، در حال حاضر توجیه راهبردی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل چندان قوی نیست.»

چارلز دان نیز ارزیابی مشابهی دارد. او گفت: «به طرز کنایه‌آمیزی، موفقیت اسرائیل در دور اخیر خصومت‌ها ممکن است باعث شود توجیه امنیتی برای روابط نزدیک‌تر با اسرائیل کمتر فوری به نظر برسد.»

بازگشت به معاهده دفاعی

ورود عمیق به بحث‌های مربوط به عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان در صورتی که پیشرفتی در معاهده دفاعی عربستان و آمریکا وجود نداشته باشد، گمراه‌کننده به نظر می‌رسد.

دکتر الغشیان خاطرنشان کرد: «هیچ‌یک از این مسائل واقعاً ارزش بحث ندارد، مگر اینکه واقعاً حرکتی در زمینه معاهده عربستان و آمریکا وجود داشته باشد. همه چیز درباره معاهده عربستان و آمریکاست. وقتی ما معاهده عربستان و آمریکا داشته باشیم – یا در این زمینه مذاکراتی انجام شود، یا چیزی ملموس وجود داشته باشد – آنگاه می‌توانیم درباره آنچه عربستان می‌تواند بپذیرد و بازی آکروباتیک نتانیاهو بحث کنیم.»

او افزود: «بدون معاهده عربستان و آمریکا، بازی کاملاً متفاوتی خواهد بود. سعودی‌ها نمی‌خواهند صرفاً برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل این کار را انجام دهند. این منطقی نیست. بنابراین، نگاه ما باید به معاهده عربستان و آمریکا باشد.»

حالا، آیا ترامپ و تیم او می‌توانند حداقل ۶۷ سناتور آمریکایی را برای رأی مثبت به چنین معاهده‌ای متقاعد کنند؟ بعید به نظر می‌رسد.

منبع: اکو ایران

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط