چرا روسیه از قفقاز دل کند؟
در میانه تلاش ها برای بازتعریف نظم قفقاز جنوبی، انگیزه های پیچیده روسیه پنهان است. این منطقه که برای روسها در قاب ماوراء قفقاز شناخته میشود، در طول قرنها اهمیت استراتژیک نوسانی داشته است. ترکش های امپراتوری بدانجا به اندازه سایر نقاط امپراتوری روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی محکم نبود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مسکو تلاش کرد تا اهرم فشار خود را از طریق دستکاری درگیریهای قومی-سرزمینی محلی در این جغرافیا حفظ کند و تا آنجایی که میتواند نیروهای خود را در این منطقه مستقر نماید.اما جنگ در اوکراین و کمپین تحریم های غرب این محاسبات را تغییر داده است. کرملین با تصمیم گیری برای خروج نیروهایش از آذربایجان، اذعان می کند که امنیت اقتصادی در قفقاز جنوبی – حداقل در حال حاضر – مهمتر از داشتن قدرت سخت در این جغرافیا است. روسیه به شدت به شرکای تجاری و مسیرهای تجاری تحریمکننده در جنوب نیاز دارد و زمانی که به طور فزاینده ای توسط غرب تحت فشار قرار می گیرد، منطقه را به عنوان محور زمینی جدید در نزدیکی متحدش ایران می بیند.
در ابتدا، خروج یکجانبه روسیه از قره باغ کوهستانی در بهار امسال گیج کننده بود. در بیشتر سه دهه گذشته، آذربایجانی ها و ارمنی ها بر سر سرزمینی که در داخل آذربایجان واقع شده اما اکثریت جمعیت آن ارمنی است، با هم جنگیده اند. در سال 2020، آذربایجان نتایج شکست های ارضی را که در دهه 1990 متحمل شده بود، معکوس کرد و قره باغ کوهستانی را بازپس گرفت. با این حال، هنگامی که آذربایجان در سپتامبر گذشته وارد قره باغ شد، نیروهای حافظ صلح روس در این جغرافیا مستقر بودند. آنها مأموریت داشتند تا سال 2025 در این سمت باقی بمانند. علاوه بر این، با پیش بینی قدرت روسیه در منطقه، تصور می شد این نیروها بازگشت برخی از ارامنه به قره باغ را تسهیل کنند.البته، برای روسیه، دو هزار نظامی و 400 خودروی زرهی که به خارج از قلمرو منتقل شدند، به واسطه جنگ این کشور با اوکراین مهم است. اما این تمام ماجرا نبود. روسیه با خروج از منطقه، کارت برنده را به آذربایجان داد به ارتش این کشور اجازه داد تا بر منطقه مورد مناقشه کنترل کامل داشته باشد. برای بیشتر ارمنیان، این تاییدی تازه بر عهدشکنی روسیه بود. بلافاصله بعد از این رویدادها، ناظران حدس زدند که نوعی معامله بین روسیه و آذربایجان انجام شده است.
میراث شوروی
آذربایجان به عنوان بزرگترین و ثروتمندترین سه کشور قفقاز جنوبی، بیشترین سود را از تغییر محاسبات روسیه به دست آورد. این کشور در سیاست انرژی شرق-غرب نقش آفرین است و نفت و گازی را که توسط دو خط لوله از طریق گرجستان و متحد نزدیکش ترکیه به بازارهای اروپایی و بین المللی منتقل می شود، تامین می کند. آذربایجان به واسطه داشتن مرز مشترک با ایران، به عنوان دروازه شمال به جنوب بین مسکو و خاورمیانه دیده می شود. الهام علی اف، رئیس جمهوری آذربایجان، بیش از پوتین منصب خود را مدیون ساختار نومن کلاتورا است« (Nomenklatura) به سیستمی گفته میشود که در آن افرادی که برای مناصب مهم دولتی انتخاب میشوند؛ به جای اینکه براساس شایستهسالاری و رقابت باشد، با روش دوستانگاری و رفاقت برگزیده شوند». پدر الهام علی اف، حیدر علی اف، یکی از نزدیکان دربار شوروی بود و پس از استقلال آذربایجان رهبری این کشور را عهده دار شد.علی اف و پوتین جوانتر نیز میدانند که چگونه با یکدیگر تجارت کنند، در رابطهای که بیشتر بر پایه ارتباط شخصی و سبک رهبری است تا روابط نهادی.
تلاش مسکو برای دور زدن غرب
روابط دو بازیگر همیشه آنقدر خوب نبود. در دوران تزار و شوروی، مسکو رویکرد استعماری نسبت به جمعیت مسلمان آذربایجان داشت و به نامهای خانوادگی پایانهای روسی داد و خط سیریلیک را بر زبان آذری تحمیل کرد. آذربایجانی ها هنوز از سرکوب خونین سال 1990، زمانی که در آخرین روزهای حیات اتحاد جماهیر شوروی، میخائیل گورباچف، نیروهایی را برای سرکوب حزب جبهه مردمی آذربایجان به باکو اعزام کرد و ده ها غیرنظامی را کشت، خشمگین هستند. در طول بیشتر درگیری قره باغ، مسکو از ارامنه حمایت کرد.با این حال، پس از جنگ 2020 قره باغ کوهستانی، گرایش استراتژیک روسیه نسبت به آذربایجان تغییر کرد. به نظر می رسد خروج نیروهای حافظ صلح در بهار سال جاری جزء کلیدی معاهده منعقده میان باکو و مسکو است. تنها پنج روز پس از خروج نیروهای حافظ صلح روسیه، علی اف به مسکو سفر کرد و در آنجا در مورد تقویت روابط شمال-جنوب رایزنی داشت. پس از مذاکرات، ویتالی ساولیف، وزیر حمل و نقل روسیه گفت که آذربایجان زیرساخت های راه آهن خود را به بیش از دو برابر ظرفیت بار خود ارتقا می دهد و امکان تجارت بیشتری با روسیه را فراهم می کند.برای مسکو، همه اینها بخشی از رقابتش با غرب جهت ایجاد مسیرهای تجاری جدید برای جبران گسست اقتصادی ناشی از جنگ در اوکراین است. از زمان شروع جنگ، دولتها و شرکتهای غربی تلاش کردهاند تا به اصطلاح کریدور میانی را ارتقا دهند، مسیری که محمولهها را از غرب چین و آسیای مرکزی به اروپا از طریق دریای خزر و قفقاز جنوبی حمل میکند و از این طریق روسیه را دور میزند. روسیه نیز به نوبه خود در تلاش است تا ارتباطات خود را از طریق گرجستان و آذربایجان به خاورمیانه و هند گسترش دهد.
آذربایجان به دلیل موقعیت مناسب جغرافیایی و وضعیت غیر متعهد خود توانسته با هر دو طرف بازی کند. این کشور مرکزی در کریدور میانه است. باکو صادرات گاز به اتحادیه اروپا را پس از توافق با کمیسیون اروپا در سال 2022 افزایش می دهد. اما در موقعیت ایده آلی برای تجارت با صادرکنندگان انرژی روسیه نیز قرار دارد. در گزارشی که ماه مارس منتشر شد، مؤسسه مطالعات انرژی آکسفورد پیشنهاد کرد که آذربایجان به واسطه همکاری با متحد نزدیک خود ترکیه، میتواند به ایجاد قطبی برای گاز روسیه برای رسیدن به بازارهای خارجی بدون تحریم کمک کند. علاوه بر این، به دلیل جایگاه رو به رشد آذربایجان به عنوان یک دلال قدرت منطقه ای، این بازیگر می تواند روسیه را قادر سازد تا اهداف خود را برای ایجاد ارتباطات قوی تر با ایران محقق کند./ اقتصادنیوز