روابط سیاسی، فرهنگی، دینی و اجتماعی ایران و آذربایجان، همواره دستخوش تحولات و تغییرات بوده و فراز و نشیبهای زیادی را داشته است.
از بدو تشکیل نخستین جمهوری دموکراتیک در شرق اسلامی به رهبری محمد امین رسول زاده، موثرترین متفکر اسلامی و نخستین طراح منشور و اساسنامه حاکمیت مسلمانان در قفقاز و روسیه، روابط دو کشور در هاله ای از ابهام بوده، به طوری که با نامگذاری این جمهوری به نام آذربایجان، سوء تفاهمات و اختلاف دیدگاه ها در دو کشور بالا گرفت. علی رغم اندیشه ورزی های محمد امین زاده این اقدام از سوی برخی از فعالان مدنی و ادبی وقت ایران از قبیل ملک الشعرای بهار نیز سخت مورد اعتراض قرار گرفت. هر چند در نهایت، رسولزاده توانست حمایت دولت ایران را جلب و جذب کند، لیکن سبب شد دشمنان توسعه روابط دو کشور از این امر برای ایجاد تنش استفاده کنند و هر از گاهی به عنوان اهرم دخالت تفرقه افکنانه بهره جویند. فارغ از درستی و نادرستی موضوع، درباره چیستی و ماهیت این نام گذاری باید خاطرنشان کرد که ریشه بسیاری از سوء تفاهمات کنونی نیز به همان مقوله تاریخی و همان جریان تفرقه افکن برمی گردد، به طوری که در جنگ قره باغ نیز همان مقوله به طور واضح و روشن و در سطحی وسیع و حاد خود را نشان داد و اگر حکمت، تدبیر، اراده و روشنگری مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای نبود و بدین طریق بر جریان امور اشراف حاکمیتی مستولی نمی شد، امروزه شاهد شکاف های عمیق و خسارات جبران ناپذیری می شدیم؛ و چه بسا که از این طریق دشمنان دو کشور به هدف خود نایل می شدند.
به رغم عقاید آن دسته از قلم به دستان مخالف در ایجاد اختلاف و دشمنی بین دو کشور به ویژه در حوزه مطبوعات و رسانه های گروهی دو کشور، مسئولان مدبر تا کنون توانسته اند با درایت و عقلانیت، امور را هدایت کنند و توسعه روابط را در راستای منافع دو کشور در صدر برنامه ها داشته باشند.
با این حال، علی رغم وجود اراده و انگیزه در توسعه روابط فیمابین، مسائل و مشکلات عدیدهای در سال های اخیر گاه خودنمایی کرده و با به چالش کشیدن دیپلماتهای دو کشور، موجب کندی در توسعه روابط شده است.
رجزخوانی های فولکلوریک مآبانه رئیس جمهوری ترکیه در مراسم جشن پیروزی قره باغ، ابهامات موجود در باب حضور نمایندگی دفتر مقام معظم رهبری در باکو، سوتفاهمات در موضوع میراث فرهنگی مشترک همچون نظامی گنجوی و اعتراض های جامعه ادبی کشور به برخی تحریفات در این خصوص و همچنین اتهامزنی های مکرر مطبوعات آذربایجان مبنی بر ناراحتی ایران از پیروزی آذربایجان در جنگ قره باغ، موضوع روابط ایران و ارمنستان، آذربایجان و اسرائیل، اختلاف نظر در خصوص تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و ده ها مساله دیگر، از مواردی است که سبب سردی روابط و یا مانع توسعه روابط دو کشور بوده است.
گفتنی است، در دوره جدید ریاست جمهوری اسلامی ایران با توجه به اندیشه های اسلامی و ملی و نگاه رئالیستی جناب آقای سید ابراهیم رئیسی بر مبنای منظومه فکری و رهنمودهای مقام معظم رهبری، خوشبختانه علی رغم تلاش های برخی صاحب نفوذان ناسیونالیست باستان گرا و سلطنت طلب ها و مخالفان توسعه روابط دو کشور، مجموعه دیپلماسی سیاسی و فرهنگی کشور همواره درصدد رفع سوء تفاهمات و موانع توسعه ارتباطات بوده و هست. سفر مقامات دو کشور در حوزه های مختلف، نتیجه همین طرز تفکر می تواند باشد.
سفر وزیر فرهنگ آذربایجان به ایران و حضورش در بارگاه رهبر فقید جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) با اهدای دسته گل در فضای معنوی و دیدارهای مختلف فرهنگی و همچنین در این ارتباط، ایفای نقش دیپلماسی فرهنگی توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای نخستین بار به عنوان تنها متولی فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور از ابتکارات و دورنگری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قلمداد می شود که در نهایت، این حرکت حکایت از آن دارد که اولا انگیزه و اراده نسبت به توسعه روابط فرهنگی و تحرّک زایی در حوزه دیپلماسی فرهنگی افزایش یافته است و در ثانی نهادهای فرهنگی به ویژه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی می توانند با استفاده از نظر کارشناسان مجرب با توجه به سابقه سی ساله در دیپلماسی فرهنگی در حیطه وظائف خود نقش بسیار موثری را ایفا کنند تا شاهد تحولات اساسی و پیشرو در دیپلماسی فرهنگی در این زمینه باشیم.
سفر وزیر فرهنگ آذربایجان به جمهوری اسلامی ایران و استقبال رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و میزبانی وزارت فرهنگ کشورمان که با سعهصدر توام بود و با ابتکارات ویژه ای که در اجرای برنامه های متنوع به عمل آمد، در حالی صورت گرفت که به زعم برخی، اعتصاب غذای روحانی آذربایجانی در زندان در اعتراض به اهانت مامور زندان به ساحت باریتعالی و پیامبر عظیم الشأن و حمایت تعدادی از روحانیون و همچنین به دنبال این حادثه واکنشهای برخی از نهادها و روحانیون و ائمه جمعه کشورمان می تواند از جهاتی این سفر فرهنگی را تحت تاثیر قرار دهد. اما علی رغم وجود این مسائل حاشیه ای، با توجه به گزارش های مطبوعاتی سفر و برنامههای فرهنگی و دیدارها و ملاقات ها و احتمالا امضای برنامه مبادلات فرهنگی، می توان با قاطعیت اذعان داشت که دو کشور علی رغم برخی سوءتفاهم ها و اختلاف ها همچنان مصمم به گسترش روابط فرهنگی و سیاسی هستند. به ویژه با افتتاح و گشایش احتمالی نمایندگی فرهنگی کشور آذربایجان در ایران، فعالیت های فرهنگی دو کشور بر مبنای موازنه و همسان سازی به انجام خواهد رسید. بنابر این با توجه به رویکرد جدید و مسائل خرد و کلان فرهنگی و ضرورت توسعه و تعمیق و تحکیم روابط و همکاریها و همچنین ضرورت اجرای برنامههای مشترک ادبی، تاریخی، فرهنگی و دینی بر مبنای رهنمودهای اخیر رهبری و اتخاذ تدبیر ابتکاری معظم له در خصوص میراث و مفاخر فرهنگی مشترک با کشورهای همسایه، ضروری است دو کشور از ظرفیت های نخبگان فرهنگی و کارشناسان تاثیرگذار در راستای همکاری ها و مطالعات و اجرای برنامه های مشترک بهره جویند. حضور کارشناسان با تجربه، خیرخواه، دلسوز و حامی توسعه روابط فی مابین و همچنین حضور عناصر تاثیرگذار فرهنگی در بدنه دیپلماسی فرهنگی و نیروهای اعزامی خواهد توانست تصمیم های کلان، مفید و سازنده رهبران و مسئولان کشور را در راستای منافع دو طرف به منصه ظهور و اجرا برساند، و همچنین در گشایش فضاهای جدید برای توسعه روابط فرهنگی و حل سوءتفاهم ها و تحکیم همکاری های همهجانبه بسیار موثر واقع شود.
اجرای برنامه های مشترک فرهنگی از قبیل ساخت فیلم و سریال شاه اسماعیل صفوی به عنوان مهمترین مفخر مشترک و زیر بنای دولتی، توجه به ادبیات مرثیه و تعزیه خوانی با توجه به پایگاه تاریخی این ادبیات در قفقاز، تشکیل کارگروه مطالعات تاریخی فرهنگی به منظور راه اندازی باب گفت وگوهای علمی و فرهنگی برای تقریب اندیشه ها در این حوزه و توجه به موسیقی آیینی و سنتی برای حضور مشترک در میدان موسیقی جهان می تواند از برنامه های اولویت دار و تاثیر گذار و کارگشا تلقی شود.
با توجه به کلیت امر و مجموعه برنامه ها از حیث سیرت و صورت و همچنین با در نظرداشت جنبه ماهوی و شکلی و تشریفاتی برنامهها باید این سفر فرهنگی را تا به اینک مفید و موفق ارزیابی کرد و به مسئولان و دستاندرکاران به ویژه به مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و همه دست اندرکاران دیپلماسی فرهنگی این موفقیت را تبریک گفت.
البته ارزیابی این سفر فرهنگی و سنجش میزان تاثیرگذاری آن در روابط فرهنگی به طور مستقیم و در روابط سیاسی به طور غیر مستقیم امری است که پس از پایان سفر با ملاحظه همه برنامه های انجام شده قابل ارائه است.