رسانه تخصصی روابط بین الملل

ایران و دعوت به عضویت در سازمان دولت‌های ترک

Diplomacyplus.ir/?p=8166
بنابراین ترس از غلبه فرهنگی سایر کشورها با عضویت ایران در این سازمان بیهوده و یا حداقل ادعایی غلو‌ شده است اما به نظر می‌رسد قبل از بررسی عضویت در این سازمان، ایران باید به بدیلی در این باره دست یابد و به آن تکیه کند.

به قلم: حمیدرضا اکبرپور؛ دکترای حقوق بین‌الملل عمومی پژوهشگر میهمان موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)

سازمان دولت‌های ترک که قبلا به نام شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان نامیده می‌شد، در سال ۲۰۰۹ میلادی به عنوان یک سازمان بین‌المللی منطقه‌ای و با هدف کلی ترویج همکاری همه‌جانبه بین کشورهای ترک‌زبان تأسیس شد. دولت‌های مؤسس شامل جمهوری آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان و ترکیه می‌شد. در هفتمین اجلاس سران که در اکتبر ۲۰۱۹ در باکو برگزار شد، ازبکستان نیز به عنوان یک عضو کامل به آن ملحق شد. علاوه بر این، کشورهای مجارستان، ترکمنستان و جمهوری ترک قبرس شمالی نیز به عنوان اعضای ناظر به این سازمان ملحق شده‌اند. از مهم‌ترین اهداف این سازمان، تقویت اعتماد متقابل و دوستی بین طرفین، ایجاد مواضع مشترک در مورد مسائل سیاست خارجی، هماهنگی اقدامات برای مبارزه با تروریسم بین‌المللی، جدایی‌طلبی، افراط‌گرایی و جنایات فرامرزی و ایجاد شرایط مساعد برای تجارت و سرمایه‌گذاری است. اهداف مذکور از طریق پروژه‌هایی که در فرایند همکاری‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، آموزشی و حمل‌ونقل تعریف شده است، پیگیری می‌شوند.

در روزهای اخیر، ‌دوغو پرینجک، رهبر حزب وطن ترکیه در کنفرانسی مطبوعاتی از ایران دعوت کرده است تا به این سازمان بپیوندد. البته این مسئله تنها به امروز منتهی نمی‌شود بلکه از بدو شکل‌گیری این سازمان، مسئله عضویت ایران همواره مطرح بوده است و در آینده نیز باز مطرح خواهد شد. فارغ از وزن سیاسی و عمق نظرات آقای پرینجک، این موضوع قابل تأمل است و حداقل باید به آن اندیشیده شود و سپس مورد تحلیل قرار گیرد. سازمانی با حجم تولید ناخالص داخلی بیش از ۱.۳ تریلیون دلار، جمعیتی بیش از ۱۷۰ میلیون نفر و مساحتی بیش از ۴.۸ میلیون کیلومتر مربع در جوار ایران، بی‌شک جذابیت‌های خاصی برای ایران دارد. ایرانی که در قلب کریدورهای شرق به غرب و شمال به جنوب قرار دارد و در کشاکش تحریم، این کانال‌های منطقه‌ای را مانند ابزارهای تسهیلگری می‌داند که می‌تواند در شکستن نسبی حصر تحریم‌ها به آن کمک کند. به‌ویژه اینکه اهداف این سازمان با برخی از مهم‌ترین دغدغه‌های ایران ازجمله مبارزه با تروریسم بین‌المللی، جدایی‌طلبی، افراط‌گرایی و تسهیل سرمایه‌گذاری خارجی دارای همخوانی است. اما در کنار مزیت‌های بالقوه‌ای که وجود دارد، برخی الزامات وجود دارد که بدون آنان، این پیوند می‌تواند به تعمیق مشکلات و نزول جایگاه منطقه‌ای ایران بینجامد. بدون شک عمق و گستره فرهنگ ایرانی، بسیار قدرتمند است. اگر ایران امروز در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی در تنگنا قرار دارد و قدرت مانور اندکی دارد اما در گستره فرهنگی، چنان قدرتمند است که حتی بدون متولی می‌تواند یکه‌تازی کند. کافی است به سنت‌های ایرانی ریشه‌دوانده در کشورهای همسایه و به‌ویژه همین کشورهای ترک نگاهی کرد تا قدرت نرم این فرهنگ غنی آشکار شود.

بنابراین ترس از غلبه فرهنگی سایر کشورها با عضویت ایران در این سازمان بیهوده و یا حداقل ادعایی غلو‌ شده است اما به نظر می‌رسد قبل از بررسی عضویت در این سازمان، ایران باید به بدیلی در این باره دست یابد و به آن تکیه کند. این بدیل می‌تواند به شکل سازمان، اتحادیه و یا شورایی متکی بر بنیان‌های فرهنگی و تمدنی ایران که ریشه در سایر کشورها دارد، نمایان شود. به قول دکتر آرش رئیسی‌نژاد، استادیار دانشگاه تهران، حوزه نفوذ ایران شامل دو هلال عاشورا با مرکزیت غم مشترک و هلال نوروز با مرکزیت شادی مشترک است. این سنت‌های عمیق می‌تواند سرآغاز شوراها و یا حتی اتحادهایی شود که در فشار آسیاب‌گونه سازمان‌های نژادپایه (یا زبان‌محور) مانند سازمان دولت‌های ترک و اتحادیه عرب در اطراف ایران، قدرت بازیگری و بازی‌گردانی ایران را تقویت کند. حتی به نوعی می‌تواند به چنگ‌انداختن در دل دو اتحاد ترکی و عربی اطراف ایران منتهی شود و یارگیری‌هایی را در حوزه جغرافیایی آن دو سازمان داشته باشد. البته بدون شک و با تکیه بر واقعیت‌های موجود در سامان کنونی نظام منطقه‌ای و نوع سیاست‌گذاری خارجی ایران، تصور شکل‌گیری این نهادهای منطقه‌ای دشوار است. با همه این تفاسیر و با تأکید بر پیش‌شرط فوق، عضویت ایران در سازمان دولت‌های ترک و سایر سازمان‌هایی به این‌سان مانند اتحادیه عرب، می‌تواند حائز اهمیت باشد. به‌ویژه در حوزه دیپلماسی عمومی و اقناعی بسیار مؤثر است و بر تثبیت و پررنگ‌ترشدن حوزه نفوذ ایران کمک وافر خواهد کرد. الزام دیگر در قدم دوم مقوله عضویت است و آن این است که با توجه به ماهیت هویت‌محور (زبانی یا نژادی) این سازمان‌ها، عضویت ایران باید به صورت عضویت ناظر باشد. چراکه از یک سو، نام و ماهیت این سازمان‌ها و از سوی دیگر، برخی پروژه‌های آنان در جهت منافع ایران نیست. به‌ طور مثال تغییر نام شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان به سازمان دولت‌های ترک، نشان از عزم این کشورها برای تغییر سطح هویت‌طلبی از یک سطح نرم‌‌‌تر (زبان مشترک) به یک سطح سخت‌تر (نژاد مشترک) دارد. بنابراین ایران برای عضویت در این‌گونه از سازمان‌ها دارای دو ملاحظه اساسی است. ملاحظه اول در باب توازن سیاسی است که تنها با تشکیل شوراها و یا اتحادیه‌هایی مبتنی بر سنت‌های قدرتمند تمدن ایرانی ممکن است تا از این طریق به توازن سیاسی در قبال سازمان‌هایی مانند دولت‌های ترک و اتحادیه عرب دست یابد. ملاحظه دوم در باب سطح ارتباطات ایران با این‌گونه از سازمان‌هاست که با توجه به ماهیت این سازمان‌ها، عضویت ایران باید محدود به عضویت ناظر شود تا نه در این سازمان‌ها هضم شود و نه به طور کل از آن حذر کند که این امر با عضویت ناظر در جهت تأمین منافع ملی قابل تصور است

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط