ایران و پاکستان در سال گذشته مجموعه ای از قراردادهای همکاری را امضا کردند. در این مراسم یک سلسله یادداشت تفاهم برای گسترش همکاریها در بخشهای تجاری، انرژی، حمل و نقل، فرهنگی، گردشگری و رسانه امضا کردند.
کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و پاکستان در گذشته بیش از ۲۰ جلسه تشکیل داده است و براساس یکی از تفاهمات، ایران در حال بررسی توافقی برای صادرات ۵۰۰۰ مگاوات برق به پاکستان است. دو کشور از زمانی که طالبان در سال گذشته در همسایه مشترکشان افغانستان قدرت را در دست گرفت، در راستای بهبود روابط کار میکنند. بیشتر همکاریها بر امنیت، به ویژه در مورد مرز مشترک آنها متمرکز شده است اما ایران همچنین به دنبال افزایش سطح تجارت با همسایگان خود از جمله پاکستان است.
ایران و پاکستان دارای مرزهای مشترک و منافع استراتژیک در اوراسیا هستند. تهران و اسلامآباد هر دو علاقهمند به تقویت همکاریهای خود در زمینههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و غلبه بر اختلافات خود برای بهرهبرداری از چندین فرصت مانند مشارکت با چین و دیگر بازیگران منطقهای هستند. ایران و پاکستان با بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک، دارای مجموعه ای از منافع و نگرانیهای متقابل هستند. دو کشور دارای اشتراکات فرهنگی و مذهبی بیشماری هستند که فراتر از مرزهای دو کشور همسایه است و میتواند زمینهای برای نزدیکی بیشتر و همکاری در موضوعاتی مانند کریدورهای ارتباطی، روابط با چین، پناهجویان و مبارزه با افراطگرایی باشد.
کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان از کریدورهای جنوبی خود برای دسترسی به دریاهای آزاد استفاده میکنند. برای این کار باید از ایران و پاکستان عبور کنند. پروژههای توسعهای در گوادر و چابهار برای آغاز همکاری بین دو بندر در حال پیگیری است. در سالهای اخیر، هر دو کشور تلاشهایی را برای ایجاد ارتباط بین این دو با جادهها و راهآهن انجام دادهاند. این زیرساخت توسط چین سرمایه گذاری شده و در گوادر تحت پروژه کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) در حال ساخت است. همچنین با اجرای برنامه ۲۵ ساله ایران و چین برای توسعه چابهار، این امر میتواند زمینه را برای همکاری دو کشور در زمینه ترانزیتی و سایر پروژه های مرتبط فراهم کند.
چشم انداز تجارت بین دو کشور
بر اساس سند چشم انداز اقتصادی ایران که توسط بانک جهانی در اکتبر ۲۰۲۱ منتشر شد، تولید ناخالص داخلی این کشور از منفی ۶ درصد در سال ۲۰۱۸ به ۳.۱ درصد در سال ۲۰۲۱ رسیده است که به دلیل افزایش سرعت و حجم واکسیناسیون در کشور همراه با افزایش فروش نفت پس از یک رکود دو ساله بوده است. طی سال گذشته، پاکستان در رتبه نهم صادرات ایران قرار گرفته که نشان دهنده رشد ۲۲ درصدی نسبت به نیمه اول سال ۲۰۲۰ است. در مجموع بر اساس اعلام گمرک ایران، صادرات ایران به پاکستان در نیمه نخست سال جاری ۳۲۱ میلیون دلار و واردات از پاکستان به ۱۱۰ میلیون دلار رسیده است.
با توجه به چشم اندازهای مثبت اقتصاد ایران، امید زیادی برای بهبود تجارت با پاکستان پس از کاهش فشارهای ناشی از کووید-۱۹ و تحریمهای آمریکا در کنار برنامههای ایران برای افزایش تجارت با این کشور وجود دارد. برخی از این مسیرها عبارتند از راه آهن چابهار-گوادر، مسیر دریایی بندرعباس-چابهار-گوادر-کراچی و بالعکس، و مسیرهای هوایی کراچی-کویته-زاهدان-چابهار و کراچی-کویته-زاهدان-مشهد.
همچنین هیچ مانعی برای واردات کالاهای پاکستانی مانند برنج، شکر و منسوجات وجود ندارد، چون در حال حاضر حجم زیادی از برنج و پوشاک پاکستانی به بازار ایران وارد میشود. بزرگترین مانع بر سر راه تجارت دو کشور تحریمها و محدودیتهای بانکی آمریکاست که برای غلبه بر این موضوع، ایران پیشنهاد ایجاد اتاق های مبادله کالا را داده است. بنابراین اگر نگرانیهای دوجانبه کنار گذاشته شود، مشخص خواهد شد که فرصتهای تجاری بین دو کشور بسیار زیاد و ریشهدار است. تفاوت های اندکی که باقی مانده است تنها به دلیل تفاوت در اقدامات انجام شده است و برای برهم زدن حسن همجواری بین آنها ریشه ندارد. هر دو کشور دارای ویژگیهای هویتی عمیقی هستند و هر دو جمهوری اسلامی مبتنی بر اسلام و دموکراسی را انتخاب کردهاند.
با نزدیکتر شدن ایالات متحده به هند، افزایش تجارت بین ایران و پاکستان آنها را مصممتر به همکاری با چین میکند. پروژههای موجود در کنار پروژه ریلی ITI (راهروهای حمل و نقل ریلی ECO) که از استانبول به تهران و از تهران به اسلام آباد میرود، میتواند زمینه مناسبی برای همکاری برای جذب سرمایه گذاری چینی در منطقه و ایجاد فرصتهای ترانزیتی جدید برای انتقال چینیها باشد و کالاهای پاکستانی از طریق ایران به ترکیه و اروپا میرسد. همه این موارد، مسیری را برای هر دو طرف فراهم میکند تا راههایی را برای همکاری استراتژیک در نظر بگیرند که در این میان نخبگان هر دو کشور باید محرک و مشوق این اقدام حیاتی باشند.
اگرچه پاکستان و ایران در بسیاری از بسترها و بخشهای مختلف با یکدیگر همکاری میکنند، اما میزان همکاری اغلب در مرحله آزمایشی قرار گرفته و مقدار قابل توجهی از تقصیر این امر متوجه پاکستان است. اسلام آباد در غل و زنجیر محدودیتهای خارجی خود، عمدتاً در قالب نفوذ آمریکا، عربستان سعودی و تحریمهای ایران، همواره از پیگیری روابط عمیقتر خودداری کرده است. از سوی دیگر، ایران تمایلی برای تقویت روابط دوجانبه نشان داده است که نمونه اصلی آن خط لوله گاز ایران و پاکستان است.
ایران که از سیاست خارجی دوسوگرایانه پاکستان ناراحت است، به دنبال رابطه نزدیکتر با هند است که ثابت کرده شریکی نسبتاً قابل اعتمادتری است. در رقابت مستقیم با بندر گوادر پاکستان، حمایت هند به ایران کمک کرد تا چابهار را به عنوان یک بندر بزرگ اقیانوسی در منطقه مطرح کند. در مجموع، عدم علاقه اسلام آباد به روابط معنادار با ایران، نفوذ کلی آن را تضعیف کرده و فضایی را ایجاد کرده که پاکستان به طور فزایندهای در گوشه و کنار قرار میدهد.با این حال، موانعی که زمانی میخواستند مانع روابط ایران و پاکستان شوند، اکنون در حال از بین رفتن هستند و راه را برای یک اتحاد بزرگ بالقوه هموار میکنند.
تاثیر نیروی ثالث
یکی از بزرگترین چالش هایی که پاکستان در رابطه با ایران با آن مواجه بوده، فشار از سوی متحدش، ایالات متحده آمریکا است. آمریکا صریحاً مخالف هر نوع همکاری میان ایران و پاکستان بوده و پوشیده نیست که ابتکارات متعدد میان دو ملت را تخریب کرده است.
با این حال، پس از جنگ در اوکراین، نظر آمریکا تغییر کرده و با تهدید یک بحران شدید انرژی که به طور اجتناب ناپذیری به جهان توسعه یافته و در حال توسعه ضربه میزند، آمریکا به دنبال تعامل مجدد با کشورهایی مانند ایران و ونزوئلا است.
در مارس ۲۰۲۲، پس از سالها، یک هیئت بلندپایه آمریکایی با دولت نیکلاس مادورو در کاراکاس، نفتخیزترین کشور جهان، ملاقات حضوری نادری داشت. این نشست یک دستور کار داشت؛ جایگزینی نفت روسیه با نفت ونزوئلا.
تعاملات مشابهی با محوریت انرژی با لیبی نیز توسط ایالات متحده انجام شده است. جالبتر اینکه دولت بایدن احساس کرده که توافق برجام باید احیا شود تا ایران از تحریمها رهایی یابد و از ذخایر گاز و نفت فراوان آن بهرهمند شود. تغییر موضع آمریکا صرفاً به دلیل نیاز به منافع شخصی خود انجام میشود. با این حال، به طور فزایندهای آشکار میشود که ایالات متحده در حال اتخاذ نگرش ملایمتری نسبت به دشمنان نفتخیز خود، به ویژه ایران است. برای پاکستان، این یک فرصت است تا در ایران سرمایه گذاری کرده و با آن معامله کند.
یکی دیگر از موانعی که پاکستان در مورد ایران با آن مواجه است، مسئله عربستان سعودی است. هر گونه سرمایه گذاری با ایران خطر ناراحتی عربستان سعودی را به همراه دارد و اگرچه پاکستان در جنگ سرد این دو کشور به صراحت بیطرف مانده است. در نتیجه، اتحاد پاکستان با سعودیها این کشور را از بررسی شرایط واقعی با ایران منع میکند.
روابط بین دو کشور تحت تأثیر مداخله سایر قدرتهای خارجی – بهویژه عربستان سعودی، که به طور قطع علاقهای به تقویت روابط بین اسلامآباد و تهران ندارد، قرار میگیرد.
عربستان سعودی چندین دهه است که نفوذ زیادی در پاکستان داشته و روابط چالش برانگیز ایران و عربستان و قطع روابط دو کشور در ژانویه ۲۰۱۶ بر روابط تهران و اسلام آباد تأثیر گذاشته است. عربستان سعودی نفوذ گسترده ای بر جمعیت سنی پاکستان دارد و ریاض هزینه مدارس دینی پاکستان را میپردازد تا بر ایدهها و ایدئولوژیهای آنها تأثیر بگذارد. با توجه به نفوذ عربستان سعودی در میان اصولگرایان، اسلام آباد مجبور است ضمن احتیاط در روابط خود با ایران که ۹۰ درصد جمعیت آن شیعه هستند، از تحریک آنها خودداری کند.
علاوه بر موضوع آموزش دینی، پاکستان از نظر مالی به معنای گستردهتر به عربستان سعودی وابسته است و ریاض بارها از اهرم کمکهای اقتصادی برای وادار کردن پاکستان به اتخاذ مواضعی استفاده کرده که در غیر این صورت با آن مخالفت میکند. به عنوان مثال، عربستان سعودی پاکستان را تحت فشار قرار داد تا در « اجلاس سران اسلامی» در مالزی در دسامبر ۲۰۱۹ شرکت نکند.
عربستان سعودی پیوسته پیشنهاد داده است کمکهای اقتصادی سخاوتمندانه به پاکستان برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی آن ارائه کند بطوریکه در اکتبر ۲۰۲۱، ریاض کمک اقتصادی ۴.۲ میلیارد دلاری را در این راستا اعلام کرد. البته پیش از این، در سال ۲۰۱۸، پاکستان یک بسته کمک مالی به ارزش ۶ میلیارد دلار دریافت کرد. علاوه بر این، بخش بزرگی از نیروی کار پاکستان – ۲.۶ میلیون یا بیش از هفت درصد از کل جمعیت عربستان سعودی – در عربستان سعودی ساکن هستند و حوالههایی را که برای سرپا نگه داشتن اقتصاد پاکستان ضروری است، ارسال میکنند. گزارش بانک دولتی پاکستان تخمین میزند که حوالههای دریافتی از کارگران پاکستانی در عربستان سعودی در سال مالی ۲۰۱۹/۲۰۲۰ بالغ بر ۸۲۱.۶ میلیون دلار بوده که بر اهمیت اقتصادی عربستان سعودی برای پاکستان تاکید دارد.
عربستان سعودی به دنبال اهرم نفوذ مالی بزرگ خود بر اسلام آباد است تا از ایران فاصله بگیرد. با وجود این تلاشها، ریاض نتوانسته است ایران و پاکستان را به طور کامل جدا کند. کشورهای همسایه به دلیل نیازهای متقابل اقتصادی، ژئوپلیتیکی و امنیتی بیش از حد به یکدیگر وابسته هستند. در تاریخ روابط ایران و پاکستان فراز و نشیبهای زیادی وجود داشته است، اما دو کشور پیوسته آن را مدیریت کردهاند و بارها به دلیل وابستگی متقابل ناگسستنی خود، روابط را از پرتگاه بازگرداندهاند.
خط لولهای فراتر از صلح
سنگ بنای اصلی روابط پاکستان و ایران، طرح خط لوله گاز پاکستان-ایران (IP) بوده که میتواند به طور همزمان به نفع هر دو طرف باشد. این خط لوله ۱۹۰۰ کیلومتری که از پارس جنوبی تا پنجاب امتداد دارد، ارزشی غیرقابل ارزیابی برای پاکستان و ایران فراهم میکند. با این حال، همانطور که در حال حاضر وجود دارد، خط لوله گاز IP یک فرصت در حال محو شدن است. علیرغم آغاز این پروژه نزدیک به یک دهه پیش، خط لوله هنوز حتی شروع نشده است. سمت ایران خط لوله ساخته اما به سادگی رها شده، در حالی که طرف پاکستانی منتظر شروع ساخت است.
دلایل عدم ابتکار پاکستان به دلیل فشار خارجی ذکر شده همراه با بیاعتمادی داخلی است که منجر به رها شدن زودهنگام این پروژه شده است. با این حال، همه مولفهها میتواند تغییر کند. همانطور که قبلاً گفته شد، تغییر سریع وجهه ژئوپلیتیک ایران و همچنین کاهش چالشهای پاکستان در قبال سیاست خارجی میتواند موج جدیدی از شور و شوق را ایجاد کند. خط لوله گاز IP در نهایت میتواند دوباره راه اندازی شود که به نفع دو کشور باشد.
پاکستان که با کمبود شدید انرژی، منابع بومی رو به زوال و صنایع جدید دست و پنجه نرم میکند، در آستانه قحطی انرژی قرار دارد. تاکنون، وامها و واردات گران، بخش انرژی را سرپا نگه داشته است، اما اینها راه حلهای کوتاه مدت و در بلندمدت ناپایدار هستند.
در نهایت، پاکستان باید انرژی وارداتی خود را، ترجیحاً با نرخ ارزان و یارانهای افزایش دهد. با این حال، پس از احیا، خط لوله گاز IP میتواند اکثر این مشکلات را حل کند. این خط لوله با تامین ۲۲ میلیون متر مکعب گاز در روز و تولید برق معادل نزدیک به ۴۵۰۰ مگاوات، میتواند تقریباً تمام کمبود برق فعلی پاکستان را تامین کند. علاوه بر این، در مقایسه با واردات فعلی آن از کشورهایی مانند قطر، LNG ایران به مراتب مقرون به صرفهتر است.
از منظر ژئوپلیتیکی، خط لوله گاز IP میتواند روابط پاکستان و ایران را تقویت و به طور مؤثر نفوذ هند در حال گسترش در منطقه را خنثی کند. جالبتر این است که در سال ۲۰۱۶، چین تمایل خود را برای سرمایه گذاری در خط لوله و گسترش آن در مرزهای خود ابراز کرد. ایران از منافع چین استقبال و با ابراز علاقه برای پیوستن به کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) این توافق را پررنگتر کرد. اگر ایران به آن بپیوندد، یک سهگانه بینظیر در منطقه میتواند ظهور کند و از این رو توسعه، صلح و ثبات را ارتقا دهد. اگرچه اظهار نظر قطعی در این مورد خیلی زود است، اما تمایل اولیه کشورهای مختلف نشان داده که خط لوله گاز IP میتواند کاتالیزوری برای همکاریهای فوق العاده در منطقه و فراتر از آن باشد.
برای ایران، خط لوله گاز IP میتواند تسکین بسیار مورد نیاز را برای اقتصاد آن فراهم کند. ایران که در سالها تحت تاثیر تحریمهای بیرحمانه بوده، نتوانسته است به طور مؤثری از منابع نفت و گاز فراوان خود درآمدزایی کند و در نتیجه، از ارقام تولید ناخالص داخلی بسیار پایین رنج برده است. ایران که در بازارهای LNG و نفت غایب است، فرصت را از دست میدهد و مشتاق است تا خود را به عنوان یک نیروی بزرگ در دنیای اقتصاد تثبیت کند. علاوه بر این، ایران فاقد یک اتحاد آهنین با هیچ یک از همسایگان خود برای کمک به کاهش بحرانهایش است. به عنوان مثال، عراق درگیر آشفتگی دائمی است و ثبات لازم برای ایجاد اتحاد قوی ندارد.با این حال، اتحاد اقتصادی با پاکستان نه تنها باثبات و امن است، بلکه بازار ۲۲۰ میلیون نفری میتواند فرصت کافی برای ایران فراهم کند تا نیازهای اقتصادی خود را برآورده کند.
در طول دهههای گذشته، به جای روابط بالقوه برادرانه بین پاکستان و ایران، محیطی از ترس و دلهره ایجاد شده است. دو کشور به طور مداوم از یکدیگر چشم پوشی کردهاند و ترجیح میدهند هزاران مایل دورتر به دنبال اتحادهای نسبتاً ناپایدار و کوتاه مدت بگردند. با این حال، از آنجایی که پاکستان و ایران خود را از محدودیتهای ژئوپلیتیک باز میکنند، باید برای آیندهای بهتر به یکدیگر نگاه کنند.
با رفع موانع همکاری، پاکستان و ایران میتوانند راه را برای یک اتحاد بزرگ هموار کنند. این اتحاد میتواند دو شکل داشته باشد، یکی بعد اقتصادی و دیگری غیراقتصادی. با این حال، منافع اتحاد پاکستان و ایران نه در چشمانداز تجاری آن و نه در پیوندهای فرهنگی، بلکه در این واقعیت است که برای دوجانبه سودمند است. در داخل، ایران و پاکستان هر دو با مسائل مبرمی از انواع مشکلات مختلف مواجه هستند، اما هر دو طرف میتوانند به یکدیگر کمک کنند تا مشکلات مربوطه خود را حل کنند.