رسانه تخصصی روابط بین الملل

اهداف راهبردی صهیونیست‌ها از «کریدور داود»

Diplomacyplus.ir/?p=11626
در سال‌های اخیر ایده صهیونیستی «کریدور داود» در گفتمان راهبردی و سیاسی تل‌آویو و در راستای نفوذ ژئوپلیتیکی آن در منطقه مطرح شده است. گرچه صهیونیست‌ها به صورت رسمی آن را اعلام نکرده‌اند، اما تحلیلگران این کریدور را پروژه‌ای پنهان دانسته‌اند که هدفش اتصال شمال سوریه از مسیر زمینی به رژیم صهیونیستی است.

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ کریدور موسوم به داود به پروژه اسرائیل برای ایجاد مسیر زمینی از بلندی‌های جولان سوریه از جنوب این کشور تا رود فرات اطلاق می شود. این مسیر فرضی از استان‌های درعا، سویدا، التنف، دیرالزور و منطقه مرزی البوکمال عراق و سوریه عبور و کانال راهبردی زمینی برای اسرائیل به قلب خاورمیانه فراهم می‌کند.

هدف این دکترین ایجاد رخنه در دیوار عربی محاصره اسرائیل و گسترش دامنه ژئوپلیتیک آن بود

ماهیت کریدور

از نظر ایدئولوژیک، این کریدور ریشه در چشم‌انداز «اسرائیل بزرگ» دارد؛ مفهومی توسعه طلبانه که به بنیانگذار اسرائیل، تئودور هرتزل نسبت داده می‌شود. این چشم‌انداز مبتنی بر نقشه کتاب مقدس از نیل مصر تا فرات عراق امتداد دارد. لیلی نقولا، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه لبنان در این باره گفت، کریدور داود مبتنی بر دیدگاه الهیاتی بوده که مستلزم کنترل اسرائیل بر سوریه، عراق و مصر است.

طلال عطریسی، پژوهشگر امور منطقه‌ای این دیدگاه را تکرار کرد و اعتقاد دارد، تحولات سوریه واقع‌گرایی ژئوپلیتیک جدیدی به جاه طلبی‌های تاریخی اسرائیل بخشیده است. به همین دلیل، جای شگفتی نیست کریدور داود از نظر بسیاری به عنوان تلاشی راهبردی برای گسترش هژمونی اسرائیل تلقی ‌شود. با وجود این، موانع مهمی بر سر راه آن وجود دارد و عطریسی می‌گوید، کریدور از مسیر ناآرام عبور می‌کند که بازیگرانی مانند الحشد الشعبی می‌توانند اختلالات جدی در آن ایجاد کنند. حتی اقدام کوچک خرابکاری می‌تواند پروژه را مختل کند، زیرا وجود محیط منطقه‌ای باثبات برای حفظ چنین مسیر حساس و گسترده‌ای لازم و ضروری است.

از نظر راهبردی، کریدور داود با سیاست پایدار اسرائیل برای ایجاد روابط با اقلیت‌های منطقه مانند کردها، دروزی‌ها و دیگران (برای خنثی کردن دشمنی کشورهای عربی) همسوست. راهبرد «اتحاد پیرامونی» دلیل اصلی حمایت اسرائیل از خودمختاری کردها از دهه ۱۹۶۰ بوده است. در واقع، نماد مذهبی پروژه برای گسترش «اسرائیل» تا فرات و محاسبات راهبردی آن، با هم ترکیب شده و این کریدور را به وعده اسطوره‌ای و دارایی ژئوپلیتیک تبدیل می‌کند.

هدف این دکترین ایجاد رخنه در دیوار عربی محاصره اسرائیل و گسترش دامنه ژئوپلیتیک آن بود. در این راستا، کریدور داود به خوبی با این تناقض همسوست و برای تحقق آن از ریشه‌های معنوی و ضرورت راهبردی بهره می‌گیرد.

توطئه تجزیه سوریه

فروپاشی دولت بشار اسد، رئیس جمهور پیشین سوریه و قدرت‌یابی هیئت تحریر الشام وابسته به القاعده به سرکردگی احمد الشرع، تجزیه داخلی سوریه را تسریع کرده است. دولت الشرع با نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) مورد حمایت ایالات متحده قراردادهایی منعقد، مناطق تحت کنترل کردها را در دولت سوریه ادغام، خودمختاری کردها را تقویت و در السویدا قرارداد جداگانه استقلال اداری دروزی را در ازای ادغام در دولت منعقد کرد.

کارشناسان هشدار می‌دهند، چنین خودمختاری فرقه‌ای حتی اگر برای مهار تنش‌ها در کوتاه‌مدت عملی باشد، خطر ایجاد اختلافات و مداخله خارجی را به دنبال دارد. آن‌ها می‌گویند، آسیب‌های قتل‌عام‌ در سواحل سوریه، اقلیت‌ها به‌ویژه علوی‌ها را به شدت نسبت به قدرت مرکزی دمشق بدبین کرده و به سمت ترتیبات قدرت محلی سوق داده است. اسرائیل با تمایل تاریخی خود به اتحاد اقلیت‌ها، این موضوع را فرصتی می‌داند تا نفوذش را تحکیم کند.

همکاری دیرینه اسرائیل با کردستان عراق نمونه‌ای از این موضوع است که مدلی برای تکرار در سوریه نیز ارائه می‌دهد. در این خوانش، اهمیت لجستیکی کریدور داود کمتر بوده و بیشتر به عنوان جاه‌طلبی سیاسی به شمار می رود. اگر شرایط اجازه دهد، اسرائیل احتمالاً از این کریدور برای محاصره ایران و ترسیم مجدد خطوط گسل منطقه بهره بگیرد.

کریدور نفوذ

از منظر تل‌آویو، جنوب سوریه اکنون دارای خلاء راهبردی است؛ ارتش سوریه تضعیف شده، ترکیه درگیر معضل کردی و ایران زیر فشار فزاینده قرار گرفته است. خلأ قدرت زمینه مساعدی برای اسرائیل فراهم کرده است تا تسلط خود را تثبیت کند، به‌ویژه اگر تحولات منطقه‌ای به نفع حکومت غیرمتمرکز و ضعیف ادامه دهند.

با وجود کاهش حضور نظامی واشنگتن، ایالات متحده همچنان متعهد به مهار ایران است. پایگاه‌های کلیدی مانند پایگاه التنف در مرز سوریه و عراق در قطع پل زمینی تهران به بیروت نقش اساسی دارند.

نقولا استدلال می‌کند، گرچه کریدور داود به صراحت در سیاست ایالات متحده مطرح نمی‌شود، اما واشنگتن احتمالاً از ابتکارات اسرائیل همسو با منافع راهبردی آمریکا حمایت می‌کند، زیرا ایالات متحده بدش نمی‌آید اسرائیل این پروژه را به شرط حفظ منافع اجرا کند. هرچند هنوز بخشی از راهبرد ضروری آن نیست، اما بر کاهش نفوذ ایران و برچیدن برنامه هسته‌ای اش تأثیر دارد و از مسیر عادی‌سازی منطقه با تل آویو حمایت می‌کند.

توافقات ۲۰۲۰ موسوم به «پیمان ابراهیم» ​​با هدف کاهش انزوای دیپلماتیک اسرائیل، فضای مانور بیشتری ایجاد کرده است. به همین دلیل کریدور داود که زمانی در حد رؤیا بود، اکنون به دلیل نوسانات منطقه‌ای قابل پذیرش به نظر می آید.

رهبران اسرائیل سیگنال‌های غیر قابل انکاری ارسال کرده‌اند. ۲۳ فوریه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل هرگونه حضور نظامی سوریه را در جنوب دمشق رد و بر مناطق غیرنظامی در قنیطره، درعا و السویدا به بهانه حفاظت از اقلیت دروزی سوریه تأکید کرد.

گدئون ساعر، وزیر امور خارجه اسرائیل آشکارا از سوریه فدرال حمایت کرد که به معنای تقسیم آن است. یسرائیل کاتز، وزیر دفاع اسرائیل نیز قول داد نیروهای اسرائیلی به طور نامحدود در کوه هرمون و جولان باقی خواهند ماند و خواستار تجزیه سوریه به واحدهای فدرال شد. در نهایت، انتشار تصاویر کریدور داود به حدس و گمان‌های پیرامون آن دامن زده است.

البته این تحرکات خشم مردم جنوب سوریه را برانگیخته است و اعتراضاتی در خان ارنبه، قنیطره، بصره الشام و السویدا به دنبال داشت. با وجود این، به نظر می آید رهبران جدید سوریه تمایلی به رویارویی با اسرائیل ندارند و کشورهای عربی نیز با وجود احتمال تحقق این پروژه، تا حد زیادی بی‌تفاوت هستند. در مقابل، ترکیه به شدت با هرگونه تجزیه سوریه به رهبری کردها مخالف است.

مخاطرات ژئوپلیتیکی

کریدور داود گویای پروژه بزرگ اسرائیل برای مهندسی مجدد ژئوپلیتیک سوریه است که شامل انزوای نظامی جنوب، پیوستن کردها به اتحاد، تغییر موازنه قدرت و ایجاد کریدور نفوذ به وسیله قلمرو تحت کنترل می شود. 

در این راستا، اهداف اسرائیل چند لایه است؛ از نظر نظامی، کریدور عمق راهبردی فراهم و مسیرهای زمینی ایران به حزب الله را مختل و ارسال تسلیحات و پشتیبانی اطلاعاتی از متحدان، به ویژه نیروهای کرد را امکان‌پذیر می‌کند.

از نظر اقتصادی، خط لوله نفتی بالقوه از کرکوک یا اربیل، مناطقی با اکثریت کردها و نفت‌خیز، به سمت حیفا می‌گشاید و مسیرهای ترکیه و تهدیدهای دریایی بازیگرانی مانند نیروهای حوثی یمن را دور می‌زند.

از نظر سیاسی، کریدور روابط اسرائیل و کردها را مستحکم، حاکمیت سوریه و عراق را تضعیف و چشم‌انداز اسرائیل بزرگ تا فرات را به عنوان مرز نمادین پیش می‌برد.

با وجود این، کریدور داود بدون خطر نیست، زیرا تهدیدی برای گسترش بی‌ثباتی منطقه، دشمنی با سوریه، ترکیه، ایران و عراق و ایجاد جبهه‌های مقاومت جدید است. اینکه اسرائیل بتواند این پروژه را محقق کند یا نه، بستگی به محاسبات سیال منطقه‌ای و توانایی آن برای مانور داخلی دارد.  در مجموع، هرچند کریدور داود هنوز پروژه‌ای در سایه است، اما پیامدهای بلندمدتی در سراسر منطقه ایجاد می‌کند.

منبع: راهبرد معاصر

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط